۱۳۹۳ دی ۱, دوشنبه

گفتگوهاي هسته يي رژيم ايران پرچانگي است يا جنگ؟ مصاحبه با مريم رجوي

مصاحبه با مريم رجوي: گفتگوهاي هسته يي رژيم ايران پرچانگي است يا جنگ؟


سايت تاون هال ـ مصاحبه با مريم رجوي (بخش اول)

وینستون چرچیل گفته مشهوری دارد، "آرواره – آرواره [پرچانگی کردن] بهتر از جنگ – جنگ است." البته او درست می‌گفت. اما در مورد ایران، آخوندها جنگ – جنگ را انجام دادند و در همان حال ما را درگير پرچانگي كرده‌اند. آنها در طول این گفتگوهای هسته‌يی با ما بازی کرده‌اند.
اخیراً من این فرصت را یافتم تا با خانم مریم رجوی، رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران یک مصاحبه انجام دهم. من برای اولین بار او را در ماه ژوئن گذشته در پاریس دیدم و با او صحبت کردم. این متن طولانی ارزش مطالعه دارد...
این صدای جبهة آزادی ایران است. گفته شده است که آخوندهای ایران با سلاح هسته‌يی 1000 بار مرگبارتر هستند حتی بیش از داعش. لطفاً زمانی را صرف خواندن پاسخهای خانم رجوی به سؤالات من بکنید:
به‌نظر شما چرا توافق اتمي رژيم ايران و غرب در مورد موضوع اتمي به‌رغم تمام امتيازاتي كه غرب و مشخصا آمريكا دادند صورت نگرفت؟
مهم‌ترين دليل اين است كه خامنه‌اي، حاكم مطلق‌العنان رژيم، هنوز تصميم نگرفته تا راه توسعة سلاحهاي هسته‌يي را رها كند.  توسعه سلاح هسته‌يي يكي از سه جزء استراتژي ملاها براي بقاي نظام است. دو جزء ديگر، سركوب جامعه و اپوزيسيون(به طور خاص مجاهدين) و ديگري سياست تجاوزكارانه در منطقه است. فقدان هر يك از اين سه جز، كل استراتژي را از هم‌ مي‌پاشاند و براي قيام عمومي راه باز مي‌كند.
به‌رغم اشتهای سیری‌ناپذیر آنها برای امتیازات غرب، ملاها نمي‌خواهند قدرت را از دست بدهند. بنابراين، تنها در شرايطي كه موجوديت خود را در خطر ببينند، از بمب دست برمي‌دارند. يعني زماني كه احساس كنند ريسك اصرار بر پروژه‌هاي اتمي براي موجوديتشان بيشتر از ريسك دست برداشتن از آن است. اين تعادل تنها در شرايطي ايجاد مي‌شود كه رژيم آخوندي زير حداكثر فشار بين‌المللي و تحريمها قرار گيرد، نه اين‌كه به‌خاطر نقض قطعنامه‌هاي شوراي امنيت و بي‌توجهي به خواستهاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي امتياز و جايزه دريافت كنند و مذاكرات بي‌فايده هم‌چنان ادامه يابد. اين امتيازها اثر معكوس گذاشته و تاكنون مانع رسيدن ملاها به نقطه استيصال شده است.

نظر شما در مورد تمديد مذاكرات چيست؟
تمديد مذاكرات به معني دادن فرصت بيشتر به ملاها  براي دستيابي ملاها به بمب است. و هيچ گونه تضميني در مورد نتايج آن وجود ندارد.
اين تمديد، شكست سياست آمريكا بود كه فكر مي‌كرد با مماشات و مذاكره با اين رژيم و جلوگيري از تشديد تحريمها و حتي كم كردن آنها مي‌تواند اين رژيم قرون وسطايي را سر عقل بياورد. تحريمها باعث شد اين رژيم به مذاكرات ژنو بيايد و كم‌كردن تحريمها و امتيازهايي كه غرب به رژيم داد، باعث شد كه خامنه‌اي خط قرمزهاي خودش را جلوتر بياورد و از امضاي توافق نهايي جلوگيري كند.
بايد توجه داشت كه اين رژيم، به خاطر بحرانهاي عميق به خصوص نارضايتي انفجاري جامعه، طبق خط قرمزهاي تعيين شده از سوي خامنه‌اي، تا هر كجا كه بتواند از امضاي توافق جامع طفره مي‌رود، مگر فشارهاي بين المللي به نقطه‌يي برسد كه ناگزير به عقب‌نشيني شود.

نظر شما نسبت به رويكرد دولت اوباما با ايران و اقدامهايي از قبيل نامه‌نگاري به خامنه‌اي چيست؟
اين رويكرد به نامه‌نگاري محدود نيست. بلكه جنبه‌هاي ديگر را هم در بر مي‌گيرد. به خصوص سكوت نسبت به نقض حقوق بشر ايران و انفعال نسبت به حمله دولت دست نشانده ملاها در عراق(مالكي) به اشرف و ليبرتي و بي‌خانمان‌سازي اشرفيها كه آمريكا بارها و به‌صورت مكتوب نسبت به سلامت و امنيت آنها متعهد شده بود. خامنه‌اي ـ به گواهي سخنرانيهايش ـ اين‌ را پيام ضعف آمريكا تلقي كرده و در سركوب مردم ايران، توليد سلاح هسته‌يي و سلطه‌جويي در منطقه جري شده است.
اما تا آن‌جا كه به هموطنانم ـ مردم ايران ـ برمي‌گردد، آن‌ها از اين مواضع بسيار آزرده‌اند. بهاي اين سياست خطا را آن‌ها با رنج و خون‌شان مي‌پردازند. مي‌توان به سادگي حدس زد كه ميليون‌ها خانواده‌ ايراني كه فرزندان‌شان توسط ملاها اعدام يا شكنجه و سركوب شده‌اند، چقدر از چنين رفتاري خشمگين مي‌شوند.
شعار جمعيت ميليوني در قيام‌هاي 2009 هنوز به قوت خود باقي است: اوباما يا با ملاها يا با ما.

آيا اين رويكرد به حل و فصل بحران اتمي كمك كرده است؟
شكست مذاكرات فشرده نوامبر 2013 تا نوامبر 2014 نشان داد كه سستي نشان دادن، اعطاي انواع مشوقها به ملاها و چشم‌پوشي نامشروع از التزامها‌ي بين‌المللي اين رژيم، پروسه حل اين بحران را مختل كرده است.
اين يك اشتباه غيرعقلاني بود كه آمريكا و متحدانش رسما اجازه دادند رژيم ايران قطعنامه‌هاي شوراي امنيت ملل متحد در مورد برنامه اتميش را نقض كند. اين اشتباه بود كه برخلاف همان قطعنامه‌ها غني‌سازي اورانيوم براي اين رژيم مجاز شمرده شد و برنامه موشكهاي بالستيك و صدور تسليحات به كشورهاي ديگر از جانب اين رژيم تحمل شد.

آيا بحران اخير در منطقه تاثيري در رويكرد تهران به مذاكرات داشته؟
اين تحول، اهميت برخورداري از سلاح هسته‌يي را براي خامنه‌اي بيشتر كرد. با همه دخالتها، تهديدها و كشتارهايي كه در عراق مرتكب شد، خامنه‌اي نتوانست از  سقوط دولت وابسته به خود(دولت مالكي) جلوگيري كند. اين يك ضربة اساسي به سلطه ملاها در عراق و خامنه‌اي را  نسبت به موقعيت حاكميت خود در ايران بيمناك كرد. به خصوص كه در سوريه نيز با وجود به راه انداختن يك جنگ ضدبشري توسط سپاه پاسداران خود، ظرف سه سال گذشته نتوانسته رژيم اسد را از بحران خارج كند. ترس واقعي از سرايت اين بحران به داخل ايران كه كل حكومت را متزلزل مي‌كند، خامنه‌اي را به داشتن بمب نيازمندتر كرده. در نتيجه در مذاكرات از هرگونه انعطافي دوري كرد.

نظر شما در مورد اين كه براي رژيم ايران در عراق و مشخصا در مبارزه با داعش بايد حقي قائل بود و شايد اين يك زمينة همكاري باشد، چيست؟
اين تكرار تجربة پرفاجعه‌يي است كه خاورميانه و تمام جهان از جمله خود آمريكا هنوز از مصائب آن خلاص نشده. منظورم استفاده از نوعي همكاري رژيم ايران براي سرنگوني صدام حسين و مهمتر از آن بازگذاشتن درهاي عراق بعد از جنگ در مقابل رژيم ايران و مزدوران و شبه نظاميانش براي در دست گرفتن قدم به قدم كنترل عراق است. اين سياست در عمل، عراق را به سكوي گسترش جهش‌وار تروريسم و بنيادگرايي تحت هدايت تهران تبديل كرد. پيدايش داعش از عوارض همين سياست است.
مردم عراق، رژيم ملاها را نيروي اشغالگر كشورشان مي‌بينند. هرگونه همكاري با اين رژيم مشروعيت عمليات ائتلاف را در نظر آنها زير سؤال مي‌برد.
اين همكاري به جنگ مطلوب داعش نيز سوخت مي‌رساند. زيرا داعش تلاش مي‌كند تروريسم خود را جنگ شيعه ـ سني جلوه بدهد و سني‌ها را جذب كند.

شما چه راه حلي را در باره بحران كنوني منطقه پيشنهاد مي‌كنيد؟
راه حل اين بحران، در دست مردم منطقه است. مقابله با تروريسم و افراطي‌گري تحت نام اسلام(چه داعش و چه شبه‌نظاميان متعلق به رژيم ايران در عراق) فقط با متحد كردن مردم و نيروهاي ضد بنيادگرا در اين منطقه امكان‌پذير  است.
اين جنگي است كه بدون مشاركت تمام عيار اهل تسنن و عشاير سني و نيز شيعيان در صحنه نظامي پاسخ ندارد. كما اينكه بدون مشاركت نمايندگان واقعي همه جناحهاي مختلف سني در حاكميت عراق نمي‌توان به يك راه حل دست يافت.
اما براي دست يافتن به چنين نتيجه‌يي، بايد رژيم ايران و شبه نظاميانش از عراق اخراج شوند. آنها مانع چنين مشاركتي هستند. آنها نويد بخش جنگهاي فرقه‌يي و كشتار مذهبي هستند.

كمبود سياست آمريكا در چيست؟
سياست آمريكا در قبال ايران و كل منطقه خاورميانه از فقدان قاطعيت در برابر فاشيسم ديني حاكم بر ايران ( بانكدار مركزي تروريسم و پدرخوانده داعش) رنج مي‌برد. در نتيجه از اشتباهي به اشتباه ديگر مي‌غلتد.
اين به چند دليل اساسي است:
ـ نديدن ضعف بنيادي و پوسيدگي حكومت ايران
ـ نداشتن حداقل درك لازم درباره شدت تنفر مردم ايران از رژيم حاكم  و ناديده گرفتن نارضايتي عظيم جامعه.
ـ ناديده گرفتن نقش و ظرفيت آلترناتيو دمكراتيك اين رژيم، يعني شوراي ملي مقاومت كه به اعتبار نيروي محوريش مجاهدين خلق ايران آنتي تز مؤثر بنيادگرايي و افراطي گري تحت نام اسلام است.
نوشته کن بلاکول – ۱۶ دسامبر ۲۰۱۴ (25آذر 1393)ايران اسرار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر