۱۳۹۳ آبان ۹, جمعه


همبستگي ملي تاریخ ایجاد در 29 تیر 1392
شوراي عالي امنيت ملي
-    در سال 1368 به هنگام اصلاح قانون اساسي و با حذف پست نخست وزيري، به منظور تمركز در تصميم گيريهاي نظام و به خصوص هماهنگ نمودن تصميمات سه قوه و وظايف نظامي و امنيتي، شوراي امنيت كشور و  شوراي عالي دفاع در شوراي عالي امنيت ملي متمركز شد. در متمم قانون اساسي در سال 1368 آمده است: «به منظور پاسداري از تماميت ارضي و حاكميت ملي و تعيين سياستهاي دفاعي- امنيتي و نيز بهره برداري از امكانات مادي و معنوي كشور براي مقابله با تهديدات داخلي و خارجي، “شورايعالي امنيت ملي” تشكيل ميشود».
-    شوراي عالي امنيت ملي داراي 8 عضو دائم و 2 نفر به عنوان نمايندة ولايت فقيه (خامنه اي) ميباشد. اعضاي اين شورا عبارتند از: 2نماينده ولي فقيه، (آخوند حسن روحاني كه از ابتدا تاكنون به طور ثابت نماينده خامنه اي در اين شورا بوده است و نفر دوم احمد خميني بود كه بعد از مرگش علي لاريجاني و بعد از علي لاريجاني، وقتي رئيس مجلس شد، سعيد جليلي است) رئيس مجلس، رئيس قوه قضائيه، وزيران اطلاعات،كشور، دفاع و خارجه،رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح،رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي.
-    علاوه بر اعضاي دائم فوق، اين شورا داراي تعدادي اعضاي غير دائم نيز است كه بر حسب موضوع به جلسات شورا دعوت ميشوند. 









-    كميته هاي شورايعالي امنيت: از سال 1368 تا شهريور 1384 كه احمدي نژاد رئيس جمهور شد، دبيرخانه شورايعالي امنيت به رياست آخوند حسن روحاني براي پيشبرد كارهاي تخصصي در 5 كميته شامل كميته سياست خارجي، كميته امنيت ملي،كميته دفاع،كميته اطلاعات و كميته فرهنگي سازماندهي شده بود. در دولت احمدي نژاد، ابتدا علي لاريجاني دبير شوراي امنيت ملي شد و او كميته هاي شوراي عالي امنيت را به 7معاونت تبديل كرد. معاونتهاي، راهبري، امنيت داخلي، اقتصادي، سياست خارجي، امنيت بين المللي، دفاعي و فرهنگي. با تغيير لاريجاني به سعيد جليلي دبيرخانه اين شورا در 5 مديريت سازمان يافت كه عبارت است از  مديريتهاي امنيت داخلي، اقتصادي، سياست خارجي، امنيت بين المللي،و فرهنگي.




-  
بن بست وزارت اطلاعات در مقابله با مجاهدين
-    تحليل و ارزيابي وزارت اطلاعات بعداز عمليات فروغ جاويدان و قتل عام زندانيان سياسي  اين بود كه مجاهدين منهدم ميشوند!
-    با اين تحليل قتل عام فجيع سال 1367 در دستور قرار گرفت كه مجاهدين در زندان يا ميميرند يا بريده و منفعل ميشوند و تأثير اين قتل عام پايگاه مجاهدين را در داخل ايران منفعل ميكند و اين قتل عام به همراه ضرباتي كه در فروغ جاويدان از نظر نظامي ارتش آزاديبخش متحمل شده به انشعاب و انحلال تشكيلات مجاهدين و ارتش آزاديبخش ميانجامد!
-    به دنبال حمله عراق به كويت در 11 مرداد 1369 (2 اوت 1990) و پيامدهاي آن و بر پايه گزارش تحليلي وزارت اطلاعات در مورد مجاهدين كه (بعداز فروغ جاويدان و قتل عام زندانيان) بسيار تضعيف شده اند،رژيم ملايان خيز انهدام ارتش آزاديبخش را با ضربه نظامي برداشت.
-    در تهاجمات نظامي رژيم ملايان به ارتش آزاديبخش (مجاهدين  آن را عمليات مرواريد ناميدند)، آنقدر مطمئن به نابودي ارتش آزاديبخش بود، كه تعداد قابل توجهي اتوبوس براي انتقال اسراي مجاهدين به زندان اوين با خود آورده بود! اما در عمليات دفاعي مرواريد مجاهدين درس فراموش ناشدني به رژيم دادند كه در گزارشي تحليلي كه بعد از اين شكست خفت بار از وضعيت مجاهدين به شوراي عالي امنيت رژيم داده شد، آمده است: “از ديوار بلندتر از قد خودمان (رژيم) ميخواستيم بالا برويم“. و در اين گزارش وزارت اطلاعات مورد انتقاد شديد، قرار گرفت، كه ارزيابي درستي از مجاهدين و ارتش آزاديبخش نداشته است.
-    پس از  اين شكست، سران رژيم در شوراي عالي امنيت به اين نتيجه رسيدند كه از طريق نظامي قادر به رويارويي با مجاهدين و مقاومت ايران نيستند. و براي انهدام و خنثي سازي مجاهدين بايد راهكارهاي سياسي و در كنار آن تروريستي را به كار بگيرند.
-    معامله سياسي: معامله با صدام حسين براي استرداد مجاهدين در دستور كار فلاحيان وزير اطلاعات وقت قرار گرفت. فلاحيان هيأتي را براي مذاكره به عراق فرستاد. درخواست اول اين هيأت استراداد مجاهدين و به ويژه رهبري آن بود. وقتي در اين مورد با جواب منفي مواجه شدند،درخواست دوم خود را مطرح كردند كه عراق چشمهايش را روي عمليات تروريستي روي رهبري مجاهدين ببندد. تا آنها بتوانند به ترور آقاي مسعود رجوي جامعه عملي بپوشانند كه در اين مورد هم جواب منفي گرفتند. هرچند وزارت اطلاعات مرتب خواست معامله سياسي و اقدامات تروريستي را هيچگاه رها نكرد و در هر ملاقاتي در بغداد يا تهران با سران عراق خواسته هايش را مجدد مطرح كرد اما راه حل معامله (استرداد يا ترور به كمك دولت عراق) از اولويت يك افتاد.
-    به دنبال جواب منفي استرداد يا ترور به كمك دولت عراق،  در شوراي عالي امنيت ملي طرح وزارت اطلاعات تصويب شد كه “با تمام قوا و به طور گسترده كارزار شيطان سازي از مجاهدين در دستور قرار گيرد و در درون مجاهدين تلاش كنند بريده و خائن در ارتش آزاديبخش به وجود آورند تا با انزوا در بيرون و ضربه خائنين از درون مجاهدين تشكيلات مجاهدين و ارتش آزادبيخش را منهدم يا حداقل خنثي كنند. “ يكي از معاونين وقت وزارت اطلاعات گفته بود ”كار روي منافقين بريده براي ضربه زدن به مجاهدين تنها راه كاري است كه به آن رسيديم“


-  
«كميتة فرهنگي» براي حفظ امنيت ملي!
وظيفة شورايعالي امنيت رژيم كه صرفنظر از عبارت‌پردازي عوامفريبانه آن، حفظ امنيت نظام ولايت فقيه  از طريق به‌خدمت گرفتن همة امكانات موجود، يعني اعدام، سركوب، شكنجه، جاسوسي، جعل خبر و جنگ رواني، صدور بنيادگرايي و تروريسم و جنگ است، كارزار شيطان سازي و جذب بريده ها به وزارت اطلاعات را  در دستور قرار داد.
براي دستيابي به  اين هدف در پائيز سال 1370 كميته فرهنگي را به رياست آخوند محمد خاتمي و در زير مجموعه دبيرخانه شوراي عالي امنيت به رياست آخوند حسن روحاني تشكيل داد.
تشكيل كميتة «فرهنگي»! براي تأمين «امنيت»! ملي عجيب و شايد هم مسخره به‌نظر مي‌رسيد. اما واقعيت اين است كه در پشت اين ترفند آخوندي توطئة رذيلانه شيطان سازي  نهفته بود. اين تئوري مشترك رفسنجاني و آخوند حسن روحاني  (رئيس و دبير شوراي عالي امنيت ملي با وزراي ارشاد و خارجه و وزارت اطلاعات) براي انهدام و خنثي سازي اپوزسيون با اهداف زير بود:
1.    راه كار اصلي ضربه به مجاهدين به عنوان اپوزسيون برانداز و جذب نفرات آنها
2.    ‌‌بزك كردن چهرة رژيم در خارج كشور و شكستن انزواي مطلق رژيم در بين ايرانيان و مجامع حقوق‌بشري.
براي تحقق دو هدف بالا: اقدامات زير را در دستور قرار داد:
-    ‌‌سرمايه‌گذاري روي بازگشت گستردة ايرانيان و متخصصين، به ايران تحت حاكميت آخوندها
-    كشاندن پناهندگان سياسي به داخل كشور به‌منظور:
o     استخدام نفوذي از ميان آنها و بازگرداندن آنان به ميان پناهندگان
o    ‌‌وانمود كردن اين‌كه «در ايران خطري براي پناهندگان وجود ندارد» به كشورهاي ميزبان، به‌منظور سخت كردن شرايط پناهندگي در اين كشورها
-    سرمايه‌گذاري روي بريده‌خائنين و سازماندهي آنها عليه مجاهدين
-    برگرداندن برگ حقوق بشر عليه مجاهدين با استفاده از بريده خائنين در مجامع حقوق بشري
-     ‌‌نفوذ در درون مجاهدين و ارتش آزاديبخش و گروههاي سياسي به‌منظور وارد نمودن ضربات نظامي و ايجاد فضاي يأس و انفعال و كشاندن آنها به سازش و بريدگي اين كميته بر آن بود تا از طريق تبليغ به بازگشت به ايران، در ميان ايرانيان و پناهندگان سياسي در خارج كشور، يأس و انفعال و سرخوردگي را رواج دهد، تا خارج كشور به شوره‌زاري خشك تبديل شود كه بذر مقاومت در آن نرويد، مجاهدين و مقاومت را نيز از طريق جنگ رواني، نفوذ و سازماندهي بريده‌خائنين متلاشي، يا حداقل تضعيف و بي‌اثر نمايد. 

 سازماندهي «كميتة فرهنگي»
كميتة فرهنگي شورايعالي امنيت رژيم به‌ رياست وزير ارشاد و عضويت نمايندگان سه وزارتخانة ارشاد، اطلاعات و خارجه و سازمان خبرگزاري رژيم و نمايندة خامنه‌اي، نمايندة رئيس‌جمهور رژيم و دبير شوراي امنيت تشكيل گرديد.
اولين رياست اين كميته امنيتي – اطلاعاتي را محمد خاتمي به عهده داشت كه فلاحيان وزير اطلاعات، علي اكبر ولايتي وزير خارجه و نصيري رئيس خبرگزاري همراه با نماينده خامنه اي كه از دفتر ويژه خامنه اي مي آمد و نماينده رفسنجاني و حسن روحاني بعنوان دبير شورايعالي امنيت شركت ميكردند.



  وظايف ارگانهاي «كميتة فرهنگي»
  خبرگزاري: در اين كميته مسئوليت جنگ رواني عليه مقاومت، به خبرگزاري رژيم واگذار شد. خبرگزاري مأموريت دارد تا اخبار فعاليتهاي مربوط به سازمان اعم از داخل و خارج كشور را روزانه در بولتن ويژة سران بياورد و از طرف ديگر با استفاده از متدهاي جنگ رواني به تحريف اخبار، با هدف زير سؤال بردن قدرت و مشروعيت مجاهدين، بپردازد. نصيري، رئيس وقت خبرگزاري، اولين نمايندة خبرگزاري در كميتة فرهنگي بود.
وزارت ارشاد: در وزارت ارشاد سه معاونت به پيشبرد خطوط كميتة فرهنگي اختصاص داده شد:
1.    ‌‌معاونت فرهنگي: اين معاونت مسئوليت پيشبرد تبليغات رژيم را در خارج كشور در بين ايرانيان و مسلمانان ساير كشورها به‌عهده گرفت. احمد مسجدجامعي كه رياست اين معاونت را داشت جانشيني خاتمي در كميتة فرهنگي شورايعالي امنيت را نيز به‌عهده گرفت .
2.    ‌‌معاونت مطبوعاتي و تبليغاتي: اين معاونت مسئوليت به‌خدمت گرفتن نشريات فارسي‌زبان در خارج كشور، خريد خبرنگاران خارجي و پيشبرد خطوط جنگ رواني به كمك امكانات تبليغاتي در داخل و خارج كشور عليه مقاومت را به‌عهده دارد. اولين معاونت مطبوعاتي و تبليغاتي وزارت ارشاد در اين كميته “محسن امين زاده“ بود كه در دولت خاتمي از معاونان وزارت خارجه شد.
3.    ‌‌معاونت امور سياحتي و زيارتي: معاونت امور سياحتي و زيارتي كه تا تشكيل كميتة فرهنگي مسئوليت مركز فرهنگي ايرانيان را در كشورها با هدف جذب توريسم، برعهده داشت، مسئوليت تبديل اين مراكز به مراكز جذب ايرانيان و پيشبرد خط بازگشت را به‌عهده گرفت. اولين معاونت امور سياحتي و زيارتي در اين كميته “مرتضي حاجي“ است كه در دورة خاتمي وزيرآموزش و پرورش شد.
وزارت خارجـه: وزارت خارجه شرايط سياسي لازم براي فعاليت وزارت اطلاعات و وزارت ارشاد را در خارج فراهم مي‌كند. سفارتخانه‌هاي رژيم، مأموران وزارت اطلاعات را به‌عنوان ديپلومات در كنسولگريها براي جذب ايرانيان به‌كار مي‌گمارند.
در سازماندهي سفارت رژيم نهادي به عنوان جذب ايرانيان در نظر گرفته شد كه مسئول آن از طرف وزارت اطلاعات مأمور در وزارت خارجه ميشود. در اغلب كشورها اين فرد مسئول اطلاعات سفارت در آن كشور است. و در كشورهايي مثل فرانسه،آلمان و انگليس كه كار اطلاعاتي گستره تر انجام ميشود، اين مسئول اطلاعات، هسته مركزي فعاليتهاي اطلاعاتي سفارتخانه در آن كشور است
كنسول رژيم كه اغلب از عناصر وزارت اطلاعات است، در ارتباط هماهنگ با مأموران اطلاعاتي رژيم در سفارت، فعاليت مي‌كند. در كشورهاي كوچكتر مثل نروژ، سفير يا كاردار شخصاً مسئوليت جذب ايرانيان را به‌عهده دارد.
‌وزارت اطلاعات: هدف و سوژه اصلي وزارت اطلاعات در خارج از كشور، اعضا و هواداران مجاهدين و شوراي ملي مقاومت است كه نفوذ در درون مقاومت و استخدام و به‌كارگيري بريده‌ها، از وظايف اخص وزارت اطلاعات اطلاعات است. البته وزارت اطلاعات در درون گروههاي ديگر اين خط  را پيش ميبرد و فعاليتهاي وزارتخارجه و ارشاد را هم در مورد ايرانيان تحت نظر دارد.
وزارت اطلاعات از سال 1991 به بعد به طور گسترده تلاش كرده و ميكند كه كليه اعضاي مجاهدين و ارتش آزاديبخش در عراق و اعضا و هواداران مجاهدين در خارج از كشور و خانواده هاي آنها را در داخل كشور شناسايي كند و بر اساس اين شناسابي برنامه جذب آنها را  طراحي ميكند و به اجرا ميگذارد. تشويق و تهديد خانواده ها براي فاصله گرفتن فرزاندنشان از مقاومت و تشويق اعضاي مقاومت به بازگشت به نزد خانواده و تهديد آنها در رابطه با تحت فشار قرار دادن خانواده ها از محورهاي طرح هاي وزارت اطلاعات است.
----------------------------------
[i] مسجد جامعي در دوره رياست جمهوري خاتمي ابتدا معاون وزير ارشاد و بعد از مهاجراني هم وزير ارشاد شد و از طرف
خاتمي به حسن روحاني، براي وزرات ارشاد پيشنهاد شده است. 

[ii] مسجد جامعي، امين زاده و حاجي همواره از نزديكترين نفرات به خاتمي بودند كه در دوره خاتمي در مدار ديگري خط اين كميته را پيش بردند.

۱۳۹۳ آبان ۶, سه‌شنبه

مريم رجوي در يك كنفرانس پارلماني: براي مقابله با افراطيگري بايد به اسلام اصيل، بردبار و دموكراتيك متكي بود
06 آبان, 1393
بحران منطقه ناشي از جنايتهاي رژيم ايران در عراق و سوريه است و تنها با خلع يد از رژيم ايران پايان مي يابد
روز سه شنبه خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، تصريح كرد: «داعش محصول جنايتهاي بيسابقه ملاها در ايران، بشار اسد در سوريه، مالكي در عراق و سياست فرقه يي آنها عليه بخش بزرگي از جمعيت عراق و سوريه است.
وي كه در جمع قانونگزاران فرانسوي سخن مي گفت، افزود: «براي مقابله با افراطيگري تحت نام اسلام، يك آلترناتيو فرهنگي و ايدئولوژيك ضروري است. آلترناتيوي مبتني بر اسلام بردبار و دموكراتيك و برابري زن و مرد. والا رژيم آخوندي و بنيادگرايان سني مبارزه با بنيادگرايي را به مثابه مبارزه با اسلام تخطئه مي كنند».
رجوي راه حل شريك كردن رژيم ايران در جنگ با داعش را كه توسط لابيهاي رژيم ارائه مي شود، قاطعانه رد كرد وگفت: اين بزرگترين ضربه به ائتلاف خواهد بود. زيرا ملتهاي عراق و سوريه مي‌بينند ائتلاف در كنار دشمن اصلي‌شان يعني ملاها قرار گرفته‌اند.
او با اشاره به اينكه سازمان مجاهدين خلق ايران با اعتقاد و تبليغ براي چنين اسلامي توانست در ايران يك آنتي تز فرهنگي و اجتماعي در مقابل اين رژيم بنيادگرا ارائه كند، تاكيد كرد: حمايت از مقاومت ايران باعث شناخته شدن اين آلترناتيو فرهنگي خواهد شد و به مقابله با عضو گيري جوانان اروپايي توسط بنيادگرايان كمك خواهد كرد». رجوي براي رهايي منطقه از بنيادگرايان تروريست همچنين بر ضرورت مشخص كردن جبهه بندي سياسي واقعي در اين منطقه و همچنين مشاركت نيروهاي ضدبنيادگرا و ميهن‌پرست تاكيد كرد.
رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران به دعوت كميته پارلماني براي ايران دموكراتيك مركب از نمايندگان همه گروههاي سياسي پارلماني فرانسه در جلسه يي در سالن ويكتور هوگو سخنراني مي كرد.
اديت كرسن، نخست وزير سابق فرانسه؛ سيد احمد غزالي، نخست وزير سابق الجزاير؛ و شماري از قانونگزاران مجلس ملي از جمله دومينيك لوفور، ژرار شاراس، ميشل ترو،آندره شاسين، پاسكال تراس، آلن نري، عضو سنا؛ استاندار افتخاري ايو بونه رئيس سابق د اس ت؛ پير برسي، رئيس سازمان حقوق بشر نوين، طاهر بومدرا، رئيس سابق حقوق بشر يونامي و مسئول پرونده اشرف در ملل متحد ، ژيل پاروئل، رئيس سابق كانون وكلاي وال دوآز در اين برنامه سخنراني كردند.
اين جلسه پارلماني در حالي برگزار شد كه به تازگي قضات فرانسوي همه اتهامهايي را، كه در نتيجه زد و بند دولت وقت فرانسه و رژيم ملايان بيش از يك دهه قبل عليه مقاومت مطرح شده بود، با صدور يك دستور منع تعقيب رد كردند و اين پرونده را تمامأ سياسي را بعد از 14سال به طور كامل مختومه اعلام كردند.
سخنرانان، سفر رئيس كميته امنيت ملي مجلس رژيم ايران به فرانسه را محكوم كرده و گفتند در شرايطي كه نقض حقوق بشر و مداخلات اين رژيم در منطقه ابعاد بيسابقه يي گرفته، چنين سفرهايي عليه صلح و حقوق بشر در ايران و منطقه است. سناتور ژان پير ميشل، بنيانگذار مشترك كميته فرانسوي براي ايران دموكراتيك، در اين جلسه پارلمانترها و مقامات فرانسوي خواست به طور رسمي و علني انزجار مردم، پارلمان و دولت فرانسه را از جناياتي چون اسيدپاشيدن بر روي زنان، اعدام يك دختر جوان به خاطر دفاع از خود در مقابل تجاوز به عنف و اعدامهاي جمعي كه در دوران روحاني بيش از1000 مورد است به اين نماينده رژيم ايران ابراز كنند در غير اينصورت اين ديدارها به طور كامل در خدمت رژيم ايران خواهد بود.
مريم رجوي ضمن تقبيح بي عملي غرب در قبال جنايتهاي رژيم ايران در حمايت از ديكتاتوري اسد، تاخت و تاز شبه نظاميان شيعي وابسته به رژيم ايران در بخشهاي وسيعي از عراق را كه در همكاري با نيروهاي مالكي صورت مي گيرد ،مورد اشاره قرار داد و افزود: طي اين سالها، آمريكا نه تنها به اين اقدامها اعتراض نكرد بلكه از اقدامات مالكي تقدير كرد. محصول اين جنايتها، گسترش و تقويت داعش در سوريه و عراق بود. اين نتيجه نرمش با مهيب‌ترين ديكتاتوري جهان معاصر و دست نشاندگانش بود. وي هشدار داد: حالا هم ملاهاي ايران با استفاده از همين سياست غرب مترصدند هر كجا داعش در اثر حملات ائتلاف بين المللي عقب نشيني كرد، جايش را با شبه‌نظاميان پر كنند.
مريم رجوي در بررسي مذاكرات اتمي بين كشورهاي 5+1 و رژيم ايران گفت: رژيم ايران با استفاده از سياست مماشات وبا انواع فريبها‌ تلاش مي‌كند پروژه هاي تسليحات اتمي خود را حفظ كند. وي هشدار داد: هر توافقي بايد شامل اجراي بي قيد و شرط قطعنامه‌هاي شوراي امنيت، توقف كامل غني سازي و بازرسيهاي سرزده از تمام سايتها‌ و مراكز مشكوك باشد والا راه براي دستيابي اين رژيم به بمب اتمي باز مي ماند.
رجوي بي عملي غرب در قبال سركوب بيرحمانه مردم ايران توسط فاشيسم مذهبي حاكم از جمله زجركش كردن زندانيان و آزار اقليتهاي مذهبي و قومي و دستگيري و اعمال فشار و زنداني كردن وكلا و روزنامه‌نگاران و فعالان اينترنتي، را توجيه ناپذير خواند. و خواستار اقدامي مؤثر براي توقف اين وضعيت فاجعه بار شد.
در اشاره به سركوب فزاينده در دوران آخوند روحاني، كه بيش از 1000اعدام را در كارنامه خود دارد و اكنون جنايت اسيدپاشي به زنان نيز به بيلان او اضافه شده، رجوي گفت: اين است ماهيت واقعي رژيم ايران كه پدرخوانده داعش است و ستم‌ و شقاوتش نسبت به مردم ايران صدبار بدتر از اعمال داعش است. آخوندها از زنان ايران شكست خورده‌اند. تحميلات ارتجاعي‌شان نسبت به جامعه ايران به بن‌بست رسيده و حكومت‌شان عميقاً متزلزل و بي‌ثبات است. و با اين بربريت آشكار و اعدام ظالمانه ريحانه جباري نمي‌توانند خود را نجات بدهند.
رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران اظهار اميدواري كرد كه با توجه به بركناري مالكي در عراق، دولت فرانسه همه امكانات خود را براي به رسميت شناختن ليبرتي به عنوان كمپ پناهندگي و تحت نظارت ملل متحد ، لغو محاصره بويژه محاصره پزشكي، تضمين حداقلهاي ضروري براي تأمين امنيت و سلامت ساكنين تا زماني كه در عراق هستند و آزادي هفت گروگان شامل شش زن قتل عام 10شهريور در اشرف، به كار بندد كاري كند كه ملل متحد در باره اين جنايت بزرگ تحقيق كند و مسئولان آن در برابر عدالت قرارگيرند.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
6 آبان 1393 (28 اكتبر 2014)
LikeLike ·  · 

۱۳۹۳ آبان ۵, دوشنبه

افشاي ياران شيطان گزارش پنتاگون در رابطه با وزارت اطلاعات آخونديgozareshe pentagon kholase ejrai va tahajom be vezarate ettelaat dar sal...

gozareshe pentagon dar bare vezarate ettelaate regime akhoondiافشاي ياران شيطان گزارش پنتاگون در رابطه با گشتاپوي آخوندي

مأموريت اصلي سربازان گمنام: «كميته فرهنگي» اعزام سعيد شاهسوندي به خارج كشور


سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۹۲
مأموريت اصلي سربازان گمنام: «كميته فرهنگي»
اعزام سعيد شاهسوندي به خارج كشور

خامنه اي و رفسنجاني كه حيات خود پس از مرگ خميني را در پيش برد خط زدن سران اپوزيسيون در بالا و انشعاب و انحلال تشكيلات آنها در پائين ارزيابي ميكردند، فلاحيان و سعيد امامي را مامور براه انداختن جوخه هاي ترور كردند. در اين رابطه فلاحيان و سعيد امامي يكسري ترورها از جمله ترور دكتر عبدالرحمان قاسملو، شهيد بزرگ حقوق بشر دكتر كاظم رجوي، ترورهاي ميكونوس، ترور محمد حسين نقدي نماينده شورا در ايتاليا را .... با جوخه هاي ترور پيش بردند، البته دهها طرح ترور بويژه در رابطه با رهبري مجاهدين نيز با شكست مواجه شد. از جمله اين طرحهاي شكست خورده شليك موشك 320 ميليمتري به محل اقامت خانم مريم رجوي رئيس جمهور منتخب شوراي ملي در اورسوآز پاريس بود كه رفسنجاني طرح آنرا با پذيرش ريسك سياسي آن در تصويب و توسط سعيد امامي به اجرا در آمد كه موشكها و ابزار شليك كه به اروپا فرستاده شده بود در بندر آنتورپ بلژيك كشف شد… همپاي اين ترورها «كميته فرهنگي» طرح توطئه ها و تخريب و شيطان سازي عليه مجاهدين را با هدف انشعاب در مجاهدين و جدا كردن سر از بدنه در دستور كار قرار داد. كه در قسمت دهم اين مقالات به توليد و باز مصرف بريده مزدوران اشاره شد و در اين مطلب به «اعزام سعيد شاهسوندي به خارج از كشور» مي پردازيم. سعيد شاهسوندي از اعضاي سابق مجاهدين كه در دهه 1360 در خارج كشور بدنبال زندگي اش رفته بود، داوطلبانه درعمليات فروغ جاويدان در سال 1367 شركت كرد. وي در صحنه نبرد خودش را به رژيم تسليم كرد. شاهسوندي در زندان خيانت كرد، لذا نه تنها اعدام نشد بلكه آزاد و به خارج از كشور هم اعزام گرديد.! اين در شرايطي بود كه كليه اسيران عمليات فروغ جاويدان را اعدام كردند. حتي سربازاني كه در صحنه جنگ به مجاهدين تسليم شده بودند، همگي اعدام شدند. همزمان قتل عام 30 هزار زنداني سياسي مجاهد و مبارز هم در جريان بود، حتي كسانيكه دوران محكوميتشان هم تمام شده بود. در مقطع قتل عامها، سعيد امامي، از معاونين آخوند حجازي رئيس معاونت خارجي وزارت اطلاعات (كه در بيت خامنه اي سعيد جان ناميده ميشد) و از آمران و عاملان قتل هاي زنجيره اي بود،.بازجوي سعيد شاهسوندي بود. سعيد امامي كه در زمان فلاحيان به معاونت امنيت وزارت اطلاعات ارتقاء يافت، پيشبرنده طرح هاي وزارت اطلاعات و كميته فرهنگي شوراي عالي امينت در خارج كشور بود، وي در جريان قتل هاي زنجيره اي در دوره خاتمي دستگير و در زندان او را خودكشي اش كردند!. سعيد امامي بعداز دستگيري اعترافاتي كرده كه تنها در 17 جلسه، ارتكاب 350 قتل را بعهده گرفته است، او خود را بازجوي سعيد شاهسوندي معرفي مي كند و از بازجوئي هاي شاهسوندي تعريف كرده و اذعان ميدارد كه در برخورد با شاهسوندي ” شگفت زده شده “ است. سعيد شاهسوندي در مصاحبه اي با راديو بي بي سي در 24 ژوئيه 2004 (3 مرداد 1383) در مورد آزاديش ميگويد: چهارسال در زندان بودم و احتمال اعدام من همچنان وجود داشت ولي با ياری سعيد حجاريان و يارانش بود که توانستم مقامهای جمهوری اسلامی را قانع کنم که از سازمان مجاهدين خلق بريده و تحول يافته ام و سرانجام آزاد شدم. سعيد حجاريان كه به گفته عماد الدين باقي از بنياگزاران وزارت اطلاعات است و در دوره ريشهري معاونت گزينش وزارت اطلاعات را بعهده داشت (يعني كادرهاي وزارت اطلاعات دستچين شده او هستند)، در مورد آزادي سعيد شاهسوندي و ارگانهاي اطلاعاتي در مصاحبه با ماهنامه چشم انداز ايران شماره 31 منتشر شده در خرداد 1384 تحت عنوان ”فقدان دولت مقتدر - عدم استقرار جامعه مدني“ در مورد خط خائن سازي و استفاده از آن براي ضربه زدن به مجاهدين از درون ميگويد: براي نجات شهرام و سعادتي موفق نشدم، اما خرسندم كه سهمي در نجات جان سعيد شاهسوندي، كه او هم از نيروهاي بالاي سازمان بود، داشته‌ام. مي‌خواهم بگويم در مقطعي تلاش‌ها به ثمر مي‌رسد اما در مقطعي نه. در قضيه شاهسوندي نتيجه گرفتيم اما در مورد شهرام و سعادتي نگرفتيم. حجاريان در پاسخ به اين سئوال كه به‌دنبال تهاجم مجاهدين و عمليات مرصاد (فروغ جاويدان) در مرداد ماه 1367 فضا خيلي تندتر و داغ‌تر بود و اعدام‌هاي زيادي در زندان انجام شد، آيا علت عدم اعدام شاهسوندي بخاطر دادن اطلاعات مربوط به سازمانش نبود؟ گفت: اطلاعاتش به درد كسي نخورد. به قول خودش او را(K)، يعني كانديد عضو كرده بودند و رده سازماني‌اش را تنزل داده بودند. او مي‌گفت من كه عضو شوراي مركزي بودم حالا مرا (K) كرده‌اند. سعيد حجاريان اين سئوال پاسخ نميدهد كه چه نتيجه اي از آزادي سعيد شاهسوندي گرفتي كه نتوانستي در مورد شهرام و سعادتي بگيري؟. ولي عملكرد سعيد شاهسوندي بعنوان يك مهره وزارت اطلاعات بويژه ادعاها و دروغ ها و تهمتهاي او در رابطه با رهبر مقاومت مسعود رجوي، اين نتيجه را نشان ميدهد. سعيد حجاريان كه در دوره فلاحيان از معاونت گزينش وزارت اطلاعات به مركز تحقيقات استراتژي دفتر رياست جمهوري رفت، در اين مركز خطوط استراتژيك ـ امنيتي را مشخص كرد و در واقع پشتيبان تئوري كميته فرهنگي بود كه در اين موضع توانست بعنوان يك خط سعيد شاهسوندي را آزاد كند. در واقع سعيد امامي بعنوان بازجوي سعيد شاهسوندي با بكارگيري او در قتل عام زندانيان سال 67، مانع اعدام او شد و حجاريان و كميته فرهنگي شوراي عالي امنيت رژيم، شاهسوندي را بعنوان مهره وزارت به خارج اعزام كرد


كاركرد عنصر خيانت در نهضت ملي دكتر مصدق در ادامه ياران ومريد ومراد شيطان

كاركرد عنصر خيانت(2) در نهضت ملي ايران به رهبري دكتر محمد مصدق

شنبه, 03 آبان 1393 06:02



    كاركرد عنصر خيانت(2) در نهضت ملي ايران به رهبري دكتر محمد مصدق


    مواضع متحدان سابق و حاميان كودتاگر بعدي
     
    مظفربقايي هنگام سخنراني
    بقايي: “مظفر بقايی کرمانی“ از جمله شخصيت‌های مرموزی بود که طی چند دهه حضور در صحنه سياسی ايران، در نقش‌های متفاوت و متضادی ظاهر شد. او تحت تربيت پدرش «ميرزاشهاب کرمانی‌راوری» که از فعالان انجمن‌های مخفی وابسته به «لژ بيداری ايران» و رهبر «مجمع احياء نفوس» کرمان و نيز رئيس «فرقه دموکرات» کرمان بود، پرورش يافت و با راهيابی پدرش به مجلس شورای ملی در دوره چهارم، به تهران آمد بقايی در ۱۸ سالگی برای ادامه تحصيل به فرانسه رفت و پس از ۹ سال اقامت در آنجا، به ايران بازگشت و فعاليت‌های سياسی خود را با عضويت در حزب اتحاد ملی آغاز کرد. عضويت در حزب کار و سپس نوشتن مقاله در روزنامه پند-ارگان اين حزب- و سپس پيوستن به حزب دموکرات قوام‌السلطنه و تاسيس شعبه آن حزب در کرمان از ديگر فعاليت‌های مظفر بقايی در اين سال‌ها بود، او در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به اين مجلس راه يافت و فعاليتش به عنوان نماينده کرمان در مجلس شورای ملی در دوره‌های شانزدهم و هفدهم ادامه يافت. بقايی در سال۱۳۲۰ به همراه خليل ملکی حزب زحمتکشان ملت ايران را تاسيس کرد و با اينکه از بنيان‌گذاران جبهه ملی نيز بود، از سال ۱۳۲۱ به يکی از سرسخت‌ترين مخالفان دکتر مصدق تبديل شد.


    دكترمصدق و بقايي در سفر لاهه (خرداد 1331)

    روز 23تير1330 دو ماهونيم پس از روي كارآمدن دكتر مصدق، اورل هريمن فرستاده مخصوص ترومن، براي ميانجيگري بين دولت ايران و شركت سابق نفت به تهران وارد شد، بعد از ظهر آن روز تظاهراتي از سوي حزب توده در اعتراض به ورود هريمن برگزار شد. اين تظاهرات با وجود تاكيدهاي مكرر مصدق در برخورد مسالمت جويانه با تظاهركنندگان، به دستور دربار توسط پليس به خون كشيده شد. عاملان اصلي اين كشتار سرلشكر بقايي (رئيس شهرباني) و سرلشكر زاهدي بودند. دكتر مصدق از اين حادثه سخت برآشفت و اينطور نتيجه گرفته شد كه دست شاهدخت اشرف پهلوي در اين قضايا بوده است، اولين واكنش وي اين بود كه بقايي را از رياست شهرباني منفصل كرد و دستور محاكمه او را داد. ولي در تشكيل دادگاه مسامحه شد و فقط به يك ماه توقيف محكوم شناخته شد.[1] بقايي كه تا آن موقع نيرومندترين حزب جبهه ملي بود تجزيه شد و به مخالفت علني با دكتر مصدق پرداخت. بقايي قبلتر از فعالان ملي كردن صنعت نفت بشمار ميرفت، بعد از سي تير1331بقايي در ضديت با مصدق دركنار كاشاني قرارگرفت، با بالاگرفتن دامنه ضديت بقايي با مصدق ، وي روز به روز به دربار نزديكتر و از نهضت ملي دورتر شدكه به استعفايش از  جبهه ملي منجر شد و دو اسبه به سوي دربار تاخت،  بقايي از شاه وعده نخست وزيري گرفته بود. حائري زاده و شمس قنات آبادي[2] هم هريك وعدههايي مناسب حال خود دريافت كرده بودند.

    جدايي بقايي از مصدق درست بخاطربالاگرفتن موج مبارزه و رشد وتكامل آن بود، بقايي درمجلس دست به توطئه زد و سرانجام به درجه پادويي دربار تنزل يافت. بقايي در28مرداد به اين افتخار ميكرد كه با زاهدي كودتاچي درهمان روز عكس يادگاري بگيرد.[3]

    حسين مكّي: پيش از شهريور 1320 درجه دار ارتش بود، “مكي“ با “ملك الشعراي بهار“ آشنا شده مدتي از مريدان او ميشود، و زيرنظر او كتاب تاريخ بيست ساله را تنظيم ميكند. عامل معروفيت مكي  همين تاريخ بيست ساله شد و او را كه فاقد تجارب سياسي وصفتهاي ارزنده بود دريك قحط الرجال به معروفيت رساند، عنصري توخالي بود كه درجريان خلع يد جزو هيات بود، مكي درجريان خلع يد “سرباز فداكار“ نام گرفت ونماينده اول تهران درمجلس هفدهم بود. مكي نيز دركنار بقايي قرار گرفت، بعدها گفته شد كه هردو نفرخريده شدهاند، مكي كه قبلا مرد فقيري بود دراين جريان توانست سرمايه لازم را براي يك زندگي مرفه به هم بزند، معذالك بعدها دربرپا كردن جنجالهاي ضدمصدقي جدا شدند.[4]

    كاشاني، بقايي، حسين مكي، حائري زاده و شمس قنات آبادي درشرايطي كه خريد نفت از سوي كارتلهاي وابسته به انگليس و سپس امريكا تحريم شده بود، زبان به انتقاد از مصدق گشودند. بعداز كودتاي ننگين و اسارت بار، همه كساني كه از موجوديت راه مصدق بقايشان درخطر ميافتاد دست دردست شاه وسرلشكر زاهدي و شعبان بيمخ و رجّالههاي ديگر دست افشاني و پايكوبي پرداختند.

    بهبهاني: او به خاطر نجات مملكت از شر بيدينان به شاه درايتاليا تبريك گفت.

    كاشاني: او از موافقان جمهوری‌خواهی رضاخان به‌شمار می‌رفت و بر طبق گفته سعيد رضا زنجانی عليه مدرس و برای پهلوی ميتينگی نيز برگزار کرده بود[5].هم‌چنين او که در آن زمان عضو مجلس موسسان بود، در حمايت از سلطنت رضاخان نطق پرشوری در مجلس ايراد نمود.[6]  

    نقطه عطف زندگی سياسی کاشانی را می‌توان در ۳۰ تير ۱۳۳۱ جستجو کرد. در رويداد ۳۰ تير او با نخست‌وزيری قوام مخالفت کرد و با نامه‌ای به دربار خواستار ادامه نخست‌وزيری دکتر مصدق شد. استعفای مصدق و آمدن قوام السلطنه، ملت را برانگيخت و کاشانی ضمن دعوت مردم به راهپيمايی عليه دولت قوام، در روز ۳۰ تير طی بيانيه‌ای اعلام کرد که اگر لازم شود کفن پوش راه می‌افتد. او در پيامی خطاب به شاه گفت:به اعلیحضرت بگوييد اگر بیدرنگ دکتر مصدق بر سر کار بر نگردد شخصاً به خيابان خواهم رفت و دهانه تيز انقلاب را با جلوداری شخص خودم مستقيماً متوجه دربار خواهم کرد.[7] 

    او درباره خود می‌گفت: «من سرمايه مملکت هستم. فقط رهبر مسلمين ايران نيستم، مرا همه مسلمانان جهان به رهبری قبول دارند.

    كاشاني بعد از قيام دليرانه مردم در پشتيباني از مصدق وي در همه كوشش هاي مذبوحانه دربار عليه مصدق شركت فعال داشت، در توطئه هاي عليه مصدق فعالانه شركت كرد، ثريا اسفندياري همسرشاه در اين باره مينويسد: در فوريه 1953 شبي كه فرداي آن قرار بود حركت كنيم، با تعجب مشاهده كردم كه فرستاده آيت الله كاشاني بزرگترين مقام مذهبي ايران به ديدارم آمده است، وي گفت علياحضرت، بطوري كه به ما اطلاع داده اند شاه به توصيه شما قصد دارد كشورش را ترك كند، آيت الله از شما تقاضا دارد با همه نفوذتان سعي كنيد شاه را قانع نماييد از اين تصميم منصرف شوند.[8]

    پس از درخواست تمديد اختيارات، کاشانی به مبارزه علنی با مصدق پرداخت و ضمن مخالفت با تمديد قرارداد آن‌را «جاه طلبانه» و مصدق را پنهان در پشت نقاب تزوير و آزاديخواهی، مستبدی که می‌خواهد به‌دوران قبل از مشروطه برگردد«شرّ خودسر»،«ياغی طاغی» و «کسی که به خيال خداوندگاری افتاده‌است» خواند: ملت ايران، من از پشت نقاب تزوير و آزاديخواهی ناگهان دريافتم که به زودی فکر ناپاک ديکتاتوری سيل خودسری از دامنه هوی و هوس خويش سرازير نموده و قصد دارد نهال آزادی و مشروطيت ايران را از بن بر کَند. فرياد آزادی ايران که ۵۰ سال شب و روز اين خيال شوم اسارت ايران را در مغز خويش پرورش داده بود در سر راه خود مانعی را ديد که نه تنها به هيچ قيمت در مقابل افکار ماليخوليايی او تسليم نمی‌شد بلکه او را تخدير و تضيع نمود بر احدی پوشيده نيست که رئيس دولت بر خلاف قانون اساسی در صدد است ايران را به حکومت استبداد باز گرداند ولی من به شما می‌گويم بر خلاف آن ياغی طاغی که در کشور مشروطه ايران به خيال خداوندگاری افتاده ‌است، مشروطه ايران نخواهد مرد. روح پاک پيغمبر اسلام اجازه نخواهد داد ملتی مسلمان و مستقل با چنين افکار پست و اهريمنی تسليم بيگانگان شود و آن شّر خودسر که در راه بد کاری و خيال ايجاد ديکتاتوری قدم بگذارد محکوم به شکست و تسليم چوبه دار خواهد شد.[9]  

    کاشانی طی اعلاميه ديگری به سختی به مصدق حمله کرد و او را کسی خواند که«هرچه کرده به مصلحت و نفع اجانب بوده‌است: ملت غيور ايران،  اکنون ۲۸ ماه است که ايشان زمامدار است و در تمام اين مدت يک قدم مفيد به حال شما که بتواند اسم آن ‌را ببرد برنداشتند. هر روز وعده‌های بزرگ می‌دهد و فردا عذر می‌آورد. ساعت به ساعت راه را برای تحکيم ديکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموار ساخته‌است. مصدق خوب می‌داند اگر با آزادی به رای ملت رجوع کند ۹۷ درصد مردم عليه او رأی می‌دهند. شما هموطنان عزيز می‌بينيد که تا امروز چه کسی به نفع اجانب قدم برداشته و آنچه تا امروز کرده مستقيماً به مصلحت اجنبی و زيان مملکت بوده ‌است. [10]

    کاشانی پس از کودتا نيز در مصاحبه‌ای گفت: «رياست مجلس در شأن من نبود و من از اين جهت اين مقام را پذيرفتم که جلو فعاليت‌هايی که مصدق می‌خواست شروع کند و يک سال بعد شروع کرد بگيرم.[11] 

    کاشانی با همه‌پرسی دکتر مصدق شديداً به مخالفت برخاست و گفت: «شرکت در رفراندوم خانه برانداز که با نقشه اجانب طرح ريزی شده، مبغوض حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و حرام است. كه  البته مردم در انتخابات شرکت کردند و با اکثريت آرا رای به انحلال مجلس دادند.[12]

    كاشاني همچنين بعد از كودتاي ننگين نيز طي اعلاميهاي كه از راديو ايران پخش شد پشتيبانياش را از دولت نظامي سرلشكر زاهدي اعلام كرد، و گفت جاي مسّرت است كه دولت جناب آقاي زاهدي كه خود يكي از طرفداران جبهه ملي بود، تصميم دارند كه شرافتمندانه از حيثيت و آبروي ملت ايران دفاع نموده و در راه اصلاح ملت حداكثر فداكاري را بنمايند.[13] وي در جريان محاكمه مصدق در مصاحبه با روزنامه المصري كه متن آن در كيهان 17شهريور32 به چاپ رسيد، در انتقاد به مصدق گفت: “مصدق برخلاف قانون اساسي قدم برداشت و دستور داد كه مجسمههاي شاه ايران را از جايگاه عمومي بردارند. مصدق براي برقراري جمهوريت ميكوشيد، او شاه را مجبور كرد كه ايران را ترك نمايد، اما شاه با عزت و محبوبيت چند روز  بعد بازگشت. ملت ايران شاه را دوست دارد“.

    كاشاني در مصاحبه با“ اخبار اليوم“ كه از او پرسيد نظر شما درباره مجازات مصدق چيست، جواب داد كه “طبق شرع شريف اسلامي مجازات كسي كه به فرماندهي و نمايندگي  كشور در جهاد خيانت كند مرگ است.“ [14]روزنامه “نبرد ملت“[15] حامي و مدافع كاشاني در روز 29 مرداد نوشت: “ديروز تهران در زير قدمهاي مردانه افراد ارتش و مسلمانان ضد اجنبي ميلرزيد، مصدق غول پير خون آشام در زير ضربات محو كننده ارتش و مسلمانان استعفا كرد، حسين فاطمي خائن كه  از خطر گلوله برادران نجات پيداكرده بود قطعه قطعه شد. نخست وزير انقلابي و قانوني (سرلشكر زاهدي) براي ملت سخنراني نمود. كليه مراكز دولتي به تصرف مسلمانان و قشون اسلامي درآمد، و جاسوسان و وطن فروشان و عمال خائن مصدق از ترس انتقام ملت به لانههاي كثيف خود فرار كردند.



    [1] - نطق ها ومكتوبات دكترمصدق دردوره شانزدهم مجلس-انتشارات مصدق-جلد پنجم / خاطرات دكترحسين فاطمي
    [2] - اين دو تن بعداز كودتاي 28مرداد نيز در مجلس ماندند و از الطاف ملوكانه برخوردار شدند.
    [3] -تاريخ سي ساله ايران، بيژن جزني
    [4] -تاريخ سي ساله ايران –بيژن جزني
    [5] - مصدق و تاريخ، بهرام افراسيابی، انتشارات نيلوفر، چاپ اول، تابستان ۱۳۶۰
    [6] - تاربخ بيست ساله ابران. حسين مکی- جلد سوم
    [7] - روزنامه باختر امروز، ۲۹ / ۴ / ۱۳۳۱
    [8]-جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران، غلامرضا نجاتي –صفحه255
    [9] - کيهان، ۱۵ تير ۳۲
    [10] - كيهان ،15 تير32
    [11] - کيهان، ۳ شهريور ۱۳۳۲
    [12] -اطلاعات،10مرداد1332
    [13] - جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران –صفحه360
    [14] -روزنامه كيهان ، 23شهريور 1333
    [15] -روزنامه نبرد ملت از طريق اسدالله علم، با دربار درتماس بود. ووجوه بسيا كلاني از دربار مي گرفت. –كتاب تاريخ مبارزات ضدامپرياليستي مردم ايران –صفحه178