۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون دو جنايتكاري كه بطور حرفه اي از ايران زندان اوين تا عراق وتا اروپا براي وزارت اطلاعات عضوگيري وعليه مقاومت وايرانيان جاسوسي ميكنند

مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون آنان با حضور مستمر در عراق مشاور رسمي مالكي شدند وقتل عام اشرف را زمينه سازي واجرايي كردند

پنج شنبه, 16 شهریور 1391
    از ايران افشاگر
    باز نشر 22نوامبر 2014
    ياران شيطان

    مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون:
    يکي از افرادي که قبلا در ارتباط با «سازمان مجاهدين خلق ايران » بوده وبعدا از اين سازمان کنار کشيده و در همکاري با رژيم ايران خط و سياست اين رژيم را در نابودي مخالفان و بالاخص سازمان مجاهدين را بطور فعال به پيش مي‌برد در انگلستان زندگي مي کند.وي که اغلب نيز مورد استفاده بنگاه سخن پراکني بي.بي.سي که دشمني‌اش با مردم و مقاومت ايران از زمان مصدق فقيد براي همه ايرانيان آشکارشده است قرار مي‌گيرد فردي است بنام «مسعود خدابنده» ساکن انگلستان که با  همسرانگليسي‌اش  بنام «آن سينگلتون» بعنوان عناصر فعال از سوي وزارت اطلاعات بر عليه اپوزوسيون اين رژيم مورد استفاده قرار مي گيرند.
    اما اين شخص کيست؟
    «کميته پارلماني براي ايران آزاد در پارلمان بريتانيا » در طي يک گزارشي اينجا در باره وي چنين مي نويسد:«بر اساس اظهارات يک شاهد در دادگاه بريتانيا مسعود خدابنده نماينده وزارت اطلاعات ايران در انگليس است.او در سال 1981 به انجمن دانشجويان مسلمان انگليس پيوست که از مجاهدين حمايت ميکرد. در سال 1986 به تقاضاي خودش به کمپ اشرف در مرز ايران و عراق رفت.در حين جنگ خليج وي نامه‌اي به رهبري کمپ نوشت که دارو مصرف ميکند و انگيزه‌اش را براي مبارزه با رژيم از دست داده است. مسعود خدابنده تا 1996 با مجاهدين بود تا اينکه از آنان جدا شد.
    مجاهدين سفر او را به اروپا را تامين نمودند.در سال 1998 در پوش شر كت در کنفدراسيون کارگري به سنگاپور رفت و نماينده وزير اطلاعات را ملاقات نمود.اين آغاز همکاري وي با آنان بود.کار او عمل کردن بر ضد اپوزيسيون ايران و پناهندگاني بود که در اروپا بودند.وي با «آن سينگلتون» ازدواج نمود.سينگلتون نيز در دهه 80 با انجمنهاي حامي مجاهدين همراه بود اما بدلايلي از اين انجمنها کنار گذاشته شد و بعد از ازدواج با خدابنده بارها به ايران رفت. وي در يک مورد ماهها در ايران ماند که در طي آن دستوري براي تأسيس سايت«ايران-اينترلينک» دريافت نمود. مسعود خدابنده و همسرش سينگلتون اين سايت را در ليدز تاسيس کردند.هر دوي آنان از مخالفان قديمي رژيم بودند. اما آن سينگلتون هرگز يک عضو مجاهدين نبوده است.او در دهه80 از هواداران مجاهدين در لندن بوده و در ابتداي دهه 90 براي دو ماه به عراق رفت. وي کمپ را ترک کرد چون دريافت که به مبارزه اعتقادي ندارد. کار آنها دراين وبسايت جذب افراد معدودي در مخالفت هيستريک با مجاهدين است. سپس شنيده شد که وزارت اطلاعات به آنها پيشنهاد غير قابل ردي داده است و خيلي زود خدا بنده به استخدام آنان درآمد. هدف آنان تطميع اعضاي سابق بود که از مبارزه دست کشيده بودند. آنها ابتدا امکان ترور فعالان سياسي را در خاک اروپا فراهم ميکردند و بعد به کمپين‌هاي دروغ پراکني بر ضد مجاهدين روي آوردند. ازآنجايي که رژيم ايران ديگر هيچگونه اعتباري ندارد از اينگونه افراد براي پيش بردن فعاليتهايش عليه مخالفانش و پناهندگان بهره ميبرد.
    وقتي اقاي «وين گيريفث» نماينده پارلمان انگليس در سال 2004که  براي ديدن برادر ديگر مسعود خدابنده به ايران سفر کرده بود، آن سينگلتون را در زندان  اوين ملاقات نموده بود بسيار حيرت زده شده بود.ابراهيم خدابنده برادر مسعود خدابنده و يکي ديگر از اعضاي شوراي ملي مقاومت  در سال 2004 در سوريه ربوده شدند. آنها به ايران مسترد مي‌شوند و اين امر گوياي روابط بين سرويسهاي دو كشور مي باشد. يك موج انزجار در انگليس برپا مي شود ولي رژيم واكنش نشان نمي دهد. يك سال بعد وين گريفيث، نماينده مجلس انگلستان از حزب كارگر، مجاز به بازديد از ابراهيم خدابنده در زندان مي شود. اين پارلمانتر شخيص در بازگشت خود از ايران حيرت خود را از مشاهده آن سينگلتون، همسر مسعود خدابنده بازگو مي كند. او توضيح مي دهد كه چگونه سينگلتون در زندان واواك به ميل خود رفت و آمد مي كرده و با مقامات و پرسنل زندان گفتگو مي نموده است. اين پارلمانتر متوجه مي شود كه هموطنش براي واواك كار ميكند. اقاي وين گيريفيت ميگويد:"بسيار عجيب بود که سينگلتون در زندان فرزند کوچکش را نيز با خود داشت. وي با آزادي به همه جا رفت و آمد ميکرد و با مسئولين زندان در ارتباط بود"ابراهيم خدابنده طي نامه‌اي قبل از دستگيري‌اش  نوشته بود که وزارت اطلاعات با مادرش درباره استخدام مسعود خدابنده تماس داشته است.در سال 2005 مسعود خدابنده و سينگلتون تلاش نمودند تا يک نشست در پارلمان براي دروغپراکني عليه مجاهدين بگذارند اما در نهايت به آنها اين اجازه داده نشد و به يک هتل رفتند.
    ياداوري ميشود که در طول چهل سال فعاليت صدها هوادار و اعضاي سابق از رده‌هاي داخلي مجاهدين بيرون آمدند، اما اغلب آنان همچنان با شرکت در گردهمايي‌ها و کمک مالي از مجاهدين حمايت ميکنند. ولي خدابنده تصميم گرفت که خود را در اختيار وزارت اطلاعات قرار دهد.
    وي يک برنامه فشرده و گران با مسافرت به نقاط مختلف دنيا دارد تا همرزمان قديمي‌اش را تروريست و شستشوي مغزي شده و قاتل و شکنجه گر بخواند. اما هر گز رژيم و ترورهايش را به نقد نمي‌کشد.
    همچنين براي اطلاعات بيشتر رجوع کنيد به  همكاري با ماموران ايراني در اروپا  افشاگري كميته ايرانيان بريتانيا در نوامبر سال 2008.
    در كتاب« واواك در خدمت آيت‌الله‌ها» نوشته رئيس پيشين سازمان ضد جاسوسي فرانسه، استراتژي وزارت اطلاعات براي بهره برداري از برچسب تروريستي و شيطان سازي از مجاهدين در آمريكا بررسي شده و ازجمله آمده است:
    «واواك براي اثبات استراتژي خود روي دو محور عمل مي كند: تلاش براي نفوذ دادن ماموران خود به داخل اپوزيسيون و اول از همه سازمان مجاهدين و دوم تشكيل انجمن‌هاي مختلف تحت عنوان اپوزيسيون».
    آقاي ايو بونه با ذکر نمونه‌اي از جمله به  «سازمان ديدبان حقوق بشر»مستقر در نيويورک که هدفمند و براي پيشبرد سياست سازش با رژيم ايران گزارش غرض‌آلودي بر اساس گفته‌هاي تني چند از مخالفين و برديدگان از مجاهدين از جمله مسعود خدابنده تهيه کرده بود اشاره مي کند:
    «يك نمونه از اين عمليات نفوذ را مي توان در رابطه با سازمان ديدبان حقوق بشر ذكر نمود كه در نيويورك مستقر است و از شهرت بين‌المللي برخوردار است. مسئوليت اين كار را گري‌سيك (طرفدار نزديكي با حكومت مذهبي ايران) رئيس شوراي مشورتي سازمان ديدبان حقوق بشر در امور خاورميانه به عهده مي گيرد. او در همان روز يعني 18 مي 2005 دو ايميل به ليستي از گيرندگان موسوم به گلف 2000 “ Gulf 2000” ارسال مي دارد كه در آن اشاره به گزارش اين سازمان غيردولتي مي كند كه در همان روز منتشر شده است. در اين ايميل مي گويد كه سازمان مجاهدين مرتكب شكنجه و حتي زنداني كردن اعضاي خود شده است. گزارش 28 صفحه يي مبتني بر شهادت تلفني 12 “مخالف” سازمان مجاهدين مي باشد كه در ميان آنها مسعود خدابنده به چشم مي خورد كه نيازمند بررسي بيشتر است.
    وي همراه برادرش ابراهيم در لندن مستقر بود كه وارد سازمان مجاهدين شدند. او با يك شهروند انگليسي، آن سينگلتون ازدواج مي كند. او كه توسط واواك عضوگيري شد در اواسط 1990 سازمان را ترك مي كند و از آن به بعد اقدام به افشاگري عليه روشهاي سازمان مجاهدين خلق و ارائه شهادتهاي مختلف مي كند.
    اطلاعات دقيق‌تر بدست مي‌آيد كه نشان مي دهد مسعود خدابنده با همتاهاي خود نظير حقي در سنگاپور ملاقات مي كند و در كوالالامپور با مقامات بالاي واواك ديدار دارد. او همچنين يك سايت اينترنتي موسوم به ايران اينترلينك را به درخواست طرف حسابهايش برپا مي كند. او گاه به فرانسه نيز مي آيد جايي كه با فردي به نام آلن شوالرياس كه بيشتر درباره او صحبت خواهيم كرد، تظاهراتي را در اورسوراوآز در مقابل محل اقامت مريم رجوي برپا مي كند. جمعيتِ كمِ تظاهركنندگان به راحتي اجازه مي دهد كه سه نفر اصلي اين عمل شناسايي شوند وحتي از آنها عكس گرفته شود.
    «واواك در خدمت آيت الله‌ها» مي افزايد: آن چه براي گري سيك دردسرآفرين است، اين است كه مسعود خدابنده از ايميلش براي اشاعه حرفهاي بي‌پايه استفاده كرده و اطلاعات غلط ارائه مي‌دهد كه اين مشكل آفرين است. نمونه آن به شرح زير است: “اطلاعات زيادي در دست است كه حكايت از اين دارد كه مجاهدين مستقر در قرارگاه اشرف با بحران شديدي روبرو بوده و در آستانه فروپاشي مي باشند. اين اردوگاه صرفا به خاطر فضاي ترس و سركوبي كه رهبران مجاهدين ايجاد كرده اند، برپا مانده است. طبق آخرين اطلاعات دريافتي اگر پرچم صليب سرخ جايگزين پرچم ارتش آمريكا شود بيش از هشتاد درصد افراد آن را به سمت پايگاه شمالي ترك خواهند كرد”. اما نويسنده [ايو بونه] كه در نوامبر 2008 به همراه ژيل پاروئل رئيس سابق كانون وكلا به اشرف سفر كرده است، مي‌تواند تاييد كند كه چنين چيزي نبوده است. او همچنين با نمايندگان كميته بين‌المللي صليب سرخ ملاقات نموده است.
    يك شخصبت بي‌طرف نظير كلنل ديويد فيليپس، فرمانده تيپ پليس نظامي در اشرف در سال 2004 شهادت مي دهد كه از ژانويه تا دسامبر2004 «چندين گزارش درباره شكنجه، سلاحهاي مخفي و افراد بازداشت شده برخلاف ميل خود به وسيله رهبري مجاهدين خلق رادريافت نمودم. من به واحدهاي خود دستور انجام تحقيقاتي درباره اين اتهامات صادر كردم. درموارد متعدد نيز خودم شخصاً تيمهاي تحقيق را طي بازديدهاي غير مترقبه در تاسيسات سازمان مجاهدين، جايي كه گفته مي شد بدرفتاريها روي داده است، هدايت كردم. طي اين دوازده ماه به هيچوجه نتوانستيم هيچگونه سند معتبر كه بتواند اتهامات اخير در گزارش ديدبان حقوق بشر را تاييد كند به دست آوريم».
    راجع به سياست زد وبند با رژيم آخوندها عليه مقاومت و عملكرد وزارت اطلاعات در فرانسه، در كتاب «واواك در خدمت آيت الله‌ها» ازجمله آمده است: شيراك درسال 2003دستور موج دستگيري بزرگ 17 ژوئن را صادركرد و د.اس.ت تا آنجا پيش رفت كه از سالهاي2000 با واواك رابطه برقرار نمود، امري كه در زمان رياست جمهوري فرانسوا ميتران غير قابل تصور بود. . . .
    واواك با موج به پيش ميرود. . . . واواك ابتكارات را براي محكم كردن مواضع رسمي و دسترسي به اين هدف نهايي كه از دور خارج كردن سازمان مجاهدين است تشديد ميكند. به اين منظور، دم و دستگاه پايه‌اي خود در سفارت در پاريس را تقويت مي كند، از يك طرف انجمنهاي پوششي ايجاد مي كند، از طرف ديگر و بالاخره، تظاهرات ضد مجاهدين سازماندهي و ترتيب مي دهد. . .
    محمد حسين سبحاني يك مأمور واواك در کادر ماموريتي جديد، در چند تظاهرات در اور سور اواز در حومه پاريس شرکت مي‌کند. سپس آنها عليه اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران که در پي عمليات 17ژوئن 2003 تحت پيگرد قانوني قرار گرفته‌اند، شهادت مي‌دهند. . . .
    در تفاوت با اقداماتي که واواك در گذشته انجام مي‌داد و کارهاي مأمورانش را از خارج کشور هماهنگ مي‌کرد، وزارت اطلاعات سيستم فرماندهي‌اش را در داخل ايران متمرکز مي‌کند. افسران و ماموران وزارت اطلاعات که در اروپا مستقر هستند به تهران فراخوانده مي‌شوند و دستورالعمل‌ها را مستقيما در آن جا دريافت مي کنند. به منظور براه انداختن مجدد فعاليتهاي وزارت اطلاعات، در ژوئن 2008 احسان نراقي از فرانسه، مسعود خدابنده از انگلستان و محمد حسن راستگو از آلمان به ايران فرا خوانده مي شوند. . .
    فرانسه در کانون تارعنکبوتي قرار دارد که ماموران وزارت اطلاعات بطور خستگي ناپذير دور مقاومت مي‌تنند. رژيم ملاها همه توانمنديهايش براي اقناع و و فريبکاري را بکار مي گيرد تا اين که کشور ما نقش اين تارعنکبوت را بازي بکند.
    آقاي حسن داعي نويسنده و محقق مقيم آمريکا نيز که در سالهاي اخير يک کارزار گسترده  افشاگرانه حقوقي  را دراين کشور بر عليه لابي‌هاي رژيم ايران شروع کرده است،  طي يک مطلبي که در سايت «فروم ايرانيان در آمريکا» به رشته تحرير درآورده است با انتشار مدارک مستدلي که در جريان دادگاه بر عليه«سازمان ناياک» و مسئول آن تريتا پارسي به دست آورده بود به رابطه بين تريتا پارسي و مسعود خدابنده و زن وي «آن سينگلتون» پرداخته و مدارکي دال بر پرداخت پول از سوي تريتا پارسي به آن سينگلتون را منتشر کرده است :
    «در يک ايميل ديگر پارسي طرح خودش براي بستن قرارگاه اشرف و دستگيري رهبران مجاهدين را مطرح مي کند. تريتا پارسي کارزار گسترده‌اي را براي نگهداشتن مجاهدين در ليست تروريستي و بستن کمپ اشرف و دستگيري مجاهدين انجام ميداد. وي در اين زمينه با مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون همکاري مي کرد. تصوير زير فتوکپي چک پرداختي پول توسط تريتا پارسي به آن سينگلتون مي‌باشد.
    همچنين قرار شده بود که سازمان ناياک براي اين دونفر در کنگره آمريکا جلسه سخنراني بگذارد که عليه مجاهدين صحبت کنند. اما وزارت امنيت آمريکا بنا به گزارشاتي که در مورد رابطه اين زن و شوهر با وزارت اطلاعات ايران در دست داشت، از سفر آنها به آمريکا جلوگيري کرد و اجازه ورود به آنها نداد.
    تريتا پارسي از کمک و همگامي دائمي بعضي از وابستگان وزارت خارجه آمريکا که بدنبال سازش با رژيم ايران هستند برخوردار مي باشد.»
    در سالهاي اخيرنيز که دولت عراق براي خلاص کردن رژيم ملايان  ايران از کابوس اپوزوسيون متشکل و قدرتمند ايراني مستقر در کمپ اشرف به نيابت از ولايت فقيه در تهران فشار و تجاوزات ضد انساني خود را بر عليه ساکنان اين کمپ شدت بخشيده است،  خدابنده و زنش  چندين بار به عراق مسافرت کرده وضمن شرکت در شوهاي ترتيب داده شده وزارت اطلاعات درمقابل در ورودي کمپ اشرف با شرکت ماموران اعزامي اين وزارت تحت عنوان«خانواده‌هاي مجاهدين» به همکاري‌هاي گسترده با مقامات و نيروهاي امنيتي عراق وابسته به نخست وزيري عراق ـ که در وابستگي عقيدتي و سياسي‌اش به ولايت فقيه ايران جاي هيچگونه شک و شبهه‌اي وجود ندارد و خود مقامات آن دولت  نيز بطور علني در مقابل دوربين‌هاي تلويزيون به آن اعتراف کرده اند ـ  با قاتلان همان باصطلاح زندانيان کمپ اشرف نشست و برخواست‌هاي متعددي انجام داده وبا بوسيدن دستان خونين آنان همگامي و همراهي خودشان را با رژيم ايران و وزارت اطلاعات و نيروهاي مزدور عراقي وابسته به ولايت فقيه در نابودي اپوزوسيون مشروع و پايدار اين رژيم نشان  دادند.(رجوع شود به وبلاگ شخصي خدابنده)
    گستره همکاري و همگامي اين فرد و همسرش با ارگانهاي مختلف رژيم ايران از جمله تلويزيون انگليسي زيان رژيم ايران بنام «پرس.تي.وي» آنقدر گسترده است که  نيازي به افشاگري نيست. وي با موضعگيريهاي باصطلاح دموکراتيک و ضد خشونت طلب خود عملا دستان خونين ملايان جنايتکار در ايران مي شويد و قربانيان اين رژيم را باعث و باني خشونت بکارگرفته شده از سوي رژيم معرفي مي کند.
    ادامه دارد

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر