مسئوليت نسل ما ـ اكرم شيرنژاد
جمعه, 28 آذر 1393 09:43
كسي كه مقاومت به هر قيمت را
انتخاب كرده باشد به هر قيمت مقاومت مي كند، كساني كه سه دهه با هيولاي
فاشيسم ديني مبارزه كرده اند، به راحتي كنار نمي روند، مجاهدين بر اين باور
هستند كه مي توانند در سنت تسليم ناپذيري و مقاومت و فداكاري درسي نو و به
ياد ماندني از خود در تاريخ برجاي بگذارند، لذا همه ابتلائات غير قابل
تحمل را تحمل مي كنند و قادر به برداشتن همه موانعي هستند كه بر سر راهشان
سبز بشود.
هرگز نمي توان با اراده كساني
كه حياتشان در مبارزه نهفته است و نفس شان با مبارزه همراه است درافتاد و
اين كل قصه مقاومت ما در مقابل دشمني است كه از هيچ توطئه، دسيسه، نيرنگ،
كلك، دروغ و حقه بازي عليه ما كوتاهي نكرده و نمي كند.
هر روز به نوعي و هرجا به شكلي!
فرقي نمي كند كه مقاومت ما در مقابل او در خيابانها يا زندانهاي ايران
باشد يا در خارج مرزهاي ايران و يا در كانون مبارزه عليه دشمن مردم ايران,
در رزمگاه ليبرتي.
توطئه ها رنگ عوض مي كند شكل
عوض مي كند ولي در محتوا يكي است. كسي نبايد در مقابل حكومت ولايت فقيه
بايستد و خلاف حرف ملا حرفي بزند اگر آخوند زورش برسد كه طناب اعدام را در
يك ميدان برايش فراهم مي كند اگر زورش نرسد در زندان دارش را بنا مي كند و
اگر باز زورش نرسد رو به شكنجه مي آورد، از كثيف ترين انواع شكنجه, شكنجه
روحي و رواني است كه ملاها به كرات از آن در مقابله با مقاومت كنندگان به
كار مي گيرند، آمار خانواده هايي كه براي ملاقات با عزيزانشان رفته و گواهي
فوت آنها را دريافت كرده اند و درجا سكته كرده اندكم نيست، آمار خانواده
هايي كه براي نجات از مرگ فرزندانشان به اعتصابهاي طولاني دست زده اند كم
نيست، و آمار كساني كه هيچ اطلاعي از فرزندان گمشده شان ندارند بسيار است.
و...ارقام انواع شكنجه هايي كه
رژيم ضدبشري براي به زير كشيدن نيروي مقابل انجام مي دهد سرسام آور است،
بعضي از آنها رو مي شود و بعضي را تاريخ آشكار خواهد كرد.
كتابها و دست نوشته هاي مقاومت
از اين پديده به كرات ياد كرده است و بسياري از انواع آنها براي كساني كه
تحمل كرده اند قابل گفتن و تكرار نيست!!
معمولا براي اعمال فشار و شكنجه
از جنايتكارترين مأموران اطلاعاتي استفاده مي كنند فقط آنها هستند كه با
رحم و انسانيت كاملا بيگانه و براي پيشبرد خطوط ولايت به هر كاري دست مي
زنند، از سر بريدن در خيابان گرفته تا پاشيدن اسيد تا ربودن و تا هر كاري
كه در زندانها كرده اند و مي كنند و به قول اشرف شهيد جهان خبردار نشد كه
بر مردم ما چه گذشت!
مقاومت ايران تنها نيرويي است
كه بيش از سي و چند سال است كه در مقابل آنها ايستاده است و هرگز سر خم
نكرده، انواع و اقسام توطئه ها را از سر گذرانده است و هنوز سر پا ايستاده
است و تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون و تا آخرين نفر هم تا بند از بندش
نگسلد از پاي نخواهد نشست، اين ساده ترين بيان است، آنها مي خواهند سر به
تن ما نباشد و ما مي خواهيم بند از بندشان بگسليم!!
شكنجه رواني از شنيع ترين نوع
شكنجه هايي است كه يك حكومت سركوبگر براي به زير كشيدن مقاومت كنندگان در
مقابل خودش به كار مي گيرد. اين در جايي است كه تير آخوند به سنگ مقاومت مي
خورد.
يكي از شبهاي فرودين ماه اشرف
بود، تا آن شب، بلندگوهايي كه روزانه بر تعداد آنها افزوده مي شد و به سيصد
عدد رسيده بود. چندين ساعتي بود كه صداها خفه شده بود، صدايي شنيده نمي
شد.
اين بلندگوها از چهارطرف
قرارگاه روي برجها كيپ در كپپ چيده شده بود و براي رساندن پيامهاي خط و
نشان به اصطلاح خانواده هاي مجاهدين به كار گرفته مي شد، ما در حال تجربه
داشتن دو سال بلندگو بيخ گوشمان با صداهاي گوشخراش مزدوران بوديم.
هر جا مي رفتي نعرة گوش خراش يك مزدور شنيده مي شد، كه با ركيك ترين الفاظ ما را مورد توهين قرار مي داد.
زبانت را از پس گردنت بيرون مي
كشم، گلويت را مي برم، روزهاي آخرت را مي گذراني و و و حرفهاي تكراري كه
همواره دشمنان ما هر جا كه توانستند اراجيف شان را تكرار كردند و تنها
لبخند استهزايي از جانب مجاهدين دريافت كردند.
گاه صداي زجه زناني كه ادعاي
مادري مي كردند و يا صداي كودكي كه ضبط شده بود و پدرش را مي خواند و يا
صداي برادري كه آمده بود خواهرش را نجات! بدهد، و يا مزدوري كه فرار كرده و
تبليغ موبايل مي كرد. اين نوارها كه بعضي اوقات توسط مزدوران اطلاعاتي كه
ناي چك كردن نوارشان را هم نداشتند قاطي پاتي مي شد يكباره ناله زني كه
همسرش را صدا مي زد با صداي كسي كه فرياد بريدن گلوي ما را مي كشيد قطع مي
شد و اين سيرك كثيف روزهاي متمادي ادامه داشت.
صداي بلندگوها از نظر ما يك
حربه دشمن براي در هم شكستن اراده مجاهدين بود و وقتي با اين ديد به آن
نگاه مي كرديم مي توانستيم نه تنها آن را ناديده بگيريم بلكه به همت و عزم
ما بيشتر اضافه كند و اين سلاح دشمن چيزي جز مضحكه و مسخره و عقب مانده
ننمايد.
بهر حال
چند روزي بود كه از سر و صداي
آنها خبري نبود و براي همه ما مشخص بود كه توطئه يي جديد در كار است و اين
آنتراكت تلاش در يك نوآوري از انواع شكنجه هايي است كه وزارت تدارك مي
بيند.
آن شب باد ملايمي از سمت جنوب
مي وزيد، ساعت يك و نيم دو نيمه شب سكوت با صداي بسيار بلند يك جانور وحشي
در هم شكسته شد. صدا به قدري نزديك بود كه فكر مي كردي پشت در هستند، فرياد
زد: امشب نمي گذارم بخوابي بيدار شو!
دستشان رو شد دليل سكوت همين
بود. باد صدا را بيش از حد نزديك مي كرد! من بيشتر نگران بيماراني بودم كه
در كنار خودم مظلومانه نشسته بودند.
آن شب گذشت ما به اين موضوع به خوبي واقف بوديم كه نوع ديگري از جنگ شروع شده است كه ما براي هر نوعش آماده بوديم.
اين البته زمينه سازي براي شروع
اقدامات بعدي بود، چند روز بعدش قتل عام نوزده فروردين بود، همان كه قبل
از آن هزاران بار نسبت به آن هشدار داده بوديم و اين اقدامات را زمينه سازي
براي قتل عام مي خوانديم ولي كو گوش شنوا؟
روز19فروردين90 يادم هست حوالي
ظهر بود وقتي براي كاري به مقر برگشتم باز هم صداي ضبط شده مزدوري كه بي
شرمانه تبليغ وزارت جنايتكاران را مي كرد به گوش مي رسيد. اين كار در اين
روز بخصوص برايم بيشتر دردناك و درد آور بود زيرا هنوز لباسهاي ما بعد از
اينكه همرزمانمان را از صحنه بيرون كشيده بوديم خوني بود، هنوز نمي
توانستيم صحنه هايي را كه ديديم فراموش كنيم، و هنوز قلب پرشور آنها مي
طپيد.
تداعي اين خاطره با اقدام اخير
رژيم آخوندي با همدستي عناصر دست نشانده و جنايتكاري مانند فالح فياض مشاور
امنيت ملي مالكي، كه همچنان در اين پست اشتغال دارد و دست اندركار قتل عام
و محاصره و شكنجه رواني ساكنين نيز بود انجام مي شود، بايد هشداري براي
دست اندركاران يونامي و كميساريا و نيروهايي كه قول مانيتورينگ 24ساعته ما
را داده اند باشد. آنها مجدداً براي راه اندازي بلندگوها اطراف ليبرتي مي
كوشند با اين تفاوت كه مساحت اينجا نيم كيلومتر است و اين شكنجه در محيط
كوچكتر كاري تر است.
شروع كار بلندگوها اقدامات بعدي آنها كه يك قتل عام ديگر است را براي ساكنان تداعي مي كند،
دولت آمريكا و ملل متحد در قبال امنيت و سلامت ساكنان ليبرتي، قول امنيت داده اند،
اعمال اين شكنجه رواني علاوه بر
نقض شمار زيادي از كنوانسيونهاي بين المللي از جمله كنوانسيون منع شكنجه،
نقض آشكار يادداشت تفاهم امضا شده بين دولت عراق و ملل متحد مي باشد، ولي
كو گوش شنوا؟
اين كاملا براي ما روشن است كه
دشمن وقتي قادر به نابودي ما نيست به اين ترفندها رو مي آورد، ولي اين نيز
بايد براي دشمن روشن باشد كه ما همواره با پايداري پرشكوه در برابر حملات
نظامي و سياسي و لجن پراكني و جنگ ايستاده بوده و هستيم و اين را به جان
خريده ايم، چه باك از تيغ و تبر و دشنه يي و زخمي كه در راه آزادي مردم
ايران بر ما فرو بريزد.
حتما روزي اين محاسبات ضدتكاملي
در هم پيچيده مي شود و بر همگان روشن مي شود كه سنت مجاهد تنها ايستادن
براي منافع مردم ايران است، مجاهدين در مسير آزادي مردم ايران از وجودشان
مشعل پرنوري بر افروخته اند مشعلي كه هر روز نسبت به روز قبل فروزانتر و
شعله ور تر مي شود، تا روزي كه خانه را روشن كند و همه تاريكي ها را بزدايد
و روز نوين مردم ايران را روز نعمت و برابري را روز شاديهاي فراوان و
خوشبختي را به ارمغان نبرد از پاي نخواهد نشست.
نتيجه: تا شيخ كفن نشود اين وطن
وطن نشود و اين نيز وظيفه و مسؤليت نسل ماست و به آن مفتخريم كه پس از دفن
و كفن آخوندها, ايران, اين زيباترين وطن را دوباره بسازيم.
اكرم شيرنژاد ـ رزمگاه ليبرتي
آذر1393
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر