۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

هیس! اینجا حکومت ولایت فقیه است



هادی مظفری
آخوندها از قدیم الایّام برای پوشاندن زشت کاریها و فسادهاشان « باب مصلحت» را مثل ابزاری در دست گرفته اند و هر جا که دسته گلی به آب داده اند با ادای شدید و غلیظ «آقا مصحلت نیست» از افشای تبهکاری های خود و هم صنفی هاشان جلوگیری کرده اند و سر «حقیقت» را با تیغ تیز مصلحت بریده اند.
عجبا که پوشاندن رذالتها و خباثتهای خویش را در راستای حفاظت از آبروی دین و اسلام و مسلمین، قلمداد کرده اند و به خورد ساده لوحان داده اند!
این «باب مصلحت» و استفاده از آن در حکومتی که اسلامی اش می نامند، ابعاد وسیعتری به خود گرفته است و از آنجائیکه دست آخوند جماعت برای دزدی و فساد و قتل و جنایت به میمنت حکومت بر یک سرزمین پهناور و به شدّت ثروتمند بازتر شده است، معجزۀ جادویی مصلحت نیز در تمامی ارگانهای رژیم نهادینه گردیده و هر کس نسبت به فراخور پست و سِمت و گندی که بالا آورده و می آورد، خرج کردن مصلحت و قربانی کردن حقیقت را در راس امور کاری خویش قرار داده است.
واکنش تاریخی پیشنماز این جماعت یعنی سید علی خامنه ای به یکی از بزرگترین اختلاسهای تاریخ ایران، یعنی همان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی معروف، با توجه به نکاتی که اندر باب آخوند و تمسّک به مصلحت در مقابل حقیقت رفت، اصلا عجیب نیست.
فراموش نکرده ایم که او خیلی راحت در دیدار با کارگزاران و دست اندرکاران حج گفت:«نباید این قضیّه را کش دهند. بگذارید مسئولان کارشان را دنبال کنند و با دقت کار کنند. رسانه ها بیش از این نباید به جنجال و هیاهو درباره این ماجرا ادامه دهند. مردم هم بدانند این چیزها دنبال می شود، دستها قطع می شود، مسئولان قوۀ قضائیه هم خبر رسانی کنند». وی همچنین متذکر می شود که:«جنجال بر سر این پرونده به "صلاح" نیست و همه باید مراقب باشند».
چرا خامنه ای از «کِش» دادن این اختلاس با آن رقم نجومی هراس دارد؟ آیا به این دلیل نیست که سرنخهای اصلی در صورت کش دادن به بیت او ختم خواهد شد؟ پس کِش دادن البته «مصلحت» نیست. او به مردم می گوید که این چیزها دنبال می شود و دستها قطع می شوند.
 البته دستهای اصلی همچنان مشغول بالا کشیدن و ملاخور کردن بیت المالند و تنها دستهای آفتابه دزدها و یا کسانی قطع شده و می شوند که به علت فقر وبیکاری و گرسنگی، نانی از پیشخوان نانوا دزدیده اند.
وظیفه خبر رسانی را هم می دهد به مسئولان قوۀ قضائیه، یعنی قوه ای که برادر بزرگتر قاضی القضات آن، خودش از آن زمین خوارهایی است که به یمن خدمات ارزنده اش به حکومت، پروندۀ دزدیهاش را گذاشته اند دم کوزه و آبش را نوش جان کرده اند.
اگر یک هزارم این اختلاس در کشوری که قانون در آن حرف اول را می زند و مردم اندکی به حساب می آیند اتفاق افتاده بود، همۀ ارکان دولت آن کشور به لرزه می افتاد اما در ایران آخوند زده نباید این جنایت اقتصادی را کش داد چون به صلاح مقام عظما نیست. نهایتا با اعدام یک عنصر درمانده و بازیچۀ دست «مه آفرید امیر خسروی» همه چیز به خیر و خوشی به پایان می رسد.
این از پیشنماز مصلحت اندیش حکومت آخوندها. پیشنماز که این باشد البته تکلیف پس نمازها هم روشن است. طبیعی است که مقلدین حضرت آقا هم که پشت سر ایشان ردیف شده اند به تبعیت از آقا، خرابکاریهاشان را با آب مصلحت شستشوی شرعی دهند.
 چندی پیش خبر شوک آور تجاوز ناظم مدرسه به کودکان دبستانی در حالی منتشر شد که روز به روز بر تعداد شاکیان نیز افزوده می شد.حمید رضا کفاش که یدک کش مقام معاون باصطلاح «فرهنگی» وزیر آموزش و پرورش سید علی خامنه ای است دقیقا مثل او می خواهد بر این گَندی که سراپای نظام آخوندی را فرا گرفته، گِل بپاشد و به همین دلیل فرمان «کِش» ندادن را به گونه ای دیگر صادر می نماید. او می گوید:
«معلوم است، ما ایرانی ایم و دوست نداریم وقتی یک اتفاق اینچنینی در تهران می افتد، در رسانه های خارجی پخش شود. در حالیکه در کشورهای غربی روزی پنج مورد از این اتفاقات می افتد و آنها اجازه نمی دهند کسی خبردار شود...... وقتی بعضی اشکالات ما را شبکه های خارجی پخش می کنند، غیرت ملی ما کجا رفته است؟».
آفرین بر اینهمه غیرت ملی! اگر یک ناظم که شغل شریفش حفظ نظم و تربیت و تعلیم کودکان است در نظام ولایتی حکومت اسلامی به تجاوز زنجیره ای در قبال کودکان هشت تا یازده ساله دست می زند، هیس! سکوت کنید. وگرنه در رسانه های خارجی هم انعکاس خواهد یافت و آبروی ناداشتۀ رژیم به باد فنا خواهد رفت. معلوم هم نیست از کجا کسب خبر کرده که این اتفاقات روزی پنج مورد در غرب روی می دهد در حالیکه آنها اجازه نمی دهند کسی خبردار شود!. نکند اینها علاوه بر طلبه هایی که به اقصی نقاط جهان می فرستند، ناظم مدرسه هم به غرب صادر می کنند!.
در ماجرای دردناک اسیدپاشی بر روی چهرۀ زنان و دختران هموطن در اصفهان نیز شاهد ادامۀ همین روند و رویه هستیم. سازمان گزارشگران بدون مرز می گوید: «تعدادی از روزنامه نگاران به ویژه در دو شهر تهران و اصفهان از سوی نهادهای امنیّتی با احضار و یا با تماس تلفنی تهدید شده اند که پرونده اسیدپاشی را پیگیری نکنند و در این باره ننویسند».
مقامات ارشد قضایی یعنی گماشته های همان قاضی القضاتی که ذکر خیرش رفت هم «هشدار داده اند که با آن دسته از رسانه ها برخورد خواهد شد که پدیده اسیدپاشی را به "امر به معروف و نهی از منکر" مربوط کرده اند». اینها حتی به خبرنگار عکاس خبرگزاری «ایسنا» هم که تجمع اعتراضی در اصفهان را پوشش داده بود رحم نکردند و او را همراه با چهار نفر دیگر از خبرنگاران بازداشت  نمودند.
حکایت این موجودات مصداق همان «بالا بردن چوب و فرار گربۀ دزد» می باشد. اگر ریگی به کفش خود ندارید و اگر این جنایتکاران بی شرم وصل به قبای ننگین نظامتان نیستند، ترس و وحشت از نوشتن و گفتن و پیگیری کردن این فاجعه اسفناک از کجا ناشی می شود؟! اگر عاملان این جنایت هولناک از حرام لقمه هایی که از سفرۀ ولایت پروار می شوند، نیستند پس باید از افشای آنها و شناساندن ماهیـّـت کثیفشان استقبال کرد. اما وقتی نوشتن و انعکاس را برنمی تابند و خبرنگاران و روزنامه نگاران را تهدید و بازداشت می کنند، با انگشتهای نامبارک خود نشانی و آدرس آمران اصلی را می دهند.
 پاسدار جنایتکار احمدرضا رادان نیز اخیرا طی مصاحبه ای در اینمورد گفت:
«حادثۀ اسیدپاشی در اصفهان بیش از حد بزرگنمایی شد. این حادثه و بزرگ جلوه دادن آن موجب سوء استفاده دشمنان شد». وی همچنین گفت که تا کنون هیچ فردی در رابطه با این پرونده بازداشت نشده است.
پاسدار رادان البته راست می گوید. اینها آنقدر مرتکب جنایت و زدن و کشتن و سوزاندن شده اند که حادثۀ اسیدپاشی را اصلا به حساب نمی آورند. دردش هم از رنجی که قربانیان ستمدیده و سوخته در آتش جهل و نادانی می کشند، نیست. دردش این است که «بزرگ جلوه دادن آن موجب سوء استفادۀ دشمن شده است». وقتی هم می گوید که تا به حال هیچ فردی بازداشت نشده است، فراموش کرده که اخیرا بعضی از وحوش همین رژیم، اعلام کرده بودند که مجاهدین دست اندرکار اسیدپاشی های اصفهان بوده اند.
بنابراین فساد و دزدی در حکومت عمامه به سرها را نباید «کش» داد. تجاوز حتی از نوع زنجیره ای و توسط یک مقام «فرهنگی» را نباید رسانه ای نمود. جنایت اسیدپاشی و خبرهای مربوط به آنرا نباید منعکس کرد و خلاصه هر گلابی که رژیم آخوندی به سر و روی خودش می زند را باید با گِل پوشاند و ماست مالی کرد. در حکومت ولایت فقیه باید با تیغ تیز «مصلحت» سر «حقیقت» را گوش تا گوش برید تا آخوندها بتوانند همچنان به قتل و غارت و دزدی و تجاوز و سرکوب به ویژه در حق زنان محروم میهن، با دست باز ادامه دهند.
آری! اینجا حکومت ولایت فقیه است. گوشها کر. زبانها در کام. قلمها شکسته. چشمها بسته. خواب مقام عظما را آشفته نکنید. هیس!
10 نوامبر سال 2014 میلادی (19 آبان 1393) از ايران اسرار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر