۱۴۰۲ دی ۱۰, یکشنبه

گفتمان نقد و بالفعل جامعه ایران و حاکمیت

 گفتمان نقد و بالفعل جامعه ایران و حاکمیت

فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی
فقر فساد گرونی، میریم تا سرنگونی

چرخش عقربه‌ٔ زمان علیه حاکمیت ملایان را بدون شک درونی‌های نظام بیشتر مشاهده و بهتر حس می‌کنند. اینان با وجود انکار این واقعیت در رسانه‌ها و با اتخاذ ضدتبلیغ‌ها، دریافته‌اند که تعارض میان جمهور مردم ایران با حاکمیت، مدام ریشه می‌گستراند.

 

همواره تأکید کرده‌ایم که یک اصل مبنایی را باید در تبیین و تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی ایران مد نظر داشت؛ تفاوت ویژ‌گی‌های جامعهٔ ایران قبل از قیام ۱۴۰۱ با بعد از آن. بدون این راهنمای شناخت و شاقول ذهن، سمت‌وسوی بررسی مختصات میان حاکمیت و جامعه، به انحراف میل می‌کند.

اگر شعارهای آن قیام را بازخوانی کنیم، به‌راحتی می‌توان خط سیر یک جامعه را در عبور از حاکمیت ولایت فقیه دریافت: «فقر، فساد، گرونی ــ می‌ریم تا سرنگونی». این است گفتمان اصلی و دنباله‌دار اکثریت جامعهٔ ایران و حاکمیت.

زنده بودن و جریان داشتن این گفتمان در ۱۴۰۲ و پس از آن، موقعیت واقعی و بالفعل صحنه‌ٔ سیاسی ایران را علیه حاکمیت تعریف می‌کند. خوب است نشانی دقیق این تعریف را از قول آخوند محمدتقی اکبرنژاد مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی، در سایت دیدارنیوز ۸ دی ۱۴۰۲ بخوانیم:

«دلیل اتفاق‌های سال گذشته و اعتراض مردم، اصلاً موضوع حجاب نبوده است. جمهوری اسلامی و حاکمیت باید بداند که اولویت مردم، شال و روسری نیست، فساد و فقر است».

 

مردم‌گراییِ مبتذل نظام ملایان که خمینی آن را بنیاد گذاشت تا دجالیت ماهوی خود را با دمیدن در کوره‌ٔ آن جا بیندازد، دیری‌ست از حیز انتفاع خارج شده است؛ اگر چه توسل به آن، هنوز یکی از راهبردهای تبلیغاتیِ کارگزاران ریز و درشت نظام است تا با توهم آن، خود را از واقعیتٍ شکست این دجالیت دور نگاه دارند.

مردم ایران نشانیِ دقیق حاکمیت آخوندی با شیوه‌های تبلیغاتی و انواع‌درمانی‌های تو خالی آن را شناخته‌اند. از این‌رو، کارگزاران این نظام در هر بوقی که بدمند، بلافاصله به خودشان برمی‌گردد. چه گواهی‌یی سرراست‌تر از اعتراف مدیر مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی؟ دقت کنید:

«حاکمیت نمی‌خواهد مشکلات را حل کند. حاکمیت شهامت رو در رو شدن با مردم را ندارد. رأس حاکمیت هم‌چنان حرف درمانی می‌کند.»

 

یکی دیگر از وجوه برجسته‌ٔ گفتمان جامعه و حاکمیت، طی شدن مسیر تعیین‌تکلیف آخوند حکومتی در فرهنگ گفتاری و نوشتاری و واکنش‌های سیاسی و اجتماعی مردم ایران با این قشر و طبقه است. از آنجا که ساختار این نظام و شالوده‌ٔ آن را آخوند یا همان روحانیت مرتجع تشکیل می‌دهد، واکنش مردم کوچه و بازار، معرف گفتمان جاافتاده در جامعهٔ ایران است. این نمونه را نیز آخوند محمدتقی اکبرنژاد گواهی دقیق می‌دهد:

«عصبانیت مردم از روحانیت آن‌قدر زیاد است که من جرأت نمی‌کنم با لباس روحانیت بیرون بروم.»

یادآوری می‌شود که زنده‌یاد احمد کسروی گفته بود مردم ایران یک حکومت به آخوندها بدهکارند تا ماهیت آنها را خوبِ‌خوب بشناسند. این شناخت اگر چه طی بیش از چهار دهه‌ٔ گذشته، به قیمت بسا گزاف از جان و مال و هستیِ مردم ایران محقق شد، اما بهایی بوده است که لاجرم برای تعیین‌تکلیف تاریخی و نهایی با این قوم انگل و استثمارگر و سلطه‌گر، باید در مسیر رسیدن به آزادی می‌پرداختیم.

 

پرداخت چنین بهایی با مبارزه‌یی طولانی و پایداریِ پرشکوه صورت گرفته است که ثمر بالفعل و چشم‌انداز ناگزیر آن، عنصر درون و وفادار به نظام آخوندی، نشانی آن را به‌مثابه هشدار به حاکمیت می‌دهد:

«با این دست‌فرمان، سقوط نظام قطعی خواهد بود.» (همان)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر