۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه

اطلاعيه - افشاي توطئه جديد وزارت اطلاعات و نيروي قدس عليه ساكنان ليبرتي

اطلاعيه - افشاي توطئه جديد وزارت اطلاعات و نيروي قدس عليه ساكنان ليبرتي

جمعه, 07 آذر 1393 06:28
            
                   
     
    افشاي توطئه جديد وزارت اطلاعات و نيروي قدس عليه ساكنان ليبرتي
    فرستادن مزدوران به عراق تحت عنوان خانواده ساكنان
    براساس اطلاعات رسيده از داخل ايران، وزارت اطلاعات آخوندي و نيروي تروريستي قدس درصددند بار ديگر شماري از مأموران و مزدوران خود را تحت نام خانواده مجاهدين و ديدارهاي خانوادگي به عراق اعزام نمايند تا به يك كارزار كثيف عليه مجاهدان ليبرتي مبادرت كنند.
    رژيم آخوندي به اين منظور «انجمن نجات»، كه شعبه يي از وزارت اطلاعات است، را موظف كرده تا مزدوران را از استانهاي مختلف كشور به عراق اعزام كند. علاوه بر اين شماري از مزدوران شناخته شده خود مانند ابراهيم خدابنده را در مهرماه گذشته به عراق فرستاد تا با مزدوران عراقي و سفير رژيم، پاسدار دانايي فر، ديدار و براي اين كارزار شيطاني زمينه سازي كنند.
    بنا بر خبرهاي منتشر شده در سايتهاي وزارت اطلاعات در روز اول آذر، دانايي فر در روز 24 مهر ماه 93، در ديدار با ابراهيم خدابنده در محل سفارت در بغداد «قول مساعد داد تا به تلاشهايش براي برقراري ارتباط بين اعضاي گرفتار در فرقه رجوي و خانواده هايشان ادامه داده و در اين راه از تمامي ظرفيتهاي سفارت جمهوري اسلامي ايران در عراق استفاده نمايد».
    علاوه بر اين رژيم آخوندي در صدد است تا به طور مستقيم يا غيرمستقيم از مأموران ملل متحد و صليب سرخ بين المللي در اين پروژه بهره برداري كند. طبق طرح وزارت اطلاعات، «انجمن نجات» ابتدا مزدوران خود را تحت عنوان خانواده ساكنان ليبرتي نزد وزارتخارجه مي فرستد و سپس وزارتخارجه آنها را به دفتر صليب سرخ بين المللي در تهران ارجاع مي دهد تا اسامي آنها را به عنوان خانواده ساكنان ليبرتي ثبت نمايند. اين نفرات سپس به عراق اعزام مي شوند.
    به اين ترتيب رژيم آخوندي در صدد به راه انداختن دور ديگري از شكنجه رواني ساكنان است.
    حكومت آخوندي از بهمن ماه 88 تا دي ماه 90 با اعزام گروهي از مزدورانش به عراق زير عنوان خانواده ساكنان اشرف، و استقرار آنها در كنار اشرف با 320 بلندگو به صورت شبانه روزي به شكنجه رواني ساكنان مشغول بود. اين اقدام ضدبشري به كمك عوامل اطلاعاتي رژيم در سفارتش در بغداد صورت مي گرفت.
    مقاومت ايران ضمن يادآوري تعهدات مكرر و مكتوب آمريكا و ملل متعهد درباره حفاظت ساكنان ليبرتي، نسبت به مقاصد شوم اطلاعات و نيروي قدس و سفارت رژيم در بغداد هشدار مي دهد و خواستار جلوگيري از هرگونه تحركي از سوي رژيم ايران و عوامل و مزدوران آن عليه ساكنان ليبرتي تحت هر عنواني است.
    با توجه به طرح رژيم آخوندي براي سوءاستفاده از ارگانهاي بين المللي در جهت شكنجه رواني ساكنان ليبرتي تحت عنوان خانواده ساكنان، شوراي ملي مقاومت ايران و ساكنان و نمايندگانشان همچنانكه در زمان كوبلر نيز بارها اعلام كرده بودند، از هر گونه ملاقات و همكاري و رابطه با هر طرفي كه پاي رژيم ايران را در پرونده مجاهدين و ساكنان ليبرتي به ميان بكشد، معذور هستند. مداخله دادن رژيم ايران در پرونده ساكنان ليبرتي، اعضا سازمان مجاهدين خلق ايران كه امنيت و سلامتي آنها و خانواده هايشان را بخطر مي اندازد يك اقدام مجرمانه است و هرگز و به هيچ وجه قابل گفتگو نيست.
    دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
    6 آذر 1393(27نوامبر2014)


     

    آخوندهاي مرتج حكومتي الهام بخش داعش نگران اسلام تكفيري!


    آخوندهاي مرتج حكومتي الهام بخش داعش نگران اسلام تكفيري!
    بيانية كميسيون مذاهب و آزادي اديان شوراي ملي مقاومت ايران
    ماهيت و اهداف كنگرة ”آي دزد...” رژيم آخوندي در قم تحت عنوان
    ”كنگرة جهاني جريانهاي افراطي و تكفيري از ديدگاه علماي اسلام”،
    در حاليكه بخشهاي بزرگي از عراق و سوريه تحت سونامي تعدي و تجاوز جنايتكارانة ”داعش” مي سوزند و ويران مي شوند و جان و نواميس و فرزندان مردم به تاراج رفته است، آخوندهاي مرتجع حكومتي كه خود الهام بخش داعشي ها و تكفيري هاي عصر ما هستند، ابراز نگراني مي كنند كه اسلام متجاوزان اشكال دارد چرا كه آنها ”تكفيري هستند!”
    در خلال چندماه اخير كه تنوره كشيدن ”داعش” و تصرف بخشهاي مهمي از عراق و سوريه تحت عنوان اعلام خلافت!، به بحران بيسابقه جهاني تبديل شده است، كسي بي خبر نماند كه سركوب وحشيانه خيزش انقلابي مردم سوريه توسط رژيم آخوندي به شكافهايي انجاميده كه دستجات افراطي خونريز در آن لانه گزيده و تكاپوي تندي را جهت سربازگيري از جاي جاي جهان به منظور اعلام خلافت ارتجاعي خود در پيش گرفته اند. از سوي ديگر جنايتهاي ضد بشري آخوندهاي حاكم بر ايران عليه مردم عراق به دست گماشتة بدنامشان در بغداد، نوري مالكي و سركوب تمامي صداهاي حق طلب خلقهاي عراق ، زمينة سقوط چندساعتة يك سوم كشور عراق را به دست خونريزان تازه نفس داعشي فراهم كرد و بر اين كشور همساية ما از بر باد رفتن جانها و نواميس و... همان رفت كه اغلب خبر داريم و جهان را تكان داد.
    اما در همين رويداد ميخكوب كننده شاهد هستيم كه از يكسو تمامي اعتبار كاذب رژيم خميني-خامنه اي مبني بر استكبار ستيزي و حمايت از خلق مظلوم فلسطين و... نزد عام و خاص مردمان منطقه چونان حبابهاي توخالي تركيد و از سوي ديگر مسئوليت رژيم آخوندها در اين كشورگشاييهاي تجاوزكارانه تحت عنوان ايجاد حاكميت و خلافت اسلامي، براي بسياري كه غفلت ورزيده و يا تجاهل داشتند، از پردة هرگونه ابهام و ترديد بيرون شد. و همه دانستند كه اين سونامي جز حاصل سه سال شركت مستقيم سرويسهاي مختلف نظامي و امنيتي آخوندهاي تهران و نوري مالكي در سركوب مردم عراق و سوريه و هدر دادن اموال مردم عراق در اين مسير نبوده است به نحوي كه قبل از سقوط نينوا مهترين استان كشور پس از پايتخت، جيبهاي مردم عراق و خزانة كشورشان در تنور جنگ و تجاوزي كه آخوندهاي در عراق و سوريه به راه انداخته بودند خالي مي شد و به سرقت مي رفت.
    پاسخ آخوندها بر اين رسوايي كه در سراسر جهان عربي و اسلامي پژواك تكان دهنده يي داشته و دارد، برگزاري سورچرانيهاي مضحك موسوم به ”كنگرة جهاني جريانهاي افراطي و تكفيري از ديدگاه علماي اسلام”، در قم بود كه براي برگزاريش پيرنوكرترين كارگزاران خامنه اي كه به نحو مبتذلي ملقب به ”مرجع تقليد” شده اند، به خدمت گرفته شدند. گنگره يي در روزهاي دوم تا چهارم آذر93 به رياست شيخ ناصر مكارم شيرازي، 90ساله، با همكاري شيخ جعفر سبحاني، 85ساله، و كارگزاري مشتي از ديگر پير نوكران حوزوي دارالخلافه ولي فقيه.
    اما ملت و انديشمندان ملت ايران مي دانند و همواره به جهانيان گوشزد كرده اند كه:
    الف: رژيم آخوندي ايران از بدو پيدايش عملا خود را مسئول گسترش و صدور بنيادگرايي افراطي تحت نام اسلام اعلام كرده و انبوهي مؤسسات نظامي، تبليغاتي، ديپلوماتيك، اطلاعاتي و امنيتي و خزانه و امكانات ملت ايران را به خدمت اين سياست در آورده است:
    ب: اين سياسيت ديرينه و شوم، در كشورهاي عراق، سوريه و لبنان و يمن و چندين كشور ديگر تا حد اشغال مستقيم بخشهاي اساسي و حياتي اين كشورها گسترش پيدا كرده است.
    ج: تمامي قتلها و جنايتها و هتك ناموسها و تخريب سياسي و تبليغاتي چهره هاي مردمي كه اين روزها در اين كشورها توسط نيروهاي مختلف افراطي صورت مي گيرد، قبلاً در شديدترين و شنيع ترين شكل خود توسط آخوندهاي حاكم در حق ملت ايران روا شده و همين جنايات تبديل به الگوهاي دستجات خون آشام موسوم به جهاديستهاي اسلامي شده است.
    د: در اين ميان، روش تكفير ديگر متفكران و فعالان مسلمان از ديرباز توسط همين رژيم و سرانش، از جمله توسط شخص روح الله خميني، و شماري از قضات ضدشرع گماشته از جانب وي به هدف قتل و نابودي مخالفان و تحكيم ديكتاتوري سياه به كار گرفته شده و اسناد اين فتواهاي شيطاني و احكام طغياني شوم كه بيش از همه سازمان مجاهدين مسلمان را هدف قرار مي دهد در دسترس همگان است.
    بر اين پايه، مقاومت ايران توجه تمامي هموطنان و عموم نيروها و فعالان انسان دوست، صلح طلب و فعالان حقوق بشر را دعوت مي كند كه اين حقايق را به همگان گوشزد كرده و هرچه بيشتر به افشاي روشهاي شوم آخوندهاي حاكم بر ايران كه الهامبخش داعش هستند، برخاسته و جهان معاصر را نسبت به اين امواج سياهي و پليدي زينهار دهند
    جلال گنجه اي
    مسئول كميسيون مذاهب و آزادي اديان
    آذرماه1393

    ايران مشغول طراحي و ساخت كلاهك هسته اي است


    جان مك كين: ايران مشغول طراحي و ساخت كلاهك هسته اي است

    ايران اسرار
    يورنيوز در 28 نوامبر 2014 با جان مك كين مصاحبه را انجام داد. در ابتدا جان مك كين را اين چنين معرفي كرد: « كهنه سرباز جنگ ويتنام بي‌پرده و صريح سخن مي‌گويد و يكي از چهره‌هاي هميشه حاضر در سياست ايالات متحده آمريكاست. مك‌كين در انتخابات رياست‌جمهوري سال ۲۰۰۸ مغلوب باراك اوباما شد، با اين حال امروز هم قدرتي سياسي به حساب مي‌آيد. ... به‌دنبال پيروزي جمهوريخواهان در انتخابات مياندوره‌اي كنگره آمريكا (نوامبر 2014) انتظار مي‌رود وي به سمت رياست رياست كميته خدمات نظامي سناي آمريكا منصوب شود»
    يورونيوز: به‌طور خلاصه به موضوع ايران بپردازيم. يكي از بينندگان ايراني ما پرسيده است: “ آيا دولتمردان آمريكا واقعاً متوجه فشاري كه به مردم ايران وارد مي‌آورند، هستند؟ ممنون خواهم شد حداقل شما جوابي واقعي و صادقانه بدهيد“.
    جان مك كين: «من معمولاً تلاش مي‌كنم جوابهايي كه مي‌دهم با حقيقت همراه باشند. ايرانيها در فريب دادن و مخفي كردن تواناييهاي هسته‌يي شان، سابقه‌يي طولاني دارند. آنها هم‌چنان مشغول طراحي و ساخت كلاهك و موشكهايي هستند كه با آن سلاح هسته‌اي‌شان را به هدفهاي مورد نظر بزنند. اگر دولت آمريكا همين مسيري را كه پيش گرفته است، دنبال كند در آستانه توافق خيلي بدي هستيم. در اين ميان، ايران ثبات يمن را برهم زده است. سيل سلاحهاي ايران به حزب‌الله جريان دارد تا به آنها روحيه دهند. [ايران] به حزب‌الله دستور داده است به سوريه برود و دست به كشتار سوري‌ها بزند. ايران مسئول حملات به تأسيسات مختلف ايالات متحده است كه قديمي ترينش حمله به ناو “ يو.اس.اس كول ”است. ايران تلاش مي‌كند نفوذ بيشتري در منطقه، در جاهايي مثل بحرين و كشورهاي ديگر به دست بياورد. هدف ما نبايد اين باشد كه رسيدن ايران به تواناييهاي خاصي را به عقب بياندازيم، بلكه بايد جلوي دست‌يابي ايران به سلاحهاي هسته‌يي يا ساخت سلاحهاي هسته‌يي را بگيريم. همين الآن از خطوط اصلي توافقي كه حرفش هست، معلوم است كه اين توافق، توافق بسيار بدي است».

    شكست شقاوت درحاكميت ولايت م. آزاده:25نوامبر روز جهاني حذف خشونت عليه زنان ايران اسرار

    شكست شقاوت درحاكميت ولايت


    م. آزاده:
    25نوامبر روز جهاني حذف خشونت عليه زنان


    از جنس حريقيم
    و از تار و پود خيزش
    و مي سرائيم
    پيوسته بودن را
    در متانت گذشتن از خويش
    و مي باليم به سرفرازي استواري
    در قطره قطره رنج، در فراز و فرود نبردي كه
    پايانش را دستهايمان خواهد نوشت
    در همدلي قلب هايمان
    و پژواك آن فرياديم كه در حلقه دار دژخيمان شكست
    و در اوين و كهريزك خاموش شد
    مي نوازيم بر طبلهاي بيداري
    و سماجت روديم در شكستن سنگهاي دشواري
    تا دروازه پيروزي بي‌ترديد
    چشمان جهان امروزي ما با خشونت و تبعيض عليه زنان آشناست. در همة عرصه ها، اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي. درهر 18 ثانيه يك زن مورد آزار و اذيت قرار مي‌گيرد. طبق آمارها، 70 درصد از زنان تحت خشونت واقع مي‌شوند. خانواده، اولين جايي است كه زن را با اين مفهوم آشنا ميسازد؛ و بعد از آن جامعه و عرصة اجتماع. اما
    اما وقتي به خيابانهاي ميهن اسير ما مي رسيد، بايستي هر تصور ديگري را كه از خشونت سخت نسبت به زن داريد، به كناري بگذاريد. همة تصورات شما بر باد رفته است. اينجا در ذهنتان، تصوير جديدي از خشونت شكل خواهد گرفت.
    اينجا ايران است. زشت ترين نماد نظام مند تبعيض و ستيزِ با زنان! حاكميتي نامشروع كه اكنون در چنبره يي از تضادهاي لاعلاج اسير شده است. در اين خيابانها سركوب زنان، نوك پيكان خشونت و سخت سري با تمامي مردم است. زنان در هيچ كجا از خشونت در امان نيستند. در همه جا در كمينشان هستند؛ نشانشان ميكنند و بسا فراتر از تحقير و تهديدآنها را مي سوزانند نه با آتش با اسيد
    همة وعده هاي دروغين به درد آورترين و درعين حال سبعانه ترين شكل، رسوا شده است و ادعاهايي كه هيچ كس را نفريفت اكنون در اسيد پاشي اعتدالي مي رود تا كابوس مرگ رژيم آدمكشان را با همه باندهايش با نابودي دمساز كند
    : 35 سال بعد از اجباري شدن حجاب توسط خميني در ايران، سركوب آزاد پوشش همچنان حربة اصلي رژيم ولايت فقيه است. هر چند در برابر اين توحش مقاومتها هر روز رنگي تازه تر به خودش ميگيرد. چرا كه زنان آزاده ايراني هيچگاه تن به مقررات ارتجاعي آخوندها نداده و نمي بدهند. گشتهاي ارشاد زاييده طرح عفاف و حجاباند كه سال 1384 در شوراي عالي انقلاب فرهنگي رژيم به تصويب رسيد. طرحي كه مانند يك شمشير داموكلس بر گردن زن ايراني نگه داشته شد. اين طرح با درگيركردن 26 نهاد، نظارت بر پوشش مردم را به نيروي انتظامي سپرد و به اين شكل به بندكشيدن آزادي پوشش براي دهه آينده رو نهادينه كرد. طبق تبصرة مادة 638 قانون مجازات ضداسلامي و براساس ماده 12اين قانون، بي‌حجابي وبدحجابي براي زن جرم محسوب مي شود. مجازات آن حبس ‏از ده روز تا دوماه باجريمه نقدي از 50 تا 500 هزارريال است. زناني كه تن به حجاب اجباري آخوندها نمي دهند، توي خيابانها مورد حملة وحشيانه و تحقيرآميز پاسدارها و بسيجي ها قرار ميگيرند و يا از حق تحصيل و كار محروم ميشوند.
    در رابطه با اعمال خشونت عليه زنان، به اتهام آخوند ساخته بي حجابي يا بدحجابي دادستان كل وقت رژيم آخوندي [آخوند دري نجف آبادي] گفته بود: اگر يك زن بدحجاب، دستگير شود نيازي به دادگاه نيست چرا كه جرم مشهود و ثابت شده است.‌
    اين حرف سراپا مزخرف و غيرقانوني است. چون حتي اگر جرم مشهود هم باشد و مجرم حين ارتكاب جرم هم دستگير بشود، باز هم بايد طبق قانون اساسي همين رژيم به جرم در دادگاه ذيصلاح رسيدگي و حكم به اجراي مجازات داده شود. 
    براساس اصل سي و ششم قانون اساسي رژيم :
    حكم به مجازات و اجراي آن بايد تنها از طريق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
    اما بسا فراتر از موضوع حجاب اجباري و اجحاف و تجاوز به حقوقي كه در اين زمينه رژيم عليه زنان در ميهن ما 36 سال است كه به آن مشغول است؛  امروز ما در ايران با جنايت بي سابقه و ماوراي توحش اسيد پاشي به زنان آزاده ميهنمان توسط عوامل رژيم مواجه هستيم. براي روشن شدن ماهيت جنايي و اهميت مجازات براي اين جرم ضد انساني از نظر قانوني و حقوقي اشاره كوتاهي به سابقه امر و يك لايحه قانوني شايد خالي از ضرورت نباشد؛ كه در سال 1337 در همين رابطه تصويب شده كه از نظر حقوقي و قانوني بسيار  قابل توجه است. در متن مصوبه كه مربوط به تاريخ 16 اسفند 1337 و به نام لايحه قانوني مربوط به مجازات پاشيدن اسيد است، اين طور آمده است:
    ماده واحده: هر كس عمداً با پاشيدن اسيد يا هر نوع تركيبات شيميايي ديگر موجب قتل كسي بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرضي دائمي يا فقدان يكي از حواس مجنيٌ عليه گردد به حبس جنايي درجه يك و اگر موجب قطع يا نقصان يا از كار افتادن عضوي از اعضا بشود به حبس جنايي درجه دو از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمه ديگري بشود به حبس جنايي درجه دو از دو سال تا پنج سال محكوم خواهد شد.
    مجازات شروع به پاشيدن اسيد به اشخاص حبس جنايي درجه دو از دو سال تا پنج سال است.
    در كليه موارد مذكور در اين ماده در صورت اجراء ماده 44 قانون كيفر عمومي بيش از يك درجه تخفيف جايز نيست.
    نكته بسيار قابل توجه اين است كه طبق اين مصوبه جرم از درجه جنايي است و حتي «شروع به اين جرم» هم مجازات دارد.
    اين درحالي است كه از نظر قانوني «شروع به جرم» در همه موارد مجازات ندارد. ولي در جنايت اسيد پاشي چون جنايت سنگيني است قانونگذار وقت حتي شروع به اين جنايت را نيز قابل مجازات مي داند و مجازات 2 تا 5 سال حبس جنايي درجه دو براي آن پيش بيني كرده است. عنوان درجه يك و دو كه براي مجازات منظور شده، از نظر آثار مجازات است و اين تقسيم بندي است كه آنزمان راجع به مجازاتها وجود داشته...
    البته در رژيم آخوندي كه تنها در اون شقاوت و جنايت قانوني است اين مصوبه با قوانين ضدبشري آخوندها هيچ همخواني نداشت و به همين دليل هم ملغي شده ولي اشاره به سابقه امر اهميت اين جرم و سطح برخورد جزايي و كيفري با آن را توضيح مي دهد و مشخص مي كند كه ما با چه رژيم جنايتكار و به معني واقعي كلمه شقاوت پيشه و ضد انساني و زن ستيزي مواجه هستيم. ضمن اين كه از وجه قانوني هم كه بگذريم؛ نهايتا پاسدار احمدي مقدم سركرده نيروي انتظامي رژيم كه در حداقلها و نرم معمول مربوط به پليس بايد حافظ امنيت شخصي شهروندان باشد؛ در تاريخ چهارشنبه 28آبان، يعني بعد از گذشت دو ماه از جنايت اسيدپاشي ايادي خامنه اي، براي دربردن عاملان جنايت پيشه اسيدپاشي اعلام كرد:
    «هنوز نتوانسته‌ايم متهم را دستگير كنيم». وي براي دربردن آمران و عاملان اين توحش مدعي شد: «... نكته اين‌جاست كه پرونده اسيدپاشي در اصفهان جرياني و باندي نبوده و فردي است». منبع: خبرگزاري ايسنا (رژيم) 28/8/93
    علاوه بر وجوه مختلف اعمال خشونت عليه زنان اشاره اي هم به آنچه كه زمينه ساز چنين خشونت هايي است ضروري است.
    رژيم آخوندي كه به معني واقعي كلمه زن ستيز و ضد بشر است همه مصوبات به اصطلاح قانوني اش هم اين رويكرد جنايتكارانه را تقويت و تحكيم مي كند. مثلا در زمينه حقوق اساسي و بنيادين كه متعلق به همه مردم، مستقل از جنس آنها است، زنان ميهن ما كه فوق العاده هم داراي استعداد هستند و در فرصت هاي مختلف شغلي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و... هم اين استعداد و شايستگي را به اثبات رسانده اند، از اين حقوق پايه اي و بنيادين محروم هستند.
    در 61  باري هم كه رژيم جنايتكار آخوندي در مجمع عمومي ملل متحد و كميته سوم و كميسيونها و گروه هاي تخصصي كار اين سازمان و ارگانهاي حقوق بشري محكوم شده، يكي از وجوه بارز اين محكوميتها به خاطر خشونت سيستمايتك عليه زنان بوده است.
    اصل 115 قانون اساسي رژيم ميگويد "رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي انتخاب شود." شوراي نگهبان رژيم تفسير كرده كه منظور از رجال فقط مردان هستند و زنان حق رياست جمهوري ندارند.
    مطابق ماده واحده مربوط به استخدام قضات در ارديبهشت 1361: قضات از ميان مردان واجد شرايط انتخاب مي‌شوند.
    آخوند مرتجع محمد يزدي رئيس پيشين قضاييه آخوندي در پاسخ به اين سؤال كه چرا زن تحصيلكرده حقوق و قانون نبايد براي قضاوت انتخاب شود ميگويد: ”زنان به اين دليل نمي توانند قاضي باشند كه بايد انشاء رأي كنند و انشاء رأي از امور مربوط به حاكم است...“
    اين استدلال و پاسخ ياوه آخوندي تنها مصرفش حذف زنان از مشاغل در گام نخست است و در گام بعدي اعمال خشونت عليه آنها را تئوريزه و توجيه و بقول آخوندها نهادينه مي كند. 
    كما اينكه در رابطه با مسئوليت كيفري و مجازات كودكان، طبق كنوانسيون حقوق كودك، افراد زير 18 سال كودك محسوب مي‌شوند.
    در حاليكه از نظر قوانين آخوندي سن قانوني و سن مسئوليت كيفري در مورد دختران 9 سال تمام قمري و در مورد پسران 15 سال تمام قمري است. مجازاتهاي قرون وسطايي، از جمله اعدام، عليه كودكان زير 18 سال توسط رژيم آخوندي به كرات اعمال شده و ميشود در حاليكه اين كودكان خود قربانيان جنايات و ستم  رژيم آخوندي هستند.
    در ظاهر امر و با توجيه آخوندي شايد اين قوانين ضد انساني عبارت از برخي شرط و شروط ها براي برخورداري يا محروميت از برخي مشاغل يا مسئوليتها و امثال اين موارد باشد، ولي در طينت و ذات خودش سركوبگرانه و زمينه ساز سركوب هاي بعدي و اعمال خشونتها است و راه را براي ارتكاب همين جناياتي كه در اصفهان و ساير شهرهاي ميهنمان با اسيد پاشي به صورت زنان؛ شاهد بوديم هموار ميكند.
    طبق آخرين آمارها در رسانه هاي خود رژيم؛ در نتيجه ي طرح هاي زن ستيزانه ي آخوندي براي به سكوت كشاندن زنان و دختران.. تاكنون. ۳۱۸ تن از دختران و زنان ايران قرباني اسيدپاشي شدهاند. تعداد دستگيري دختران درسال 93 به بهانه هاي آخوند ساخته ي بدحجابي بالغ بر 2000 نفر است و از ميان بيش از 900اعدام در يكسال دولت آخوند روحاني25 زن به جنايتكارانه ترين صورت اعدام شده اند. و به اذعان روزنامه هاي حكومتي تنها ١٠٠ زن، در زندان ارومیه در انتظار اعدامند. 15 دختر در صد هزار نفر به دليل شرايط نامساعد زندگي ناشي از حكومت ننگين آخوندي دست به خودكشي زدند و 11 دختر در سال جاري خود را به آتش كشيدند و ارمغان دولت آخوند روحاني فقط در غرب كشور از ابتداي سال جاري 27 تن بوده است و دردناكتر از آن 600 تن ازدختران به دليل فقر وادار به تن فروشي شده اند. از همين روست كه وقتي بر ميهنم چنين مي رود؛ دستان جنايت و شقاوت را جز در روشناي ايستادگي و سرنگوني قهرآميز اين رژيم قرون وسطايي و وحشي نمي توان قطع كرد.