کشتار درمکه ، نمونهای منحصربهفرد از عملکردهای رژیم فاشیستی حاکم برایران – قسمت پنجم و پایانی
تاریخچه فتنهانگیزی ۹مرداد۱۳۶۶ فاشیسممذهبی ولایتفقیه، درمقدسترین مکان مسلمانان با صدها کشته از حجاج خانه خدا و ایجاد جنگ روانی علیه مجاهدین خلق بعد از ارتکاب جنایت
در شمارههایپیشین دیدیم چطور خمینی
برای فراربهجلو پساز شکست مفتضانهاش در ماجراجویی «تسخیرخانه کعبه»، به
اقداماتتروریستی بعدی رویآورد و وقتی دراینجا هم ناموفق شد، ازآنجاکه
عواقب اینشکستها، بهدرون نظامش میریخت، طبقمعمول تصمیمبه فرافکنی
آنها رویمجاهدین گرفت. بههمینخاطر بااستفاده از جنگروانی، با فریادهای
گوشخراش «آی دزد! آی دزد!» تلاشکرد توجهاترا ازروی جنایتیکه مرتکب
شدهبود برداشته، آلترناتیو خودرا ازاین طریق بدنام کند، دراین مسیر تمامی
امکانات تبلیغی سنتی و مدرن خودرا بهکار گرفت، اما از آنجا که روسیاهی
نظامش بهحدی بود که هیچحرف او راست تلقی نمیشد، نیازمند واردکردن لشکری
از «اضداد مقاومتایران» و «بریده خائنینی» که بهاستخدام وزارت اطلاعاتش
درآمدهبودند شد تا حرفهایشرا از زبان آنها رله و دروغهایشرا ظاهری
مستند ببخشد. اکنون به ادامة وقایع و این تلاشهای دجالانه میپردازیم:
«شاهدان روباه ولایت» و نقش «بریدهمزدوران استخدامی وزارت اطلاعات» برای دستگاه «جنگروانی»: مخفیسازی دجالیت، زیرماسک «مشاهدات شخصی!!!»
افشاگری یکی از
مأموران وزارت اطلاعات در نشریه مجاهد شماره۵۳۰ که نزد پروفسور موریس
گاپیتورن گزارشگر ویژه حقوقبشر مللمتحد برای ایران نیز در استشهاد رسمی
تاریخ ۲۵آذر۷۹، به ثبت رسیده است:
– «… [اتهام اینکه] کشتار حجاج در مکه توسط مجاهدین انجام شد!
در
راستای همین خط و خطوط و پیرو رهنمودهای وزارت اطلاعات، در اسفندماه ۷۳،
مهدی خانبابا تهرانی باهمکاری سایر پاسداران سیاسی رژیم در فرانکفورت
برایعلی رضوانی جلسهیی گذاشتند تا او جریان کشتار حجاج ایرانی در مکه
توسط رژیم را بهسازمان نسبت دهد و سپس متن سخنرانی این نشست توسط وزارت
اطلاعات چاپ و در سطح وسیع پخش شد. منجمله در تاریخ ۱۲اسفند ۷۳ ”نیمروز”
این خبر را بهطور مشروح منتشر نمود.
موضوع کشتار حجاج ایرانی در مکه نخستینبار توسط رژیم در سال۶۶ مطرح شد سپس بنیصدر آنرا بهسازمان نسبت داد.
این
موضوع مدتی مسکوت مانده بود و مطرح نمیشد. تا اینکه در جلسه فرانکفورت
که مهدی خانبابا تهرانی برگزار کرد، مجدداً توسط علی رضوانی مطرح شد البته
علی رضوانی از خیلی از جداشدهها خواسته بود در آن جلسه شرکت کنند بهخصوص
بهاصرار از من خواست که در آن جلسه شرکت کنم که من بهبهانه دوری راه و
مشکلات شخصی در آن شرکت نکردم. علی رضوانی در آن جلسه لیستی از افرادی
ارائه داد که بهاصطلاح سازمان آنانرا بهمکه فرستاده بود. در سفر اول
سنگاپور با ”رضا” که حول مسائل آینده و محورهایی که باید دردستور کار قرار
میگرفت صحبت میکردیم بهموضوع کشتار مکه اشاره کرد و گفت ”این موضوع یکی
از حساسترین مسائلی هست که باید در تاریخ ایران ثبت بشود، متأسفانه تاکنون
آنطور که باید و شاید بهاین جنایت پرداخته نشده است شما این طرح را هم
حتماً در اولویت بگذارید”. او برای بیشتر روشن شدن مسأله گفت ”علی رضوانی
در این زمینه اطلاعات بسیار مفیدی دارد که بخشی از آن را در نشست فرانکفورت
اشاره کرد. ولی باز هم همانگونه که گفتم نتوانست موضوع را بهخوبی مطرح
کند، امیدوارم شما با تسلط کلامی که دارید در یک نشست دیگر که احتمالاً
بخواهیم در لندن برگزار کنیم آنرا بهنحو شایسته مطرح کنید”.
به
او توضیح دادم که من اطلاعات کافی در این زمینه ندارم. او در پاسخ گفت
”همانگونه که گفتم علی رضوانی اطلاعات ریزبهریز این جریان را دارد. پس از
بازگشت از او بخواهید که آنها را برای شما بفرستد تا در جریان کامل قرار
بگیرید که اگر باز ابهاماتی داشتید در تماسهای خودمان مطرح کنید که من
اطلاعات بیشتری نیز بفرستم”. در بازگشت از سنگاپور براساس پیشنهاد ”رضا” از
علی رضوانی خواستم که مطالب مربوط بهکشتار مکه را برایم فکس کند. او
اطلاعیهیی را در چندین صفحه برایم فرستاد که زیر آنرا خودش امضا کرده بود
و بهنام او در حقیقت منتشر شد. او ریزبهریز جریان را طوری مطرح کرده بود
که گویا سازمان تمامی این جریان را برنامهریزی کرده و حتی طوری نوشته بود
که گویا قرار بوده خود علی رضوانی هم بهمکه برود که برسر مسائلی او اعزام
نشده است.
بعدها
در سر میز شامی که در هتل لاله تهران نشسته بودیم و در آن ”رضا” (معاون
سعید امامی)، حسین (امیر حسین تقوی)، جوادی و فردی که او را مسئول تجارت
خارجی معرفی کرده بودند شرکت داشتند، ”رضا” برای تفریح آن شب از قافهای
داده شده صحبت میکرد که بهموضوع مکه نیز اشاره کرد و گفت ”من مطلب مکه را
که گفته بودم از علی رضوانی بگیرید برای او فرستادم و از او خواستم که با
دستخط خودش آنها را بنویسد. او هنوز آنموقع وسیله تایپ نداشت وقتی آنرا
برایم فرستاد دیدم دستخط خیلی افتضاح است و بهبچهها گفتم که آنرا تایپ
کنند و برای او بفرستند. بالای مطلب تایپ شده که برای او فرستادیم شمارهٌ
فاکس ما بهطور واضح نوشته شده بود و او هم از آنها کپی گرفته و برای جاهای
موردنظر فرستاده بود که تا امروز فعلاً صدای این قاف در نیامده (خنده و
قاهقاه حاضران). ولی ازآن بهبعد دستورالعملی صادر کردند که فکسهایی که
درارتباط با خارج کشور هستند تمامی شمارههای آن صفر نوشته شود”…».
یکیاز سایتهای کثیف وزارت اطلاعات، ۱۵اسفند۱۳۸۷، بازانتشار جعلیات وزارت بدنام باپوش افرادی بدون نام، درسال۷۳:
– «مبحث: خشونت و ترور
مطالعات: ۲
نقش مجاهدین خلق در تنشهای منطقه وقتل عام درحج خونین۶۶
…
مجاهدین ایرانی بودند و به راحتی میتوانستند در صفوف ایرانیان رخنه
نمایند، مراحل اولیه تحریک و حمله به پلیس عربستان سعودی را سازمان دادند و
مقدمات و امکانات اولیه راه اندازی را مامورین عراقی که در پوشش مصونیت
دیپلماتیک از قبیل عکسهای آیت الله خمینی و موادمنفجره همراه خود به
فرودگاه جده بردند و با همکاری یکدیگر این آشوب را بپا نمودند. افراد و
حجاج ایرانی نیز به تصور اینکه این تظاهرات از سوی رژیم تدارک دیده شده در
آن شرکت کردند [!!!] …
جمعی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق [؟!]
آلمان- فرانسه – هلند – بهمن ۱۳۷۳ (فوریه ۱۹۹۵)»
یکی از سایتهای زنجیرهای وزارت اطلاعات، ۱۰تیر۹۲، بازاستفادة «اراجیف وزارتساختة اطلاعات» که توسط بریدهمزدوران تکرارشدهاست:
–
«… یکی از جنایت هایی که رجوی انجام داده و توسط نفراتی که از سازمان جدا
شدند افشا شده دست داشتن در کشتار حجاج ایرانی در مراسم حج سال ۱۳۶۶در
عربستان بوده است .
برای
این کار مسعود رجوی به همراه تعدادی از اعضای وفادار تشکیلات توسط دولت
عراق و با عنوان اینکه ایرانی بوده و برای زیارت به مکه می روند با حجاج
ایرانی قاطی شده و این کشتار را بوجود می آورند…»
سایت وزارت اطلاعات موسوم به اینترلینک، ۲۰تیر۹۳، بهکارگیری دروغهای شاخدار یک طوطی وزارت اطلاعات بهنام «رابعه شاهرخی»:
–
«حدود یک ماه، تعداد ۵۰ تن در آن پایگاه، به سرپرستی یک افسر عراقی به نام
سروان خالد و عباس داوری از اعضای بلندپایه و معتمد سازمان، به آماده سازی
برای ماموریت خارج از عراق، مشغول به کار شدند. ماموریت، کشور عربستان، شهر
مکه و مراسم حج آن سال بود. اعضای سازمان، همراه با گروهی از افسران
عراقی، آموزش لازم را دیده بودند تا در مراسم حج آن سال، با ظاهرسازی و ریش
بلند به مکه رفته و با در دست داشتن عکس هایی از رهبران جمهوری اسلامی،
خود را از حجاج طرفدار جمهوری اسلامی جا زده و درگیری مابین حجاج معتقد به
برائت از مشرکین و پلیس عربستان به وجود آورده و جو درگیری را دامن بزنند.
در آن درگیری که چاشنی انفجارش اعضای مجاهدین خلق بودند، دولت عراق با
ارسال نیروهای مجاهد خلق به این ماموریت، ضمن چک وفاداری آنان در خاک عراق،
سعی بر آن داشت تا در ایام جنگ مابین ایران و عراق، دولت عربستان را از
ایران دور و به سمت عراق بکشاند که النهایه نیز موفق شد و بعد از آن واقعه
اسفناک بود که آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران، خطاب به رهبران عربستان
گفت که اگر او صدام حسین عراقی را ببخشد، حکام وهابی در عربستان را نخواهد
بخشید.
در
درگیری مکه که بانی و مبتکرش اعضای مجاهدین خلق بودند، ۱۴۵۰ تن از حجاج
کشته شدند که از آن تعداد، ۴۵۰ زوار ایرانی و مابقی اتباع کشورهای اسلامی
دیگر بودند.»
سایت فراموشکار
وزارت اطلاعات،۱۰شهریور۹۵، خاطرهسازی و تولید مشاهدات جعلی برای
بریدهمزدور استخدامی وزارت بدنام بهنام «سیروس غضنفری»، زمانیکه مأمور
مزبور درایران بوده و هنوز بهعراق نیامده بود!!! :
–
«… من درطی سال ها اقامت خود در کمپ اشرف، شاهد عینی کمک های لجستیکی
فراوان عربستان به سازمان بودم ، ناظر حضور رجوی درمکه ودر هم زمانی با
کشتار حجاج ایرانی هم بودم و این مسئله نشانگر آنست که طرفین قضیه،
ارتباطات گسترده ای باهم داشته اند…»
این درحالیاست که وزارت
کذاب یازدهسال قبل در مصاحبه دیگری در «همین سایت» و از قول «همین فرد»
نوشتهبود که او در ایام فاجعه مکه (مرداد۶۶) در خدمت ارتش رژیمآخوندی
بوده و هنوز به عراق نیامده بوده است که شاهد «حضور رجوی در مکه ودر هم
زمانی با کشتار حجاج ایرانی» بوده باشد!!! به متن زیر، مندرج درهمین سایت
فراموشکار وزارت اطلاعات دروغساز به تاریخ ۲۴دی۸۴ توجه کنید:
– «مصاحبه با سیروس غضنفری
س ۱) خودتان را معرفی کنید؟
بنده سیروس غضنفری ساکن تبریز
س ۲) در چه تاریخی اسیر شدید؟
در ۱۸/۳/۶۶ به سربازی رفته بودم و در ۲۱/۴/۶۷ اسیر شدم.
س ۳) از لحظه اسارت بگویید؟
موقعی که توسط عراقیها اسیر شدم و ما را به العماره منتقل کردند…»
سایت وزارت اطلاعات موسوم به نجات، ۱۴شهریور۹۵، بریده مزدور استخدامی عبدالله افغان:
–
«… رژیم سعودی درکمک به صدام ازرجوی برای مراسم حج درسال ۶۶دعوت بعمل آورد
ودرهمان سال بود که کشتارحجاج ایرانی صورت گرفته بود وبه اصطلاح زهرچشم
ازایران بخاطرپیروزی ها یش درجنگ گرفته بود اینجا بود که معلوم شد رجوی
چقدردراین قضیه دست داشته است[!!!]…»
برنامه تلویزیونی «شبکه مستند رژیم»، ۱۲اردیبهشت۹۶، با شرکت مأمور وزارت اطلاعات قربانعلی حسیننژاد:
–
«… یکی از اقدامات سازمان که با هماهنگی عراق صورت گرفت و سالها از نظر
پنهان بود نقشآفرینی در کشتار حج سال ۶۶ بود، گرچه تنش هایی بین عربستان و
ایران پدید آمده بود، اما دو کشور در حال نزدیک شدن به همدیگر و حل
اختلافاتشان بودند، اختلافی که هم برای صدام و هم برای رجوی که از حمایتهای
مالی سعودی بهرمند می شدند ناگوار بود.
ماموران
عراقی که مصونیت دیپلماتیک داشتند مواد منفجره و تصاویر امام خمینی را به
عربستان انتقال دادند، اعضای سازمان نیز با گذرنامه های عراقی و از اسامی
جعلی تحت نظر فردی بنام سروان خالد به عربستان اعزام شدند و خود را میان
زائران ایرانی جای دادند.
آنها در یک حرکت برنامه ریزی شده در گیری بین حجاج و نیروی پلیس عربستان را آغاز کردند و همه تحرکات آنها به نام ایرانیان نوشته شد.
در آشوب آن سال مکه ۲۷۵نفر از حجاج ایرانی کشته شدند، عربستان مقصر این فاجعه را نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد…»
خبرگزاری نیروی
تروریستی قدس موسومبه تسنیم، ۱۲شهریور۹۶، دروغپراکنی دجالانه باپوشش
گفتگو با یک مأمور استخدامی وزارت بدنام اطلاعات بهنام «مریم سنجابی»:
–
«درکشتار حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۶ هم می توان ردپای سازمان منافقین را
مشاهده کرد. چنان که مهدی ابریشمچی، در مذاکره با افسران اطلاعاتی عراق می
گوید ملک فهد دعوتنامه رسمی را برای حضور منافقین در مراسم ارسال کرده بود.
لذا مسعود رجوی در سال ۶۶ با دعوتنامه رسمی ملک فهد، محرمانه عازم عربستان
شد…»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر