قسمت سوم
-4
مبارزه با رژيم فايده اي ندارد .
سرتاپاي كتابھاي ايرج مصداقي پراست, از
تبلغ براي مبارزه نكردن با اين رژيم جنايتكار. او در جاي جاي كتابش به زبان بي
زباني ميگويد : مبارزه با اين رژيم فايده اي ندارد.مقاومت وزندان رفتن “ نه زيستن
ونه مرگ است“ - اين ھمان چيزي است كه بازجويان و زندانبانان در زندانھاي رژيم تبلغ
ميكنند. اين جا عالم برزخ است, صدايتان به جايي نميرسد. مجاھدين “درميان مردم و
مخصوصا جوانھا “ پايگاھي ندارند. اين استراتژي سالھاست كه “شكست خورده“ است
،“مجاھدين دربن بست ھستند “ .“انقلاب ايدئولوژيك محصول شكست است ونه
اعتلا“.“ رژيم قدرتمند است “.ارتش آزاديبخش كه
سنشان بالاي “ 50 “ سال است, قدر ت مقابله با پاسداران و بسيجي ھاراندارد. و ...
اومينويسد:
“آن چه پيش روست غمنامه ی نسلی است که تا
سرحد جنون عشق ورزيد، غرورش را به زيرپا له کرد، از ھمه چيزش گذشت، با شور و
اشتياق اعتماد کرد، بر اميال طبيعی اش چشم پوشيد به اميد آن که آزادی را برای ميھن
اش ھديه آورد اما...“ صفحه 14
اوصريحا ميگويد از مبارزه كردن با رژيم
پشيمان است وبگذشته افسوس ميخورد. حرفش اين است كه ھمه كارھايي كه كرده ايم, ھمه
خونھايي كه داده ايم ھمه شكنجه ھايي كه شده ايم , ھدر رفته است. نبايد اين كاررا
ميكرديم .ازھديه اي به نام آزادي خبري نيست, نبايد به مجاھدين اعتماد كنيد, من كردم واشتباه كردم ,هركس كه كتاب من را
ميخواند, ديگر نكند. “من آنچه شرط بلاغ است به تو ميگويم , تو ازسخنم پندگيري يا
ملال“
چه حمايتي بالاتر ازاين ميشود ازخميني كرد؟
آيا بھتر ازاين ميشود مردم را نسبت به مبارزات
گذشته و بي فايده بودن آن بدبين ودلسرد
ومايوس كرد؟ درنقطه مقابل ايرج مصداقي , مجاھدان
اشرف وليبرتي قرار دارند كه با پايداري
خودشان به ھمه ايرانيان درس مقاومت وپايداري ميدھند.
هربار كه تھديدات بر عليه اشرف وليبرتي
بيشترميشود , آقاي مسعود رجوي به مجاھدان اشرف ميگويد: ما بيا بيا ميگوييم و
ميخواھيم درسھاي جديدي ازمقاومت و پايداري رابه مردم ايران عرضه كنيم .
آيا ضديت ھاي ھيستريك مصداقي با آقاي رجوي
روشن است كه ازكجا ناشي ميشود؟
شاه خائن , درسال 54 وقتي كه مبارزه
مسلحانه درحال اوجگيري بود, درمصاحبه با خبرنگاران
خارجي , به تثيب مقاومت مسلحانه
ناچارا,اعتراف كرد و آن را بعنوان يك واقعيت قبول كرد ولي, ادعاكرد
كه, تروريستھا( مجاھدين و فدائيھا) كه عددي نيستند, آشپزھاي نظام شاھنشاھي نيزقادر
ھستند كه آنھا را نابود كنند؟ ولي ھمه ديدند كه سه سال بعد چگونه رژيمش,به
زباله دان تاريخ سرازيرشد .خامنه اي ومصداقي
وساير مزدورانش, هرگز نميتوانند ازانقلاب خلقھا, ازساعتي كه درپيش رويھمه حكومت
ھاي ديكتاتورقراردارد, از بھار عرب, از سرنوشت قذافي و ازسرنوشت بشاراسد درس
بگيرند.قذافي وبشار اسد وبن علي , هركدام درزمان خودشان ,حكومتشان را جزيره
ثبات ميدانستند. و مخالفينشان را عددي نميدانستند ,راستي آنھا الان كجا ھستند؟
مصداقي دريك دغلكاي آشكارو درحالي كه
پايگاه اجتماعي ,مجاھدين درداخل را ميخواھد در تعداد مشخصي اززندانيان اسيركه
درحال حاضر در زندانھاي رژيم بسر مي برند ,خلاصه كند, مينويسد:
“آنھا غالبا بين 50 تا 70 سال سن دارند دركجاي دنيا افرادي تا اين حد
فرتوت و ازكار افتاده ,
پيشتاز تشكيل يگانھاي ارتش آزاديبخش
درشرايط اختناق كامل ميشوند “ صفحه 172
اين زندانيان مقاوم از نظر او “مايه
دلسردي“ است و نه دلگرمي . آيا بھترازاين ميتوان ارزش
مبارزه ومقاومت وزنداني سياسي را لجن مال
كرد , و تسليم طلبي را تبليغ كرد ؟ ايرج مصداقي درلابلاي كلماتش, براي خوش آمد
آخوندھا غير مستقيم به خوانندگان كتابش ميگويد :
اميدي به پيروزي نيست., مايوس باشيد , اين
رژمي حالا حالا سركاراست . پس با رژيم سازش كنيد، با اوكناربياييد , تسليم خواستھاي رژيم بشويد.
آي ساكنان اشرف وليبرتي , از آنجا خارج
شويد. برويد دنبال زندگي, , درس بخوانيد,كاري به كارسياست نداشته باشد, مقاومت
دراشرف و ليبرتي بي فايده است, آن را كناربگذاريد, عمرتانوجوانيتان را در
بيابانھاي عراق ازدست ندھيد ,بياييد بيرون, برويد ازدواج كنيد , شعل دست وپا كنيد,
رژيم قدرقدرتي است كه كسي را ياراي مقابله و برابري با او نيست,رژيم نه تنھا ضعيف
نشده است , بلكه قويترھم شده است. پس تسليم مالكي و رژيم آخوندي بشويد,“ ولي
اشرفيان ميگويند بجنگ تا بجنگيم ,
ھيھات من الذله.
او ميگويد : اي ساكنان اشرف وليبرتي
,مبارزه را تعطيل كنيد!! ھمه به اروپا بياييد!! آه استكھلم, آه پاريس, آه لندن ,
چه زيبا ھستيد؟ نگاھتان را به مرگ و زندگي تغيير بدھيد, آيا ميدانيد كه در“دنياي
مدرن كاري به گرايش جنسي افراد ندارند“ آيا ميدانيد كه “ بالاترين پست ھاي قضايي
دركشورھاي اروپايي دراختيار ھمجنسگرايان است “ صفحه 21
پس بشتابيد وعقب نيفتيد. آخر دل من,
درساحل امن اروپا ازرنج ھاي شما , كباب ميشود !!؟؟
آخر چرا مقامات نظامي آمريكايي ونئوكانھا,
بايد ازمجاھدين وشورا شما دفاع كنند؟ بگذاريد جناحھاي مختلف آمريكا, منجمله
نئوكانھا, يكدست از رژيم ولايت فقيه, دفاع كنند, تا جبھه مماشات قويتر بشود. مالكي
وعراق حق دارد كه اشرف را از عراق بيرون كنند. من ھم اگر جاي مالكي بودم ھمين
كاررا ميكردم . استناد مجاھدين به قوانين بين المللي پناھندگي درست نيست, بگذاريد
كه رژيم آخوندي عراق را ببلعد , اگر ھم كه بلعيده است بگذاريد بيشتر ببلعد و ...چرا ازسايرگروھھا براي گسترش شورا استفاده
نميكنيد ؟ چرا سلطنت طلبان وتوده ايھا را كه من حشر ونشرو تعلق خانوادگي زيادي با
آنھا دارم را به شورا را ه نميدھيد؟ بياييد باھمه مذاكره كنيم .
الان دنياي ارتباط است و الان ھمه با ھمه
رابطه دارند, اول با سلطنت طلبان وتوده ايھا و بعد يواش يواش حد اقل با جناح نرم
تن رژيم. اين جوري ميتوانيد شورا را گسترده كنيد. وحمايتگسترده توده اي كسب
كنيد؟!! آخر استراتژي جنگ آزاديبخش به جايي نميرسد, اين جنگ آزاديبخش شكست خورده
است, بقول رژيم ووزارت خارجه آمريكا اين تروريسم است. دردنياي مدرن جا براي
مبارزات تروريستي وجود ندارد, دوران تاريخي آن گذاشته است , بياييد , استراتژي
مبارزه درچارچوب قانون اساسي رژيم وشايد ھم استراتژي انقلابھاي مخملي را پيشه
سازيد. يالا اعتراف كنيد كه جنگ آزاديبخش شكست خورده است .
باور كنيد كه ,ايرج مصداقي وقتي كه درخلوت
با دوستان وھمكاران و ھم فكريھاشان مي نشينند .حرفش ازھمين دست ,مواردي است كه دربالا به آن اشاره شد , ولي او اين
حرفھا را در قالب كلمات شيك و چپ وراست بسته غير مستقيم ميزند, بين ھدفي كه مصداقي
دارد تعقيب ميكند و با برخي ازچيزھايي كه مينويسد تفاوت اساسي وجود دارد. به ھمين
دليل است كه بايد ماموران وزارت اطلاعات را با“عينك ويژه “ نگاه كرد. چون كه وزارت
اطلاعات تجارب ھمه ارگانھاي جاسوسي دنيا را جمع آوري كرده است و با سرسخت ترين و
پيگيرترين دشمنش يعني مجاھدين بكارميگيرد .
سرتاپاي نوشته ھاي ايرج مصداقي پراست, از
تبليغ ,پاسيويزم و جان بدر بردن و زندگي كردن وبه فكر خود بودن و مبارزه نكردن
ولاغير . اين دقيقا ھمان چيزي است كه وزارت اطلاعات تبليغ ميكند و خواھان آن است .ايرج مصداقي چشم دارد ولي نمي بيند , گوش دارد ولي نميشوند, چون كه
بايد گوش وچشم جاي ديگري باشد.
-5
سرھم بندي كردن لجن ھاي مزدوران آخوندي و
سلطنت طلبان و مرتجعين چپ نما در ورژن جديد
كتاب ايرج مصداقي ھيچ چيزي تازه اي ندارد,
او تلاش كرده است كه, تمامي لجن پراكني ھاي ماموران و سايتھاي وزارت اطلاعات و
سلطنت طلبان و مرتجعين چپ نما را يك كاسه كرده و بعنوان يك مطلب نو و جديد جا بزند
وبه عنوان يك “نقد“ به خورد بقيه بدھد. ازميان ھمه ماركھا وزارت اطلاعات به
مجاھدين ,“كرد كشي“ و “دريافت كمك مالي از آمريكا واسرائيل و عربستان واردن و...“
را ازقلم انداخته است كه احتمالا آنھا را براي كتاب بعدي گذاشته است .درحالي كه
دوران اين گونه شياد بازيھاي , آخوندي گذشته است .
او درجاي جاي نوشته است,مطالبش را از قول
“يكي ازھمبندان سابق“,“دوست شفيق ونازنين دوران زندانم كه ھم چنان شديدا به او
علاقمندم “. “من رفيق دوست داشتنی دارم که سال ھا با او زندگی کرده ام، زندگی
مشترک، صدھا ساعت برايم درد دل کرده است، در شرافتو صداقت اوترديدی نيست“.
“من دوست شريف و با پرنسيبی دارم“.“يکی از
ھم بندان سابقم که نزديک به دودھه در زندان ھای شاه و شيخ بود و موھايش در راه
مبارزه سپيد شده بود“و... مطالبي را نقل ميكند ولي جرات نميكند, نام آنھا را
بنويسد, تا معلوم شود كه آنھا,چه پرونده درخشاني دارند .
احمق وزارت اطلاعات, كاري را كه آمريكايي
ھا با تشكيل تيف, براي فروپاشي نرم تشكيلات مجاھدين, انجام دادند , كه خودشان به
شكست آن اعتراف كردند را, ميخواھد ازطريق ايرج مصداقي وشركاء به پيش ببرند.
-6
تلاش براي زنده كردن برچسب “ماركسيسم
اسلامي “ شاھنشاه آريامهر
مقايسه ايدئولوژي وسياست ھاي مجاھدين با
سياست ھاي“ استالين“ و “مائو“ و “لنين“ و “تقي شهرام“ و نسبت دادن سياست ھاي
مجاھدين به “الگو برداري ازاستالينيسم وتشابھات رفتاي “ و“بهره گيري ازتبليغات استالينستي وخود سانسوري افراد“ ازيك طرف
وايدئولوژي آخوندي ازطرفديگرھمان, صرفنظر ازاين كه يك مقايسه غير علمي ودجالگرانه
است
. چيزي است كه شاه خائن به
مجاھدين ميگفت و آنھا را “ماركيست اسلامي“ معرفي ميكرد .
خميني مجاھدين را “التقاطي و منافقين“
ميناميد. يعني افكار و عقايدشان آلوده به ماركسيسم واسلام است. ميگفت : پوسته آنھا
اسلام و محتوايشان ماركسيسيم است . مصداقي
, مجاھدين را از نظر تشكيلاتي , يك تشكيلات “استالييستي“ و“كمونيستي“ معرفي ميكند
تا محافل و سرويس ھاي غربي را بترساند كه بسود سياست مماشات ازمجاھدين حمايت نكنند.
چيزھاي خوب براي مصداقي فقط درتوبره
آخوندھا و بويژه آخوند منتظري و خاتمي پيدا ميشود. ترجمه انگليسي لجن نامه
او كه درشرف انجام است .به ھمين منظور صورت ميگيرد. اولين مشتري پرو پاقرص آن
وزارت خارجه رژيم ملايان ميباشد.
شايد مصداقي بدينوسيله, خواسته است كه ,
عقب ماندگي خودش را با 37 نفري كه خواستار ابقاي نام مجاھدين درليست تروريستي شدند
راجبران كند. ولي بايد گفت كه دير آمدي اي نگار سرمست.اين كه او اينھمه, خودش را واله و شيداي دنياي متمدن و غرب نشان ميدھد
, معلوم است كه براي چه كسي دم تكان ميدھد.چون كه منافع ارتجاع و مماشاتگران دريك
جا بالاخره با ھم گره ميخورد.
-7
مجاھدين اپوزيسيو ن نيستند , بلكه يك فرقه
ھستند , سرو بدنه يكي مي باشد.
وزارت اطلاعات قبلا سعي ميكرد كه
درموضعگيريھايش سر(منظور رھبري) وبدنه را ازھمديگر جدا كند. سر را نا صادق و بدنه
را صادق معرفي كند .ولي بعدازجابجايي ساكنان اشرف به ليبرتي كه رژيم وكوبلر روي
جدا شدن حد اقل 70 درصد مجاھدين حساب بازكرده بودند , وقتي كه ديدند كه مجاھدين
تكان نخوردند . سياستشان را عوض كردند.
جواد ھاشمي نژاد, يكي ازمسولين وزارت
اطلاعات و گرداننده سايت ھابيليان, درمصاحبه اي رسما اعلام كرد: ھمه آنھايي كه
دراشرف وليبرتي طي اين سالھا مانده اند با وجودي كه , بارھا امكان جداشدن داشتند و
جدا نشدند مثل ھم ھستند,مجاھدين سكت و فرقه ھستند. يعني اين كه سرو بدنه يكي است.
يعني كه ھمه را بايد نابود كرد. ايرج مصداقي پارا ازاين ھم فراتر گذاشته و تمامي
اعضاي شورا و بخشي از ھواداران مجاھدين را ھم به آن اضافه كرده است
.اوحتي پزشكان مجاھد, راھم بي نصيب نگذاشته است وھمه را عامل سركوب
وفشارمعرفي ميكند وآنھا را انسانھاي “تحت نظام“ معرفي ميكند كه ازخودشان ھيچ اراده
اي ندارند.
او درصفحه 91 مينويسد:“پزشكان اشرف خود يكي
ازعاملان فشار روي افراد بودند . آنان , سوگند بقراط را زير پا ميگذاشتند وگاه
بيمار را مورد تمسخر قرارميدادند وعليه آنان به مسولين گزارش مينوشتند,از درمان
بيمار خود داري ميكردند.“
اومينويسد:“ آيا دروغ است كه ھمه كادرھاي
بالاي مجاھدين به گونه اي درسركوب, اعتراضات ومعترضين و .. دست داشته اند“ صفحه 38
بالاترين كادرھاي مجاھدين كه در “سركوب
اعتراضات متعرضين“ ,دراشرف دست داشته اند, ازنظرمصداقي
,چند نفر ھستند, آيا منظورش ھمان 150 نفري است كه رژيم خميني و مالكي ميگويند ,
بايد درعراق محاكمه شوند . يا اين كه عدد مصدقي بالاتر ازاين ھاست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر