تاریخچه فتنهانگیزی ۹مرداد۱۳۶۶ فاشیسممذهبی ولایتفقیه، درمقدسترین مکان مسلمانان با صدها کشته از حجاج خانة خدا و ایجاد جنگ روانی علیه مجاهدین خلق بعد از ارتکاب جنایت
درشمارههای پیش دیدیم که چطور خمینی
برای فرار از افشای جهانی عملکردهای دجالانه روابطش با اسرائیل و امریکا
که آنرا «شیطان بزرگ» مینامید و مدعی بود که هرگز با آنها رابطهای نخواهد
داشت چون این رابطه مانند رابطه «گرگ با میش» خواهدبود! یک ماجراجویی
بیسابقه در تاریخ اسلام را در پیش گرفت و با ارسال مواد منفجره و پاسداران
جنایتکارش قصد تسخیر کعبه را کرد اما در مقابله با پلیس عربستان به سختی
شکستخورد و تنها در این میان صدها زائر بیگناه قربانی مطامع شوم او شدند.
اما در اینجا هم مجددا به یک سد بزرگ، یعنی تنهاهماورد رژیمش (مجاهدین)
برخورد که از همان روز نخست به افشای جهانی پشتپردههای این وقایع
پرداختند، امریکه سرآغاز موجیاز محکومیت رژیماو در جهان اسلام و
درسراسرجهان شد. رژیم خمینی متقابلا به یکسری اقدامات تروریستی نظیر
حملهبه سفارت عربستان درتهران و کشتهومجروح کردن دیپلماتهای این کشور
روی آورد، اما نتوانست از این تشبثات طرفی ببندد. اکنون به ادامة وقایع و
واکنشهای بعدی او در این رابطه میپردازیم:
متوسلشدن خمینی دجال به حربه «فراربه جلو» برای گریز از بدنامی و ننگ سیاسی-مذهبیاش
خبرگزاری فرانسه در تاریخ
۱۷مرداد دربارة شکست تشبثات دیپلماتیک رژیم خمینی برای مقابله با انزوا و
محکومیت بیسابقه خود بخصوص در میان کشورهای اسلامی، طی تفسیری گفت: «رژیم
ایران نگران از اینکه مبادا کاملاً در دنیای اسلام ایزوله گردد، از فردای
وقایع مکه، یک تهاجم دیپلماتیک را آغاز کرد. این تهاجم بهویژه باهدف
سفارتهای اسلامی شاغل در تهران و اعزام هیئت به کشورهای اصلی مسلمان
غیرعرب همراه بود… اما هیچکس واقعاً در عمل و حرف پشت ایران نرفت».
بهدنبال این شکستهای
مفتضحانه دیپلماتیک، خامنهای رئیسجمهور وقت رژیم روز جمعه ۱۵مرداد۶۶ در
خطبههای نماز ریایی عیدقربان، به انزوا و طردشدگی بیسابقهای که پس از
افتضاح بزرگ جنایت ننگین پاسداران و چماقداران خمینی در مکه گریبانگیر
رژیم شده، اعتراف کرد و با اشاره به ابراز انزجار و موضعگیری اکثریت
قریببهاتفاق دولتها و رؤسای کشورهای منطقه علیه نظامشان با عبارات
دجالگرانة آخوندی گفت:
– «همه… به آنان تبریک گفتند. همه باهم همدست شدند تا این توطئه را انجام دهند.»
خمینی نیز بعد از همه این
فضاحتها، از شدت گزیدگی از ضربه سیاسی بزرگی که دریافت نموده بود، طی
اطلاعیهای که بنام دفتر تبلیغات ضداسلامی حوزه جهل و جنایت قم منتشر نمود
مطابق یک قاعده شناختهشده که هرکجا با شکست و فضیحت فاحشی مواجه میشود
سوزوگداز خود را نهایتاً متوجه «دشمن اصلیاش» یعنی «مجاهدین» کرد و گفت:
– «ما دست و همدستی «مجاهدین»… و پیوند مرموز کفر و نفاق را در این فاجعه خونین میبینیم»!
البته لجنپراکنی خمینی
علیه مجاهدین در رابطه با افتضاح گریبانگیرش در مکه کاملاً قابلفهم بود؛
زیرا مجاهدین و مقاومت عادلانه مردمایران بودند که رژیم او را بیآینده و
بیثبات کرده و تهاجمات سنگین و بیوقفه ارتش آزادیبخش ملی در آن ایام بود
که اینچنین او را در تنگنای خفهکننده گرفتار ساخته بود آنچنانکه هرروز
برای فرار از یک رسوایی و شکست، به رسوایی و شکست بزرگتر دیگری میآویخت.
–
در همین رابطه، ورقپاره رسالت در شماره مورخ ۱۳مرداد۶۶ خود از قول یک
بهاصطلاح منبع آگاه! ماجراجویی تروریستی پاسداران را سناریوی از پیش
تعیینشدهای که گویا علیه همان پاسداران به اجرا درآمده قلمداد کرد و
بهنحو مضحکی مدعیگردید که «تعدادی از مجاهدین» نیز درحالیکه ملبس به
لباس عربی بودند، به مزدوران و چماقبدستان رژیم حمله کردهاند!
– رادیو رژیم دجال نیز
روز ۱۴مرداد۶۶، بهنقل از یکی دیگر از نشریات رژیم اعلام کرد که این واقعه
پس از توافق بین ۴گروه یعنی آمریکاییها، سعودیها عراقیها و «مجاهدین»
انجام شدهاست!
بیرون زدن حقیقت و افشای واقعیتهای پشتپرده در توطئة فاجعهبار مکه، ازمیان جنگ و جدال گرگهای حاکم
براساس اسنادی که تاکنون
انتشار عمومی پیداکرده است، همزمان با روضهخوانیهای دجالانة رژیم
جنایتکار آخوندی برای «ردگمکنی» جنایت دسیسهبارش در مکه، حقیقت با وضوح
تمام در مکاتبات درونی بالاترین مقامات نظام آخوندی ردوبدل میشده است.
نمونههایی از این قبیل:
–
اعتراف قائممقام رهبرنظام در نامه خصوصی درونحکومتی به خمینی، حتی چند
ماه قبل از فاجعه مکه، بهدنبال کشف مواد منفجرة صادراتی پاسداران به مراسم
حج در سال۱۳۶۵:
منتظری جانشین وقت ولیفقیه رژیم درنامهای بهتاریخ ۱۷مهر۱۳۶۵خطاب به خمینی نوشته است:
–
«سپاه در وقت حج یک کار غلط ناروا انجام میدهد و از ساکهای حدود صدنفر
حجاج پیرمرد و پیرزن بدون اطلاع آنان سوء استفاده میکند به نحوی که در
عربستان در وقت حج آبروی ایران و انقلاب را بردند و آقای کروبی ناچار شد از
ملک فهد طلب لطف کند، لابد حضرتعالی شنیدهاید» (کتاب خاطرات منتظری، جلد
دوم، صفحه ۱۱۵۵)
– اعتراف مجدد منتظری، چند ماه بعد از فاجعه مکه دریک نامة خصوصی دیگر درونحکومتی:
منتظری که آنزمان در
موضع مسئولیت جانشین ولیفقیه نظام قرارداشت چند ماه بعدازاین واقعه در
نامهای به خمینی نسبت به عملکرد مسئولان نظام در این واقعه اعتراض کرد و
نوشت:
–
«بسیاری از افراد مورد اطمینان که خود ناظر جریان و در خط مقدم راهپیمائی
بوده اند میگویند همه گناه گردن سعودی ها نیست…دشمن سال قبل از آن در
موضوع جاسازی و قرار دادن مواد منفجره در ساکهای حجاج با ما عاقلانه برخورد
و تا اندازه ای اغماض کرد و ما موضوع را رسیدگی نکردیم بلکه مغرور شدیم و
در سال بعد چنین مصیبت بزرگی برای عالم اسلام رخ داد.»
– اعتراف مجدد به جنایت پاسداران در خاطرات منتظری، ۴شهریور۶۶، در دستنوشتهای که برای دیدار با خمینی تهیه کردهبود:
–
«در مورد فاجعه خونین مکه گزارشهایی میرسد مبنی بر اینکه در بین متظاهرین و
در قالب مردم دستههایی بودهاند که پلیس سعودی را وادار به خشونت
کردهاند، لازم است بیشتر تحقیق شود و چه بسا دشمنان در بین مردم نفوذ کرده
باشند و یا خودسرانه مثل جریان سال قبل کارهای تندی انجام شده باشد و
بالاخره برای تصمیمگیری تحقیق بیشتری لازم است…» (کتاب خاطرات منتظری،
پیوست شماره۱۴۷)
– اعتراف نخستوزیر نظام، خطاب به خامنهای رئیسجمهور وقت ارتجاع، شهریور۱۳۶۷:
متن استعفای نخستوزیر
خمینی (میرحسین موسوی) خطاب به رئیسجمهور وقت ارتجاع (آخوند علی خامنهای)
یکسال بعدازاین فاجعه خود گوشهای از نقش ایادی خمینی در این جنایت را
برملا کرد در بخشی از این استعفانامه که چند دهه بعد انتشار عمومی یافت با
اشاره مستقیم به توطئهچینی پاسداران جنایتکاری که بافرمان مستقیم خمینی
در آتشافروزی مکه نقش داشتهاند، نوشته شدهبود:
«مقام محترم ریاست جمهوری
برای
آن که دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در
استعفانامه خود که برای رسانهها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر
نکردم. با این نیت که ذکر آنها انشالله در آینده برای کشورمان و دولتهای
بعدی مفید باشد، بهصورت خیلی خلاصه به بیان آنها میپردازم: …
۲-
عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد. شما بهتر
میدانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چقدر بوده
است. بعد از آن که هواپیمایی ربوده میشود، از آن باخبر میشویم. وقتی
مسلسلی در یکی از خیابانهای لبنان گشوده میشود و صدای آن در همه جا
میپیچد، متوجه قضیه میشویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده،
اینجانب از این امر آگاه میشوم. متاسفانه و بهرغم همه ضرر و زیانی که این
حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر
ساعت بهنام دولت صورت گیرد…
میرحسین موسوی ۱۴ شهریور۱۳۶۷»
– خبرگزاری
پاسداران خامنهای موسوم به فارس ۲۰مرداد۹۵، اعتراف احمد خمینی در قسمتی از
رنجنامهاش خطاب به منتظری در تاریخ ۹اردیبهشت۶۸:
«… در همین نامه در رابطه با مواد منفجره در عربستان آورده اید:
سند شماره ۱۰:
”اینک آنان که در سپاه
این کار غلط را کرده اند و در وقت حج آبرویمان را بردند غیر قابل تعقیبند…”
… آیا راهی برای کارهای انقلابی غیر از آنچه در مکه شد وجود دارد البته
اینگونه کارها گاهی بدون گیر و اشکال انجام می گیرد… به طور کلی معمول این
گونه کارها همین است.»
– اعتراف آخوند کروبی رئیس سابق مجلس ارتجاع، ۱۰خرداد۱۳۸۴:
–
روزنامه حکومتی شرق در شماره ۱۰خرداد۱۳۸۴: «کروبی، رئیس سابق مجلس، در جلسه
پرسش و پاسخ در دانشگاه بوعلی همدان گفت، دوران شعبدهبازی برای همه ما
تمام شد، باید حرف بزنیم و پاسخ بگوییم…
من
سال۶۴ نماینده امام بودم و در آن زمان مطابق با دستور امام در مدینه و مکه
مراسم هماهنگ برائت برگزار میکردیم و در سال دوم متوجه شدیم یکی از
هواپیماهای حجاج با ۱۱۰نفر مسافر بازداشت شدهاند، بعد از پیگیری این مطلب
فهمیدیم، نهادی در ایران با کاروان هماهنگی کرده و در ساکهای حاجیان مواد
منفجره جایگزین کردهاند. مأموران عربستان پس از دستگیری آنان همگی را
بهزندان فرستاده و بهمن گفتند شما نماینده مردم و سرپرست حاجیان ایرانی
هستید، این عده کار خلاف انجام دادهاند و شما بهوظیفه خود برسید و این را
بهعهده ما بگذارید. فقط سه نفر از متخصصان مواد منفجره در زندان ماندند و
بقیه آزاد شدند. کروبی با اشاره به اینکه بهواسطة این موضوع مورد انتقاد
بسیاری در ایران قرار گرفته است، گفت: یک سری از همین بچهها که امروزه با
سر و پا بهسمت آمریکا میروند در آن دوران دور هم جمع شدند و به آلسعود
فحش و ناسزا گفتند و منافع کشور را قربانی تفکر بسته خود کردند و اینچنین
بود که سال بعد از آن و پس از شکایت ما، اعراب اینگونه برخورد کردند و
عدهای را به شهادت رسانیدند.»
اشاره
آخوند کروبی بهاینکه «سال بعد از آن… اعراب اینگونه برخورد کردند و
عدهای را بهشهادت رساندند» اشاره بهفاجعه کشتار حدود ۵۰۰نفر از حُجاج
ایرانی در مرداد ماه۱۳۶۶ است. در آن زمان تروریستهای صادراتی و عوامل سپاه و
اطلاعات آخوندی با انبوه مواد انفجاری که در ماههای بعد در تلویزیون
عربستان سعودی به تماشا گذاشته شد، در مکه بلوا بهراه انداختند و خانه خدا
را هم بهآتش کشیدند. هدف، تسخیر مکه در موسم حج، بهبهانه شعبدهبازی
«مراسم برائت» بود که بهگفته خمینی «در بلاد حجاز» مقرر شده بود.
– خبرگزاری مهر
آخوندها، ۲۷مرداد۸۶، اعتراف آخوند کروبی به اینکه حوادث مکه در سال۱۳۶۶
ازجمله طرحهای نظام برای صدور ارتجاع و بنیادگرایی به کشورهای دیگر بوده
است:
آخوند مهدی کروبی نماینده
خمینی در حج و سرپرست بنیاد بهاصطلاح شهید رژیم: «مسئله برائت از مشرکین و
آن تظاهرات ها یک نوعی و یک مصداقی از صدور انقلاب بود.»
–
۲۸اردیبهشت۱۳۸۱، اعتراف یکی از مهرههای ولیفقیه ارتجاع به توطئهچینی
پاسداران جنایتکار در مکه درسال۶۶ و تأیید این موضوع توسط هردو باند غالب و
مغلوب نظام:
روزنامه
حکومتی سیاستروز بهتاریخ ۲۸اردیبهشت۱۳۸۱ بهنقل از یوسف بختیاری، از
مهرههای باند ولایتفقیه، فاش کرد که محسن میردامادی، رئیس وقت کمیسیون
امنیت و سیاست خارجی مجلس رژیم و معاون نمایندة خمینی در حج، جزء گروه
طراحان برنامه «آشوبآفرینی در مکه» بوده است.
یوسف
بختیاری با اذعان بهاینکه خودش از نزدیک شاهد ماجرا بوده است، نوشت:
«کسانیکه در سال۶۶ حج تمتع برگزار نمودند شاهد قتلعام قریب ۵۰۰نفر از
حجاج ایرانی توسط نیروی نظامی و انتظامی کشور عربستان بودند… عدهای از
دانشجویان تندرو که بعداً مشخص شد جناب آقای محسن میردامادی و دوستانش جزء
این گروه بودند، برنامهای طراحی نموده بودند که بعد از راهپیمایی حجاج که
از یکی از میادین مکه بهسمت حرم بود، داخل حرم شوند و با تصاحب بلندگوی
مسجدالحرام شعار مرگ برآمریکا و مطالب دیگر را قرائت نمایند که پلیس
عربستان از این قضیه مطلع میشود. آگاهان شدت عمل عربستان را ناشی ازاین
مسأله میدانستند…»
بختیاری
نتیجه گرفت: «از دادگستری تهران انتظار میرود که گروه تحقیق را برای
بررسی مسائل پشت پردة حج سال۶۶ تشکیل دهد… امید است با پیگیری دادگستری
تهران، مسائل روشن شود که چگونه بعضی از آقایان که هماکنون شعار
اصلاحطلبی میدهند در آن سال با حرکات افراطی خویش زمینهساز آن کشتار
فجیع گردیدند».
محسن
میردامادی از «گروگانگیران سفارت امریکا» است او از سال۶۰ تا۶۶
«ازسرکردگان بعثه خمینی» در ایام حج بود و از سال۱۳۶۴ به «قائممقامی کروبی
نماینده خمینی در اینکار» ارتقا یافت وی در دوران آخوند خاتمی «دبیرکل
جبهه مشارکت»
واز اصلاحطلبان قلابی و
مدتها «رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع» شد. علی شکوری راد
هم از «بهاصطلاح اصلاح طلبان» و «نماینده دورة ششم مجلس ارتجاع» و «عضو
شورای مرکزی حزب مشارکت» بوده است.
پسازاین افشاگری، هردو باند رقیب ظاهراً
متخاصم رژیمآخوندی با نگرانی و وحشت از مصالح نظام، بلادرنگ عکسالعمل
نشان دادند و متحدا به رفعورجوع و ماستمالیکردن آن پرداختند:
روزنامه
حکومتی جمهوری اسلامی بلادرنگ در فردای همان روز یعنی ۲۹اردیبهشت۱۳۸۱
نوشت: «دیروز یک روزنامه دارای گرایش راست، مطلبی را تحتعنوان پشت پردة
وقایع حج۱۳۶۶ بهچاپ رساند که با هیچ معیاری جز معیار (دیگی که برای من
نمیجوشد…) منطبق نیست… آنچه در این میان متأسفانه قربانی میشود مصالح
کشور است… در این صورت چه کسی باید پاسخگوی چاپ مطلبی باشد که بهخاطر
ضربهزدن به رقیب، مواضع امام، منافع ملی و مصالح کشور را زیر سؤال میبرد و
دولتمردان مجرم سعودی و حامیان آمریکایی آنها را تبرئه میکند… واقعیت این
است که حتی اگر چنین ادعایی درست باشد، قبل از هرچیز باید روزنامهای که
اینگونه بهمنافع ملی و مصالح کشور ضربه وارد میکند و دشمنان و مجرمان را
تبرئه می نماید تحت تعقیب قانونی قرارگیرد».
روزنامه آفتاب متعلق
بهباند خاتمی نیز در همان روز ۲۹اردیبهشت۱۳۸۱ نوشت: «این که در شرایط خطیر
تهدیدات خارجی یکی از روزنامههای صبح مسائل حدود ۱۵سال گذشته را پیش
میکشد… واقعاً انسان را به یک نگرانی عمیق وادار میسازد.
ما تا چه حد و فراتر از
کدام خطوط قرمز حاضر بهمقابله و حمله بهیکدیگر هستیم و تحت چه شرایطی این
درک را خواهیم داشت که منافع ملی را بازیچة امیال سیاسی نکنیم؟
متأسفانه در جریان
فوقالذکر که یک موضوع کاملاً فراموششده بهطور ناشیانه وجاهلانه زنده
میشود و توجه نمیگردد که در صورت انتشار حرف و حدیثها و شایعات پیرامون
آن، چه عواقب خطرناکی گریبان کشور را میگیردـ هیچ چارهای نداریم که
مسئولان بالای نظام را بهبرخورد فوری و قاطع با آن فراخوانیم».
–
اعتراف به سوءاستفاده رذیلانه پاسداران از ساکهای حجاج در سال۱۳۶۵ برای
انتقال مواد منفجره به مراسم حج، در کتاب خاطرات حسینعلی منتظری قائممقام
خمینی:
منتظری در قسمتی ازکتاب خاطراتش در صفحه ۳۳۹
مینویسد: «سپاه در وقت حج برای انتقال مواد انفجاری به عربستان از ساکهای
حدود صد نفر از حجاج بدون اطلاع آنان سوءاستفاده کرد و پس از کشف آن و رفتن
آبروی ایران در همانجا زمزمه راه میاندازند که خوب است بگوییم این کار
از طرف سید مهدی هاشمی بوده است…».
– اعتراف منتظری قائممقام وقت خمینی در نامه خصوصیاش بهاینکه درفاجعه سال۶۶ مکه، «هجوم و حمله از طرف بچههای نپخته ما شروعشد»:
منتظری درتاریخ ۲اردیبهشت
۶۷، طی نامهای خطاب به خمینی مینویسد: «راجع به مساله حج نمیدانم وقایع
مکه را تا چه اندازه به حضرتعالی گزارش دادهاند. بسیاری از افراد مورد
اطمینان که خود ناظر جریان و در خط مقدم راهپیمائی بودهاند، میگویند همه
گناه گردن سعودیها نیست و ممکن بود راهپیمائی آبرومندانه انجام شود و به
اینجا هم منجر نشود، ولی در اثر تندی بچهها و بیبرنامگی، اجمالا هجوم و
حمله از طرف بچههای نپخته ما شروع شد و سوژه به دست دشمن داد، هر چند دشمن
مجهز و مهیا بود و دنبال بهانه میگشت تا ما را سرکوب کند. دشمن در سال
قبل از آن در موضوع جاسازی و قرار دادن مواد منفجره در ساکهای حجاج با ما
عاقلانه برخورد کرد و تا اندازهای اغماض کرد و ما موضوع را رسیدگی نکردیم،
بلکه مغرور شدیم و در سال بعد چنین مصیبت بزرگی برای عالم اسلام رخ داد و
دشمن از موضوع سال قبل نیز بهرهبرداری کرد. و علی ایحال، اگر ولو به حسب
صورت تغییری در بعضی مسئولین حج و روش آنان انجام میشد و آنان عاقلانه
وارد میشدند، بسا بدون اینکه از حضرتعالی مایه بگذاریم و با شکست مواجه
شویم، مساله قابل حل بود». (کتاب خاطرات منتظری، صفحة۱۰۴۹)
منتظری تاکید میکند که «هجوم و حمله از طرف بچههای نپخته ما شروع شد»
–
اعتراف احمدینژاد رئیسجمهور وقت نظام در بهاصطلاح مناظره با میرحسین
موسوی کاندیدای ریاستجمهوری ارتجاع، قبل از نمایش انتخابات، در تلویزیون
حکومتی ۱۴خرداد۸۸:
احمدینژاد
رئیسجمهور وقت رژیم خطاب به میرحسین موسوی در تلویزیون شبکه خبر آخوندها
۱۴خرداد۸۸: «آقای موسوی! در همین عربستان رابطه ما الان چه جوری است؟ رابطه
آقای موسوی چه جور بود؟ من نمیخواهم بگویم در دوره جناب آقای موسوی، از
گذرنامه و فرودگاه ایشان چی بردند آنجا و دستگیر شد و چه بساطی علیه کشور
راه افتاد؟! اما همین مقدار میگم که رابطة ما با آنها قطع شد؛ یعنی جوری
عمل کردند در دوره آقای موسوی که رابطه از اساس قطع شد با عربستان. من تعجب
میکنم حالا ایشان الان نگران رابطه با عربستان هستند!…»
– اعتراف خبرگزاری سپاه پاسداران ارتجاع موسوم به فارس ۱۳آذر۹۶ درمطلب «ناگفتههای وزارت ارشاد دولت اصلاحات در گفتوگو با مهذب»:
سؤال
خبرگزاری سپاه پاسداران خامنهای: «اتهامی متوجه دو نفر از جمله آقایان
شکوری راد و میردامادی هست که می گفتند امثال میردامادی در بحث نصب
بلندگوهای آن سال شلوغ کاری کرده بودند. در مناظره سال ۸۸ بین آقایان کروبی
و احمدی نژاد هم کروبی اشاره به این مسئله داشت و به نوعی ضمنی آن را
تأیید کرد.»
مصطفی
مهذب با سابقة ۶سال عضو شورای عالی حج رژیم و ۴سال معاونت آخوند محمد
خاتمی در وزارت ارشاد آخوندها: «دقیقاً از این موضوع اطلاع ندارم. در جلسات
دعای کمیل مدینه یک عده متصدی برق و بلندگو هستند. من بیشتر در جلسات
مشورتی و تصمیم گیری بودم. حقیقتاً نمی توانم بگویم چنین چیزی هست. ممکن
است بوده باشد و ممکن هم هست نبوده باشد ولی یقین ندارم که بیان کنم. ولی
آقای کروبی هیچ توجهی به تذکرات نداشت، ما که جزو شورا بودیم می فهمیدیم
اینها دارند سراسیمه می آیند و می گویند امروز دارد اتفاقاتی می افتد. هرکس
جای کروبی بود با امام مشورت می کرد. امام اگر احساس می کرد ممکن است
اتفاقی بیفتد هیچ گاه راضی نمی شد این بچه های ویلچری را از دست بدهد. صد
سال این کار را نمی کرد.»
–
اعتراف علی فلاحیان وزیرسابق اطلاعات آخوندها، درمصاحبه با حسین دهباشی از
مسئولان سابق رسانهای ستاد آخوند حسن روحانی، سایت حکومتی تاریخ آنلاین
۱۸تیر۹۶:
ارسال سلاح به عربستان هم بود؟ یعنی اون سلاحها و مواد منفجره که توسط حجاج رفتهبود اونجا، جزو اتهامات آقای سید مهدی هاشمی بود؟
آخوند جنایتکار فلاحیان:
در این پرونده مطرح نشد، ولی خب ایشون جزو چیز، نهضتهای آزادیبخش، بود
اینکارها هم جزو برنامههاشون بود! نهاینکه نبود!
دهباشی: آخه، ازاینجهت
که من وقتی یک یادداشتی رو منتشر کردم که این نکته مطرح شد، بیت آقای
منتظری بهمن پاسخ داد که زمان ارسال مواد منفجره به عربستان توسط حجاج،
یکسال بعد از برکناری ایشون بوده، اگرچه البته ایشون وقتی برکنار میشوند
نماینده آقای منتظری میشوند دوباره در همونجا!
آخوند جنایتکار فلاحیان:
نه ببینید! داستان اون جزو… وقتیکه تو نهضتهای آزادیبخش بود یکسری
برنامههایی… حالا در اونجا ممکنه اشتباه کرده باشه، خب؟ در این پرونده ما
به جرائمش رسیدگی کردیم، اون جرائم، جرائم نظامی میشه، باید میرفت تو
دادگاه نظامی، برخورد میشد، ما برخورد نکردیم!…
– اعتراف به انتقال مواد منفجره
ازطریق ساک زائران ایرانی به عربستان بدون اطلاع حجاج، در «اوج دفاع»، کتاب
خاطرات رفسنجانی، رئیس وقت مجلس ارتجاع، ۲۰مرداد۶۵:
«آقای
بشارتی اطلاع داد که عربستان اعلان کرده چند نفر از حجاج ایرانی در
ساکهای خود تیانتی داشتهاند… درباره کاروانی که در جده گیر افتاده و
جمعی از حجاج که در ساک آنها مواد منفجره کشف و بازداشت شدهاند، پیگیری
کردم. معلوم شد. که حجاج بیاطلاع بودهاند. فقط رئیس کاروان میدانسته. به
وزارت خارجه و اطلاعات گفتم که برای ملاقات با رئیس کاروان در حج تلاش
کنند.»
–
اعتراف عبدالله نوری، «نفوذ گروه تندرو در بعثه دربروز حادثه بیاثر نبود و
مهار از دست دررفته بود» درکتاب خاطرات رفسنجانی، رئیس وقت مجلس ارتجاع،
سال۶۶، صفحة۲۳۸ و۲۳۹:
رفسنجانی
در خاطرات سال۱۳۶۶ خود، بااستناد به گزارشی که عبدالله نوری چندروز
پیشازاین یادداشت، بهاو داده بوده، مینویسد: «توضیحاتی درباره جمعه
خونین دادند معتقدند نفوذ گروه تندرو در بعثه در بروز حادثه بی اثر نبوده و
مهار از دست در رفته بود!»
– اعتراف آخوند احمد علم الهدا نمایندة ولیفقیه ارتجاع در استان خراسان در سایت وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان اول آبان۹۱:
–
«آیت الله علم الهدی ادامه دادند: اگر بررسی صورت گیرد میبینیم خواهرانی
که در جهت منویات انقلاب به شهادت رسیدند، درست در زمان اثرگذاری این اتفاق
افتاده است. به طور مثال درکشتار حجاج سال ۶۶ اگر زنان به شهادت
نمیرسیدند صدای مظلومیت این شهدا به این اندازه رسا نمیبود، و یا در
جنایات منافقین اگر خواهران ما به شهادت نمیرسیدند، حرکتهای منافقانه و
شیطانی آنها به عنوان یک جنایت گذاشته نمیشد.»
ادامه این مطلب را در قسمت بعدی آن دنبال کنید…
ادامه دارد…