۱۳۹۳ آذر ۱۲, چهارشنبه

كي گفته؟ من خودم با آقا ممد جواد بودم!ـ ميثم ناهيد رزمگاه ليبرتي چهارشنبه, 12 آذر 1393 08:32

كي گفته؟ من خودم با آقا ممد جواد بودم!ـ ميثم ناهيد چهارشنبه, 12 آذر 1393 08:32 
 
نامه سرگشادة آبدارچيِ محمد جواد لاريجاني، که در سفر ژنو، براي نشست شوراي حقوق بشر، ايشان را همراهي کرده است، به رئيس حقوق بشر سازمان ملل:
سلامٌ عليکم!
من حاج... (به علت مسائل امنيتي نمي توانم نام حقيقي ‌ام را بگويم- اگر خيلي مايل بوديد مرا بشناسيد، لطفاً با آقاي علوي، وزير اطلاعات تماس بگيريد) آبدارچي آقا محمد جواد لاريجاني هستم و در سفر ژنو همه جا ايشان را همراهي مي كردم؛ يعني دقيقاً چكار مي كردم؟
در هتل، دمپايي ايشان را سر جايش مي گذاشتم، برايشان چاي مي ريختم، پيش از خروج از هتل، ريش ايشان را آنکادر مي كردم تا با معيارهاي حقوق بشر بومي، همخوان شود؛ يکبار هم آقا ممد جواد، در راهروي هتل، تابلويي ديدند که دو حرف بزرگِ انگليسي روي آن نوشته بود، از من پرسيدند: «اين تابلو، تبليغ کدام شرکت است؟ آيا شرکت مربوطه، ميتواند با پول و پَله، يك راي در جلسه حقوق بشر براي ما بخرد؟» من هم ايشان را ارشاد کردم و گفتم: «حاج آقا، اين تابلو تبليغ شرکت خاصي نيست، WC يعني...!» با اينحال ايشان با درايت ويژة خود گفتند: «اشکال ندارد، بررسي کن، شايد بشود از طريق آن، يكي دو راي خريد!».
آقاي رئيس!
اين توضيحات را دادم تا بدانيد که من، تا کجا به آقا ممد جواد نزديك بوده و به اهميتي كه ايشان براي حقوق بشر، همچنين عاطفة انساني و انگيزة صلح آميز نظام!! براي جلوگيري از پايمال شدن حقوق تمامي موجودات زنده و جنبنده قائل است، اشراف دارم.
به حرفهاي هيأت همراه آقا ممد جواد، در ژنو دقت كنيد: «(رژيم) ايران جز ... حذف مجازاتهايي نظير حدود و قصاص، باقي (تعهدات حقوق بشري) را يا عملي كرده بود يا طي اين 4 سال عملي كرد».(تلويزيون جام جم رژيم 10آبان 1393)
يعني فقط مانده «حدود» و «قصاص!». خب، شما تاب تحمل يك مجازاتِ حدود و قصاص رو هم ندارين!؟ آخه مگه در اين مجازاتها چكار ميكنن؟
والله من از زبان خود آقا ممد جواد شنيدم كه تنها روزي چند نفر دار مي زنند؛ با مقداري سنگ، به سر محكوم ميكوبند تا ادب شده به آن دنيا برود؛ با پَنسِ استريل شده، (تأكيد مي كنم استريل شده، تا حسِ بشر دوستي نظام را درك كنيد) آرام گوشة تخم چشم محكوم را گرفته، به نرمي آنرا از حدقه بيرون ميكشند؛ با پارچي، قابلمه يي، سطلي يا هر چيز ديگر، يكي دو ليتر اسيد به صورتهاي استكبارپسند ميريزند!
تازه همة اينها، در «حقوق بشر بومي» نظام ولايت ما، تعريف شده است!
آقاي رئيس!
از طرف ديگر مي خواهم، شکايتي از دروغ پراکني هاي دشمنان نظام، نزد شما بياورم. در ابتداي عرايضم، اجازه بدهيد جمله يي از وينستون چرچيل بگويم، تا بدانيد حرفهاي من، از نظر تاريخي، عمقي60-70 ساله دارد. چرچيل گفته بود: «تا حقيقت بخواهد شلوارش را بپوشد و آماده شود، دروغ نيمي از جهان را تصرف کرده است!».
باور کنيد راست مي گويد. تا حقيقتِ نظام ما، که همان «دار و درفش»... ببخشيد...، «حقوق بشر بومي!» است بخواهد عبا ـ عمامه تن کرده، آماده شود تا با حقوق بشر ولايي، هر زباني را كه بر ضد ولايتِ ما باز شده، از حنجره بيرون بكشد، دروغ گروهك مجاهدين، نه تنها نيمي از جهان، بلکه تمام كرة زمين و شايد ايستگاه فضايي بين المللي را هم پر كرده باشد. اين حرف من نيست. حرف رسانه هاي نظام هم هست:
«... هفته پيش مريم رجوي سركرده (مجاهدين) در پارلمان فرانسه كه نمايندگان زيادي از احزاب مختلف در آن حضور داشتند، حاضر و مدعي شد كه ايران پدرخوانده گروه تكفيري داعش است».(روزنامة حكومتي سياست روز- 8 آبان93 )
آقاي رئيس:
من خودم شاهد بودم که آقا ممد جواد، با همان دست و دل بازي هميشگي نظام، به طرفهاي مقابلِ سياسي و تجاري، پيشنهادات سخاوتمندانه يي دربارة نفت و گاز ايران داد تا در مقابل، آنها، به محكوميت نظام، راي ندهند؛ من خودم طي مقاله يي در سايت «مجاهدين»، كه وابسته به وزارت پر رأفت!! اطلاعات نظام است، نوشتم:
 «با شروع به کار گزارشگر ويژه... همکاري احمد شهيد با گروهک (مجاهدين) شکل گرفت و روز به روز گسترش يافت. به طوري که در گزارشهاي وي در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران به وضوح مي توان ردپاي (مجاهدين) را پيدا کرد». (سايت وزارت اطلاعات، موسوم به مجاهدين 17 آبان93 )
چرا اين را نوشتم؟ چون با چشمان خودم ديدم که چطور بالايي هاي نظام، از جمله خود آقا ممد جواد، از نفوذي كه اين مجاهدين در جهان دارن، مظلومانه، گلايه ميكنند:
«احمد شهيد... اقدامات (مجاهدين) در دهه60 را صرفا يک ادعا دانسته و بدون آنکه مستندات نظام اسلامي و قربانيان 17 هزار خانواده شهيد ترور را ببيند، منکر آن مي‌شود... حتي... کوچکترين توجهي از جانب احمد شهيد به شكايت نظام از (مجاهدين) نشد.» (همان منبع)
آقاي رئيس:
 همين سوزِ دلِ نظام است كه باعث شده بنده، از پا افتاده، هم اكنون در بيمارستان ولايت، بخش وزارت، اتاق فلاكت بستري شوم! طي اين مدت بستري، فرصت كردم، به فرمان آقا ممد جواد و پشتيباني بچه هاي وزارت، وقتي دستمان بر ضد دشمن اصلي نظام، (مجاهدين) در فضاي حقيقي به جايي نرسيد، فضاي مجازي را از درد دل هاي نظام، پر كنم. چي؟ كدام درد دل! اي آقا، اين كه ديگر گفتن ندارد. حرف ما به شما و جهان چيست؟ بفرماييد: آقا، چرا اينقدر به حرف اين گروهك (مجاهدين) پر بها ميدهيد؟ آخر مگر نمي دانيد هدف آنها، براندازي سخت و بي شكاف نظام است؟ اينطور كه آنها پرده از وضعيت حقوق بشر نظام كنار مي زنند، نظام يا بايد زير ضرب جهاني برود، يا دست كم مقداري از سركوب دست بردارد. اين هم فاجعه است! آخر در آن صورت، با فورانِ خشم 70 ميليون فريب خورده، نا آگاه و نمك نشناس نسبت به زحمات نظام الهي ولايت، روبرو مي شود.
آقاي رئيس!
كي گفته نظام ما به فكر حقوق بشر نيست؟
من خودم شاهد بودم كه چگونه آقا محمد جواد لاريجاني، صبح تا شب، به فكر حقوق انسانهاست. حالا هر يكي دو روز، از دست خودش يا اخوي ايشان در قضائية نظام در مي رود، فرمان اعدام و اسيدپاشي مي دهند. اما باور كنيد تمام فكر ايشان، حقوق جانداران و بعضاً پديده هاي بي جان است. اگر شك داريد، به ديدِ ژرف ايشان، نسبت به همان تابلوي «دو حرفه به زبان انگليسي»، در هتل محل اقامتشان در ژنو توجه کنيد! ببينيد که ايشان، چگونه با درايت، هر چيزي را براي نظام، تبديل به فرصتي مي كنند تا در شوراي حقوق بشر، يك راي كمتر توي سر نظام بخورد! اما اين گروهك مجاهدينِ از خدا بي خبر، همه چيز را...!
ميثم ناهيدـ رزمگاه ليبرتي
آذر93
 رونوشت:
آيت الله بي.بي.سي
سايتهاي وزارت اطلاعات
ورثة چنگيزخان مغول (ره) (آخر آقا چنگيز هم مانند آقا محمد جواد، تئوريسين «حقوق بشر بومي!» بود)
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر