موقعیت خامنهای در وزش بادهای پائیزی
- سیاسی
- 1403/01/15
در نخستین روزهای سال۱۴۰۳ شاهد اظهارات گوناگونی از جانب دانهدرشتهای حکومتی هستیم. آنها با تعابیر مختلف و گاه با برهان خلف از یک واقعیت پرده برمیدارند: افول سلطنت مطلقهٔ خامنهای یا پایینآمدن جایگاه ولایت فقیه در اذهان نانخورهای رژیم که خود تابعی از روانشناسی اجتماعی است.
برای اینکه با ابعاد بیشتری از این واقعیت آشنا شویم، چند موضعگیری را با هم مرور میکنیم:
«حاضر نیستند اسم خامنهای را ببرند!»
آخوند میردامادی، امام جمعه اصفهان:
«اگر ملت نباشن علی خانه نشین میشه... پناه ببرید به خدا از انحراف انحراف فکری انحراف سیاسی نداشتن بصیرت و معرفت اینها خطرهایی است که الان هم ما داریم در مملکت حس میکنیم اهل نماز اهل روزه است حج میره کربلا هم میرود اما حاضر نیست نام رهبر خودش را بالای منبر در ملاءعام ببره اگر کسی هم نام رهبر را با عظمت یاد بکنه روی خودش رو بر میگرداند این همون انحرافی است که خوارج نهروان هم از خودشون نشان دادند.» (تلویزیون شبکهٔ خبر. ۱۰فروردین ۱۴۰۳)
«نظام ولایت فقیه کذا و کذا است!»
آخوند محمدرضا مدرسی، امام جمعه یزد:
«عدهیی گویا یک تعهد بدون هیچ استثنا دادن که هر روز صبح که پا میشوند علیه جمهوری اسلامی ،نظام اسلامی، نظام ولایت فقیه قلم بزنند و بعضیهایشان هم مثل همین خوارج میمانند چه بسا سابقه انقلابیگری هم داشته باشند مشکلاتی که وجود دارد جمهوری اسلامی قادر به حل نیست، نظام ولایت فقیه کذا و کذا است... متأسفانه این فضای مجازی هم بعضی از افراد و فرزندان ماها را تحت تأثیر قرار میدهد.» (تلویزیون شبکهٔ یزد. ۱۱فروردین ۱۴۰۳)
«آقا قداست ندهید!»
آخوند پناهیان، از منبریهای مبلغ خامنهای:
«بعضی از زمان حضرت امام و همینطور بعد از حضرت امام هی دوست دارن شأن را بیارن پایین، در موضوع ولایت، هی دوست دارن عادیسازی بکنند. مقالهها نوشته شد: آقا قداست ندهید! بحث قداست دادن نیست. یک بار یک دانشجویی صریحش را بخواهم عرض کنم، پیش رهبری گفتند که آقا چرا نمیشه از رهبری انتقاد کرد... کسی که با یک اشارهٔ او در لحظههای حساس باید نیروها بسیج بشوند هی او را تخطئه بکنند در جامعه، شان او را بیاوند پایین، تعابیری شبیه به این، وقتی حضرت امام خودش مجبور میشه بیاید بگه پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مثلاً مملکت آسیب نبیند، نمیخواهد خودش رو مطرح کنه اینها مبرا از این چیزها هستند، یه مقدار درایت میخواهد.» (تسنیم. ۱۲فروردین ۱۴۰۳)
منظورش این است که وقتی هیمنه یا به تعبیر او «قداست!» خامنهای فرومیریزد، دیگر نمیتوان به نیروهای سرکوبگر حکومت دهنه زد. این آخوند اعتراف میکند که اکنون کار به جایی رسیده که خود خامنهای به «درایت!» از دستدادگان میگوید پشتیبان ولایت فقیه باشید!
تشکیک در قید «اطلاق!» برای ولایت فقیه
آنچه خواندیم احساس خطر عاجل منبرنشینهای مجیزگوی خامنهای نسبت به افول موقعیت ولایتفقیه است. حسن خمینی تا آنجا این افول و سقوط جایگاه خامنهای را بو میکشد که به خود جرأت میدهد بگوید:
«قید اطلاق برای ولایت فقیه بعد از انقلاب ایجاد شد که آن هم به خاطر موانع پیدایش حکومت است. ... ولایت فقیه نسبت به احکام اولیه اسلام مطلق است، نه نسبت به قانون اساسی.»
«یادگار امام!» به این هم اکتفا نمیکند، میگوید:
«مشروعیت حاکم برگرفته از رأی مردم است... ولایت مطلقه فقیه، اما بند اکثریت را در قانون اساسی نمیتواند تعطیل کند. ممکن است بنا به مصلحت بندی تعطیل شود، غیر از بند دین و اکثریت. چون اگر این دو بند را حذف کند خودش غیرمشروع میشود. این حرف جدیدی نیست و من بیست سال است دارم میگویم. این دو بند را نمیتواند، چون این دو بند در طول خودش است. حذف آن باعث می شود پارادوکسیکال خودش را نقض کند.» (انتخاب. ۱۱فروردین ۱۴۰۳)
یادآوری تشر خمینی به خامنهای
این حرف حسن خمینی در حالی است که قائل شدن سلطنت مطلقه و گنجاندن «قید اطلاق!» برای ولی فقیه از جعلیات خمینی است. او در۱۶دی ۱۳۶۶ گوش خامنهای را به خاطر حرفهایش در نماز جمعه کشید و به او نوشت که اظهاراتش ناشی از «عدم شناخت ولایت مطلقهٔ الهی!» است. در نامهٔ رسمی و سرگشادهی او به ولی فقیه کنونی نظام آمده بود:
«حكومت... مقدم برتمام احكام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است حاكم می تواند مسجد یا منزلی را كه در مسیر خیابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند، حاكم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل كند و مسجدی كه ضرار باشد در صورتی كه رفع بدون تخریب نشود، خراب كند حكومت میتواند قراردادهای شرعی را كه خود با مردم بسته است، در موقعی كه آن قرار داد مخالف مصالح كشور واسلام باشد یك جانبه لغو كند و میتواند هر امری را چه عبادی و یا غیر عبادی كه جریان آن مخالف مصالح اسلام است مادامی كه چنین است جلوگیری كند.»
بعد هم افزوده بود: «بالاتر از آن هم مسائلی است!» یعنی اختیارات ولی فقیه فراتر است.
(صحیفهٔ خمینی. ج۲۰ ص ۱۷۰و ۱۷۱)
علت افول موقعیت خامنهای
علت چیست؟ چرا ولی فقیه از موقعیت «قداست» و «سلطنت مطلقه» به جایگاهی تنزل پیدا کرده که کسی در داخل حکومت نیز برای او تره هم خورد نمیکند؛ جامعه که جای خود دارد.
محمود واعظی رئیس دفتر آخوند روحانی رئیس جمهور قبلی ارتجاع توضیح میدهد:
«به نظر من این انتخابات را جدای از اینکه نتیجهاش چه شده است، اگر خوب تحلیل کنیم از این که بیش از ۳۶ میلیون نفر نیامدند رأی بدهند و از طرف دیگر این ۲۵ میلیون نفری که آمدند تعداد قابل توجهی رای باطله دادند قابل بررسی است. من فکر میکنم اگر این روند پیش برود صندوق که همیشه برای ما یک فرصت بوده تبدیل به تهدید میشود.» (خبر آنلاین. ۱۲فروردین ۱۴۰۳)
او با زبان اصلاحطلبان قلابی به فرود پتک تحریم نمایش انتخابات بر فرق تمامیت رژیم و چشمانداز قیامها اعتراف میکند.
شایان ذکر است که رهبر مقاومت، مسعود رجوی در پیام ۱۲اسفند خود در اینباره نوشته بود:
«خامنهای در شکست فجیع در مهندسی انتخاباتش بخش عمدهٔ منافع حاصل از خونریزی و کشتارها در غزه را از دست داد. در مرداب انتخاباتی فرو رفت که از روز اول سال۱۴۰۲ پس از سرکوب قیام ۱۴۰۱ بهطور مستمر بر آن پا میکوبید. در داخل ایران و در منطقه و در سطح بینالمللی مفتضح و مضحکه شد. اکنون باید مانند شاه صدای انقلاب مردم ایران را شنیده باشد. ضعف مفرط خلیفهٔ فرتوت ارتجاع و حاکمیت نامشروع آخوندی ثابت و برملا شد. نتیجهٔ عملی این وضعیت برای ما شعلهور شدن و شعلهور کردن دوبارهٔ قیامهاست.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر