۱۴۰۲ آبان ۲۶, جمعه

قیام آبان۹۸ و پتانسیل پویای آن

 قیام آبان۹۸ و پتانسیل پویای آن

قیام آبان۹۸
قیام آبان۹۸

قیام آبان ۹۸ از نظر سرعت انتشار به‌سان شعله‌ای در خرمن خشم توده‌های به‌جان آمده بود. لشکر گرسنگان گویا گوش‌به‌زنگ و منتظر خبری بود تا هماهنگ و یک‌پارچه به خیابان‌ها بریزند و به مراکز رژیم یورش ببرند. این خبر سه برابر شدن قیمت بنزین بود.

تقریباً همه استانهای ایران و شهرهای بزرگ صحنه درگیری مردم و مزدوران رژیم بود. از خطه شیرخیز بهبهان در جنوب تا شهر گردخیز اصفهان در مرکز و از سنندج خروشان در غرب تا مشهد دمان در شرق یک‌باره علیه خامنه‌ای قیام کرده بودند.

 

فرجام پتانسیل قیام آبان

چند هفته پس از قیام، وزیر کشور روحانی مصاحبه‌یی کرد و جزییاتی از آمار و ارقامی داد که با وجود کوچک‌نمایی و تنظیم‌شدگی، گوشه‌هایی از وضعیت انفجاری جامعه را نشان می‌داد. رحمانی فضلی در ۶ آذر ۹۸ گفت: «۱۳۰ تا ۲۰۰ هزار نفر در کل کشور در صحنه اغتشاشات بودند اما این افراد در صحنه‌های مختلف تکرار می‌شدند. به این شکل که در خیابانهای مختلف در سطح شهر دست به اقدامات خرابکارانه می‌زدند اما با همه تکرارها جمعیتی حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر می‌شدند که در حقیقت نیم درصد جمعیت کشور را شامل می‌شود»

سوای سناریوسازی درباره «تکرار جمعیت»! او به زبان خودش معترف است که حداقل حدود ۲۰۰هزار نیروی جوان رزمنده صحنه‌های مختلف قیام را هدایت می‌کرده و بین ۶۰۰ تا ۷۰۰هزار از مردم معترض نیز به راهبری پیشتازان قیام و کانون‌های شورش پاسخ مثبت داده و با نیروهای خامنه‌ای چنگ در چنگ بوده‌اند. از دیگر سو، بیشتر معترضان مطابق با اذعان همین مهره رژیم از اقشار تهیدست و متوسط و از حاشیه شهرستانهای محروم هم‌چون «ملارد، شهریار، شهر قدس، بهارستان و اسلامشهر» بوده‌اند. بنابراین خامنه‌ای برای نابود کردن نهایی جنبش باید سه کار انجام می‌داد:

بخشی از این ۷۰۰هزار را جذب حاکمیت می‌کرد یعنی نیروی برانداز کف خیابان را به‌نحوی از نظر سیاسی منحرف و از براندازی منصرف می‌کرد.
بخش دیگر را با راه‌کارهای اقتصادی اجتماعی از دور قیام خارج می‌کرد مثلا با ایجاد اشتغال به کسی که به‌دلیل بیکاری آمده بود شغل می‌داد یا به میزانی گرانی و تورم را مهار می‌کرد تا انگیزه شورش محرومان و گرسنگان را بگیرد.
باقی مانده را هم با سرکوب خونین از دم تیغ می‌گذراند و کاری می‌کرد که تا دهه‌ها نه کسی به فکر قیام و اعتراض بیفتد و نه دیگر صدایی بلند شود.

 

اما پس از قیام و با وجود همه سرکوب سیستماتیک و ادامه‌دار هیچ‌کدام از این اتفاقات رخ نداد و خامنه‌ای نتوانست ذره‌یی از پتانسیل انفجاری جامعه کم کند. نه جذب سیاسی در کار بود و نه گشایش اقتصادی. البته در مورد سوم خامنه‌ای چیزی کم نگذاشت و از فرمان شلیک مستقیم به سر و گردن هم ابایی نکرد ولی او هرگز نمی‌توانست آمار شهدا را از ۱۵۰۰ شهید (و یا به‌قولی ۴۵۰۰شهید) تا ۷۰۰هزار افزایش دهد. ولی‌فقیه دیکتاتور اگر می‌خواست پتانسیل قیام را از بین ببرد باید به مورد اول و دوم می‌پرداخت و مثلا علاوه بر زمینه‌سازی برای مشارکت سیاسی مردم در حکومت و یک رفرم واقعی، به وضعیت اقتصادی و بحرانهای اجتماعی رسیدگی می‌کرد اما او به‌علت ماهیت ضدتاریخی و ساختار فاشیستی و غارتگرانه‌اش، نه می‌خواست و نه می‌توانست به هیچ‌یک از مطالبات مردم پاسخ دهد.

دلیل دیگر این مدعا آویخته شدن خامنه‌ای به کرونا بود. اگر به‌طور واقعی خامنه‌ای توانسته بود خیزش مردم را مهار کند نیازی به راهبرد جنایتکارانه در ترویج و بهره‌برداری از کرونا نداشت. در حالی که همه می‌دانند و جهان هم شاهد بود که خودش در اسفند ۹۸ با انکار ورود کرونا آن را گسترش داد و در ادامه هم از ورود واکسن به کشور جلوگیری کرد و صدها هزار نفر را روانه قبرستانها کرد. جنایتی رسوا و «ناجوانمردانه» که همان زمان هم رسانه‌های خودش به «استفاده ابزاری» از کرونا برای منکوب کردن جامعه اعتراف کردند و نوشتند که «این استفاده ابزاری از هجوم کرونا برای خفه کردن و کنترل خشم گرسنگان بی‌طبقه، به حدی ناجوانمردانه انجام شده که بعد از ۶ ماه، نه تنها موفقیتی در مهار بیماری کسب نکرده‌اند که، حتی به گواه آمارهای رسمی هم، اوضاع از کنترل خارج شده... چه چیزی بهتر از حضور این فاجعه، می‌توانست توجهات را از خشم‌های فرو خورده و مطالبات برآورده نشده، منحرف کند؟» (مستقل، ۲۲ تیر ۹۹) نکته جالب اما پیش‌بینی همین رسانه بود که در ادامه هشدار داده بود «کرونا به‌هرحال روزی تمام می‌شود و آن‌وقت این لشکر تار و مار و زخم‌خورده دیگر چیزی برای باختن ندارد. وقتی خشمش طغیان کند تا ویرانی کامل، می‌جنگد و می‌شود آنچه نمی‌خواهید بشود» و البته همین‌طور هم شد و بعد از قیام ۹۸ و بعد از پایان کرونا خیزش‌های بعدی از راه رسید. هنوز دو ماه نگذشته بود که قیام دیماه در محکوم کردن سقوط هواپیمای اوکراینی به دست سپاه خامنه‌ای فوران کرد و رادیکال‌ترین شعارها ادامه‌داری قیام را تضمین کرد. سپس اعتراضات خوزستان و بلوچستان و کشاورزان اصفهان شعله‌های قیام را برافروخته نگه داشت تا این‌که قیام ۱۴۰۱ به‌وقوع پیوست و برای همیشه به افسانه ثبات رژیم مهر باطل زد.

 

خامنه بعد از این قیام نتیجه گرفت که دیگر بازی اصلاحات و اعتدال برای جامعه جواب ندارد. او در اولین نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رئیسی را از صندوق بیرون کشید و با اتخاذ خط انقباض دست به تصفیه کامل باند اصلاحات زد. این خط انقباض هم‌چنان ادامه دارد و در مقابل آن خط انبساط خشم توده‌ها و گسترش کانون‌های شورشی نیز ادامه دارد.

۱۵۰ عملیات مقدس و مبارک این کانونها در سالگرد آن قیام سرخ، اشارتی به تفوق خط دوم و بشارتی به تداوم پتانسیل مبارزاتی مردم ایران تا رسیدن به صبح آزادی است.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر