۱۴۰۲ آذر ۹, پنجشنبه

مقاومت ایران، پادزهر فاشیسم جنگ‌افروز دینی

 مقاومت ایران، پادزهر فاشیسم جنگ‌افروز دینی

 مقاومت ایران؛ پادزهر فاشیسم جنگ‌افروز
مقاومت ایران؛ پادزهر فاشیسم جنگ‌افروز

رابطهٔ فاشیسم و جنگ‌افروزی، مانند رابطهٔ عقرب و نیش‌زدن است. وقتی عقرب نتواند نیش بزند، فلسفهٔ وجودی خود را از دست داده است. همان‌طور که عقرب نمی‌تواند بدون نیش‌زدن معنا داشته باشد، فاشیسم نیز بدون جنگ‌افروزی موضوعیت خود را از دست می‌دهد.

 

جنگ‌افروزی در خدمت «اوجب واجبات!»

تجاوز به حریم همسایگان و اشغال خاک آنان به‌منظور تأمین منابع مادی و انسانی بیشتر و نیز پیدا کردن فضای گسترش قلمرو، از ویژگیهای فاشیسم است. فاشیسم هرگز در جغرافیای خود نمی‌گنجد. هیتلر اعتقاد داشت که «طبیعت مرز سیاسی نمی‌شناسد... خاک برای مردمی است که قدرت گرفتن آن را دارند...» فاشیسم دینی تحت نام فریبنده و دجالگرانه «صدور انقلاب» در گام نخست به اشغال کشورهای مسلمان و در گام‌های بعدی به فتح دیگر سرزمین‌ها می‌اندیشد. ایجاد نهادی سرکوبگر و تروریستی به نام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» برای عملی کردن این حرص و آز اشغالگرانه است.

«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است» (صحیفه خمینی. ج ۲۱، ص ۱۰۸)

«من با اطمینان می‌گویم اسلام [بخوانید سلطه فرعونی خمینی]، ابر قدرتها را به خاک مذلت می‌نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد» (صحیفه خمینی. ج ۲۰، ص ۱۱۸).

در مورد فاشیسم دینی نباید به بیراهه رفت و طینت جنگ‌افروزانهٔ آن را ناشی از قدرت ناداشته فرض کرد.

صرف‌نظر از شعارهای عوام‌فریب و دهان‌پرکن مانند «انقلاب بزرگ جهان اسلام» یا «به خاک مذلت‌نشاندن ابر قدرت‌ها!»، آنچه این جنگ‌افروزی را حیاتی و بلکه تئوریزه می‌کند، «اوجب واجبات!» یا همان حفظ فاشیسم دینی در برابر قیامهای مردم ایران است. به‌عبارت دیگر جنگ‌افروزی در این حاکمیت اهریمنی در خدمت بقای آن است.

 

فاشیسم دینی، درگیر در سه جنگ همزمان

مریم رجوی در پیام خود به کنفرانس مقابله با جنگ‌افروزی رژیم ایران در پارلمان انگلستان، فاشیسم دینی را درگیر در سه‌جنگ همزمان می‌داند:

«اول: جنگ با جامعه جهانی با فعالیت‌هایی مثل ساختن بمب هسته‌یی یا فرود آوردن پهپادهای مرگبار بر سر مردم اوکراین.

دوم: جنگ با کشورهایی در منطقه؛ از طریق درگیر کردن گروه‌های شبه‌نظامی نیابتی‌اش و برافروختن آتش جنگ در سوریه، یمن، عراق و امروز در اسراییل و غزه.

اما سومین و مهم‌ترین جنگ این رژیم با مردم ایران است. از شروع جنگ خاورمیانه در ۱۵مهر (۷اکتبر) تا به‌حال، آخوندها۱۷۰نفر را در ایران اعدام کرده‌اند. آنها با اعدام می‌خواهند از فوران مجدد قیام جلوگیری کنند».

 

رابطهٔ حفظ نظام و جنگ‌افروزی

مریم رجوی تأکید می‌کند که نظام مبتنی بر ولایت فقیه، «جنگ با جامعه جهانی و منطقه را هم برای حفظ حاکمیت خود در داخل ایران می‌خواهند».

این تمام حرف است. خامنه‌ای به‌صراحت اذعان کرده است که اگر حکومتش جنگ را به خارج از مرزهای ایران نکشاند یعنی در سوریه و لبنان و فلسطین و عراق و یمن نجنگند، باید در خیابانهای کرمانشاه و همدان با مردم ایران بجنگد.

جواد عنایت استاندار رژیم در خراسان جنوبی به‌صورت معکوس به همین مفهوم اعتراف کرده است:

«هر وقت در ایران اسلامی اغتشاش یا فراز و نشیب‌هایی باشد، آن طرف در یمن در فلسطین در لبنان در عراق در سوریه و کشورهایی که در خط مقدم مقاومت هستند، در آنجا درگیریها و مشکلاتی نیست و آمریکا و وابستگانشان در یک آرامش و آسایش به‌سر می‌برند؛ چرا؟ برای این‌که ام‌القرای جهان اسلامی یعنی جمهوری اسلامی ایران در داخل دچار مشکلاتی شده است. هر وقت در داخل ایران ما ثبات، امنیت آرامش وحدت و یکپارچگی را ببینیم، عکسش ثابت می‌شود. آن وقت نیروهای مقاومت [شبه‌نظامیان و شاخک‌های تروریستی نیروی قدس] می‌توانند... با آمریکا و اذنابش درگیر بشوند» (تلویزیون حکومتی. شبکهٔ بیرجند. ۵آذر۱۴۰۲)

 

مقاومت ایران، تنها پادزهر فاشیسم دینی

سیاست مماشات با چشم‌پوشی از سر مار در بیت خامنه‌ای، به دم و دمبالچه‌های آن آویخته است. این علاوه بر خیانت در حق مردم ایران و جهان، تقویت سر مار است؛ زیرا نظام ولایت فقیه فقط در شرایط گسترش بنیادگرایی و بحران‌آفرینی زنده است. بمباران غیرنظامیان و آواره‌سازیهای میلیونی آنان، تخریب شهرها و از بین بردن زیرساخت‌ها، همان چیزی است که فاشیسم دینی از آن ارتزاق می‌کند.

بیهوده نیست که امروز خامنه‌ای و پاسداران جنگ‌افروزش از مصائب مردم غزه به وجد می‌آیند. به‌میزانی که بتوانند در نقاط مختلف خاورمیانه و جهان آتش جنگ بیفروزند به مقصود پلید خود نائل آمده‌اند. یک جنگ [تأکید می‌کنیم] تنها یک جنگ است که مشروع، حقیقی و قابل حمایت کردن است: جنگ مردم ایران با این رژیم اهریمنی. سایر جنگ‌ها انحرافی است و سودبرندهٔ اصلی آن فاشیسم دینی می‌باشد.

نیاز نیست که شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران توضیح دهد که معنای «تمرکز بر سر مار»، گسیل‌کردن ناوهای هواپیمابر، جنگنده‌های رادارگریز و بمبهای سنگرشکن و نیز موشکهای قاره‌پیما به سوی ایران نیست. «آن کس است اهل بشارت که اشارت داند». اکنون همه می‌دانند که سیاست مماشات نه می‌خواهد و نه می‌تواند و نه منافع مشترک آن اقتضا می‌کند که با فاشیسم دینی دربیفتد. سرنگونی این معضل جهانی [نظام ولایت فقیه] تنها و تنها در ظرفیت و توان مردم و مقاومت ایران است. پادزهر تاریخی و ایدئولوژیک هیولای برآمده از رسوبات جاهلی اعصار مقاومتی است که هرگز مقهور تنوره‌کشی‌های اسلام‌پناهانهٔ خمینی و خامنه‌ای نشده است. سازمان مجاهدین خلق ایران با ارائهٔ یک اسلام بردبار و دموکراتیک و یک جمهوری برآمده از پلتفرم ۱۰ ماده‌ای مریم رجوی، با تکیه بر قیام مردم ایران، هماورد اصلی فاشیسم دینی است.

این مقاومت برای سرنگونی دشمن‌ترین دشمن ایران و جهان، از زبان مریم رجوی فرمول مشخصی را ارائه کرده است و می‌کند:

«لیست‌گذاری سپاه پاسداران، فعال‌کردن مکانیزم ماشه بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، گذاشتن رژیم در ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد و به‌رسمیت شناختن مبارزهٔ مردم ایران برای سرنگونی رژیم و نبرد جوانان شورشگر با سپاه پاسداران تروریست» (از پیام مریم رجوی به کنفرانس مقابله با جنگ‌افروزی رژیم ایران در پارلمان انگلستان. ۷آذر ۱۴۰۲).

این یک «راه‌حل روشن و عملی است. بهای این راه‌حل را مردم ایران می‌پردازند» اما حمایت از آن بی‌تردید صلح و امنیت را برای ایران و جهان به ارمغان می‌آورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر