۱۴۰۲ دی ۱۰, یکشنبه

هک اسنپ فود و تداعی‌های یک خبر از حسین شریعتمداری

 هک اسنپ فود و تداعی‌های یک خبر از حسین شریعتمداری

هک اسنپ فود
هک اسنپ فود

روز یک‌شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ رسانه‌های حکومتی و هم‌چنین خبرگزاریهای بین‌المللی اعلام کردند با هک «اسنپ‌فود» اطلاعات کامل متعلق به؛

بیش از ۲۰میلیون کاربر

سی‌وپنج هزار پیک

و ۲۴۰هزاررستوران به سرقت رفته است.

هکرها اطلاعات کاربران اسنپ فود را فروخته‌اند.

کمی بعد اعلام شد گروه هکری IRLeaks که در تابستان گذشته اطلاعات کاربران شرکت تاکسی اینترنتیِ تپسی را هک کرده بود، شب گذشته اعلام کرده که اطلاعات بیش از ۲۰میلیون کاربر و ۸۸۰میلیون سفارش شرکت اسنپ فود را که در حوزه سفارش آنلاین غذا در ایران فعالیت می‌کند، به‌دست آورده است.

این گروه هکری در کانال تلگرامی‌اش نوشت اطلاعات به‌دست آمده از کاربران شامل نام کاربری، رمز عبور، ایمیل، نام و نام خانوادگی، شماره موبایل، تاریخ تولد و غیره است و نیز اطلاعات بیش از ۵۱میلیون آدرس کاربران شامل موقعیت GPS، آدرس کامل، شماره تلفن و غیره و هم‌چنین اطلاعات بیش از ۱۸۰میلیون گوشی هوشمند و تبلت مورد استفاده کاربران شامل: نوع و مدل، پلتفرم، توکن، فروشگاه نصب برنامه و غیره است.

در همان خبر تلگرامی هکرها اعلام کرده بودند که هک اپلیکیشن سفارش آنلاین غذا را به اسنپ فود اطلاع نداده‌اند و اطلاعات را مستقیماً برای فروش گذاشته‌اند. قیمت تعیین شده برای اطلاعات کامل هم ۳۰هزار دلار است.

اما درست یک روز بعد یعنی روز یکشنبه خبرگزاری تسنیم رژیم اعلام کرد طرف‌های مشخصی با هکر‌ها در حال مذاکره برای پایان این مخمصه هستند، خبری گنگ که روشن نیست چه رابطه‌ای بین هکرها و مذاکره‌کنندگان است؟ و مگر آیا مذاکره کننده، هکرها را می‌شناسند؟ اگر می‌شناسند چرا بازداشت‌شان نمی‌کنند؟

از سوی دیگر همین تسنیم اعلام کرد که «پلیس فتا در دفتر اسنپ فود مستقر شد»! تسنیم افزوده است: اسنپ یک شرکت انحصارگر است که رقبایش را با قدرت خود حذف کرده است! و حفاظت از داده‌های کاربران جزء وظایف دولت نیست! و به‌خاطر این هک، خود شرکت است که باید جریمه شود.

و همزمان با تسنیم، سایت سلام نوی رژیم هم در همان روز نوشت معاون پلیس فتا شهریور امسال به ایسنا گفته بود که یک گروه هکری با هویت معلوم در مرداد به اطلاعات تعدادی از خدمات گیران شرکت تاکسی اینترنتی تپسی دسترسی پیدا کرد.

و این کر هماهنگ برای اثبات ناکارآمدی کمپانی‌های «خوب‌بازده!» و «زودبازده!» و «سودآوری!» که اکنون جنگ بر سر تصاحب آ‌نها در گرفته است، در رسانه‌های حکومتی هم‌چنان ادامه دارد. اما همه این خبرها تداعی‌هایی به همراه دارند که باید به آنها هم پرداخت از جمله برای یافتن پاسخ این پرسش نابهنگام اگر به آرشیو رسانه‌های رژیم به‌ویژه به آرشیو روزنامه بدنام کیهان خامنه‌ای مراجعه کنید، رد‌پاهایی یا درست‌تر! اثر انگشتهایی پیدا می‌کنید که کم جالب نیستند از جمله موضع‌گیری صریح پاسدار شریعتمداری برای مصادره این کمپانی‌ها! برای درک بهتر قضیه سری به آرشیو کیهان خامنه‌ای بزنیم؛

در آرشیو کیهان در روز ۲۲مرداد ۱۴۰۲ به سرمقاله پاسدار بازجوی روزنامه‌نگار! حسین شریعتمداری بر می‌خورید که پیشنهاد کرده سکوهای مجازی دخیل در کسب و کارهای مجازی به‌ویژه سودآورترین‌هایش توسط دولت رئیسی جلاد مصادره شوند! شریعتمداری نوشته بود در ایران ۴۰۰پلتفرم اجتماعی در بخش‌های مختلف فعالیت می‌کنند و برخی از آنها از جمله اسنپ و تپسی و... درآمدهای کلان و فوق نجومی دارند. وی نوشته بود این کمپانی‌ها حالا دیگر به دولتهایی موازی دولت جلاد ۶۷ تبدیل شده‌اند؟! و باید توسط دولت مصادره شوند! البته همه می‌دانند که این سامانه‌ها اساساً در شراکت با باندهای مختلف همین نظام، مشروعیت حضور و یکه‌تازی در عرصه کسب و کار ایران آخوندزده را پیدا کرده‌اند و حقیقتاً غریبه نیستند به‌عنوان نمونه کیست که نداند روبیکا و بسیاری از این شرکت‌های خدماتی متعلق به آقازاده‌ها و وابستگان باند مغلوب و حتی گاه متعلق به برخی دستجات باند غالب هستند، که این روزها بر سر غنایم بیشتر به‌جان هم افتاده‌اند!

این خبر و آن توصیه شریعتمداری و خبر امروز تسنیم که حاکی از مذاکره؟!؟! بین هکرها و مأموران است، را کنار هم بگذارید و خودتان نتیجه‌گیری کنید!

شاید در پایان این گزارش بگویید:

عجب حکومتی؟ عجب دولتی؟ عجب نظام دزد و قالتاقی، و عجب مافیایی؟!

ژنرال جک کین: همان کاری که ترامپ با قاسم سلیمانی در عراق انجام داد باید به رژیم ایران پاسخ داد

 ژنرال جک کین: همان کاری که ترامپ با قاسم سلیمانی در عراق انجام داد باید به رژیم ایران پاسخ داد

ژنرال جک کین
ژنرال جک کین

ژنرال جک کین معاون پیشین ستاد مشترک نیروی زمینی آمریکا:

من کاملاً متقاعد هستم که باید کاری را که ترامپ انجام داد انجام بدهیم

یعنی همان کاری که با قاسم سلیمانی در عراق انجام داد

باید به رژیم ایران پاسخ داد، نه فقط به نیابتی‌های آنها

ژنرال جک کین معاون پیشین ستاد مشترک نیروی زمینی ارتش آمریکا در مصاحبه با فاکس‌نیوز، گفت: «دولت آمریکا به‌طور واقعی درک نکرده که چه اتفاقی دارد در منطقه رخ می‌دهد. نیابتی‌هایی که در آنجا فعالیت می‌کنند... همه تحت حمایت و گاهی تحت فرامین رژیم ایران عمل می‌کنند و ما نتوانسته‌ایم به این مسأله پاسخ بدهیم. موضوع اصلی عدم تمایل ایالات‌متحده به پاسخ‌دادن به مسألهٔ رژیم ایران است. بله باید راکتها و موشکها... را ساقط کرد ولی می‌بایست هم‌چنین یک پیام صریح به رژیم ایران فرستاده شود. چند هفته است که این را می‌گوییم، اما دولت از تشدید تنش می‌ترسد».

ژنرال کین، اضافه کرد: «من کاملاً متقاعد هستم که باید کاری را که ریگان و ترامپ در مقابله با رژیم ایران در خاک خودش انجام دادند، انجام بدهیم یا این‌که سران آن‌را حذف کنیم. یعنی مثل همان کاری که با قاسم سلیمانی در عراق انجام دادیم. باید به مسألهٔ رژیم ایران پاسخ داد، نه فقط به نیابتی‌های آنها. تا وقتی این کار را انجام ندهیم، آنها هم‌چنان به‌دنبال ما خواهند آمد». (فاکس‌نیوز: ۹دی ۱۴۰۲)

«سقوط قطعی است!»

 «سقوط قطعی است!»

سخن روز
سخن روز

از همان آغاز جنگ پرخون و فاجعهٔ غزه، دود و دم قدرت‌نمایانه هم در رژیم آخوندی به‌پا شده تا پردهٔ ساتری باشد بر بحران سرنگونی که از هر سو نظام ولایت را فراگرفته است.

علاوه بر ولی‌فقیه و گماشته‌اش رئیسی، سرکرده‌های سپاه خامنه‌ای، در کوبیدن بر طبلهای میان‌تهی «فتح و اقتدار» با هم به‌رقابت برخاسته‌اند. سلامی سرکردهٔ سپاه خامنه‌ای با لفاظی خاص خود می‌گوید: «ما همیشه با فرض تقابل با بزرگترین قدرتهای جهان، قدرت‌ افزایی می‌کنیم ما اصلاً برای مقابله با کشورهای معمولی نیستیم» (تلویزیون رژیم ـ ۱۷آبان).

به‌رغم گذشت زمان و ظاهر شدن آثار ترس و نگرانی در رژیم از این‌که آتش این جنگ دامن نظام را بگیرد، اما گرد و غبار این پروپاگاندای قدرت‌نمایانه فرو ننشسته، شاید چون بحرانهای فراگیر رژیم تشدید شده است؛ همین پاسدار حراف در سخنرانی دیگری (در روز ۲۶آذر) لاف می‌زند که: «به‌عنوان یک قدرت بزرگ در عالم مطرح هستیم؛ هیچ‌کس، هیچ قدرتی دیگر جرأت جسارت به‌این مردم و این سرزمین را ندارد؛ شما نگاه کنید در اطرافتان همه جا آتش می‌بارد اما ملت ما آرام است چرا؟» پاسدار پاچه‌خوار ولایت، سپس خودش به‌این سؤال جواب می‌دهد: به‌خاطر «نعمت ولایت» خامنه‌ای!

پاسدار بی‌مخ دیگری به‌نام حاجی‌زاده که سرکردهٔ نیروی هوا ـ فضای سپاه خامنه‌ای است در لاف‌زنی روی دست سلامی بلند می‌شود و می‌گوید: «وضعیت ما دیگر مثل ۴۰سال قبل و ۳۰سال قبل و ۱۰سال قبل، حتی مثل ۵سال قبل هم نیست. ما یک قدرت هستیم ما امروز به‌یک توان از منطقه‌یی بودن عبور کردیم ما یک قدرت جهانی هستیم امروز!» (تلویزیون رژیم ـ ۳دی).

اگر این لاف و گزافها به‌طور مقطعی توانسته باشد باندهای بی‌بتهٔ مغلوب را به‌سکوت و کرنش وادار کند، اما نه تنها تأثیری بر مردم محروم و خشمگینی که دغدغهٔ آنها نان و معیشت روزانه‌شان است نداشته، بلکه دیگ بخار در آستانهٔ انفجار جامعهٔ به‌ستوه آمده، حتی آخوندهای حکومتی را هم هراسان کرده و به‌غر و لند و‌ اخطار و انذار واداشته، تا آنجا که رئیسی همراه با شماری از وزیران کابینه‌اش را سراسیمه روانهٔ قم کرده، تا بار دیگر با وعده‌درمانی آنها را ساکت و امیدوار کند؛ این‌که تا چه اندازه در این کار موفق بوده را از اظهارات برخی آخوندهای حوزهٔ قم می‌توان دریافت.

آخوند فاضل‌میبدی که عنوان «عضو مجمع مدرسین و محققان حوزه علمیه قم» را یدک می‌کشد، با اشاره به‌نارضایتی و ناراحتی «بسیاری از آقایان در قم» می‌گوید: «این‌که رئیس‌جمهوری به‌قم می‌آیند و وعده‌های اقتصادی برای آینده می‌دهند، در حالی‌که به‌هیچ‌کدام عمل نمی‌کنند، زیبنده نیست» (روزنامهٔ حکومتی هم‌میهن ـ ۹دی).

اما رئیسی تنها از جانب آخوندهای دانه‌درشت قم مورد عتاب و خطاب قرار ندارد؛ بلکه از جانب نیروهای اخص ولایت که تا همین دیروز برایش یقه چاک می‌دادند نیز مورد حمله قرار گرفته است. روزنامهٔ حکومتی شرق (۱۰دی) تحت عنوان «ابراهیم رئیسی در تنگنا» طی گزارشی از تظاهرات این جماعت، می‌نویسد: «سخنرانها و افرادی که برای شعار دادن بلندگو به‌دست داشتند، اظهارات تندی را علیه ابراهیم رئیسی در خیابان پاستور مطرح کردند. یکی از سخنرانان می‌گفت: «... آقای رئیسی متأسفیم که به‌گفتاردرمانی و حرکات نمایشی روی آوردید. به‌اوامر صریح رهبری بی‌توجهی کردید».

بی‌جهت نیست که در همین مطلب نتیجه‌گیری شده است: «اگر محمود احمدی‌نژاد در دو سال پایانی از سوی اصول‌گرایان به‌مخالفت با رهبری متهم شد، ابراهیم رئیسی راه او را در دو سال اول پیموده و در وضعیت بغرنجی قرار دارد».

اما همه می‌دانند که رئیسی جز آلت فعل بلاارادهٔ خلیفهٔ ارتجاع نیست؛ لذا این وضعیت بغرنج، همان واقعیت سرسخت جامعهٔ جوشان و خروشانی است که اکنون گریبان خامنه‌ای را گرفته و دود و دم جنگ‌افروزانه و پروپاگاندای قدرت‌نمایانهٔ ماشین تبلیغاتی و لاف‌زنی‌های پاسدارانش نیز نتوانسته بر آن سرپوش بگذارد. تا آنجا که یکی از آخوندهای دانه‌درشت حکومتی به‌نام محمدتقی اکبر نژاد در مصاحبه با سایت حکومتی دیدار نیوز (۸دی) آشکارا به‌شخص خامنه‌ای هشدار می‌دهد که دلش را به‌لاف و گزافهای ابلهانه خوش نکند؛ وی سرنوشت شاه را یادآوری کرده و می‌گوید: «محمدرضا پهلوی هم تا چند ماه قبل از این‌که کشور را ترک کند، باورش نمی‌شد. می‌گفت نفت گران شده، پول دستمان هست و راست هم می‌گفت، توی کلان‌شهرها (وضع) خوب بود توی حاشیه‌ها مشکل زیاد بود».

او سپس به‌طور صریح‌تری خطر سرنگونی را گوشزد کرده و می‌افزاید: «اگر با این دست فرمانی که آمده‌ایم، برویم، سقوط قطعی است. من ناراحتم از گفتن این حرفها، اما سقوط قطعی است... این مردم یک دفعه سیلی می‌زنند. نشان داده‌اند در تاریخ، یکباره سیلی می‌زنند».

ارتش آمریکا سه کشتی حوثی‌ها به همراه سرنشنینان‌شان را منهدم کرد

 ارتش آمریکا سه کشتی حوثی‌ها به همراه سرنشنینان‌شان را منهدم کرد


ناو جنگی آمریکا که قایق های حوثی ها  را منهدم وغرق کرد


هلیکوپترهای نیروی دریایی آمریکا سه کشتی حوثی‌های یمن را که به روی آنها آتش گشوده بودند به همراه سرنشینان‌شان منهدم کردند. فرماندهی ارتش آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) در بیانیه‌ای اعلام کرد که هلیکوپترهای نیروی دریایی آمریکا در منطقه به کمک یک کشتی تجاری شرکت دانمارکی "مرسک" شتافته بودند که پرچم سنگاپور را حمل می‌کرد و هدف یک موشک بالستیکی حوثی‌ها قرار گرفته بود.

ارتش آمریکا سپس تصریح کرده است که کشتی‌های شبه نظامیان حوثی‌ها به روی هلیکوپترهای آمریکایی آتش گشودند و آنها را ناچار کردند که در دفاع از خود سه کشتی آنها را به همراه سرنشینان‌شان منهدم سازند. سنتکام در بیانیه خود تصریح کرده است که کشتی چهارم حوثی پیشتر از منطقه گریخته بود.

شرکت دانمارکی "مرسک" گفته است که به مدت چهل و هشت ساعت عبور کشتی‌های تجاری خود را از تنگۀ باب‌المندب در دریای سرخ متوقف می کند.

ساعاتی پیشتر فرماندهی ارتش آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) با انتشار بیانیه‌ای در شبکه‌های اجتماعی خبر داده بود که یک ناوشکن این کشور در آب‌های خاورمیانه دو موشک بالستیکی حوثی‌ها را که از حمایت ایران برخوردارند ساقط کرده است. به گفتۀ سنتکام، حوثی‌ها پیشتر یک کشتی تجاری دانمارکی را هدف موشک‌های خود قرار داده بودند و متعاقب این حمله کشتی شرکت دانمارکی "مرسک" از ناوهای آمریکایی در منطقه تقاضای کمک کرده بود. ارتش آمریکا تصریح کرده است که موشک‌ها از خاک یمن و از مناطق تحت کنترل حوثی‌ها پرتاب شده بودند.

در پی حملۀ هفتم اکتبر گذشته حماس به اسرائیل و آغاز جنگ در غزه میان این دو، حوثی‌های یمن کشتی های تجاری در دریای سرخ را به این بهانه که متعلق به اسرائیل هستند و در همبستگی با سازمان حماس هدف حملات موشکی خود قرار می‌دهند.

ببینید کی‌ها نشانی «سقوط حتمی» می‌دهند!

 

ببینید کی‌ها نشانی «سقوط حتمی» می‌دهند!باز نشر مجدد

قیام ایران ـ عکس از آرشیو
قیام ایران ـ عکس از آرشیو

کیفیت توان حاکمیت آخوندی برای تداوم عمر خود، به یکی از چالشهای تعیین‌کننده‌ٔ سرنوشت آن در مرحله‌ٔ گسترش روزافزون آثار قیام ۱۴۰۱ تبدیل شده است. کارشناسان نظام از هر دری که وارد می‌شوند تا موقعیت و مختصات آن را حلاجی کنند، تقریباً همگی بر چنگ در چنگ بودن بالفعل حاکمیت با سقوط، متفق‌القولند.

 

وجه مشترک برآورد کارشناسان حاکمیت، شتاب سقوط پایگاه اجتماعی نظام بر اثر «مرکزگرایی مفرط طی ۴۰سال» گذشته و بن‌بست نظام برای هر گونه «انقلاب از بالا» است. این کارشناسان بر این امر نیز متفق‌اند که دیگر دوران هر گونه «اصلاح از پایین» تمام شده است و خامنه‌ای تنها یک فرصت دارد و آن «انقلاب از بالا» با تغییر «ساختار کل نظام» و «تغییر قانون اساسی» است.

 

یکی از این کارشناسان به‌نام محسن رنانی در تارنمای خود به‌تاریخ ۱۱مرداد ۱۴۰۲ به بحرانها در زیرساخت‌های نظام آخوندی اشاره دارد که هم باعث ریزش‌های مدام از پیکر نظام شده، هم باعث نفرت متزاید اجتماعی از حاکمیت و هم خود حاکمیت دیگر نمی‌تواند بدون دگرگونیِ بنیادین در این زیرساختها سر پا بماند. وی به این نمونه‌ها اشاره می‌کند و تأکید دارد که خیلی از این بیشترها هم هست:

ــ «در چهار دهه گذشته، نهادهای شبه‌دولتی قدرت‌مند و ثروت‌مندی مانند آستان قدس، ستاد فرمان اجرایی و... شکل گرفته‌اند که به‌راحتی حاضر به دست کشیدن از حوزه‌ٔ قدرت و ثروت خود نیستند».

ــ «منابع تعداد زیادی از بانکها، نهادهای مالی خصوصی و شبه‌دولتی از راه غیرمشروع حاصل شده و پیچیدگی شبکه مالی کشور، تفکیک سره از ناسره را بسیار دشوار کرده است. این بانکها به سوداگری در بازار ملک و ارز و... عادت کرده و توانایی و ظرفیت هماهنگی با شبکه مالی جهانی را ندارند».

ــ «سیستم قضایی، ناکارآمد و فاسد با نفوذ بالای افراد وابسته به حکومت است. اساس قانون مورد استفاده این سیستم از فقه استخراج شده و قاضیان و وکیلانی که متخصص این قانون هستند در آن رشد کرده و تربیت شده‌اند».

ــ «سیستم آموزش عمومی که بخشی از آن خصوصی است، ارائه خدمات آموزشی در آن به‌وضوح تبعیض‌آمیز است و باعث ایجاد شکاف آموزشی در جامعه شده است. این سیستم توان جذب تمام فرزندان ایران را ندارد و هر ساله بچه‌های زیادی به‌دلیل فقر یا دلایل دیگر از آموزش با می‌مانند و با بحران تخصص و کارآیی منابع انسانی در آن مواجه هستیم. نگاه ایدئولوژیک حکومت به آموزش، عدم کارآیی را دوچندان کرده است».

 

این بحرانهای پایه‌یی، محصول افکار و سیاست و مدیریت نظام آخوندی از خمینی تا خامنه‌ای هستند. آیا آن انقلابی که کارشناسان نظام، انتظار تحقق آن را «از بالا» [خامنه‌ای و گماشتگانش در دولت و مجلس و قضاییه] دارند، در این چهار محور ممکن است؟ خود همین کارشناس از قول انیشتین نقل می‌کند که «فکری که باعث ایجاد یک بحران شده، نمی‌تواند آن بحران را رفع کند». آیا خامنه‌ای و بازوهای سیاسی و نظامی‌اش حاضرند از افکار و سیاست و مدیریتی که با «اوجب واجبات حفظ نظام»، تمام این جنایات را مرتکب شده‌اند، دست بردارند؟

 

برای آن‌که شاهد این پاسخ از درون نظام و تصویر واضح‌تری از چنگ‌در چنگ بودن حاکمیت با سقوط باشیم، به نتیجه‌گیری همین کارشناس دل‌سوز نظام دقت کنید که حتا به خودش نهیب می‌زند که «نمی‌دانم چرا این عمق حماقت از درون من زائل نمی‌شود و هم‌چنان امیدوارم این نظام بریده از واقعیت، دست به انقلاب از بالا بزند».

دقت کنید که بازگشت‌ناپذیری شرایط سیاسی و اجتماعی ایران به قبل از قیام ۱۴۰۱ و نیز تبعات استمرار آثار آن بر حاکمیت آخوندی به چه مرحله‌یی رسیده است:

«حکومت هرگز توان اصلاح و انقلاب از بالا را ندارد. سقوط حتمی فقط بر سر زمان است نه چیز دیگر».

گفتمان نقد و بالفعل جامعه ایران و حاکمیت

 گفتمان نقد و بالفعل جامعه ایران و حاکمیت

فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی
فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی

چرخش عقربه‌ٔ زمان علیه حاکمیت ملایان را بدون شک درونی‌های نظام بیشتر مشاهده و بهتر حس می‌کنند. اینان با وجود انکار این واقعیت در رسانه‌ها و با اتخاذ ضدتبلیغ‌ها، دریافته‌اند که تعارض میان جمهور مردم ایران با حاکمیت، مدام ریشه می‌گستراند.

 

همواره تأکید کرده‌ایم که یک اصل مبنایی را باید در تبیین و تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی ایران مد نظر داشت؛ تفاوت ویژ‌گی‌های جامعهٔ ایران قبل از قیام ۱۴۰۱ با بعد از آن. بدون این راهنمای شناخت و شاقول ذهن، سمت‌وسوی بررسی مختصات میان حاکمیت و جامعه، به انحراف میل می‌کند.

اگر شعارهای آن قیام را بازخوانی کنیم، به‌راحتی می‌توان خط سیر یک جامعه را در عبور از حاکمیت ولایت فقیه دریافت: «فقر، فساد، گرونی ــ می‌ریم تا سرنگونی». این است گفتمان اصلی و دنباله‌دار اکثریت جامعهٔ ایران و حاکمیت.

زنده بودن و جریان داشتن این گفتمان در ۱۴۰۲ و پس از آن، موقعیت واقعی و بالفعل صحنه‌ٔ سیاسی ایران را علیه حاکمیت تعریف می‌کند. خوب است نشانی دقیق این تعریف را از قول آخوند محمدتقی اکبرنژاد مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی، در سایت دیدارنیوز ۸ دی ۱۴۰۲ بخوانیم:

«دلیل اتفاق‌های سال گذشته و اعتراض مردم، اصلاً موضوع حجاب نبوده است. جمهوری اسلامی و حاکمیت باید بداند که اولویت مردم، شال و روسری نیست، فساد و فقر است».

 

مردم‌گراییِ مبتذل نظام ملایان که خمینی آن را بنیاد گذاشت تا دجالیت ماهوی خود را با دمیدن در کوره‌ٔ آن جا بیندازد، دیری‌ست از حیز انتفاع خارج شده است؛ اگر چه توسل به آن، هنوز یکی از راهبردهای تبلیغاتیِ کارگزاران ریز و درشت نظام است تا با توهم آن، خود را از واقعیتٍ شکست این دجالیت دور نگاه دارند.

مردم ایران نشانیِ دقیق حاکمیت آخوندی با شیوه‌های تبلیغاتی و انواع‌درمانی‌های تو خالی آن را شناخته‌اند. از این‌رو، کارگزاران این نظام در هر بوقی که بدمند، بلافاصله به خودشان برمی‌گردد. چه گواهی‌یی سرراست‌تر از اعتراف مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی؟ دقت کنید:

«حاکمیت نمی‌خواهد مشکلات را حل کند. حاکمیت شهامت رو در رو شدن با مردم را ندارد. رأس حاکمیت هم‌چنان حرف درمانی می‌کند.»

 

یکی دیگر از وجوه برجسته‌ٔ گفتمان جامعه و حاکمیت، طی شدن مسیر تعیین‌تکلیف آخوند حکومتی در فرهنگ گفتاری و نوشتاری و واکنش‌های سیاسی و اجتماعی مردم ایران با این قشر و طبقه است. از آنجا که ساختار این نظام و شالوده‌ٔ آن را آخوند یا همان روحانیت مرتجع تشکیل می‌دهد، واکنش مردم کوچه و بازار، معرف گفتمان جاافتاده در جامعهٔ ایران است. این نمونه را نیز آخوند محمدتقی اکبرنژاد گواهی دقیق می‌دهد:

«عصبانیت مردم از روحانیت آن‌قدر زیاد است که من جرأت نمی‌کنم با لباس روحانیت بیرون بروم.»

یادآوری می‌شود که زنده‌یاد احمد کسروی گفته بود مردم ایران یک حکومت به آخوندها بدهکارند تا ماهیت آنها را خوبِ‌خوب بشناسند. این شناخت اگر چه طی بیش از چهار دهه‌ٔ گذشته، به قیمت بسا گزاف از جان و مال و هستیِ مردم ایران محقق شد، اما بهایی بوده است که لاجرم برای تعیین‌تکلیف تاریخی و نهایی با این قوم انگل و استثمارگر و سلطه‌گر، باید در مسیر رسیدن به آزادی می‌پرداختیم.

 

پرداخت چنین بهایی با مبارزه‌یی طولانی و پایداریِ پرشکوه صورت گرفته است که ثمر بالفعل و چشم‌انداز ناگزیر آن، عنصر درون و وفادار به نظام آخوندی، نشانی آن را به‌مثابه هشدار به حاکمیت می‌دهد:

«با این دست‌فرمان، سقوط نظام قطعی خواهد بود.» (همان)

۱۴۰۲ دی ۹, شنبه

مولوی عبدالحمید: اول به فکر ملت ایران باشید، بعد کشورهای همسایه!

مولوی عبدالحمید: اول به فکر ملت ایران باشید، بعد کشورهای همسایه!


مولوی عبدالحمید، امام جمعۀ اهل سنت زاهدان © abdolhamid.net

روز هشتم دی ماه، نماز جمعۀ سنیان زاهدان همچنان با حضور سنگین نیروهای امنیتی برگزار شد. مولوی عبدالحمید به این مناسبت از اوضاع بد اقتصادی، فساد گسترده و بی‌ارزش شدن پول ایران انتقاد کرد و گفت: «این که انسان پول داشته باشد اما باز هم فقیر و تنگدست باشد، خیلی سخت است.»

در خطبه‌های نماز جمعۀ هشتم دی، مولوی عبدالحمید، امام جمعۀ اهل سنت زاهدان که یکی از منتقدان سرسخت رژیم جمهوری اسلامی است، بی‌ارزش شدن ریال را یکی از دلایل گسترش فقر دانست. به گفتۀ او حقوق قشرهایی چون معلمان، کارگران یا بازنشسته‌ها کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد. به گفتۀ او «همسایگان ایران در طول تاریخ از این کشور ثروتمند سود برده‌اند اما حالا ملت ایران فقیر شده است.»

مولوی عبدالحمید هشدار داد که «وضعیت واقعاً بحرانی است... وقتی مردم گرسنه باشند حرف کسی را قبول نمی‌کنند...»

در بارۀ همین موضوع

آخوند محمد علی ایازی : مردم میلی به شرکت در انتخابات ندارند و جریان مسلط هم از این بی‌میلی راضی است

 آخوند محمد علی ایازی : مردم میلی به شرکت در انتخابات ندارند و جریان مسلط هم از این بی‌میلی راضی است

محمد علی ایازی آخوند حوزه قم

 محمد علی ایازی، استادیار فقه و حقوق در دانشگاه آزاد اسلامی، در گفتگو با "انصاف‌نیوز" گفته است که دیگر هیچیک از روحانیون قم با گفتار و رفتار رسمی حکومت همسو نیست و مردم هم میلی به شرکت در انتخابات آتی ندارند. به گفتۀ او البته، خود حکومتیان نیز از این وضع ناراضی نیستند زیرا مطمئن هستند که با ناامید شدن مردم "خودشان در انتخابات رأی می‌آورند."

آیت‌الله ایازی در ادامه گفته است که "شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم" آنقدر "شکننده است" که دیگر "جایی برای دفاع باقی نمانده و مراجع" روحانی "در ملاقات‌های" خود با نمایندگان حکومت "ناراحتی و نارضایتی خود را بیان می‌کنند."

محمدعلی ایازی سپس گفته است که بر اساس نظرسنجی‌ها "مردم رغبتی به مشارکت در انتخابات ندارند". او این بی‌میلی را اتفاقاً به سود "جریان مسلط" در قدرت دانسته گفته است : "جریان مسلط...از جمله جریان پایداری که الان در قدرت است مایل نیست که مشارکتی در کشور شکل بگیرد." به گفتۀ وی این جریان می‌خواهد کاری کند که مردم از شرکت در انتخابات ناامید شوند زیرا، در این صورت مطمئن است "که فقط افراد خودشان در انتخابات رأی می‌آورند چون مردم ناامیدند."

قرار است در اسفندماه انتخابات مجلس شورای اسلامی و همزمان مجلس خبرگان رهبری برگزار شد. علی خامنه‌ای، رهبر حکومتی اسلامی، در دو سخنرانی و بی آنکه نامی از کسی ببرد، کسانی را که به گفتۀ او، مردم را از شرکت در انتخابات دلسرد می‌کنند سرزنش کرد.  

فرانسه تدابیر امنیتی را برای جشن شب سال نو تشدید کرد

 فرانسه تدابیر امنیتی را برای جشن شب سال نو تشدید کرد


آتش بازی و نمایش نور و صدا اطراف طاق پیروزی (Arc de Triomphe) در جشن‌ سال نو در خیابان شانزلیزه پاریس. فرانسه، ۱ ژانویه ۲۰۲۳ AP - Aurelien Morissard

نزدیک به صد هزار نیروی پلیس، یکشنبه شب، جهت تضمین امنیت مراسم سال نو، در سراسر فرانسه مستقر خواهند شد و پلیس پاریس می‌تواند برای نخستین بار از پهپاد جهت نظارت بر امنیت مراسم استفاده کند.

سلین برتون، رئیس اداره کل امنیت داخلی فرانسه، امروز، جمعه ۲۹ دسامبر، در یک نشست خبری اعلام کرد که در راستای اخذ تدابیر امنیتی برای برگزاری مراسم سال نو میلادی، در مجموع ۹۰ هزار نیروی پلیس در شب سال نو در سراسر این کشور مستقر خواهند شد. از این میان، ٦‬ هزارنفر در پاریس، جایی که به گفته ژرالد دارمنن، وزیر کشور فرانسه، انتظار می‌رود بیش از ١,٥ میلیون نفر در جشن‌های شانزلیزه شرکت کنند، حضور خواهند یافت.

وزیر کشور فرانسه می‌گوید به دلیل «تهدید بسیار شدید تروریستی» که تا حدی به «آنچه در اسرائیل و فلسطین اتفاق می‌افتد» مرتبط است، علاوه بر نزدیک به صد هزار پلیس، ده ها هزار آتش نشان و ٥٠٠٠ نیروی ویژه نیز جهت تضمین امنیت در سراسر کشور مستقر خواهند شد. ژرالد دارمنن در یک کنفرانس مطبوعاتی ضمن اشاره به اینکه نیروهای پلیس علاوه بر در اختیار داشتن ۱۰ بالگرد، برای نخستین بار در شب سال نو می‌توانند از پهپاد نیز برای حفظ امنیت مراسم استفاده کنند، وعده داد که نیروهای امنیتی در شب سال نو «حضوری بزرگ و پر صلابت» خواهند داشت.

بنا بر اعلام پلیس پاریس، دو بالگرد هم پیش از آغاز مراسم، از صبح جمعه تا اواخر عصر یکشنبه، گشت زنی بر فراز پایتخت را بر عهده خواهند داشت. مصرف مشروبات الکلی و به همراه داشتن بطری‌های شیشه‌ای، ترقه یا اشیایی که می‌توان از آنها به عنوان سلاح استفاده کرد، مانند سال‌های گذشته، ممنوع خواهد بود و در پایتخت، محیط امنیتی اطراف شانزه لیزه گسترش یافته و گشت و بازرسی در مکانهای مختلف مستقر خواهد شد.

چالش امنیتی پاریس که سال آینده میزبان بازیهای المپیک خواهد بود، زمانی برجسته شد که اوایل دسامبر، یک گردشگر در حمله با چاقو در نزدیکی برج ایفل کشته شد. این حمله، نگرانی فرانسه و دیگر کشورها را در مورد امنیت بازی‌هایی که در ٢٦‬ ژوییه، کمتر از هفت ماه دیگر آغاز می‌شود، برانگیخت.

آسوشیتدپرس: در حملات هوایی در نزدیکی مرز عراق ۶شبه‌نظامی مورد حمایت ایران کشته شدند

 

آسوشیتدپرس: در حملات هوایی در نزدیکی مرز عراق ۶شبه‌نظامی مورد حمایت ایران کشته شدند

منطقه آلبوکمال در دیرالزور سوریه
منطقه آلبوکمال در دیرالزور سوریه

آسوشیتدپرس روز شنبه ۹دیماه در گزارشی از حمله به نیروهای شبه‌نظامی وابسته به رژیم ایران در نزدیک مرز عراق و سوریه نوشت: در حملات هوایی بر فراز شرق سوریه در نزدیکی مرز عراق ۶شبه‌نظامی مورد حمایت ایران کشته شدند
آسوشیتدپرس از بغداد گزارش داد دو عضو گروه‌های شبه‌نظامی عراقی به آسوشیتدپرس گفتند که سه حمله هوایی شبانه روز شنبه در شرق سوریه در نزدیکی یک گذرگاه مرزی استراتژیک با عراق، شش شبه‌نظامی مورد حمایت ایران را کشتند.
حملات به منطقه مرزی بوکمال ساعاتی پس از آن انجام شد که گروهی از شبه‌نظامیان عراقی مورد حمایت ایران، مسئولیت حمله به پایگاه نظامی آمریکا در شهر اربیل در شمال عراق را برعهده گرفتند. این گروه از زمان شروع جنگ حماس و اسراییل در ۷ اکتبر، بیش از صد حمله به مواضع ایالات متحده در عراق و شرق سوریه انجام داده است.
شبه‌نظامیان گفتند که چهار نفر از کشته‌شدگان از گروه قدرتمند حزب‌الله لبنان بودند و دو شبه‌نظامی دیگر سوری بودند. آنها به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند، زیرا اجازه صحبت با مطبوعات را نداشتند. آنها افزودند که دو نفر دیگر مجروح شدند.

باز هم «نه شیاد، نه جلاد» در شرایط انفجاری

 باز هم «نه شیاد، نه جلاد» در شرایط انفجاری

سخن روز
سخن روز

در حالی‌که باندهای ورشکستهٔ اصلاحاتی و اعتدالی، به‌رغم جراحی و رد صلاحیت‌های فله‌یی، در جوال جنگ‌افروزی خلیفهٔ ارتجاع و با مجیز گویی دنبال سهم ناچیز هستند، خامنه‌ای نگران است که شعبده انتخاباتی بدجور مفتضح شود.

از همین روست که خلیفهٔ ارتجاع برای رونق دادن به نمایشی که پیشاپیش نتیجه‌اش برای هر دو باند غالب و مغلوب روشن است، ادا و اطوار «مناظره» و «گفتگوی آزاد» را هم چاشنی سیرک انتخاباتی و پروژه خالص سازی کرده است. در یک نمونه تماشایی از این ادا و اطوارها، روز پنجشنبه ۷دی، تلویزیون خامنه‌ای یک برنامهٔ روحوضی به‌نام «گفتگوی ویژه»، با حضور محمد قوچانی و پاسدار کوشکی، ترتیب داده بود که فضیحت به بار آورد.

محمد قوچانی از باند شیاد، موسوم به اصلاحات، پس از مقدمه‌یی با مجیزگویی از خلیفهٔ فرتوت گفت: «قرار نیست که تنور انتخابات را فقط گرم کنیم، با حرف زدن ما هیچ تنوری گرم نمی‌شود در حقیقت این حس اول باید در مردم رخ بدهد، احساس بکنند که انتخابات در زندگی‌شان اثر مستقیم دارد».

پاسدار کوشکی، مدافع باند رئیسی جلاد، ضمن اذعان به بی‌اعتنایی مردم به جریانهای موسوم به «اصلاح‌طلب» و «اصول‌گرا» گفت: «چیزی که مردم را نسبت به انتخابات بدبین می‌کند این تجربه تلخ است که جریانهای به‌قول ایشان راست و چپ اصول‌گرا و اصلاح‌طلب مردم را پلکان قدرت دیدند وقتی... خرشان از روی پل رد می‌شود وارد لابی‌های خودشان و سهم‌بندیها و قصه‌های خودشان می‌شوند».

قوچانی در مخالفت با ادعا و اعتراف کوشکی که به نفرت مردم از باندهای حکومتی اشاره کرد، گفت: «کسی که می‌گوید اصلاح‌طلب و اصول‌گرا، تمام شده ماجرا، همین حرفهای آقای کوشکی را می‌زند»... . سپس با لگدی به رئیسی جلاد، پای نفرت سراسری مردم در قیام۱۴۰۱ را وسط کشید و افزود: «آقای رئیسی در کم مشارکت‌ترین انتخابات بعد از انقلاب در حوزه ریاست‌جمهوری با چهل و هشت درصد آرا که مردم شرکت کردند در انتخابات رأی آورده و رقیب آقای رئیسی در آن انتخابات آرای باطله بوده، آیا این افتخار است؟ آرای باطله‌یی که خود نظام سیاسی اعلام کرده!».

از این نقطه سلاح بازارگرمی و نمایش «انتخابات» از ضامن خارج شد و با اعتراف به شرایط انفجاری و شورشهای اجتماعی، کنترل از دست مجری و کارگردان نمایش خارج شد.

کوشکی با طعنه به باند روحانی شیاد گفت: «الحمدالله در دوره آقای روحانی که ایشان مدافع ایشان هستند ما شورش ۹۶ را نداشتیم! آرام آرام بود، شورش۹۸ را اصلاً نداشتیم! آقای روحانی هم صبح جمعه بیدار نشد که بگوید من خبر نداشتم بنزین گران شده! در دورانی که کارگزاران بر سر کار بودند ما شورش مشهد و شورش اسلام شهر [را داشتیم] اصلاً بنیانگذاری شورش‌های اجتماعی در دوران حاکمیت کارگزاران بود و در واقع این حزب سیاسی که پا به انتخابات و پا به عرصه وجود گذاشت ما شاهد شورش مشهد، شورش اسلام شهر، شورش شیراز [بودیم] اصلاً دولت شما جامعه را به شورش کشاند».

ضمن اجرای نمایش مجری مجبور شد اعتراف کند که هدف گرم کردن تنور انتخابات بود اما وقتی مرزسرخ رد می‌شود مجبور می‌شود تذکر دهد که «آیا این حرفها باعث بالارفتن مشارکت می‌شود؟»... اما سرانجام نمایندهٔ باند جلاد نقابش را برداشت، تیغ «خالص‌سازی» و جراحی را بیرون کشید و خطاب به باند تحقیرشده و ذلیل «اصلاحات»ی که برای رسیدن به کرسی مجلس، تن به هر خفتی می‌دهند گفت: «این کسانی که باید سال‌ها پیش مؤدبانه خداحافظی می‌کردند، این ژنرالهای کهنسالی که هنوز دل نکندند و به صندلی‌هایشان چسیبده‌اند، باید اینها را با صندلی‌هایشان بلند کرد و برد. شاید اصلاً باید تشییع جنازهٔ اینها با آن صندلی‌ها و کرسی‌های قدرت‌شان باشد».

به این ترتیب سیرک خامنه‌ای در «گفتگوی ویژه» به شلیکی به پای خود و نمایشی رسوا تبدیل شد. او می‌خواست زیر دود و دم جنگ در غزه و شعار مضحک مشارکت، بحران انتخابات را با تنش کمتر پشت سر بگذارد اما در این نمایش، با یادآوری شعار تاریخی «نه شیاد، نه جلاد» در سال۹۶، آمادگی مردم در شرایط انفجاری روشن و برجسته شد.

شکست باز تولید ایدئولوژی؛ دغدغهٔ جانکاه برای بقا

 شکست باز تولید ایدئولوژی؛ دغدغهٔ جانکاه برای بقا

شکست باز تولید ایدئولوژی...
شکست باز تولید ایدئولوژی...

آیا تنوره‌کشی‌های عمامه‌داران حاکم بر ایران از سر قدرت [و به‌قول خودشان فراگیر کردن گفتمان تمدن اسلامی در سراسر خاورمیانه است] یا پوشانندهٔ شکست استراتژیک آنان در فائق‌آمدن بر وضعیت انفجاری در داخل ایران است؟

اگر بپذیریم این تنوره‌کشی‌ها و بحران‌آفرینی‌ها در غزه و دیگر نقاط خاورمیانه ناشی از قدرت است، در آن صورت به فاشیسم فرتوت دینی پر بها داده‌ایم. اگر آن را ناشی از یک شکست استراتژیک بدانیم، تحلیل ما از وضعیت حاکم بر ایران بسیار متفاوت با تحلیل‌هایی خواهد بود که رسانه‌های وابسته به حاکمیت در پی جا انداختن آنها هستند.

محسن آرمین، از اصلاحاتی‌های کنار گذاشته شده از هستهٔ اصلی قدرت، به مسائلی اعتراف می‌کند که گویای این شکست استراتژیک است. او می‌گوید مهم‌ترین بحث «در حال حاضر در محافل سیاسی... سخن از چه باید کرد است؟... اوضاع کشور آن‌قدر نابسامان هست که جریانهای سیاسی دیگر هم همین سؤال را از خود می‌پرسند» (هم‌میهن. ۷دی ۱۴۰۲).؛ یعنی مسألهٔ اول و آخر در شرایط کنونی برای حاکمیت و باندهایش، مسألهٔ «بود و نبود» است.

او زیرجلی و در لفافه اذعان می‌کند که مسأله در «ساختار استبدادی!» این حاکمیت است.

«ما در دوران انقلاب فکر می‌کردیم مسأله صرفاً شاه است و اگر او برود و جای او یک فقیه عالم و عادل بیاید، مشکل کشور حل می‌شود. ما مسأله را درست تشخیص نداده بودیم، مسأله در ساختار استبدادی رژیم سابق بود. ما در دوره انقلاب به جای این‌که نگاه‌مان به پایین باشد، به بالا بود و فکر می‌کردیم با یک تغییر مشکل حل خواهد شد». یعنی این ساختار هنوز دست‌نخورده باقی مانده است.

محسن آرمین اعتراف می‌کند که شعارهای دهان‌پرکن خامنه‌ای از قبیل حرکت به‌سوی تمدن و دولت اسلامی، پوشال‌هایی بیش نیست. این‌ها تماماً سرپوش‌هایی برای «یکپارچه‌سازی و یکدست‌سازی قدرت» بوده است. هم‌و‌غم این حاکمیت استبدادی در برابر شرایط جوشان اجتماعی و سلسله قیامهای آتشین مردم ایران، حفظ بقا بوده است. به‌عبارت دیگر تمام اقدامات خامنه‌ای از حذف و جراحی عناصر ناهمخوان گرفته تا روی کارآوردن ابراهیم رئیسی و افزودن به اعدامها و جنگ‌افروزی در غزه، همه و همه برای حفظ شاکلهٔ لرزان حکومت در برابر خطر سرنگونی است.

«سرمشق حاکم بر مدیریت کشور تا رسیدن به موازنه واقعی قوا سرمشق مقاومت و راهبرد بقا است... [حسین جلالی، نماینده مردم در مجلس خطاب به شمخانی گفت: حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام‌زمان (عج) هم مقدمتر است.] این حرف چه مضمون و پیامی دارد؟ وقتی مسأله اصلی دغدغه ما بقا می‌شود، همه چیز حتی ایدئولوژی هم رنگ می‌بازد چرا که موضوع بقا مطرح است».

«رنگ‌باختن همه چیز حتی ایدئولوژی» اعترافی است صریح به شکست استراتژیک. در شکست استراتژیک است که ایدئولوژی رنگ می‌بازد و تمام دغدغه‌ها و دغدغهٔ تمام افراد حاکمیت [برخلاف تبلیغات پوشالی و چراغ چشمک‌زنهای گمراه‌کننده] «اوجب واجبات»، یعنی حفظ نظام در برابر سرنگونی می‌شود و «برخورد سخت!» با قیام‌آفرینان در اولویت قرار می‌گیرد:

«نگرانی و دغدغه بقا! لازمه راهبرد بقا حساسیت نسبت به هر حرکت و جریانی است که می‌تواند به‌نوعی به تضعیف وضع موجود در این رویارویی ختم شود. البته برخورد سخت با هر حرکت و جریان اعتراضی به‌دنبال آن در اولویت قرار می‌گیرد».

محسن آرمین در جایی دیگر بر این شکست استراتژیک در باز تولید ایدئولوژی حکومتی تأکید کرده است:

«مسئولان در باز تولید ایدئولوژی مدنظر سیستم در سطح جامعه با شکستهایی مواجه شده و بخش عمده جامعه آن را نمی‌پذیرد».

معنای این حرف این است که «باز تولید ایدئولوژی» یعنی اسلام‌پناهی‌ها و وادینا و واشریعتای خامنه‌ای و هم‌ریشان او دیگر جامعه را نمی‌فریبد. دعاوی دجالگرانهٔ آزاد‌سازی قدس یا دفاع از زینبیه و صدور اسلام و انقلاب به شرق و غرب عالم دیگر قادر به حفظ حکومت نیست. در یک‌کلام همه‌چیز برای سلطهٔ فاسد خامنه‌ای (۱) به پایان رسیده است. از این رو ناچار است برای حفظ هستهٔ اصلی قدرت دست به «یکپارچه‌سازی» بزند. عناصر سرسپرده‌تر و رجالگان و کوتوله‌های بدسابقه را سر کار بیاورد و به تنها حربهٔ خود یعنی سرکوب و تروریسم افسارگسیخته متوسل شود.

این‌چنین حکومتی راهی جز سقوط محتوم در پیش‌رو ندارد؛ اگر چه مدتی کوتاه بتواند با بحران‌آفرینی، جنگ‌افروزی و سرکوب خود را سرپا نگهدارد و بر حجم کارنامهٔ ننگین خود بیفزاید.

 

پانوشت: 

(۱) توجه شود که فساد سلطنت خامنه‌ای چندان فراگیر شده که باندهای مغلوب حاکمیت نیز با ترم «فساد سیستماتیک» از آن یاد می‌کنند:

«ما با یک فساد سیستمی مواجه هستیم. این یک فساد فردی نیست که بگوییم سوءاستفاده شده و بتوانیم جلوی آن را بگیریم. سیستمی که راهبرد آن بقا است و فکر می‌کند باید خالص‌سازی و یکپارچه‌سازی کند... به جایی می‌رسد که فساد در آن، سیستمی می‌شود» (همان منبع).

ورود برنج دبش برای خروج سرمایه‌های میهن

 ورود برنج دبش برای خروج سرمایه‌های میهن

برنج دبش
برنج دبش

دارو برای بیمار هیچ جایگزینی ندارد. برای کاهش دردها، برای تحمل رنج‌ها و برای بهبودی مریض سرطانی و یا درمان بیماریهای خاص، نیاز دائمی و فوری به داروست اما واردات دارو نیازمند ارز است. ارز در دست حکومتی است که نفت و سرمایه‌های بیماران ساکن ایران را می‌فروشد تا با آن نه دارو بلکه چای دبش، برنج دبش و هزار جور دبش‌های خائنانه برای خروج سرمایه‌های کشور فراهم کند.

پس از فروکش کردن اخبار دزدی ارز برای واردات چای دبش، حالا نوبت یک اختلاس و کش رفتن ارزهای مورد نیاز مردم مصیبت‌زده ایران برای واردات برنجی است که باید توزیع شود تا شالیکاران ایرانی از هستی ساقط شوند. مافیای حکومتی برنج به ثروت افسانه‌ای برسد و بیماران هم از درد ناله‌هایشان به آسمان برود.

از همان زمانی که برنج وارداتی در راه بود اقتصاددانان مشغول بررسی لایه پوشالی بودجه امسال بودند و از قضا به کمبود و مشکلات تأمین ارز برای دارو و شیرخشک هشدار می‌دادند اما آخوند رئیسی مشغول توزیع دلارهای نفتی به هم باندهای غارتگرش بود.

«در حالی که کارشناسان با توجه به لایحه بودجه پیش‌بینی می‌کردند که در سال ۱۴۰۲ دست کم در نیمه دوم سال بحران و کمبود دارو در کشور خود را نشان بدهد چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس بر این پیش‌بینی صحه گذاشت و اعلام کرد وضعیت دارو در کشور به مرحله بحرانی رسیده است» (تجارت۵تیر۱۴۰۲).

در همان زمان اعضای مجلس ارتجاع برای رسیدگی به کمبود دارو به خامنه‌ای نامه نوشتند ولی او بی‌رحم تراز این بود که بخواهد وقتش را با این امور تلف کند. فکر جنگ‌افروزی منطقه‌ای و سرکوب داخلی مجالی برای این درخواست نمی‌گذاشت.

حالا اما اختلاس‌های متوالی و پشت سر هم مشغول رکورد‌شکنی‌هایی هستند که در تاریخ ایران سابقه نداشته است. دو عضو مجلس ارتجاع خبر دادند که دو میلیون تن برنج با ارز ۴۲۰۰تومانی و ۲۸ هزار و ۵۰۰تومانی وارد کشور شده است ومعادل قیمت ارز آزاد فروخته می‌شود. این زد و بند در زمان وزیر قبلی کشاورزی آخوند رئیسی صورت گرفته است ولی سفارش واردات برنج هم‌چنان ادامه داشته است. چند روز پیش نیز یک کشتی با ۳۵۰ تن برنج در بندر تخلیه شده است. در صورتی که این میزان برنج مورد نیاز داخلی نیست و چنان‌چه در انبارها بماند فاسد می‌شود و بدتر این‌که شالیکاران شمال را به خاک سیاه می‌نشاند. این زحمتشکان توانسته بودند بیش از۲ میلیون تن برنج تولید کنند. دبیر انجمن برنج در این باره گفت: «در روزهایی که برنج تولید داخل روی دست کشاورزان و در انبارها مانده است، باز هم مجوز واردات برنج برای شرکتها به‌راحتی صادر می‌شود» (اکونگار۵دی۱۴۰۲).

کارشناسان می‌گویند نیاز کشور به برنج حدود۳میلیون تن است چنان‌چه ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار تن تولید داخلی باشد نهایتاً ۸۰۰هزار تن واردات برنج معقول است. هر میزان واردات بیش از این رقم ضربه زننده به کشاورز زحمتکش است.

 

وزارت جهاد کشاورزی، حیات خلوت مافیا

مدت‌هاست وزیر سابق جهاد کشاورزی آخوندرئیسی در جنگ باندها کارش به دادگاه کشیده شده است و معلوم شده است محل کارش، پاتوق غارتگران بوده است. البته این داد و ستدها با مدیریت مخبر معاون اول رئیسی صورت می‌گیرد: «از آنجا که هفته گذشته بعد از چندین مرحله دادگاهی وزیر سابق جهاد کشاورزی و افشاگرهای اخیر، می‌توان گفت که حیات خلوت دولت سیزدهم، وزارت جهاد کشاورزی بوده است» (هم میهن۴دی ۱۴۰۲).

سهم مخبر را هم عضو مجلس رونمایی کرده است که با خطاب قرار دادن مخبر، گفت: «چرا میدان برای جولان مافیای واردات برنج باز شده است؟» (ستاره صبح۱۵آذر۱۴۰۲) رئیس اتحادیه برنج کاران استان مازندران هم در تأیید این افتضاحات می‌گوید: «دخالت دولت در بازار برنج، فروش برنج ایرانی را به هم زد. ابتدا ارگانها و ادارات دولتی شروع به خرید برنج کردند. وقتی انبارهایشان پر شد قیمت برنج را بالا می‌برند. هر وقت دلشان خواست خرید می‌کنند و بازار را پایین می‌کشند. افت و خیز بازار برنج در سال‌های اخیر مربوط به مداخله این گروهها است» (همان).

کارگزاران رژیم آخوندی برای چپاول پول‌های ناشی از این معاملاتی که خانه مردم را ویران می‌کند از هیچ سیاه‌کاری خودداری نمی‌کنند. واردات انحصاری عوامل حکومتی و به‌قول رئیس هیأت‌امنای بازار مواد غذایی تهران که «فقط افراد خاص می‌توانند برنج وارد کنند!»، خرید و فروش داخلی و بالا و پایین کردن قیمت کالاهای مورد نیاز مردم، دست بردن در سفره میلیون‌ها تن از هموطنانی که بار فقر و فلاکت را بر دوش می‌کشند و تا آنجا که در همین فساد مربوط به برنج که اقتصاد شمال کشور را فلج کرده است و برنجکاران دیگر توان گذران زندگی را ندارند... همه و همه نشانی از یک حکومت سراپا فاسد مافیایی است که جز با ساقط کردن عمود خیمه‌اش، بلا و نکبت آن از سر مردم کوتاه نمی‌شود.