۱۳۹۳ آبان ۱۵, پنجشنبه

افشاي يك مزدور وزارت اطلاعات محمد جعفری بریده ای که مزدور شد

افشاي ياران شيطان


همدم امامي سعيد سعيد پور
همميهنان عزيز ، 
تلاش ها وتوطئه هاي اخير رژيم و وعواملش در خارج كشور ما رابر آن داشت كه ديني را كه براي افشاي يكي از مزودران وزارت اطلاعات به گردن داشتيم هرچند با تإخير قابل انتقاد ادا كنيم. سكوت در مقابل پاسداران سياسي رژيم در خارج كشور، مفهومي جز خيانت به خون شهيدان ندارد ،از جمله برادران شهيدم مجاهدان خلق ساسان سعیدپور که در 12 د ی سال60 تیرباران شد وسعيد سعيد پور كه قهرمانانه و با افتخار در روز 19 بهمن همان سال به شهادت رسيد. 
اين مزدور محمدجعفري است كه نام همنشين بهار بر روي خود گذاشته است. به قول آن ضرب المثل معروف « برعكس نهند نام زنگي كافور!! ». زندانيان زمان شاه ميگفتندبازجوهاي شكنجه گر ساواك همه با نام مستعاردكتر ! همديگر راصدا ميكردند ولي امروز عوامل وزارت اطلاعات سعي ميكنند اسامي لطيف !! روي خودشان بگذارند كه شايد چهره كثيف وخونخوارشان پشت اين اسامي مخفي بماند . مثل مينو سپهركه يك شكنجه گر قهار وزارتي است ويا بهار ايراني و بهروز ريحاني وميلاد آريائي !!! 

محمد جعفري همشهري ما محسوب ميشود وبيست وهفت سال قبل با خانواده ما وصلت كرد وبه اين جهت خوب و ازنزديك اورا ميشناسيم. با اينكه اين وصلت به سرعت و در سال 1371 به جدايي كشيد، اين مزدور تا چندسال قبل هم سعي ميكرد باپرروئي رابطه خودش را با مادر همدم حفظ كندچون ميخواست از خانواده مجاهدان شهيد براي مزدوري اش اعتبار كسب كند. 
رفتار مشكوك اوهميشه موضوع بحث بين ما بود . برخي اين رفتار مشكوك را ناشي از اين ميدانستند كه يك تخته كم دارد ويا «شيرين عقل» است ولي برخي ديگر مصر بودند او با وزارت اطلاعات همدست وهمكار وخلاصه مواجب بگير آنهاست. 
مصاحبه اخير او با سعيد شاهسوندي، معروف به شاگرد جلاد اوين، كه عنصر لو رفته وپيشاني سياه وزارت است وهدفي جز ريختن قباحت رابطه با وزارت اطلاعات ندارد ، براي ما شكي در مورد ماهيت و مأموريت وزارتي او باقي نگذاشت و در واقع حق با كساني بود كه ميگفتند او باوزارت كار ميكند. همگان در روزنامه هاي رژيم تصاوير وحرفهاي شاگرد جلاد در مدح خميني و رژيم را كه به كار گرداني جلادان اوين و لاجوردي دژخيم صورت مي گرفت ديده و به ياد دارند و بخوبي ميدانند كه او تا چه اندازه با شركت در شكار و شكنجه و تير خلاص زدن به مجاهدين و مبارزین توانست اعتماد دژخيمان را جلب كند. 
بعد از اين اقدام رذيلانه ديگر جايي براي سكوت نمانده و روشن ميشود دلائل كساني كه ميگفتند محمد جعفري باوزارت كار ميكند بسيار جدي بود و از ا ين بابت تأخير ما در افشاي صريح او قابل انتقاد است، چراكه شواهدش را قبلاهم به وضوح ديده بوديم. ذيلا برخي از اين شواهد براي اطلاع عموم هموطنان ذكر ميشود. 
1-سابقه زندان او دراوين بسيارشبهه برانگيز بود بطوريكه ازقول مجاهد شهيد علي صابوني نقل ميكنند كه عملكرد او در زندان به ضرر زندانيان وباعث افزايش فشار روي آنها بود .در بحبوحه كشتار واعدام در اوين او هربار به بازجوئي ميرفته خوش وخرم برميگشته و افراد جوان هم اطاقي اش را تحت عنوان انتقال بحث هاي تبيين جهان جمع ميكرده است. علي صابوني از اينكه او ازسادگي برخي جوانان سوء استفاده كرده به اين وسيله موضع آنها را براي وزارت اطلاعات مشخص ميكرده بسيار بر آشفته بوده است . او 5سال در زندان بود ودرسال 65آزاد شد . 
2-درسال 66 هنگام اقدام براي اعزام به قرارگاه اشرف، ظاهرا لو رفته و دستگير و به زندان دستگرد اصفهان (زندان سپاه)منتقل شده بود، در سال 67 به زندان شهرباني گلپايگان منتقل شد. در صورتيكه اين كار معمول نبود كه يك نفر از زندان سپاه به زندان شهرباني منتقل شود، محمد جعفري خودش ميگويد با كمك یک زندانی عادی از طریق آشپزخانه زندان شهرباني در تابستان سال 67 فرار كرد و به خانه ما در تهران رفت. 
3- او سپس نزد يكي ديگر از خانواده هاي مجاهدين كه كمتر شناخته شده بودند رفت تا امنيت بیشتری داشته باشد و مجددا براي اعزام به منطقه اقدام كرد ولي اينبار نيز در مرز پاكستان در مهر 67 دستگير و به نحو مشكوكي آزاد وحتي به پاكستان عبور داده ميشود. محمد جعفري مدعي بود وقتي مرا گرفتند رئيس پاسگاه سوال كرد كه كجا ميروي؟ گفتم نزد همسرم به ارتش آزاديبخش مي روم .... رئيس پاسگاه از صداقت من كه صريح همه حرفهايم را زدم خوشش آمد و گفت مي داني كه اگر تو را تحويل بدهم اعدامت ميكنند. سپس رئيس پاسگاه دو تا از مزردارانش( خبرچين هاي محلي) را صدا كرد تا مرا به پاكستان برسانند. و سپس از آنجا به كويته رفتم. 
4-شك وشبهه نسبت به او ازهمين جا شروع شد. بعضی معتقد بودند كه فرار او از زندان كاملا ساختگي است . انتقال او اززندان سپاه به زندان بي در ودروازه گلپايگان كاملا حساب شده وبراي فراري دادن ونفوذ دادن اوبوده است به اين جهت هم وقتي درمرزاورا ميگيرند ولش ميكنند چون به آنها ميفهماند مإموريت دارد وآنها هم بعدازاطمينان ازاين مسئله ميگذارند او برود.
5- دراشرف آنهم در دوران بعداز عمليات فروغ ، محمد جعفري را به خاطر رفتارناشايست به هيچ يگاني راه نميدهند . تلاش او طي اين مدت بطور غیر مستقیم منصرف كردن خواهر من ازمبارزه وبردن اوبه خارجه بود که موفق نميشود ،سپس همزمان با جنگ كويت اعلام ميكند كه نميخواهد دراشرف بماند به اين جهت به اروپا اعزام ميشود . 
6-در محيط اروپا ماهيت او بيشتر بارز شده و سقوط وانحطاط اخلاقي وسياسي خود را به نمايش ميگذارد. ما درزمينه اخلاقي او وارد نميشويم فقط اشاره ميكنم كه درسال 66بعد از آزادي از زندان براي هنگامي كه براي مخفي ماندن يكي ازخانواده هاي شهدا به او پناه ميدهد ،درهمان مدت اختفا به نحو بسيار رذيلانه يي درصدد فريب دادن دختر كوچك اين خانواده برمي آيد كه با جواب دندان شکنی روبرو میشود که از جزييات آن صرفنظر ميكنم. 

7- در سال 1994 رژيم ، برادر او بنام ابراهيم جعفري كه در جهاد ضد مردمي رژيم آخوندي كار ميكردرا، سراغ محمد به هلندفرستاد.بطور اتفاقی ما درخانه محمدجعفري، برادرش ابراهيم را ديديم . او درباره دوره زندان محمد به ما گفت كه اين محمد در زندان بدجوري بريده بود و بدترين دوران زندانش بود و تماماً در زندان گريه ميكرد و دست به گريبان همه كس منجمله امام جمعه شده بود تا آزاد شود. محمد ازاين گفته هاي افشاگرانه برادرش نزد ما ناراحت شده وبه او اشاره ميكند كه اين حرفها را جلوي ما نزند . 
8-همان زمان ابراهيم جعفري ، محمد را به آلمان برد تا با يك مإموروزارت اطلاعات ديدار كند. محمدجعفري آنموقع سعي كرد وانمود كند كه ازاوهمكاري خواستند ونپذيرفته است . درصورتيكه اگر ادعايش درست بود پاي چنين ديداری نمیرفت. عجيب اينكه به فاصله کمی بعد از این دیدار ،فردی به نام اکبری از وزارت اطلاعات به خانه مادرهمدم زنگ زد و خواستار بازگشت من و مادر به ایران شد. دراين تماس اكبري خيلي از محمد جعفري واوضاع خوب او تعريف كرد! 
9-رفتار واعمال محمد جعفري بعد ازاين ملاقات تغيير كرد و با ظاهر آراسته چهره مجاهدين را تخريب میکرد. بنظر ميرسيد ماموريت جديدي از وزارت دريافت كرده است. او طی این سالها پرده ها را کم کم كنار زد وبا يك پز روشنفكرانه كه طرح وشگرد وزارت است شروع به لجن پراكني عليه مجاهدين كرد . 
10- در چارچوب همين ماموريت او بتدريج به همدستي و هم باند شدن باايرج مصداقي خائن ومزدورپرداخت كه زندانيان سیاسی و شاهدین قتل عام ماهيت كثيف اورا افشا كردند. 
البته محمد جعفري وايرج مصداقي مدتهاست كه با هم ، گاري رژيم را حمل ميكنند وبه هم نون قرض ميدهند ولي به نظر ما ، مإموريت پشتيباني تام وتمام براي پيشبرد توطئه هاي رژيم توسط مصداقي عليه مجاهدين به عهده محمد جعفري گذاشته شده است . 
رژيم سعي ميكندتوسط او ، مأموران قلمزن خود را در صحنه نگهدارد واين كار را محمد جعفري با رذالت پيشگي تمام با ترتيب دادن مصاحبه هاي مهوع با اين افراد دنبال ميكند. مصاحبه هائي كه بوي توطئه وخون ميدهد. 
ا قدم جديدش در مصاحبه پشت سر هم با قصيم وروحاني وبلافاصله با شاهسوندي درهمين رديف است . 
به هرحال هر كس درماهيت وزارتي محمد جعفري كمترين شكي داشت با اين كارش يقين كرد كه در رديف همان شاگرد جلاد اوين است وضمنا دست بقيه همراهانش راهم روكرد ونشان داد كه چه كساني دراين توطئه شريك او هستند وتاچه اندازه در لجن وزارت اطلاعات فرورفته ودستشان آلوده به خون مجاهدين است . 
ما از پيشگاه مردم ايران بخاطر تاخير در افشاي اين مزدور پوزش ميخواهيم و اميدواريم كه اين ياداشت كمك ناچيزي باشد به همه هم ميهنان كه توطئه هاي وزارت اطلاعات جنايت كار آخوندي را بهتر بشناسند و تمام همدستان و همكاران اين مزدوران را افشا كنند. 
سيامك سعيد پور – همدم امامي 
اعضای اتحاد زندانیان سیاسی متعهد به سرنگونی 
12 آبان ماه 1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر