۱۳۹۳ دی ۳, چهارشنبه

اتمی رژیم، افشاگری‌های مجاهدین، سیاست مماشات و تراژدی پارچین از: دکتر منوچهر فخیمی کارشناس ارشد ژئوفیزیک

اتمی رژیم، افشاگری‌های مجاهدین، سیاست مماشات و تراژدی پارچین
از: دکتر منوچهر فخیمی کارشناس ارشد ژئوفیزیکايران اسرار
فعالیت‌های اتمی رژیم و افشاگری‌های مجاهدین
بیش از دو دهه از افشاگری‌های سازمان مجاهدین خلق در ارتباط با فعالیت‌های رژیم برای تهیه بمب اتمی می‌گذرد. سازمان فوق‌الذکر در این مدت طی کنفرانس‌های مطبوعاتی که تعداد آن‌ها از بیست تجاوز می‌کرد (و هنوز هم ادامه دارد)، اطلاعات کاملی از چگونگی تدارکات و آماده‌سازی رژیم برای تهیه بمب اتمی در اختیار مطبوعات و رسانه‌های خبری جهان قرار می‌داد. اگرچه در آغاز این امر، مطبوعات و رسانه‌ها از این افشاگری‌ها استقبال چندانی به عمل نیاورده و غالباً به یک گزارش کوتاه اکتفا کرده و به‌سرعت این موضوع را به فراموشی می‌سپردند و حتی بعضی از آن‌ها چنین اظهارنظر و تفسیر می‌کردند که این افشاگری‌ها زیاد جدی نبوده و ریشه اصلی آن، وجود خصومت دیرینه میان مجاهدین و رژیم جمهوری اسلامی است و مجاهدین می‌خواهند با این تبلیغات زیاده از حد، نظر رسانه‌ها و مطبوعات را به‌طرف خود و علیه رژیم جلب کرده و بدین‌وسیله رابطه رژیم را با مطبوعات متشنج نمایند. ولی هنوز مدت زیادی از اولین افشاگری‌های مجاهدین نگذشته بود که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی واقع در شهر وین اطلاعیه‌ای صادر کرد که این آژانس از فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم به‌وسیله رژیم ایران بی‌اطلاع بوده و در صورت صحت ادعای مجاهدین، رژیم این فعالیت‌ها را به‌صورت مخفیانه انجام می‌داده است.
سازمان مجاهدین خلق در کنفرانس‌های مطبوعاتی بعدی تنها به موضوع غنی‌سازی اورانیوم در سایت‌های مخفی و زیرزمینی رژیم بسنده نکرده بلکه با ارائه مدارک، تصاویر و نقشه‌ها اعلام نمود که رژیم مشغول تکمیل پروژه موشکی دوربرد خود جهت حمل سلاح‌های اتمی بوده و نیز در دانشگاه امام جعفر صادق طرح ساختن سپر حفاظتی بمب اتمی را هم موردمطالعه و نهایتاً به مرحله اجرا درآورده است. اطلاعات لازم و نحوه پیاده کردن این پروژه‌ها در رابطه با موارد اشاره‌شده در بالا، توسط کارشناسان متخصص اموراتمی از کشورهای کره شمالی و روسیه در اختیار دست‌اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی قرارگرفته بود.
روشن شدن این واقعیات جهان را در یک نگرانی عمیقی فروبرد و تقریباً روزی نبود که مطبوعات و رسانه‌ها در سرتاسر جهان بدین موضوع اشاره نکرده و آثار و عواقب این فعالیت‌ها را مورد بررسی و تفسیر قرار ندهند. تا آن زمان فعالیت‌های تروریستی رژیم و حمایت از گروه‌های بنیادگرای اسلامی و نیز شعارهای تهدید آمیز نظیر "جنگ، جنگ تا رفع فتنه" و یا "محو اسرائیل از روی کره زمین" و... کافی نبود، حالا این رژیم می‌خواهد برای اهداف توسعه طلبانه خود به ابزار خونبار دیگری مجهز بشود که مقابله با آن اگر غیر ممکن نباشد، جهان آزاد می‌بایست بهای سنگین تری از آنچه که در جنگ دوم جهانی در مقابله با آلمان هیتلری پرداخت، بپردازد.
بدین سبب است که دنیا از چند ده سال پیش باین طرف به اهداف بنیاد گرایانه این رژیم و رویای برقراری یک امپراطوری باصطلاح اسلامی آن واقف شده است. شورای امنیت سازمان ملل، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اتحادیه اروپا، آمریکا و بسیاری از دیگر کشورها برای چاره جویی و رفع بحران، اقدامات متفاوتی به عمل می‌آوردند تا این رژیم را از ادامه ساخت بمب اتمی منصرف نمایند. رژیم جمهوری اسلامی هر بار در مقابل نگرانی‌های این کشورها و سازمان‌های ذیربط، سعی در تکذیب ادعاهای افشاگرانه مجاهدین کرده و همواره اظهار می‌داشت که اهداف اتمی‌اش "صلح جویانه" است. طبیعتاً در این رابطه چه از طرف آژانس بین‌المللی و هم به‌وسیله بسیاری از سیاستمداران کشورهای مختلف دنیا سئوالات زیادی مطرح شده است. از آن جمله که اگر این اهداف صلح جویانه است پس چرا یک ارگان نظامی مانند سپاه پاسداران بر این فعالیت‌ها نظارت می‌کند؟ و از چه زمانی این سازمان مطلقاً نظامی و جنگ ستیز "اهداف صلح آمیز" پیدا کرده؟ و چرا آژانس بین‌المللی از این فعالیت‌ها بی‌اطلاع بوده است؟ فعالیت‌های اتمی (بفرض محال صلح آمیز بودن آن) که تاکنون صدها میلیارد دلار هزینه برداشته است، در کجا منعکس شده و چه نتایج عملی از آن حاصل شده است؟ پس دلیل خودداری رژیم از امضای پروتکل الحاقی را چگونه باید تعبیر نمود؟
بهر صورت ارگان‌ها و سازمان‌های سیاسی بین‌المللی ذیربط، همراه با قدرت‌های بزرگ جهانی از دو دهه پیش باین طرف طی مذاکرات متعدد و طولانی با رژیم ایران، سعی نمودند با ارائه پیشنهادات مناسب، مانع فعالیت‌های رژیم در زمینه ساخت سلاح‌های کشتار جمعی بشوند. این مذاکرات بدلایل و بهانه‌های مختلف یا ناتمام باقی می‌ماند و یا بدون نتیجه بپایان می‌رسید. هر بار نمایندگان جمهوری اسلامی سعی می‌کردند تحت عنوان "بررسی پیشنهادات" یا مشورت با مقامات بالاتر، مذاکرات را بدور بعدی انتقال داده و بدین‌وسیله با خرید وقت بروش دیرینه خود، فعالیت‌های اتمی را ادامه داده تا بالاخره جهان را در مقابل یک عمل انجام شده ای قرار بدهند.
این برنامه از قبل تنظیم شده تا دو سال پیش بهمان شکلی که در بالا بدان اشاره شد، ادامه پیدا کرد و البته در این فاصله زمانی علاوه بر تهدیدهای نظامی، تحریم‌های اقتصادی دامنه داری از طرف آمریکا، اتحادیه اروپا، شورای امنیت سازمان ملل و نیز به‌وسیله بعضی از کشورهای جهان صورت گرفت ولی رژیم ایران بدون توجه به تهدیدها و تحریم‌ها، کماکان به فعلیت‌های مخفی اتمی خود ادامه می‌داد. اهداف رژیم در این زمینه کاملاً مشخص بود و با انجام مذاکرات و احتمال توافق بر روی فعالیت‌های اتمی مغایرت کامل داشت و بهمین دلیل باطناً رژیم از این راه حل‌ها استقبال نمی‌کرد. فعالیت‌های اتمی رژیم را می‌توان بر مبنای افشاگری‌های سازمان مجاهدین خلق ایران در چهار گروه مستقل از یکدیگر دسته بندی نمود:
·        تهیه موشک‌های دوربرد برای حمل سلاح اتمی
·        غنی‌سازی اورانیوم 235 با غلظت حداقل 90 در صد برای بمب اتمی
·        تهیه سپر حفاظتی برای بمب اتمی
·        آزمایش‌های انفجاری اتمی در سایت پارچین
طرح موشک‌های دور برد تا حداقل فاصله 2000 کیلومتری مدت‌ها است که با کمک کارشناسان کره شمالی تکمیل شده و این موشک‌ها می‌توانند هر لحظه مورد استفاده قرار بگیرند. آن‌ها قادرند تا قلب اروپا پرواز کرده و اهداف مورد نظر را منهدم نمایند.
بدنبال افشاگری‌های مجاهدین در زمینه برنامه مخفی غنی‌سازی اورانیوم به‌وسیله رژیم ملاها، رسانه‌های خبری کشورهای جهان با استناد به بیانیه‌های آژانس بین‌المللی، گزارش‌های متعددی منتشر کرده و صحت کامل این افشاگری‌ها را مورد تأیید قرار دادند. در این جا فقط مختصراً اشاره می‌شود که برای یک بمب اتمی در معیاری که رژیم ملاها خواستار بدست آوردن آن است، احتیاج به حدود 20 کیلو گرم اورانیوم 235 با حداقل غلظت 90 در صد می‌باشد. اورانیوم 235 در برگیرنده یک منبع عظیم انرژی است و با متلاشی کردن اتم‌های این عنصر شیمیایی، می‌توان این انرژی ذخیره شده را به‌صورت انرژی تخریبی همراه با تشعشعات رادیواکتیو بسیار خطرناک با طول نیمه عمر نسبتاً بالا آزاد نمود.
اگرچه بر مبنای افشاگری‌ها، رژیم هنوز قادر نشده است اورانیوم را تا این اندازه تغلیظ نماید، ولی سانتریفوژها در سایت‌های مخفی رژیم بطور شبانه روزی بکار مشغول بوده‌اند تا هر چه زودتر اورانیوم مورد نیاز بمب اتمی را در اختیار سپاه پاسداران قرار بدهند. موضوع غنی‌سازی از نظر میزان، غلظت و زمان، هم اکنون یکی از محورهای اساسی مذاکره میان کشورهای 1+5 با رژیم ایران از ماه نوامبر 2014 در وین بوده است.
سپر حفاظتی حساس‌ترین و مؤثرترین جزء از یک بمب اتمی بشمار می‌رود. این سپر می‌بایستی از نظر مکانیکی دارای خصوصیاتی باشد که با کمک آن توانمندی یک بمب اتمی از نظر قدرت انفجاری، امکان پذیر بشود. بدین جهت می‌بایست سپر حفاظتی از آلیاژی تهیه شده باشد که در عین سختی و مقاومت بسیار بالا، غیر قابل انعطاف (غیر الاستیک) بوده ودر مقابل ضربه مکانیکی از خود عکس العمل (رفلکس) نشان ندهد. بعنوان مثال فولاد از نظر متالوژی یکی از سخت‌ترین و مقاوم‌ترین آلیاژها بشمار می‌رود؛ اما بدلیل خاصیت شدید انعطاف پذیری (خاصیت الاستیکی فولاد)، این آلیاژ نمی‌تواند در بمب اتمی بعنوان سپر حفاظتی مورد استفاده واقع شود. بهمین دلیل تهیه چنین آلیاژی جزو اسرار نظامی کشورهایی است که بمب اتمی در اختیار دارند.
یک شرکت اروپایی که تخصص آن تهیه آلیاژهای مخصوص برای ساختن لوله توپ یا بدنه تانک‌ها و بطور کلی تهیه ابزارهای نظامی است، معتقد است که با تزریق کربن به پودر آهن در دمای زیر منهای 200 درجه سانتیگراد و افزایش تدریجی درجه حرارت، می‌توان چنین آلیاژی را بدست آورد. البته میزان تزریق کربن و سرعت زمانی افزایش درجه حرارت طبیعتاً جزو اسرار این شرکت باقی می‌ماند.
ظاهراً رژیم ایران موفق شده است با توجه به گزارش سازمان مجاهدین خلق ایران، مطالعات متالوژی سپر حفاظتی را در دانشگاه امام جعفر صادق بانجام برساند و با کمک کارشناسان کره شمالی آلیاژ مورد احتیاج را تهیه و در بمب اتمی بکار بگیرد.
یکی دیگر از اجزاء مهم یک بمب اتمی ماده انفجاری است. ماده انفجاری معمولاً از خانواده تی ان تی (Trinitrotoluol) انتخاب می‌شود. با استفاده از انرژی حاصل از انفجار ماده فوق‌الذکر بر روی اتم‌های اورانیوم 235 واقع در بمب، می‌بایستی حداقل یک اتم اورانیوم 235 متلاشی (شکافته) شود. این پروسه 2 تا 3 نوترون از اتم اورانیوم متلاشی شده را آزاد می‌کند.
نوترون‌ها از اجزاء بنیادی هر اتم بشمار رفته و علاوه بر این که دارای بار الکتریکی و مغناطیسی خنثی می‌باشند، تقریباً تمام انرژی نهفته شده در اتم یک عنصر را با خود حمل می‌کنند. با آزاد شدن اولین نوترون‌ها، حالا سپر حفاظتی در بمب بکار مشغول می‌شود و نوترون‌ها را به‌طرف دو الی سه اتم دیگر اورانیوم 235 هدایت می‌کند. با انرژی که حالا به‌وسیله این دو الی سه نوترون آزاد می‌شود، دو الی سه اتم دیگر اورانیوم متلاشی می‌گردد. این واکنش به‌صورت تصاعدی برای تمام اتم‌های باقیمانده اورانیوم ادامه پیدا کرده تا انفجار اتمی حاصل گردد. در علم فیزیک این روش انفجار، فیزیون هسته ای با واکنش زنجیره ای نامیده می‌شود.
آنچه که در رابطه با ماده انفجاری اهمیت دارد، این است که اولاً چه مقدار ماده انفجاری می‌بایست بطور کلی انتخاب شود تا با انرژی حاصل از آن بتوان یک اتم اورانیوم 235 را متلاشی کرد. مورد دیگر این است که انرژی حاصله باید متمرکز و در کوتاه‌ترین زمان ممکنه بر روی اتم اورانیوم اعمال شود، در غیر این صورت انرژی حاصله، واکنشی بر روی اتم اورانیوم اعمال نمی‌کند. برای یک بمب اتمی در معیارهایی که رژیم ملأها در صدد تهیه آن‌اند، ظاهراً چنین بنظر می‌رسد که بیش از نیم تن ماده انفجاری مورد نیاز می‌باشد.
فرض کنیم در یک آزمایش انفجاری 500 کیلوگرم ماده انفجاری را به 500 قسمت مساوی تقسیم کرده و با قرار دادن چاشنی انفجاری در هر قسمت، با کمک جرقه الکتریکی این مجموعه را منفجر کنیم. در این حالت زمان انفجاری مطلوب بمیزان یکصد هزارم ثانیه حاصل شده است لیکن طیف انفجار بسیار وسیع بوده و نهایتاً از حداکثر قدرت انفجار نتیجه ای بدست نیامده است. بنابر این ایجاد یک سیستم برای متمرکز کردن حداکثر انرژی در یک پروسه انفجاری، ضرورت خود را بخوبی نشان می‌دهد.
علم فیزیک برای امواج (اعم از مکانیکی، الکتریکی، مغناطیسی، رادیویی و ...) که در هر حال حامل انرژی هستند، چه در مرحله ارسال و یا در مرحله دریافت امواج از روش‌هایی استفاده می‌کند که حداکثر استفاده مطلوب از انرژی، حاصل گردد. یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای هر دو مرحله، بکارگیری سیستم آرایشی (System Array) است. بشقاب‌های گیرنده امواج تلویزیونی که بر روی پشت بام منازل قرارگرفته‌اند، خود یک سیستم آرایشی است. امواج تلویزیونی پس از برخورد با صفحه محدب بشقاب، در فاصله کانونی آن منعکس شده و بدین سان امواج تلویزیونی در این نقطه تقویت شده و تنها به‌وسیله دستگاه گیرنده آلان بی (Low Noise Block Converter) است که مشاهده یک کانال تلویزیونی بر روی صفحه تلویزیون امکان پذیر می‌گردد.
برای دریافت امواج رادیویی از ستارگان یا کهکشان‌های دوردست نیز آرایش آنتن‌ها می‌تواند امواج دریافتی از فاصله میلیاردها سال نوری (300000 هزار کیلومتر معادل یک ثانیه) را تقویت و برای مطالعات مورد نظر قابل استفاده نماید.


آنتن‌های بشقابی نصب شده بر روی پشت بام منازل برای دریافت امواج تلویزیونی
 و نحوه دریافت امواج به‌وسیله یک آنتن تلویزیونی
در اکتشاف نفت در خشکی (فلات قاره ای) با روش لرزه نگاری که طبیعتاً با امواج مکانیکی همراه است نیز برای تولید حداکثر این امواج، ناچاراً باید از سیستم‌های آرایشی مخصوص استفاده نمود. ماده انفجاری مورد مصرف در اکتشاف نفت معمولاً مخلوطی از خاک اره و دینامیت است که از استوانه‌هایی بطول تقریبی نیم متر، قطر ده سانتیمتر و وزن 3 تا 5 کیلوگرم تشکیل شده است. پس از بررسی سطحی زمین شناسی منطقه از نظر سختی و نوع سنگ، ماده انفجاری به‌صورت ستاره ای شکل، ضربدری و یا مربعی با یک ضربدر در درون آن آرایش می‌شود. دریافت امواج هم به‌وسیله دستگاه‌های گیرنده که ژئوفون (Geophone) نامیده می‌شود، صورت می‌گیرد و آن‌ها نیز می‌بایست از آرایش مطلوب بر خوردار باشند تا امواج هم فاز به‌وسیله ژئوفون ها همدیگر را تقویت کرده و بدین‌وسیله شناسایی لایه‌ها در اعماق زمین امکان پذیر بشود.
با ارائه این مثال‌ها، حالا بخوبی روشن می‌شود که بکارگیری بیش از 500 کیلو گرم ماده انفجاری در یک بمب اتمی هم بدون استفاده از آرایش انفجاری، بطوری که حداکثر انرژی حاصله در کوتاه‌ترین زمان ممکنه بدست آید، غیر ممکن است.


نمونه ای از سیستم آرایشی آنتن‌ها برای دریافت امواج رادیویی از ستارگان دوردست و کهکشان‌ها
در این جا احتمالاً این سئوال پیش می‌آید که چرا برای یک بمب اتمی اصولاً از ماده انفجاری استفاده می‌شود؟ و آیا نمی‌توان این انرژی را پس از آزاد شدن از موشک حامل و با استفاده از انرژی پتانسیل حاصل از برخورد این بمب با زمین بدست آورد؟ پاسخ این سئوال این است که اولاً این مقدار انرژی پتانسیل بعنوان جایگزینی انرژی حاصل از ماده انفجاری بهیچ وجه برای شکافتن اتم‌های اورانیوم کافی نیست و در این وضعیت واکنش هسته ای نمی‌تواند صورت بگیرد و از همه مهم‌تر این است که قدرت تخریبی بمب و شدت انتشار تشعشعات مواد رادیواکتیو در سطح زمین بسیار محدودتر می‌گردد. از این جهت است که بمب‌های اتمی پرتاب شده بر روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن برای تأمین حداکثر قدرت تخریب و تشعشعات رادیواکتیو در ارتفاع حدود 500 متری بالای زمین منفجر شده‌اند؛ بنابراین برای تحقق یافتن انفجار در ارتفاعات مورد نظر، احتیاج به سیستم‌های الکترونیکی با کنترل از راه دور می‌باشد که عمل انفجار را با فشار دادن یک دکمه در هر ارتفاع مورد نظر، امکان پذیر نماید.
کلیه این آزمایشات، مطابق افشاگری‌های سازمان مجاهدین خلق، در سایت پارچین صورت می‌گیرد.
پارچین محل تمرکز کارخانجات صنایع دفاع رژیم (اسلحه سازی، مهمات سازی و نگهداری ذخایر موشکی هم می‌باشد). برای انجام آزمایشات اولیه انفجاری (تعیین میزان ماده انفجاری مورد لزوم در بمب و آرایش آن برای ایجاد حداکثر انرژی انفجاری) و نیز برای کنترل و هدایت انفجار بمب از راه دور در این سایت می‌بایست اطاق هایی وجود داشته باشد که به دیوارهای بسیار قطور بتنی و آهنی مجهز بوده تا بتواند در مقابل این گونه آزمایشات مقاومت بنماید. بعلاوه این اطاق ها به سیستم‌های هیدرولیکی و هیدرودینامیکی نیز مجهز می‌باشند که بتوانند از انتشار امواج انفجاری به خارج تا حد مطلوب جلوگیری نمایند.
اگر برای ساختن یک بمب اتمی حدود 20 کیلوگرم اورانیوم با غلظت حداقل 90 درصد مورد احتیاج است، برای آزمایشات انفجاری در پارچین، فقط چند گرم تا چند ده گرم اورانیوم 235 کافی بنظر می‌رسد.
آنچه که در رابطه با آزمایشات انفجاری هسته ای در سایت پارچین از اهمیت زیادی برخوردار است، موضوع ضبط و کنترل امواج انفجاری به‌وسیله ایستگاه‌های لرزه نگاری در خارج از محوطه پارچین است.
در سال 1960 سازمان زمین شناسی آمریکا بسفارش ارتش آن کشور حدود 120 دستگاه ضبط امواج حاصل از انفجارهای هسته ای را در سرتاسر جهان نصب نمود تا بدان وسیله بتوان هر گونه آزمایش‌های اتمی را که به‌وسیله کشورهای مختلف صورت می‌گیرد، ضبط و رد یابی نماید. این لرزه نگارها که جزو سیستم WWSSS(World Wide Seismological Standard System) محسوب می‌شوند، دارای پارامترهای فیزیکی و ظریب اصطکاک یکسانی بوده و قادرند زلزله‌های بوقوع پیوسته در هر نقطه از کره زمین را هم به ثبت برسانند. بدلیل وجود پارامترهای فیزیکی یکسان در این سیستم، علم زلزله شناسی با تحول بسیار بزرگی مواجه شد و از این پس دانشمندان زلزله شناس موفق شدند مکانیسم‌های متفاوت زلزله‌ها را بدلیل فعالیت‌های متفاوت تکتونیکی، بدقت موردمطالعه قرار بدهند.
هر سیستم لرزه نگار در آغاز فقط بطور آنالوگ و شبانه روزی بکار مشغول بوده و از دو واحد در طیف زمان تناوب کوتاه و درازمدت تشکیل شده بود. واحدهای مذکور نیز به سه دستگاه ثبت ارتعاشات زمین در جهات شمال - جنوب، مغرب - مشرق و بالا - پایین مجهز می‌باشند. ضبط امواج نیز بر روی استوانه ای که با سرعت 6 سانتیمتر در ساعت می‌چرخد، انجام می‌گیرد. بعدها این سیستم بروش دیجیتال نیز مجهز گردید و به WWSSN World wide Standardized Seismograph Network)) تغییر نام داد. در رژیم گذشته از این سیستم در دانشگاه‌های تهران، شیراز، مشهد و تبریز نصب گردیده و مشغول بکار می‌باشند. علاوه بر این، در ایران بیش از 20 دستگاه لرزه نگار متفاوت با سیستم WWSSN نیز وجود دارند. این تعداد از لرزه نگارها بخوبی قادرند که نه تنها آزمایشات انفجاری هسته ای پارچین را به ثبت برسانند، بلکه با کمک آن‌ها می‌توان دقیقاً محل وقوع، زمان و شدت انفجار را هم تعیین نمود. بنابر این شکی وجود ندارد که انفجارهای انجام شده در پارچین، به‌وسیله ایستگاه‌های لرزه نگاری فوق‌الذکر در ایران و نیز در کشورهای همسایه مانند ترکیه، ارمنستان و آذربایجان شوروی به ثبت رسیده است.


سیستم ضبط امواج انفجاری و زلزله (استوانه‌های میانی شکل) برای طیف دوره‌های کوتاه و درازمدت در سه جهت شمال – جنوب، شرق – غرب و بالا- پایین و وضعیت توزیع دستگاه‌های لرزه نگاری در دنیا
اینجانب شخصاً در طول 12 سال گذشته، حد اقل دو بار بطور غیر رسمی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی واقع در شهر وین دیدار داشته‌ام. در این ملاقات‌ها ضمن مطرح شدن فعالیت‌های اتمی رژیم، موضوع ثبت انفجارهای آزمایشی هسته ای پارچین نیز مطرح گردید. در این رابطه مقامات آژانس بین‌المللی هرگز منکر در اختیار نداشتن نوارهای ضبط انفجارهای پارچین نشدند.
همچنین در تماس تلفنی و گفتگوی کوتاه با خبرنگار و مفسر سیاسی از کشوری که به‌وسیله رئیس جمهور سابق رژیم یعنی محمود احمدی نژاد، به نابودی تهدید شده بود، وی اظهار داشت که کشور متبوع وی چنین نوارهایی را در اختیار دارد و نخست وزیر این کشور حتی آن‌ها را به آقای اوباما رئیس جمهور آمریکا هم نشان داده است. آقای اوباما نخست وزیر این کشور را مطمئن ساخته است که ایران هرگز موفق نخواهد شد به بمب اتمی دست پیدا کند و از این بابت هیچ گونه تهدید یا نگرانی متوجه این کشور نمی‌باشد.


ضبط زلزله و انفجار به‌وسیله یک دستگاه لرزه نگاری. مکانیسم متفاوت ارتعاشی ایندو بخوبی در شکل مشاهده می‌شود.
بطور قطع از آن چه که در سایت پارچین گذشته است، می‌توان نتیجه گیری کرد که رژیم ملأها با توجه به توافقات در مذاکرات اخیر، قاطعانه اصرار دارد دیگر راجع به پارچین هیچ گونه صحبت و یا مذاکره ای به عمل نیاید و بهمین دلیل نیز رژیم ایران با بازدید مجدد از سایت پارچین به‌وسیله آژانس بین‌المللی شدیداً مخالفت می‌کند. انتشار نوارهای ضبط شده در ایستگاه‌های لرزه نگاری تهران و سایر ایستگاه‌ها، نه تنها با ادعای رژیم مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت‌های اتمی‌اش شدیداً مغایرت پیدا می‌کند بلکه مذاکره با کشورهای 1+5 و پیدا کردن یک "راه حل مسالمت آمیز" با توافق‌های چند جانبه را نیز بزیر سئوال خواهد برد.

فعالیت‌های اتمی رژیم و سیاست مماشات آمریکا
یکی از محورهای اصلی سیاست مماشات آمریکا با رژیم ایران، روی فعالیت‌های هسته ای رژیم متمرکز بود و آمریکا آن را تا لحظه افشاگری مجاهدین نادیده گرفته بود. در تفسیرهای سیاسی- نظامی رسانه‌های خبری داخلی و خارجی در طول جنگ هشت ساله با عراق و نیز در ارتباط با ارتش بیست میلیونی چنین نتیجه گیری می‌شد که رژیم ملأها بدلیل کنترل و نظارت مستقیم بر کلیه امور نظامی، از ایجاد یک ارتش منظم زرهی که متکی بر سلسله مدارج فرماندهی است، صرفنظر کرده و به ارتش مردمی چند میلیونی روی آورده است. البته با توجه به تجارب حاصل از جنگ با عراق و بدلیل پیشرفت سریع تکنولوژی جنگی در جهان، رو در رویی ارتش مردمی با چنین قدرت نظامی نه تنها مشکل بلکه غیر ممکن متصور می‌شود؛ بنابراین تنها راه حل را باید در مجهز کردن ارتش به سلاح اتمی جستجو کرد و این خود از جمله مطالبی بود که در آن زمان سران و فرماندهان نظامی بطور مستقیم یا غیر مستقیم بدان اشاره می‌کردند. بدون هیچ شک و تردیدی دولت آمریکا از مطرح شدن این گونه اظهارنظرها و تصمیمات حاصله برای تجهیز نظام جمهوری اسلامی به سلاح اتمی از آغاز مرحله تصمیم گیری تا باجرا درآوردن طرح، کاملاً با اطلاع بوده‌اند. در این رابطه شاید بتوان با اشاره به دو مورد زیر، موضوع را قدری روشن تر توجیه نمود:
مورد اول:
در رژیم گذشته بالاخره فعالیت گروه کوچک مهندسین ایرانی شاغل درسازمان انرژی اتمی ایران و علی رغم کارشکنی‌های شدید متخصصین خارجی این سازمان به نتیجه رسید و گروه ایرانی موفق شد به‌صورت مستقل معدن اورانیوم ساغند واقع در نزدیکی شهرستان یزد را کشف و مورد بررسی معدنی و زمین شناسی قرار داده ونهایتاً گزارش علمی فنی معدن را تهیه نماید. این گزارش از طریق سازمان انرژی اتمی در دفتر نخست وزیری قرار داشت و هنوز این خبر "مسرت بخش" بعرض "اعلیحضرت" نرسیده بود که یک گروه هفت نفری متشکل از استادان و متخصصین زمین شناسی آمریکایی برای بازدید از ساغند به ایران آمدند. آن‌ها با خود تجهیزات کامل شامل عکس‌های هوایی، نقشه‌های جغرافیایی و زمین شناسی منطقه را در مقیاس‌های مختلف بهمراه داشتند و اینجانب شخصاً بمدت دو روز همراه این گروه در منطقه ساغند به اندازه گیری‌های لازم و برداشت‌های زمین شناسی مشغول بودیم.
آمریکائی‌ها قبل از شاه از وجود معدن اورانیوم ساغند مطلع بودند.
مورد دوم:
بدون استثنا تمام معادن شناخته شده اورانیوم در جهان، از نوع اکسیده هستند و آن مخلوطی است از اکسید اورانیوم 235 و 238. واحد سنجش عیار یک معدن اورانیوم با ppm (Part per Million) مشخص می‌شود. معدن ساغند از نظر کمیت، معدنی است بسیار کوچک و بنابر این از نظر بهره برداری اقتصادی نیست. کیفیت ذخایر اورانیوم این معدن را با حد اکثر 400 ppm، می‌توان بعنوان یک معدن با درجه متوسط ارزشیابی کرد. بعبارت دیگر در هر تن (یک میلیون گرم) از سنگ مادر این معدن، حد اکثر 400 گرم اکسید از مخلوط دو عنصر فوق‌الذکر وجود دارد. در مرحله اول می‌بایست این مقدار اکسید اورانیوم به‌صورت مکانیکی از سنگ مادر جدا شود. برای پروسه جداسازی نه تنها احتیاج به دستگاه‌های عظیم سنگ شکن و سنگ پودرکن می‌باشد، بلکه روزانه باید ده‌ها هزارتن سنگ معدن جابجا بشود تا بتوان به اکسید مورد نیاز دسترسی پیدا کرد. مجموع این تاسیسات از نظر حجم و بزرگی از یک ساختمان 6 طبقه بلندتر است. بنابر این چنین فعالیت‌های گسترده ای برای انتقال سنگ معدن از ساغند به اردکان همراه با تاسیسات جداسازی در آنجا، امکان ندارد از دید دوربین‌های ماهواره‌های آمریکایی مخفی مانده باشد.
از این رو با اطمینان می‌توان اظهار داشت که مقامات آمریکایی از بدو شروع فعالیت‌های اتمی ملاها دقیقاً با اطلاع بودند و همان طور که قبلاً بدان اشاره شد، تنها بدلیل وجود سیاست مماشات بوده است که آن‌ها مایل نبودند این فعالیت‌ها علنی بشود.
شاید آمریکایی‌ها هم مانند آن سیاستمدار فرانسوی که در ماه سپتامبر همین سال اظهار داشت "چه اشکالی دارد اگر ایران هم دو بمب اتمی در اختیار داشته باشد؟"، واقعاً بر این باور بودند که تجهیز رژیم ایران به سلاح‌های اتمی کشتار جمعی از نظر سیاسی بنفع مماشات گران در منطقه تمام می‌شود. در هر صورت نباید از نظر دور داشت که آمریکا در مسیری قدم بر می‌دارد که منافع خود را در منطقه تأمین نماید و متاسفانه از این بابت، حد اقل در طول تاریخ معاصر ایران، از هیچ گونه اقدامی در این زمینه و علیه منافع ملی ایرانیان فرو گذاری نکرده است (در صفحات بعدی بیشتر باین موضوع اشاره می‌شود).
افشاگری‌های مجاهدین برنامه مماشات با رژیم را بطور کلی در هم فرو ریخت. افشاگری‌ها، آمریکا را در مقابل عمل انجام شده ای قرار داد و آن‌ها دیگر نمی‌توانستند در این زمینه سکوت اختیار نمایند زیرا در آن صورت با عکس العمل شدید جامعه جهانی روبرو می‌شدند و این سئوال قطعاً مطرح می‌شد که چرا آن‌ها راه را برای ادامه فعالیت‌های کشتار جمعی رژیم باز گذاشته‌اند و علیه آن اقدامی به عمل نیاوردند؟
سکوت آمریکا تا لحظه افشاگری مجاهدین، باعث گردیده بود که رژیم ملاها به هزاران سانتیفوژ دسترسی پیدا کرده و حتی سرعت غنی‌سازی را افزایش داده و بتواند با تبدیل کیک زرد به هگزافلورید اورانیوم، آن را تا 20 در صد هم غنی‌سازی بنماید. بعلاوه ملأها موفق شدند در این فاصله زمانی تا افشاگری وحتی بعد از آن هم بدون ممانعت‌های آنچنانی، سایر لوازم و تجهیزات مربوط به ساخت بمب اتمی (سپر حفاظتی، اطاق های آزمایشات انفجاری، انجام آزمایشات انفجاری در پارچین و ...) را تهیه و برای اهداف شوم خود مورد استفاده قرار بدهند.
بطوری که قبلاً اشاره شد، حدود 20 سال مذاکرات بی نتیجه توسط شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا ادامه یافت. تحریم‌های شدید اقتصادی اعمال شده علیه این رژیم هم ثمره ای از خود باقی نگذاشت. این وضعیت تنها باعث گردید که رژیم ملأها از زمان‌های تعیین شده، برای دور مذاکرات بعدی استفاده کرده و بدون محدودیت‌های آنچنانی موفق شود با دور زدن تحریم‌ها احتیاجات اتمی مورد نیاز خود را تأمین نماید.
از حدود 2 سال پیش باین طرف سلسله مذاکراتی میان مقامات آمریکایی و رژیم ایران در مسقط پایتخت کشور عمان شروع گردید که ظاهراً از یک سری توافقات امیدوار کننده در جهت حل مسئله اتمی رژیم خبر می‌داد. این مذاکرات کاملاً سری بود و از محتوای آن هیچ گونه گزارشی منتشر نشده است. ولی آقای باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در یک مصاحبه مطبوعاتی که با مراسم نوروز سال گذشته ایران منطبق بود، ضمن "عرض" تبریک نوروز به "مقامات ایرانی"، اضافه نمود که آمریکا در صدد سرنگونی رژیم ایران نیست. چند هفته بعد هم وزیر امور خارجه آمریکا در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که دولت آمریکا مدارکی در اختیار ندارد که بتواند ثابت کند ایران مشغول تهیه بمب اتمی است و در عین حال ایران هم نمی‌تواند ثابت کند که فعالیت‌های هسته ای این کشور تنها برای اهداف صلح آمیز بوده است.
از این دو اظهارنظر شاید بتوان بخوبی دریافت که چرا مذاکرات انجام شده در طول سال‌های گذشته، در بن بست قرارگرفته و هر بار بدون نتیجه پایان یافته است. رژیم ایران همواره نگران سرنگونی خود بوده و خواهان تضمین‌هایی بود که موجودیت رژیم به‌وسیله آمریکا مورد تأیید واقع گردد. اظهارنظر رسمی رئیس جمهور آمریکا مهر تاییدی بر این واقعیت بوده است. حالا نوبت ولی فقیه ارتجاع بود که پا بمیدان گذاشته و با طرح "نرمش قهرمانانه" (بخوانید "سوزش ذلیلانه") زمینه را برای مذاکرات و تحقق توافق‌های اتمی فراهم سازد و در عین حال برای رعایت احتیاط و این که جبهه اپوزیسیون داخلی و نیز سپاه پاسداران را هم راضی نگاه دارد، چندی بعد در این زمینه اظهار داشت که باین مذاکرات زیاد خوش بین نیست ولی مانعی هم در این راه ایجاد نمی‌کند.
دیگر ادعاهای رژیم مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت‌های اتمی رژیم (که در دور مذاکرات قبلی همواره مورد تاکید قرار می‌گرفت) منتفی شده بود (اگر بنا بادعای رژیم فعالیت‌های اتمی صلح جویانه بوده است، پس دلیلی بر اعمال تحریم‌های اقتصادی و حالا طرح توافق‌های صلح جویانه دوجانبه نمی‌بایستی وجود داشته باشد). در هر صورت این امیدواری در رژیم بوجود آمده بود که در چهار چوب مذاکرات با کشورهای 1+5 ضمن توافق "مشروط" در مورد چگونگی ادامه فعالیت‌های رژیم، بار کمر شکن تحریم‌ها به‌سرعت کاهش پیدا نماید.
روند مذاکرات در پیش رو و توافقاتی که در آینده حاصل خواهد شد و دورنمای آن از بدو مذاکرات در دور جدید کاملاً روشن است. حسن روحانی رئیس جمهور رژیم، با تبلیغات و جار و جنجال زیاد
"توافقات صلح آمیز" را تحت عنوان " برد – برد" قلمداد می‌کرد.
این در حالی است که لبخندهای تهوع آور و بدون مناسبت نماینده ارشد رژیم محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در گروه مذاکره کننده با کشورهای 1+5 و خوش و بش های چندش آور وی با خانم کاترین اشتون که در این مذاکرات هیچ محلی از اعراب ندارد، خود افلاس و ورشکستگی شدید رژیم در این مذاکرات را حکایت می‌کرد.
آنچه که مشخص است، رژیم جمهوری باصطلاح اسلامی ایران می‌بایست یا با تمام پیشنهادات مطرح شده به‌وسیله گروه 1+5 موافقت کرده و آن‌ها را بدون چون و چرا بپذیرد یا تحریم‌های شدیدتری از آنچه که تاکنون اعمال شده، همراه با عواقب ناشی از آن را تحمل نماید. بعبارت دیگر این رژیم می‌باید، همانند پیش بینی‌های مقاومت از سال‌ها پیش، میان مرگ و خودکشی یکی را انتخاب نماید.
بنابراین تا این لحظه که حدود 7 ماه (تا نیمه سال 2015) به توافق نهایی باقی مانده، بازنده مطلق رژیم ملأها و بدلایل زیر برنده اصلی مجاهدین خلق می‌باشند:
1.    به برکت افشاگری‌ها، تحریم‌های اقتصادی همه جانبه از طرف شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و تعدادی از کشورهای جهان نظیر کانادا، استرالیا و ...، همراه با کاهش بی سابقه قیمت نفت (در حال حاضر بشکه ای زیر 70 دلار) و ماهیانه تحویل فقط 700 میلیون دلار ارز به‌وسیله بانک‌های خارجی از بابت فروش محصولات داخلی و نفت (بر طبق توافق انجام شده میان کشورهای 1+5 با رژیم)، ضربه جبران ناپذیری به سیستم اقتصادی ملأها وارد آورده است.
حتی اگر رژیم ملاها در طول ماه‌های آینده بتواند بهر شکلی با این کشورها به یک توافق نهایی دست پیدا کند، باز سال‌ها طول خواهد کشید تا تحریم‌ها بطور کامل حذف شده و رژیم از مصیبت تحریم‌ها جان سالم بدر برده و تحول اندکی در برنامه اقتصادی خود بوجود بیاورد. هم اکنون آثار شوم این تحریم‌ها رژیم را بحدی در تنگنا قرار داده که نه تنها پرداخت یارانه‌های نقدی بشدت محدود گشته و حتی احتمال حذف کلی آن در آینده نزدیکی پیش بینی می‌شود، بلکه بدلیل حذف سوبسید آرد مصرفی نانواها در سرتاسر کشور، قیمت نان طبق اظهارات مقامات رسمی کشور تا بیش از 50 در صد افزایش پیدا کرده است. بنابر این انتظار می‌رود قیمت سایر کالاهای مصرفی، مواد غذایی، دارو و ... نیز در کشور بهمین میزان و بیشتر افزایش پیدا کند.
حالا رژیم ملأها چگونه می‌تواند از زیر بار این چنین فشارهای اقتصادی طاقت فرسا جان سالم بدر ببرد، خود سئوالی است که آخوندها (که خود مسبب این فاجعه هستند) باید بدان پاسخ دهند.
2.    مطابق تصمیمات اتخاذ شده به‌وسیله کشورهای 1+5، تعداد سانتریفوژ های رژیم کاملاً محدود شده و علاوه بر این سانتریفوژ ها می‌توانند حداکثر تا 5 در صد اورانیوم را آنهم فقط برای مصرف سوخت مورد نیاز نیرو گاه هسته ای، غنی‌سازی نمایند؛ بنابراین، مقدار اورانیوم غنی شده هم کاملاً محدود بوده و رژیم ملاها هرگز موفق نخواهد شد با توجه به کنترل شدید برنامه ریزی شده بر روی سانتریفوژهای در حال کار توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دیگر به بمب اتمی دسترسی پیدا نماید.
البته رژیم ملأها همانگونه که سوابق نشان داده است، سعی خواهد کرد بهر شکل ممکنه از فرصت استفاده کرده و پروژه غنی‌سازی اورانیوم را برای اهداف شوم خود ادامه دهد. در این جا نباید این واقعیت را نادیده گرفت که سازمان مجاهدین خلق ایران همانند شمشیر داموکلس بر سر رژیم قرار دارد و هر گونه انحراف و تخلف رژیم را در این زمینه، قاطعانه افشا خواهد کرد که این خود بدلیل نقض تعهدات رژیم در توافق نامه نهایی، نتایج مصیبت باری برای رژیم بدنبال خواهد داشت.
3.    با افشاگری‌های به عمل آمده توسط مجاهدین و علی رقم بدبینی‌های اولیه رسانه‌ها و اینکه رژیم دائماً ادعا می‌کرد پروژه اتمی آن‌ها فقط برای اهداف صلح آمیز است، کاملاً مشخص گردید که در زیر عبا و عمامه آخوندها چه اهداف شوم و جنایتباری نهفته است.
بعد از افشاگری‌های مجاهدین سایر اعمال ننگین این رژیم در زمینه نقص حقوق بشر (تا کنون با 61 بار محکومیت توسط سازمان ملل متحد)، سرکوب زنان و زندانیان سیاسی، قتل عام گروه‌های اپوزیسیون ایرانی و در رأس آن مجاهدین خلق نیز بیش از پیش از جمله مطالب روزانه مورد بحث تمام رسانه‌های خبری جهان قرار گرفت.

مردم جهان در جنگ دوم بین‌المللی بهای بسیار سنگینی پرداخت کردند تا توانستند از حاکمیت یک دیکتاتور و یک رژیم جنایتکار در اروپا نجات پیدا کنند. ماحصل آن بیش از 50 میلیون کشته و زخمی و هزاران میلیارد دلار خسارات مالی بوده است. گویا بعضی از سران قدرتمند جهان تجربه این جنگ و عواقب ناشی از آن را خیلی سریع فراموش کرده‌اند که از رژیم حاکم برکشوری حمایت می‌کنند که از یک طرف این کشور از نظر ذخایر زیرزمینی یکی از غنی‌ترین کشورهای جهان بشمار رفته، ثانیاً از نظر تاریخی هم صاحب تمدنی بس درخشان و بی نظیر بوده ولی بدلیل حاکمیت چنین رژیم مطلقاً بنیادگرا و توتالی‌تر، بیش از 50 در صد از مردم این کشور در زیر خط قرمز فقر زندگی می‌کنند. دست اندرکاران این رژیم با صرف صدها میلیارد دلار هزینه بدنبال بدست آوردن سلاح اتمی هستند و در طول ده‌ها سال ابزار و تجهیزات اتمی مورد نیاز خود را از خارج تهیه کرده بدون اینکه کشورهای ذیربط کوچک‌ترین عکس العملی در این زمینه از خود نشان بدهند. رژیم جمهوری اسلامی خود را با این سلاح مرگبار صرفاً بخاطر مقابله با تهدیدهای خارجی مجهز نمی‌کند زیرا بمب اتمی یک سلاح تدافعی بشمار نمی‌رود. بلکه بر عکس آن‌ها می‌خواهند سلطه و اقتدار خود را در جهان گسترش داده و همراه با نابودی بعضی از کشورها، امپراطوری اسلامی از نوع آخوندی خود را بوجود بیاورند.
جنایات و نیات پلید و شوم این رژیم از بدو بدست گرفتن قدرت در ایران بر کسی پوشیده نیست. از آتش زدن سینما رکس آبادان و زنده زنده سوزاندن بیش از 400 نفر از هموطنان نجیب آبادانی گرفته تا قتل عام کرد ها و ترکمن‌ها در اوایل انقلاب، قتل عام مجاهدین در 67، ترور صدها نفر از شخصیت‌های سیاسی ایرانی مخالف رژیم در خارج از کشور، قتل‌های زنجیره ای در داخل و کشتار مجاهدین در شهر اشرف تنها نمونه‌های کوچکی از فهرست بلند جنایات این رژیم بشمار می‌رود. حال می‌توان تصور کرد که اگر چنین رژیمی خود را به سلاح کشتار جمعی اتمی مجهز نماید، آنوقت چه فاجعه ای در منطقه و جهان بپا خواهد شد. این رژیم بدون داشتن سلاح اتمی، تعادل سیاسی منطقه را بر هم زده است. بیش از چهار سال است که کشور سوریه در آتش جنگ می‌سوزد و هر دم رژیم جنایتکار آخوندی، آتش جنگ و برادر کشی را در کشور مذکور شعله ورتر می‌کند. در عراق نیز وضعیت بهتر از سوریه نیست. اعمال نفوذ رژیم ملاها در این کشور جز ویرانی و جنگ میان کرد و شیعه و سنی، یک سیستم اولیگرشی مطلق بوجود آورده است.
روی سخن با آقای باراک اوباما رئیس جمهور قدرتمندترین کشور روی زمین است که جایزه صلح نوبل را هم در اختیار دارد. آیا ایشان می‌توانند باین سئوال پاسخ بدهند که با چه منطقی با رژیم جنایتکار حاکمی بر ایران مماشات می‌کنید که عامل این همه کشتار و ویرانی در منطقه است؟ تا چه زمانی باید این سیاست مماشات ادامه پیدا کند تا آتش جنگ بر افروزی این رژیم پایان پذیرد؟
از نظر اطلاع شما، من (نویسنده این مقاله) در رژیم گذشته موفق شدم باتفاق یک تیم کوچک اکتشافی از سازمان انرژی اتمی ایران، معدن اورانیوم ساغند را کشف نمائی‌ام. در رژیم آخوندی در بخش اکتشاف نفت در شرکت ملی نفت ایران بکار اشتغال داشتم. یک روز در بهار سال 1367 "برادران" پاسدار در محل کار به من مراجعه کردند و اظهار داشتند که باید برای تهیه بمب اتمی با آن‌ها همکاری نمایم. آن‌ها اضافه نمودند که نماینده خدا بر روی زمین هستند و اگر از این دستور سرپیچی نمایم، محارب با خدا شناخته می‌شوم. این دلیل خروج من از کشور است و اکنون بیش از 26 سال است که در یک کشور اروپایی زندگی می‌کنم.
آیا آقای جان کری وزیر امور خارجه این کشور قدرتمند واقعاً نمی‌دانست که پروژه اتمی رژیم ملأها بر چه اهدافی استوار است و آن‌ها چرا با صدها میلیارد دلارهزینه، اورانیوم را غنی‌سازی می‌کنند؟
آیا تهیه سپر حفاظتی بجز استفاده در بمب اتمی می‌تواند استفاده کاربردی دیگری هم داشته باشد؟ اگر این اهداف (مثلاً غنی‌سازی اورانیوم) بنا بادعای رژیم، صلح آمیز بوده است پس دو دهه مذاکرات مستمر و بدون نتیجه به‌وسیله سازمان‌ها و ارگان‌های بین‌المللی و کشورهای ذیربط همراه با تحریم‌های اقتصادی و تهدیدهای نظامی علیه کشوری که "اهداف اتمی صلح جویانه" را دنبال می‌کند، باید چگونه تعبیر شود؟
شاید آقای جان کری اظهارنظر خود را در کنفرانس مطبوعاتی 8 ماه پیش، یک "بازی" و "تاکتیک سیاسی" قلمداد نماید که بدان وسیله موفق شده است رژیم جمهوری باصطلاح اسلامی را بپای میز مذاکره بکشاند. در هر صورت برای دادن اطمینان بیشتر به ایشان که رژیم ملأها با پروژه اتمی خود چه اهدافی را در سر می‌پرورانند، می‌توان از سایزموگرام های (ورقه‌های ثبت امواج زلزله و انفجارها به‌وسیله دستگاه‌های لرزه نگار) موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران (که اتفاقاً جزو گروه WWSSG هم می‌باشد)، یا ایستگاه‌های لرزه نگاری واقع در کشورهای همسایه مثل آذربایجان شوروی و ترکیه (و یا هر ایستگاه لرزه نگاری واقع در این محدوده) استفاده کرد و بسهولت زمان، تاریخ، محل و شدت انفجار را با دقت زیاد محاسبه و تعیین نمود. برای این گونه بررسی‌ها بهترین زلزله شناسان دنیا در کشور آمریکا مشغول مطالعات علمی هستند و آن‌ها قطعاً از بررسی این ورقه‌ها استقبال خواهند کرد. ضمن اینکه ایشان می‌توانند با استفاده از قدرت و نفوذ خود، رژیم آخوندها را متقاعد (وادار) نماید (البته مشروط بر اینکه دو مورد اشاره‌شده در بالا، با سیاست مماشات مغایرت پیدا نکند) که هیئت بررسی کننده ای از طرف آژانس بین‌المللی اتمی به پارچین رفته و ضمن نمونه برداری و اندازه گیری تشعشعات رادیواکتیو حاصل از انفجار اتمی آزمایشی در اطاق انفجار، بقیه ابهامات با این رژیم را برای همیشه و بطور کامل بر طرف نماید.
************
نه تنها مردم شریف ایران بلکه جهان آزاد یک قدردانی و تشکر جانانه به سازمان مجاهدین خلق ایران بدهکار است. این سازمان موفق گردید با افشاگری‌های اتمی، مانع از دستیابی رژیم آخوندها به سلاح اتمی گردید. البته دولت آمریکا بدلیل برهم خوردن سیاست مماشات در این زمینه پاداش این سازمان مردمی و آزادی خواه را با قرار دادن در لیست تروریستی پرداخت.
آلبرت اینشتین بنیان گذار فیزیک مدرن یکبار گفته بود "من نمی‌دانم که جنگ سوم جهانی با چه سلاحی شروع می‌شود ولی اطمینان دارم که جنگ چهارم جهانی با چوب و چماق خواهد بود ". آری این مجاهدین بودند که جهان را از فاجعه جنگ سوم جهانی نجات دادند.
بیش از یکصد سال است که مردم ایران برای کسب آزادی و استقلال با رژیم‌هایی که به آن‌ها تحمیل شده است، مبارزه می‌کنند. دست اندرکاران این رژیم‌ها یا از قبل بطور مستقیم یا غیر مستقیم به‌وسیله قدرت‌های خارجی مورد حمایت قرار می‌گیرند و برای بدست گرفتن قدرت آماده‌سازی می‌شوند یا در دوران سلطه در هر صورت می‌بایست منافع قدرت‌های مذکور را تأمین نمایند. تاریخ مصرف این رژیم‌ها نیز محدود است و پس از پایان آن، بشکلی جای خود را به یک رژیم وابسته دیگری واگذار می‌کنند. دوران حکومت شاهنشاهی و نیز جمهوری بنیاد گرای اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. متاسفانه حکومت آمریکا در این زمینه در طول تاریخ معاصر ایران نقش بسزایی داشته است. حکومت ملی دکتر مصدق با حمایت مالی آمریکا از یک مشت ارازل و اوباش بسرکردگی شعبان "بی مخ" ملقب به سرهنگ تاج بخش و با دخالت بخشی از ارتش وابسته سرنگون گردید. دولت آمریکا با سیاست مماشات خود در قبال رژیم ملاها، در خیزش مردمی سال 1388 سکوت اختیار کرد و بدین‌وسیله چراغ سبز سرکوب را برای ملاها روشن نمود. سکوت مجدد آمریکا در قبال قتل عام مجاهدین در اشرف به‌وسیله ایادی رژیم در عراق و رفع مسئولیت از تضمین امنیتی آن‌ها و وعده‌های دروغین آمریکا برای انتقال آن‌ها از اشرف به زندان لیبرتی بعنوان یک کمپ ترانزیت از جمله مواردی است که خصومت و دشمنی آمریکا را با این سازمان آزادی بخش کاملاً مشخص می‌سازد.
دولت آمریکا از فعالیت‌های اتمی این رژیم از بدو شروع آن آگاهی کامل داشت ولی آن را بسبب سیاست مماشات و تأمین منافع خود در منطقه منعکس نمی‌کرد. این مجاهدین بودند که با افشاگری خود جهان را از یک جنگ اتمی حتمی نجات دادند و این آمریکا بود که با قرار دادن این سازمان صلح طلب و آزادی خواه در لیست تروریستی، اینچنین از این سازمان قدردانی به عمل آورد.
سیاست‌های آمریکا در کشورهای عراق و سوریه هم بهتر از ایران نیست.
 در سوریه مرز سرخ تعیین شده از جانب آمریکا و در رابطه با حمله شیمیایی نظامیان بشار اسد، بارها و بارها نقض گردید و در اثر این جنایت بشار اسد، هزاران زن و کودک بی دفاع سوری بوضع دلخراشی جان باختند ولی باز هم دولت آمریکا برخلاف گفته و ادعای قبلی خود، هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نداد.
با خروج بی موقع ارتش آمریکا از عراق، این کشور دستخوش هرج و مرج و ناامنی شدیدی شد. با برگزاری یک انتخابات ساختگی و تقلبی، نوری المالکی شیعه مذهب، نخست وزیر این کشور شد و آنرا در یک "سینی طلایی" تقدیم رژیم ایران نمود و آمریکا باز هم فقط نظاره گر این جریان بود.
در سمینار "نقض حقوق بشر در ایران" که ماه دسامبر 2014 در پارلمان اروپا برگزار شد، آقای استراون استیونسون از شخصیت‌های سیاسی برجسته اروپایی، بنقل از نخست وزیر جدید عراق گفت: "بیش از یک میلیون شبه نظامی عراقی مورد حمایت مالی و تسلیحاتی رژیم ایران هستند". هم چنین یک سیاستمدار با تجربه اروپایی دیگر یعنی آقای پائولو کازاکا اظهار داشت که حملات هوایی رژیم ایران، زمینه را برای توسعه داعش در عراق فراهم می‌کند.
نوری المالکی با حمایت رژیم ایران از هیچ گونه خیانت و جنایت در حق مردم عراق فروگذار نکرد و در واقع حکومت فعلی عراق هم شیر بی یال و دمی است که مورد تاخت تاز، غارت و چپاول گروه‌ها و فرقه‌ها و دستجات مختلف افراطی و بنیادگرا قرارگرفته بطوریکه از موجودیت یک کشور بنام عراق، دیگر چیزی باقی نمانده است.

واقعیت این است که مردم ایران این رژیم دیکتاتوری مذهبی بنیادگرا و تحمیلی را همانند رژیم سلطنتی سابق هرگز نپذیرفتند و بهمین سبب مبارزات خود را علیه آن ادامه می‌دهند.
مردم ایران خواهان حاکمیت ملی بر مبنای اراده و تصمیم گیری خود می‌باشند. از هر گونه ولایت و تعیین تکلیف به‌وسیله غیر خودی بیزار هستند و با آن مخالفت می‌کنند. جدایی دین از دولت، نفی تبعیض جنسی و شغلی و برابری زن و مرد در مقابل قانون، انجام انتخابات آزاد و روانه کردن نمایندگان منتخب خود به مجلس از جمله اصول مسلمی است که مردم ایران شدیداً بدان‌ها تاکید می‌ورزند.
مردم دنیا از آقای اوباما انتظارات زیادی داشتند. بسیاری از رسانه‌های خبری آفریقا در زمان دیدار ایشان از این قاره در اوایل دوران ریاست جمهوری‌اش، از خود سئوال می‌کردند که آیا یک آبراهام لینکلن دومی رئیس جمهور آمریکا شده است؟ حالا چنین بنظر می‌رسد که مردم جهان امید خود را از این بابت از دست داده‌اند. در هر صورت انتظار حمایت ایشان از جنبش‌های آزادی خواهی چه در ایران و چه در سایر نقاط دنیا، بسیار بیهوده بنظر می‌رسد.
اگر آقای اوباما تمایلی به همکاری با این جنبش‌ها که خصوصاً در خاورمیانه در حال تکامل و پیشرفت می‌باشند ندارد و در عین حال می‌خواهد حد اقل در این زمینه نام نیکی از ایشان در تاریخ باقی بماند، می‌بایست از ادامه سیاست مماشات با رژیم آخوندی دست برداشته و سرنوشت این کشور را بدست مردمان همان کشورها بسپارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر