مهرداد هرسینی: اعدامی برای مهار اوضاع بحرانی
تاریخ ایجاد در 03 آبان 1393
سرانجام رژیم زن ستیز آخوندی ریحانه جباری، یکی دیگر از قربانیان حکومت ننگین خود را در سحرگاه امروز اعدام کرد.
اعدام ریحانه در حالی صورت می گیرد که جامعه پویای ایران با خیزش های اجتماعی اخیر و بویژه در پی اسید پاشی باند های سیاه و نیروهای بسیج ضد مردمی بروی زنان و دختران میهنمان روبرو است. خیزش هایی که ضمن به چالش کشیدن ارتجاع آخوندی اکنون خود را نه تنها در تظاهرات های ضد حکومتی، بلکه به اعتصابات گسترده بازار و مغازه ها در شهرهای مختلف از جمله اصفهان و شهر کرد نیز کشانده است.
درهراس از این خیزش ها و جوش و خروش مردم علیه داعشیان حاکم بر میهنمان، رژیم زهر خورده خامنه ای دیگر بار به شیوه های سرکوبگرانه متوسل شده است. اعدام و بازتاب های اجتماعی ناشی از آن برای ترساندن و به سکوت کشاندن مردم یکی از این شیوه ها است. لذا براین سیاق و با این منطق باید اعدام صبح امروز را و بویژه آنکه دختری جوان در دستور کار حکومت خون ریز آخوندی بوده است، جستجو نمود.
زنان شجاع میهنمان بحق حاکمیت و تمامی باندهای خون ریز و آدم کش آن را به چالشی تاریخی کشانده اند. چالشی که خود را در شعارهای زنان شجاع میهنمان مانند ”مرگ بر اسید پاش“ و یا ”حجاب با توپ و تانک نمیشه “ متبلور کرده است. سخن از رژیمی است که آشکارا مقامات و سردمداران آن فرمان سرکوب مردم را از طریق بلندگوها و دستگاه های حکومتی صادر می کنند. اسید پاشی بروی زنان و دختران بی گناه در اصفهان پس از آن بوقوع پیوست که امام جمعه جنایتکار این شهر علنا خواهان اجرای عملی “ امر به معروف و نهی از منکر” شده بود. شیوه عملی آن به زعم دیدگاه ارتجاعی آخوندی، یعنی مسئله دیگر از حرف و گفتار گذشته و باید “ شمشیر” از غلاف بیرون کشید. شمشیری که امروز خود را در “اسید پاشی“ نمایان می کند.
همچنین با نگاهی به تمامی داده ها و بویژه سخنان اخیر آخوند روحانی در زنجان بخوبی می توان دست حکومت را در این شیوه های سرکوبگرانه دید. وی در این رابطه از هرگونه “ محکوم نمودن “ اسید پاشی و عاملان آن خودداری کرد و تنها از آن تبهکاران بعنوان “ آمر“ نام برد. تا به امروز نیز هیچکدام از مقامات دولتی و حکومتی در هیچ رده و مرتبه ای از محکوم نمودن صریح این اعمال ضد بشری علیه زنان میهنمان بجد خد داری کرده اند. رژیم حتی در قدمی دیگر نیز بعوض دستگیری و اقدام علیه آمران و عاملان آن، بطور گسترده ای به دستگیری معترضین و تظاهر کنندگان در اصفهان و دیگر شهرهای کشور روی آورده است.
در این رابطه خانم رجوی در اطلاعیه ای بدرستی بر نیاز رژیم آخوندی در این مرحله برای مقابله با اوضاع بحرانی تاکید کرده است. وی از جمله گفت: «اعدام ریحانه جباری در روزی که مردم شهرهای مختلف کشور برای اعتراض علیه توحش اسید پاشیدن بر زنان و دختران بیدفاع ایرانی فراخوان داده اند، در هراس از گسترش اعتراضات و به منظور تشدید جو ارعاب در جامعه صورت می گیرد». اطلاعیه شورای ملی مقاومت 3 ابان 1393
رژیم آخوندی به غلط براین باور است که با اعدام و اعمال خشونت می تواند جلوی قیام های اجتماعی و خیزش های مردمی را بگیرد. خیالی باطل، زیرا اعدام و چنین شیوه های قرون وسطایی نه راه حل، بلکه فقط مسکنی بر دردهای لاعلاج تمامی دیکتاتورها و بویژه آخوند های حاکم بر میهنمان است.
دستور این اعدام از سوی قوه قضائیه رژیم در حالی صورت گرفت که بسیاری از سازمان های مدافع حقوق بشر و سازمان های مدافع حقوق زنان نسبت به انجام قریب الوقوع آن هشدار داده و خواستار بررسی مجدد و عادلانه پرونده این ریحانه شده بودند. زیرا این پرونده از روز نخست دارای ابهامات بسیاری بود، ابهاماتی که بوی “پرونده سازی“ علیه دختر جوانی را میداد که در دفاع از ناموس خود، یک مامور اطلاعات پلید آخوندی بنام عبدالعلی سربندی را به قتل رسانده بود.
دفاع از خود و بویژه هرآنچه به کرامت و حرمت زن برمیگردد در قوانین تمامی کشورها درخور تحسین و نه اعدام است، مگر در رژیم ضد زن و سرکوبگر ابوداعش در ایران. بویژه آنکه در پرونده ریحانه نیز به این امر اشاره شده که آن “سرباز گمنام ولی فقیه” با طرح از پیش برنامه ریزه شده ای، میخواست ریحانه را از طریق “ داروی خواب آور” مورد تجاوز جنسی قرار دهد.
گزارشگر ویژه ملل متحد، احمد شهید نیزاین پرونده را “ناعادلانه“ خوانده بود و با“ تردید در این پرونده اظهار داشت که برخی از شواهد نادیده گرفته شده و شیوه بازپرسی از جباری پس از بازداشت نادرست“ بوده است ( ویکی پدیا )
با هر منظر که به این اعدام سبعانه نگاه کنیم و با تمامی داده ها در این پروند، چه پیش و یا در حین اعدام ، بخوبی می توان به ابعاد پرونده سازی، دسیسه و همچنین دست های خونین دستگاه قضائیه و اطلاعات رژیم در این زمینه پی برد. برای نمونه پیش از اعدام ریحانه جوان: «در حالیکه وی مریض و تبدار بوده، ماموران اطلاعات و دژخیمان زندان به همراه فرزند مقتول فاسد و جنایتکار، وی را با شکنجه های سخت روحی و عاطفی فریب داده و از او خواستند که هرچه می گویند تکرار کرده و برگه ها را امضاء کند تا ازادش کنند. در حالی که از صحنه فیلم برداری می شده، وی نیز تحت شکنجه های روحی رذیلانه هرچه به او گفته شده را تکرار کرده است. سپس با همان وضعیت تب و بیماری او را بدار آویختند». (همبستگی ملی 3 ابان 1393)
نیاز رژیم به چنین سناریوهای مافیایی برای بعد از اعدام صورت می گیرد. پرونده سازی علیه مجرمان یکی از شیوه های ساری و جاری در حکومت آخوندی است تا بعدا در فرصتی مناسب آن را علیه قربانیان خود بکار گیرد. یقیننا این اعدام اولین و آخرین آن در حاکمیت قرون وسطایی حاکم بر میهنمان نبوده و نیست، با تمامی قوا شیوه های سرکوبگرانه و اعمال اعدام، شکنجه و سرکوب خونین اجتماعی از سوی رژیم داعش حاکم بر میهنمان را به چالش بکشیم.
3 ابان 1393
درهراس از این خیزش ها و جوش و خروش مردم علیه داعشیان حاکم بر میهنمان، رژیم زهر خورده خامنه ای دیگر بار به شیوه های سرکوبگرانه متوسل شده است. اعدام و بازتاب های اجتماعی ناشی از آن برای ترساندن و به سکوت کشاندن مردم یکی از این شیوه ها است. لذا براین سیاق و با این منطق باید اعدام صبح امروز را و بویژه آنکه دختری جوان در دستور کار حکومت خون ریز آخوندی بوده است، جستجو نمود.
زنان شجاع میهنمان بحق حاکمیت و تمامی باندهای خون ریز و آدم کش آن را به چالشی تاریخی کشانده اند. چالشی که خود را در شعارهای زنان شجاع میهنمان مانند ”مرگ بر اسید پاش“ و یا ”حجاب با توپ و تانک نمیشه “ متبلور کرده است. سخن از رژیمی است که آشکارا مقامات و سردمداران آن فرمان سرکوب مردم را از طریق بلندگوها و دستگاه های حکومتی صادر می کنند. اسید پاشی بروی زنان و دختران بی گناه در اصفهان پس از آن بوقوع پیوست که امام جمعه جنایتکار این شهر علنا خواهان اجرای عملی “ امر به معروف و نهی از منکر” شده بود. شیوه عملی آن به زعم دیدگاه ارتجاعی آخوندی، یعنی مسئله دیگر از حرف و گفتار گذشته و باید “ شمشیر” از غلاف بیرون کشید. شمشیری که امروز خود را در “اسید پاشی“ نمایان می کند.
همچنین با نگاهی به تمامی داده ها و بویژه سخنان اخیر آخوند روحانی در زنجان بخوبی می توان دست حکومت را در این شیوه های سرکوبگرانه دید. وی در این رابطه از هرگونه “ محکوم نمودن “ اسید پاشی و عاملان آن خودداری کرد و تنها از آن تبهکاران بعنوان “ آمر“ نام برد. تا به امروز نیز هیچکدام از مقامات دولتی و حکومتی در هیچ رده و مرتبه ای از محکوم نمودن صریح این اعمال ضد بشری علیه زنان میهنمان بجد خد داری کرده اند. رژیم حتی در قدمی دیگر نیز بعوض دستگیری و اقدام علیه آمران و عاملان آن، بطور گسترده ای به دستگیری معترضین و تظاهر کنندگان در اصفهان و دیگر شهرهای کشور روی آورده است.
در این رابطه خانم رجوی در اطلاعیه ای بدرستی بر نیاز رژیم آخوندی در این مرحله برای مقابله با اوضاع بحرانی تاکید کرده است. وی از جمله گفت: «اعدام ریحانه جباری در روزی که مردم شهرهای مختلف کشور برای اعتراض علیه توحش اسید پاشیدن بر زنان و دختران بیدفاع ایرانی فراخوان داده اند، در هراس از گسترش اعتراضات و به منظور تشدید جو ارعاب در جامعه صورت می گیرد». اطلاعیه شورای ملی مقاومت 3 ابان 1393
رژیم آخوندی به غلط براین باور است که با اعدام و اعمال خشونت می تواند جلوی قیام های اجتماعی و خیزش های مردمی را بگیرد. خیالی باطل، زیرا اعدام و چنین شیوه های قرون وسطایی نه راه حل، بلکه فقط مسکنی بر دردهای لاعلاج تمامی دیکتاتورها و بویژه آخوند های حاکم بر میهنمان است.
دستور این اعدام از سوی قوه قضائیه رژیم در حالی صورت گرفت که بسیاری از سازمان های مدافع حقوق بشر و سازمان های مدافع حقوق زنان نسبت به انجام قریب الوقوع آن هشدار داده و خواستار بررسی مجدد و عادلانه پرونده این ریحانه شده بودند. زیرا این پرونده از روز نخست دارای ابهامات بسیاری بود، ابهاماتی که بوی “پرونده سازی“ علیه دختر جوانی را میداد که در دفاع از ناموس خود، یک مامور اطلاعات پلید آخوندی بنام عبدالعلی سربندی را به قتل رسانده بود.
دفاع از خود و بویژه هرآنچه به کرامت و حرمت زن برمیگردد در قوانین تمامی کشورها درخور تحسین و نه اعدام است، مگر در رژیم ضد زن و سرکوبگر ابوداعش در ایران. بویژه آنکه در پرونده ریحانه نیز به این امر اشاره شده که آن “سرباز گمنام ولی فقیه” با طرح از پیش برنامه ریزه شده ای، میخواست ریحانه را از طریق “ داروی خواب آور” مورد تجاوز جنسی قرار دهد.
گزارشگر ویژه ملل متحد، احمد شهید نیزاین پرونده را “ناعادلانه“ خوانده بود و با“ تردید در این پرونده اظهار داشت که برخی از شواهد نادیده گرفته شده و شیوه بازپرسی از جباری پس از بازداشت نادرست“ بوده است ( ویکی پدیا )
با هر منظر که به این اعدام سبعانه نگاه کنیم و با تمامی داده ها در این پروند، چه پیش و یا در حین اعدام ، بخوبی می توان به ابعاد پرونده سازی، دسیسه و همچنین دست های خونین دستگاه قضائیه و اطلاعات رژیم در این زمینه پی برد. برای نمونه پیش از اعدام ریحانه جوان: «در حالیکه وی مریض و تبدار بوده، ماموران اطلاعات و دژخیمان زندان به همراه فرزند مقتول فاسد و جنایتکار، وی را با شکنجه های سخت روحی و عاطفی فریب داده و از او خواستند که هرچه می گویند تکرار کرده و برگه ها را امضاء کند تا ازادش کنند. در حالی که از صحنه فیلم برداری می شده، وی نیز تحت شکنجه های روحی رذیلانه هرچه به او گفته شده را تکرار کرده است. سپس با همان وضعیت تب و بیماری او را بدار آویختند». (همبستگی ملی 3 ابان 1393)
نیاز رژیم به چنین سناریوهای مافیایی برای بعد از اعدام صورت می گیرد. پرونده سازی علیه مجرمان یکی از شیوه های ساری و جاری در حکومت آخوندی است تا بعدا در فرصتی مناسب آن را علیه قربانیان خود بکار گیرد. یقیننا این اعدام اولین و آخرین آن در حاکمیت قرون وسطایی حاکم بر میهنمان نبوده و نیست، با تمامی قوا شیوه های سرکوبگرانه و اعمال اعدام، شکنجه و سرکوب خونین اجتماعی از سوی رژیم داعش حاکم بر میهنمان را به چالش بکشیم.
3 ابان 1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر