اعضاي محترم خانواده ترابي،
خواهران و برادران،
هموطنان گرامي
از حضور شما در مراسم بزرگداشت مجاهد صديق، ميريعقوب ترابي و از محبتهاي شما براي تسليدادن به مجاهدين كه در سوگ از دست دادن چنين برادر و همدل و همرزمي هستند، صميمانه تشكر ميكنم.
امروز ما يعقوب را به خاك سپرديم، اما روزي خواهد رسيد كه ما پيكر پاك اين مجاهد صديق را به همراه ساير شهدايمان به خاك ميهن منتقل خواهيم كرد؛ روزي كه ايران از شر آخوندهاي ضد دين و ضد بشر آزاد شده باشد. زيرا يعقوب هم همين را ميخواست.
درگذشت ناگهاني يعقوب براي همة ما بسيار شوكهكننده بود. صداي گرم او و خروش رسايش، كه در هر اجتماع و مراسمي به گوش ميرسيد، صفا و محبتش كه در هر جمعي چشمگير بود، آن شخصيت محجوب و فروتن، تعهدپذيري بيوقفهاش به مبارزه براي آزادي و رهايي مردم ايران، ايمانش به آرمان مجاهدين و انقلاب دروني مجاهدين و آن عشق پرشور او به مسعود، هرگز فراموشمان نخواهد شد.
از وارستگيها و خصائل تحسينبرانگيزش هر چه بگويم، كم است. بارها گفتهام كه قادرم دربارة تك تك مجاهدين، به اندازة چند كتاب، صحبت كنم و از نيكيها و قوتها و مسير پرشكوهي كه در دنياي رهايي و آزادي طي كردهاند، بگويم.
در دنياي كنوني و در وانفسايي كه تاريكي سودجويي و تبعيض و ستم و لگدمال كردن انسانيت، همه جا را گرفته، انسانهايي كه براي بناي يك جهان تازة عاري از ستم و بهرهكشي و مبتني بر رهايي حقيقي انسان، قيام كردهاند، چراغها و گوهرهاي تاباني هستند كه چشمها و دلها را روشن ميكنند و براي همگان اميد ميآفرينند و بهترين و ارزندهترين سرمايههاي معنوي و آرماني و مبارزاتي ملت ايران هستند.
راستي آنها چگونه به اين مدار از رشد و كمال رسيدهاند؟ با پايداري، با استمرار يك نبرد طاقتفرسا، با بها پرداختن و چيزي براي خود نخواستن و هر قدمي را از سر صدق و بدون چشمداشت برداشتن و ارجحيت دادن به ديگري و پيوسته از خودگذشتن به خاطر ديگران. پهلوان يعقوب يكي از اين سمبلهاست.
اما وراي آن جايگاه آرماني و انساني، كار بزرگي كه اين مجاهد خلق و يك به يك اعضا و هواداران اين جنبش با مجاهدت مستمر و طولاني و مايهگذاشتن از ذره ذره جان و هستي خود كردهاند، خلق سرماية عظيمي است كه آزادي ايران و مردم ايران را تضمين ميكند.
اين سرمايه در عين حال، خلق يك راه و رسم است. يعني سنت تسليمناپذيري، سنت پايداري به هر قيمت تا هر زمان و تا هر كجا، ارزش برابري، آرمان نفي بهرهكشي و نفي مناسبات و فرهنگ تبعيض و نابرابري. آن چنان كه در هر تحولي در آيندة ايران، اين سرماية بزرگ سياسي و تشكيلاتي و مبارزاتي و معنوي، نقش تعيينكننده خواهد داشت. و اين دستاورد بينظير نسلي است كه يعقوب به آن تعلق دارد.
در ايران امروز، آخوندها دختران و پسران ما را در همة پهنهها به زنجير كشيدهاند. در دانشگاهها، در محيطهاي ورزشي، در اينترنت، در كارهاي هنري و در همه فعاليتهاي اجتماعي. ولي نتوانستهاند فكر آنها را به زنجير بكشند و نتوانستهاند قلوب آنها و تمايل جوشان آنها به آزادي را اسير كنند. ميبينيد كه اين روزها نسل جوان ايران، هر لحظه كه فرصتي پيش ميآيد، نشان ميدهد كه عليه اين رژيم، يك پارچه خروش و عصيان است.
فرا راه همين نسل، مجاهدين مانند يعقوبها با همه وجودشان مشعل پرنوري را برافروختهاند؛ مشعلي كه هر روز نسبت به روز قبل، فروزانتر و شعله ورتر مي شود.
به همين دليل ميگوييم يعقوب همچنان هست و مبارزه و مجاهدتش ادامه دارد. زيرا پيامش، پيام آرمان و نبردش، همه جا خواهد رفت و بسياري انديشهها و قلبها را فتح خواهد كرد و بسياري ارادهها و عزمها را بر ميانگيزد.
بهراستي كه او سمبل و الگويي براي ورزشكاران و پهلوانان آزادة ايراني است و همچنانكه پهلوان فيلابي بارها گفته است، اين پهلوانان آزاده، جنگ و مبارزه با ستم و ظلم و جور و استبداد را در اولويت خود دارند. و اين خصلت واقعي ورزشكاري و پهلواني را از سمبلهايي همچون پورياي ولي و جهان پهلوان تختي فراگرفتهاند.
من در اين جا ميخواهم همچنين بر اين واقعيت تأكيد كنم كه مجاهد خلق، مجاهد صديق يعقوب ميرترابي، نمونه و سمبلي از نسل مردان آرمانخواهي است كه عليه فرهنگ و مناسبات كهنه و بهرهكشانه شورش كردند و ميخواهم تاكيد كنم كه چنين مرداني، چنين مجاهداني و چنين پهلواناني، چه جايگاهي دارند؛ مرداني پيشتاز و برادراني كه برابري و نفي بهرهكشي را در عمل خود و با پرداخت بهاي آن اثبات كردهاند و هويت انساني تازهيي را عرضه ميكنند كه در آن، مردان شخصيت خود را ازكيفيتهاي انساني و آرماني خود ساختهاند، از رفتار و منش و انديشهيي كه در آن، انواع از خودبيگانگيها نفي شده باشد و انسان، جايگاه حقيقي خود را كسب كرده باشد.
خوب است كه در اين جا قسمتي از گفتههاي مسعود را در يكي از سخنرانيهاي امسالش يادآوري كنم كه توصيف دقيقي از همين نسل است؛ نسل يعقوب و يعقوبها:
«تقوا پيشگان نثار و فدا ميكنند. بخيل و بخل ورز نيستند. توان پرداخت كردن دارند و از آن سرشار ميشوند. لحظة نيكي و خوشبختي را در لحظهيي كه نثار ميكنند، در مييابند. آن كس كه توان پرداخت ندارد، تُهي است. چيزي براي دادن ندارد. داراترين، كساني هستند كه بيشتر مي پردازند و فدا ميكنند. و همه چيز خود را حاضرند فدا كنند.
و وقتي در راه خدا و خلق به شهادت ميرسند، آنها را مرده مپنداريد؛ بلكه زندگانند و نزد خدا روزي داده ميشوند».
به روان پاكش درود ميفرستيم.
او حالا با شهيدان حماسة اشرف، با 52شهيد قهرمان، با شهيدان ليبرتي، با شهيدان 19 فروردين و شش و هفت مرداد، همچنين با شهيدان فروغ، با اشرف و موسي و 30 هزار مجاهد و مبارز قتل عامشده، همراه و محشور است.
به خانوادة يعقوب و به مردم شهر زادگاهش ـ زنجان ـ ميگويم:
افتخار به شما به خاطر چنين رادمرد مجاهدي. از خداي بزرگ براي همة شما و براي مسعود، صبر و شكيبايي مسألت ميكنم و به مجاهدان آزادي و خواهران و برادرانش در ليبرتي و در هر كجاي جهان ميگويم: غم از دست دادن او بسيار سنگين است، اما بايد اين غم را با نبرد هر چه بيشتر و بيامانتر در راهي كه او مبشر و مدافعش بود، جبران كنيد.
او در رزم سرشار و پايداري پيروزمند تك تك شما هميشه هست و همواره تكثير ميشود.
درود بر او روزي كه زاده شد، روزي كه پرچم مبارزه را به دست گرفت، روزي كه عزم جزم كرد تا در مسير فداي حداكثر، تا آخرين لحظه پابرجا بماند و روزي كه از ميان ما پركشيد و به جاودانه فروغها پيوست.
از همه شما متشكرم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر