با توجه به اظهارات مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا اینطور به نظر می رسد که ایالات متحده آمریکا تصمیم نهایی خود را درباره ایران گرفته است. اما آیا واقعا این چنین است؟
پمپئو گفت رژیم ایران بیشتر به «باند مافیا» شباهت دارد تا حکومتی که یک کشور را اداره می کند. او درباره مال اندوزی مقام های ارشد نظام در چهل سال گذشته سخن گفت و اینکه چطور مسئولان نظام روز به روز ثروتمند تر و مردم فقیرتر شدند. او از شماری از مقام های جمهوری اسلامی و دارایی های آنان در بانک ها نام برد و به موضوع سرکوبی آزادی و ترور روحانیون و روشنفکران و شهروندان منتقد و تهدید آفرین بودن حکومت برای امنیت بین الملل و حمایت از شبه نظامیان تروریستی اشاره کرد. پمپئو گفت رژیم ایران با تحریم های بی سابقه روبرو خواهد شد. اظهارات وزیر امور خارجه با تشویق گرم حاضران همراه بود.
اما، ترامپ در دیدار با پوتین مسئولیت برخورد با ایران در سوریه را به روس ها واگذار کرد و اینکه ائتلاف عربی وظیفه مقابله با ایران در یمن را به عهده بگیرد.
ایران در واکنش به این تهدید گفت که قصد خروج از سوریه را ندارد. علاوه بر این، نفتکش های سعودی در دریای سرخ در معرض حمله ایران قرار گرفتند. این اقدام منجر به آغاز دور تازه ای از تنش و ناامنی در مسیر کشتیرانی بین المللی می شود و انتقال نفت به اروپا را با مشکل روبرو می کند.
ایران این گزینه را در واکنش به تحریم های نفتی که توسط دولت آمریکا اعمال می شود در نظر گرفت و با نادیده گرفتن وعده های رییس جمهور روسیه از خروج از سوریه سرباز زد.
رویکرد حکومت ایران بیانگر یک واقعیت است و آن اینکه مقابله با ایران یک وظیفه همگانی یا به عبارتی وظیفه جامعه جهانی بوده و باید این رویکرد بخشی از استراتژی فراگیر برای مقابله با ایران در یمن و سوریه و کشورهای دیگر باشد. در غیر اینصورت، «هیتلر» جدید منطقه را به سمت  جنگ خانمان سوز و تمام عیاری سوق خواهد داد. جنگی که نه تنها منجر به توقف صادرات نفت می شود بلکه امنیت کشتیرانی را هم به خطر انداخته و پایگاه های آمریکا در منطقه و کل اروپا در معرض تهدید قرار می گیرند.
 روس ها نتوانستند ایرانیان را متقاعد کنند تا از سوریه بروند. اروپا هم موضع روشن و واضحی نسبت به تروریسم دولتی ایران ندارد و همین زمینه ساز افزایش نفوذ کارگزاران ایران در منطقه شده است. باید استراتژی جامع و فراگیری برای مقابله با افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه چه در یمن و یا سوریه در نظر گرفته شود و باید استراتژی مشابه مقابله با برنامه هسته ای ایران اما این بار در خصوص برنامه موشکی این کشور دنبال شود. باید ایران را مجبور کرد تا از یمن خارج شود و از مرزهای اسراییل فاصله بگیرد. حضور برون مرزی ایران در هر کشوری باشد -چه یمن یا سوریه یا عراق و لبنان- تهدیدی برای امنیت بین المللی به شمار می رود.
کسی جلوی این رژیم وحشی را نگرفت تا اینکه ریشه پیدا کرد، شاخ و برگ پیدا کرد و کنترل همه مناطقی را که با کمک آمریکایی ها به آنها دسترسی پیدا کرده بود در اختیار گرفت. برخی از مقام های دولت سابق آمریکا اعلام کردند که با حکومت ایران در برخی موارد همدست بودند. چنانچه ایالات متحده آمریکا در شرایط کنونی در صدد جلوگیری از خطر ایرانی است باید به اظهارات مقام های نظامی اش عمل کنند. گویا فرماندهان نظامی آمریکا تنها گروهی هستند که از برنامه های ایران و حجم تهدید آفرین بودن آن خبر دارند. نباید مقابله با ایران را دستکم گرفت. مقام های نظامی آمریکایی می دانند که روسیه از مهار کردن ایران ناتوان است. به گفته مرکز مطالعات راهبردی آمریکا «دولتمردان کهنه کار خطاب به رییس جمهور آمریکا گفتند که امتیازات بیشتری به پوتین ندهد. جان بولتون رییس شورای امنیت ملی معتقد است که آمریکایی ها نباید کنترل پایگاه تنف را از دست بدهند و به هر قیمتی که شده تلاش کنند که آن را واگذار نکنند. او بر موضوع خروج نیروهای ایرانی از همه مناطق سوریه و نه تنها استان های جنوبی تاکید کرد. مقام ارشد اداره مبارزه با تروریسم در آمریکا هم اعلام کرد نبرد با داعش در عراق و سوریه هنوز به پایان نرسیده است. او گفت (صرفنظر کردن از نقش آمریکا برای مقابله با رویدادهای جاری غیر ممکن است.) معامله بین ترامپ و پوتین که قبل از نشست چند روز پیش هلسینکی انجام شد بر این فرض گذاشته شد که روسیه برای همکاری با آمریکا در راستای رسیدن به راهکار سیاسی در سوریه جدی بوده و به این نکته باور دارد که کاهش خشونت در اولویت قرار دارد و منجر به بازگشت پناهجویان می شود. و اینکه مسکو از توان و اراده لازم برای مهار و متقاعد کردن تهران برای واگذاری مناطق تحت نفوذش در جنوب سوریه برخوردار است. البته همه این فرضیه ها کاملا اشتباه از آب درآمد.»
تحولات جاری بیانگر این واقعیت است که ایران گروه های شبه نظامی «حشد شعبی» عراق را راهی سوریه کرد تا در کنار نیروهای «حزب الله» بجنگند. حکومت ایران این نیروها را برای دفاع از مناطق تحت نفوذش در سوریه به کشتن می دهد. حکومت ایران با دادن تسلیحات به حوثی ها در جبهه جنوبی تنش آفرینی می کند و بدین ترتیب، ایران کنترل بخش جنوبی دریای سرخ و مرزهای سوریه و اسراییل از شمال را در اختیار گرفت.
عدم قاطعیت آمریکا و دودلی اروپایی ها و رها کردن روس ها یا اعتماد مطلق به آنها بدون قدرت چانه زنی همه و همه اشتباه بوده چرا که دست آخر، ایران بازی در منطقه خاکستری یعنی جایی میان آمریکا و روسیه و اروپایی ها را در دست گرفته است. ایران از این بی ثباتی موضع جهانی استفاده می کند. این عدم قاطعیت به نقطه قوت ایران تبدیل شده و فرصتی برای افزایش نفوذ به این کشور داده است. این در حالیست که دولت آمریکا تنها رویکرد تشدید تنش لفظی را در پیش گرفته است. و هنوز منتظر لحظه سرنوشت ساز هستیم.