۱۴۰۲ آبان ۲۷, شنبه

«نیروهای نیابتی سیاسی» ـ نوشته حسین فرشید

 «نیروهای نیابتی سیاسی» ـ نوشته حسین فرشید


نیروهای نیابتی رژیم عاملان جنگ افروزی وتروریزیم در منطقه

واژه "نیروی نیابتی"معمولاً مترادف با"جنگ نیابتی"است و"جنگ نیابتی"عموماً به درگیریهای نظامی گفته می‌شود که کشوری بدون دخالت مستقیم نیروهای نظامی خود، در محلی بیرون از خاک خود، با کشور یا نیروی دیگری انجام می‌دهد. این تعریف از"جنگ نیابتی"و"نیروی نیابتی" در شرایط متعارف کاربرد دارد.

اما در حکومت آخوندی ابعاد به کارگیری نیروهای نیابتی با هر کشور دیگر متفاوت است و نحوه به کار گیری آن نیز به میزان زیادی غیرمتعارف است.

از آنجایی که رژیم ولایت فقیه برای بقای خود نیاز به "بحران"و"بحران زایی"دارد، و علاوه بر نقض دائمی حقوق‌بشر و سرکوب و ترور شهروندان و مخالفان داخلی، خود را روبه‌رو با مقاومتی می‌بیند که با جدیت تمام و با پرداخت بهای سنگین برای براندازی ملاهای حاکم فعالیت می‌کند، وجود"نیروهای نیابتی"جزیی از شاکله رژیم شده است. 

نیروی قدس سپاه پاسداران از اساس و اصولاً به‌منظور ایجاد و حتی همراهی با نیروهای نیابتی راه‌اندازی شده و در اغلب جنگها و بحرانهای منطقه‌ای حضوری محسوس دارد.

در توجیه این حضور"پر خرج"، خامنه‌ای بارها مدعی شده است که اگر در این بحرانها حضور فعال نداشته باشند باید منتظر باشند تا در خیابانهای شهرهای ایران با"دشمن" بجنگند.

ورود نیروهای نیابتی در جنگهای منطقه‌ای نسبت به مداخله مستقیم نیروهای رژیم فایده بسیار بیشتر و ضرر بسیار کمتری دارد. به‌عنوان مثال جنایاتی که حزب‌الشیطان در سوریه در ۱۲ سال گذشته علیه مردم سوریه به نیابت از رژیم ایران انجام داده است، اگر قرار بود توسط پاسداران با شناسنامه ایرانی انجام شود هم راندمان کمتر و هم ضررهای سیاسی بسیار بیشتری داشت.

البته یکی از اهداف "جنگ نیابتی"در رژیم آخوندی اعمال فشار بر دولتهای مماشاتگرای غرب برای محدود کردن و تحت فشار قرار دادن"دشمن"؛ یعنی همان مقاومت ایران است که توانسته در سطح بین‌المللی یک جبهه گسترده علیه رژیم سازمان دهد که یک قلم آن حمایت ۳۴۰۰ پارلمانتر، ۱۲۰رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر سابق و هزاران شهردار در اروپا از شورای ملی مقاومت و طرح ۱۰ ماده‌ای رئیس‌جمهور آن است.

یکی از جنبه‌های غیرمعمول و غیرمتعارف "نیروهای نیابتی"در رژیم آخوندی این است که این رژیم علاوه بر داشتن"نیروهای نیابتی"مسلح و جنگجو برای انجام"جنگهای نیابتی"،"نیروهای نیابتی سیاسی" نیز دارد.

واقعیت صحنه نشان می‌دهد که دشمن اصلی حکومت آخوندی که بیش از چهل سال برای براندازی این حکومت مبارزه کرده است همانا شورای ملی مقاومت با محوریت سازمان مجاهدین است. به همین دلیل علاوه بر انجام "جنگ نیابتی"با این دشمن و به‌طور مثال حمله"نیروهای نیابتی"رژیم به قرارگاه‌های ارتش آزادیبخش ملی در عراق، در همه این سال‌ها بخشی از"جنگ سیاسی"و تبلیغاتی و شیطان‌سازی خود علیه این دشمن را نیز توسط"نیروهای نیابتی سیاسی"انجام داده است. کمک به پیشبرد امر شیطان‌سازی و هم‌چنین تهیه و به امضای برخی از ایرانیان رساندن اطلاعیه‌هایی شامل تهمت و افترا به مجاهدین و شورای ملی مقاومت از وظایف این"نیروها" هستند.

 

نمونه ها. مُشتی از خَروار!

۱- بیش از چهل سال است که مقاومت ایران برای سرنگونی رژیم فعالیت کرده و اعضای آن از همه چیز خود گذشته‌اند. این مبارزه تا به‌حال دست‌آوردهای سرنوشت سازی داشته است که هیچ ناظر بی‌طرفی؛ به‌خصوص اگر ایرانی باشد و دلش برای ایران و ایرانی بتپد، نمی‌تواند وجود این دست‌آوردها را نادیده بگیرد. از جمله این دست‌آوردها عبارتند از:

- اگر مجاهدین و مبارزه ایدئولوژیک آنها با رژیم آخوندی نبود بدون شک حالا نه تنها عکس خمینی در ماه بود بلکه عکس خامنه‌ای هم در کنار خمینی در ماه نصب شده بود (اشاره به شایعه دیده شدن عکس خمینی در ماه در ماههای اول انقلاب ۵۷).

- اگر فعالیت‌های مقاومت ایران برای پایان دادن به جنگ هشت ساله خمینی و عراق و ریختن جام‌زهر آتش‌بس به حلقوم خمینی نبود، بدون تردید خمینی در این جنگ پیروز می‌شد و این پیروزی پیامدهای وحشتناکی برای ایران و عراق و بقیه کشورهای منطقه و جهان داشت.

- اگر فعالیت‌های مقاومت ایران نبود رژیم آخوندی تا به‌حال دهها بار بمب هسته‌یی ساخته بود و سرنوشت منطقه چیزی غیرآنچه که هست بود.

- مقاومت ایران توانسته است یک آلترناتیو جدی و توانمند و معتبر برای نظام آخوندی به هموطنان و دنیا ارائه بدهد. اعتبار این آلترناتیو در حدی است که معاون سابق ریاست‌جمهوری آمریکا و بسیاری از سناتورها و نمایندگان مجالس کشورهای مختلف دنیا برای دیدار و رایزنی با رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت به مقر ایشان در آلبانی و پاریس می‌روند.

با این حال بسیاری از تحلیل‌گران و مدعیان مبارزه با رژیم وقتی در وسایل ارتباط جمعی ظاهر شده و تحلیلهایی در رابطه با آینده رژیم و ایران ارائه می‌دهند، در یک تعهد نوشته یا نانوشته به رژیم آخوندها هیچ‌کدام به هیچ عنوان نامی از مقاومت ایران و کارهای گذشته و تاثیرات آینده نمی‌برند. حتی هیچگاه و به هیچ عنوان اشاره‌ای به برنامه "ده ماده‌ای خانم رجوی برای ایران فردا"و مواد مختلف آن از جمله مبارزه برای لغو اعدام در ایران بعد از ملاها نمی‌کنند. گویی دستورالعمل خاصی در این زمینه وجود دارد و البته این چیزی نمی‌تواند باشد جز حاصل فعالیت‌ها و کارهای"نیروهای نیابتی سیاسی رژیم".

۲- در اکتبر ۱۹۹۷ طی یک زدوبند مماشاتگرایانه سازمان مجاهدین خلق از سوی ایالات متحده به‌عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی می‌گردد. سپس در ماه مه ۲۰۰۲ اتحادیه اروپا نیز سازمان مجاهدین خلق را در لیست سازمانهای تروریستی وارد می‌کند.

وزارت‌خارجه آمریکا با صدور اطلاعیه‌یی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ (هفتم مهر ۱۳۹۱) رسماً سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران را از فهرست گروه‌های تروریستی این کشور خارج کرد. این موضوع برای این سازمان که ۱۳ سال برای خارج شدن از لیست تروریستی آمریکا و اروپا از طریق بردن دولتها به دادگاههای خود آن کشورها و گرفتن کمک از مبرزترین وکلای حقوقی تلاش کرد، یک پیروزی بزرگ و برای آخوندهای حاکم بر ایران و جریان مماشاتگر غرب یک شکست محسوب می‌شد.

اما قبل از در آمدن مجاهدین از لیست تروریستی و تلاش برای ممانعت از آن نامه‌یی با امضای تعدادی از ایرانیان به ظاهر مدعی مخالفت با رژیم آخوندی منتشر شد که در آن مدعی شدند که خروج نام مجاهدین از لیست سیاه آمریکا به ضرر برقراری دموکراسی در ایران است. البته همه امضا کنندگان از مزدوران رژیم نیستند اما بدون شک هسته اصلی تهیه و امضا گیری این نوع اطلاعیه‌ها "نیروهای نیابتی سیاسی" و مزدوران رژیم هستند.

۳- آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت در اطلاعیه در تاریخ ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ در مورد وقایع اخیر فلسطین این‌گونه گفته‌اند:

"پیوسته گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم هر کس که در خاورمیانه صلح می‌خواهد باید «سر مار» را که همانا فاشیسم دینی حاکم در تهران است هدف قرار دهد و در موضوع فلسطین نیز از رئیس محمود عباس ریاست دولت فلسطین و سازمان الفتح و خواست‌های برحق آنها در مورد مردم فلسطین حمایت کامل و جامع به‌عمل بیاورد".

مقاومت ایران از سال‌ها پیش تلاش گسترده‌ای را به‌عمل آورده و می‌آورد که به جهان نشان بدهد که مانع اصلی صلح و منشاء اصلی جنگ در منطقه رژیم آخوندها یعنی همان سر مار است و باید همه توجهات علیه آن معطوف شود

اما عده‌یی که برملا شدن نقش واقعی رژیم آخوندها خوشایندشان نیست اطلاعیه‌یی را امضا کرده‌اند که در آن آمده:

"... . برخی گروهها و گرایش‌های افراطی و جنگ‌طلب و برخی فرصت‌طلبان سیاسی، منافعِ شخصی و گروهی خود را در حمله نظامی به ایران دیده و به دستاویزِهایی چون حمایتِ جمهوری اسلامی از گروه‌های افراطی و"کوبیدن سرِ مار"، خواستارِ حمله نظامی به ایران هستند. آن‌هم در موقعیتی که همه نیروهای صلح‌طلب و نهادها و شخصیت‌های بین‌المللی، از جمله دبیرِ کلِ سازمانِ مللِ متحد، می‌کوشند تا به جنگ پایان داده و از کشتارِ بیش‌تر غیرنظامیان در هر دو سوی منازعه جلوگیری کنند".

این در حالیست که هم در اطلاعیه‌های خود آقای رجوی و هم سخنرانیهای خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت و هم در بیانیه‌های سالانه شورای ملی مقاومت مستمراً توضیح داده شده است که کسی خواستار مداخله نظامی در ایران نیست و سرنگونی این رژیم وظیفه مردم و مقاومت ایران است زدن "سر مار" و ایستادن در مقابل رژیم آخوندی معنایش این نیست که به ایران حمله نظامی بشود بلکه این است که غربیها دست از مماشات بردارند و در تحریم‌های مختلفی که باید علیه رژیم اعمال شود جدی باشند و راه‌بندها را از جلوی پای اپوزیسیون برانداز بردارند. مردم ایران و مقاومت مردم ایران به‌خوبی از پس رژیم سرکوبگر بر خواهند آمد.

حال سؤال این است که بجز "نیروی نیابتی سیاسی" رژیم، چه کسی می‌تواند تهیه کننده چنین اطلاعیه‌هایی باشد و این‌که چرا برخی امضا کنندگان در دام این نیروهای نیابتی افتاده و بدون توجه به نقش رژیم در این جنگ سیاسی، امضای خود را پای چنین اطلاعیه‌هایی می‌گذارند.

بنظر می‌رسد نیروهای نیابتی سیاسی سود بیشتر و ضرر کمتری برای رژیم نسبت به مداخله مستقیم خود رژیم علیه مقاومت ایران دارد.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر