۱۴۰۳ فروردین ۱۷, جمعه

از نتایج سحر سال نو: شتاب گرفتن چهار بحران!

 از نتایج سحر سال نو: شتاب گرفتن چهار بحران!

بحرانها
بحرانها

سال نو، حتا یک قدم به جانب ماه عسل برای نظام ولایت فقیه باقی نگذاشت. سر تا پای حاکمیت گرفتار شتاب گرفتن چهار جبهه بحران موازی شده ا‌ست: اقتصادی، اجتماعی، شعله‌ور شدن تضادهای درونی، بازگشت عوارض جنگ‌افروزی.‌

 

      بی‌آن‌که بخواهیم به جزئیات بحران اقتصادی در حاکمیت آخوندی بپردازیم، کافی‌ست فقط اشاره کنیم که این‌روزها رسانه‌ها و کارشناسان حکومتی، ضرب قیمت دلار به سمت ۹۰ و ۱۰۰ هزار تومان را گرفته‌اند. دقت شود که خامنه‌ای ولی فقیه فرتوت ارتجاع در سخنرانی سال ۱۴۰۳ بر وعده‌درمانیِ بهبود شرایط اقتصادی در سال جدید تأکید کرد. هر دلار معادل ۹۰ یا ۱۰۰ هزار تومان، از نتایج سحر بهبود اقتصادیِ منظور ولی فقیه است! همین پیش‌درآمد، چشم‌انداز فوران بحران اقتصادی را در سال جدید نشانی می‌دهد.

 

      کانون بحران اقتصادی در نظام آخوندی، با فاصله‌ی نجومیِ طبقاتی شناخته می‌شود. از این‌رو آن نیروی عظیم غیرقابل کنترل که یکی از اصلی‌ترین عوامل سرنگونی‌ساز این حاکمیت شده، فاصله‌ی طبقاتی ا‌ست. گسست بزرگ میان جامعه‌ی ایران و حکومت ملایان را فاصله‌ی طبقاتی پر کرده است. این رژیم هرگز نتوانسته و نخواهد توانست و نمی‌خواهد که این فاصله ترمیم شود؛ چرا که ارتزاق از فاصله‌ی طبقاتی، سوخت‌بار حفظ نظام چپاول‌گر ناجمهوری ولایی ــ آخوندی است.

 

      بحران اقتصادی ــ که خیلی فشرده به آن اشاره کردیم ــ هرگز جدای از بحران سیاسی نمی‌تواند باشد؛ از قضا محصول آن است. سیاست نهادینه‌شده در نظام آخوندی ــ از آغاز صدارت آن تا کنون ــ دو مؤلفه‌ی تمامیت‌خواهی داشته است: تمامیت‌خواهیِ عقیدتی بعلاوه‌ی تمامیت‌خواهیِ سیاسی ــ اقتصادی.

      تمامیت‌خواهیِ عقیدتی ــ آبشخور جنایات افسارگسیخته ــ منجر به تنفر و انزجار اکثریت مردم ایران از تمام مظاهر عقیدتی و مذهبی در این حکومت شده است. کارکرد این تمامیت‌خواهی در حوزه‌ی سیاست، منجر به توسل به حداکثر جنایت علیه مخالفان و منتقدان و قیام‌ها باهدف حفظ نظام گردیده و از طرفی منجر به سریال و دومینوی شقه و شکاف در درون حاکمیت شده است. تداوم و محصول این سیاست، هم‌اکنون در آغاز سال ۱۴۰۳، زدن زیرآب رئیس جمهور سوگلی و طفیلی ولی فقیه توسط خودی‌های نظام است. آیا رئیسی جدای از خامنه‌ای‌ست؟ بنابراین شاهدیم که خود ولی فقیه هم سوژه و موضوع طرد و انزوا در درون حاکمیت می‌شود.

 

      وجهی از بحران سیاسی که در درون حاکمیت بیش از همیشه به‌جریان افتاده است، شکست پروژه‌ی ولی فقیه در گماشتن ابراهیم رئیسی‌ست. با آن‌که خامنه‌ای در نمایش انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ تیغ تصفیه و تسویه را بر گردن بسیاری خودی‌های قسم‌خورده به ولایت فقیه هم گذاشت، باز شاهدیم که بحران سوخت‌ساز درون رژیم، شتاب بیشتری گرفته است. شتابی که تفاوت کیفی آن در نشانه‌گرفتن شخص رئیسی ــ و غیر مستقیم خامنه‌ای ــ توسط اعضای خیمه و خرگاه نظام آخوندی‌ست.

 

      پرسش این است که این شتاب‌گیری و طرح جدید در زیرآب زدن رئیسی ــ و به‌نوعی خامنه‌ای ــ از چه عاملی نتیجه شده است؟ پاسخ را باید در نتیجه‌ی نمایش انتخابات اسفند گذشته جست. بزرگ‌ترین گسست و تحریم نظام و زدن زیرآب تمامیت حاکمیت، از آن‌جا نشأت گرفته است. آثار این ضربه‌ی کلان ترمیم‌ناپذیر، به درون حاکمیت سرایت کرده و میان باندهای آن تکثیر شده است. گسست عظیم میان جامعه‌ی ایران و حاکمیت، سوخت‌بار بسی بحران و مولد بسی چالش علیه تمامیت آن گردیده است.

 

      جبهه‌ی خارجی نیز به‌طور قانون‌مند از این بحران‌ها و چالش‌ها اثرپذیریِ مستقیم گرفته است و باز هم بیشتر خواهد گرفت. آثار کلان جنگ‌افروزی باهدف سرپوش بحران‌های درونی و گریز از قیام‌های در تقدیر، دارد به خود نظام بازمی‌گردد. تردیدی نیست که طرف‌های خارجی یا بین‌المللی نظام ملایان که سال‌های سال عمد داشته‌اند چشم بر «سر مار» ببندند، با آشکار شدن هرچه بیشتر کانون بحران منطقه و بخشی از جهان، مجبور خواهند شد به راه نجاتی که مقاومت ایران سالیان دیرین بر آن تأکید داشته است، اذعان نمایند.

 

      این تازه آثار یک ماه پس از شکست بزرگ حاکمیت ملایان در نمایش انتخابات است. باش تا زمان بگذرد و این سوخت‌بارها و چالش‌ها بچه کنند،  تکثیر تصاعدی یابند و به شتاب اجتماعی و سیاسی برای سرنگونیِ محتوم سارقان امیدها و آرزوهای مردم ایران بالغ شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر