افکار عمومی اسرائیل خواستار رویارویی مستقیم با رژیم ایران است
مئیر جاودانفر پژوهشگر مسائل خاورمیانه و استاد دانشگاه رایخمن واعتمادیمحافل خبری یا آگاه حمله به کنسولگری ایران در دمشق را که به کشته شدن فرماندۀ نیروی قدس در سوریه و لبنان و پنج تن دیگر از فرماندهان و افسران ارشد سپاه پاسداران منجر شد چرخشی مهم در نبرد آشکار و پنهان میان اسرائیل و حکومت ایران توصیف کردهاند. آیا چنین چرخشی حقیقت دارد و اگر آری تبعات احتمالی آن کدامند؟
مئیر جاودانفر پژوهشگر مسائل خاورمیانه و استاد دانشگاه رایخمن در اسرائیل در پاسخ به این سئوال و سئوالهای دیگر از جمله گفته است :
"مهمترین نکته در حملۀ منسوب به اسرائیل در اول آوریل گذشته این است که در نتیجۀ آن عالیترین مقام نیروی قدس سپاه پاسداران آنهم در کشور حسّاسی نظیر سوریه کشته شد. این حمله بیش از همه نشان داد که تا کجا اطلاعات اسرائیل دربارۀ محل حمله و حاضران در آن دقیق بوده است (بعید نیست حتا که این اطلاعات را سوریهای ناخشنود از حضور ایران در کشورشان در اختیار اسرائیل گذاشته باشند). در هر حال، آنچه مسلم است این است که این حمله در کل تحول مهمی در جنگ نیابتی به شمار میرود که خامنهای در سال ١٩٩١ در همایشی پیش از کنفرانس صلح مادرید رسماً علیه اسرائیل اعلام کرد. در آن همایش آیت الله خامنهای صریحاً گفت که جمهوری اسلامی به هر گروهی که قصد صلح با اسرائیل را داشته باشد حمله میکند و در مقابل از هر گروهی که علیه اسرائیل بجنگند حمایت می کند.
درست است که اسرائیل از سال ٢٠١١ مواضع سپاه پاسداران را در سوریه بمباران کرده، اما، بعد از حملۀ مرگبار حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر گذشته و متعاقب آن حملات حزب الله و حوثیهای یمن علیه اسرائیل و منافع این کشور مسئلۀ حمایت جمهوری اسلامی ایران از دشمنان اسرائیل به مسئلهای کلیدی برای افکار عمومی این کشور بدل شده است. الان دیگر نیروهای نیابتی حکومت ایران در عراق نیز به اسرائیل حمله می کنند و این همه خطر جمهوری اسلامی ایران را برای مردم اسرائیل بسیار محسوس ساخته است.
به عنوان ناظر مطلعی که از نوزده سال پیش مسئلۀ ایران را در محافل آکادمیک و سپهر عمومی جامعۀ اسرائیل با جدّیت دنبال میکنم، به جرأت میتوانم بگویم که هرگز ندیدهام که محافل دانشگاهی و رسانههای اسرائیل به اندازه امروز بگویند : دیگر جانمان به لبمان رسیده و حاضر نیستیم همچنان ناظر منفعل حمایتهای جمهوری اسلامی از نیروهای نیابتیاش علیه اسرائیل باشیم. همین محافل صریحاً امروز اعلام می کنند که باید دیر یا زود با اربابان نیروهای نیابتی ایران، یعنی خود جمهوری اسلامی ایران درگیر بشویم و باصطلاح صورتحساب را مستقیماً برای خود آنان بفرستیم.
بسیاری امروز در اسرائیل معتقدند که اگر این کشور زودتر با رژیم ولایت فقیه مستقیماً درافتاده بود، ای بسا حکومت ایران از حملۀ هفتم اکتبر پشتیبانی نمیکرد. همین آقای نتانیاهو که امروز دشمن قسمخوردۀ جمهوری اسلامی است در سال ١٩٩٦ در ابتدای روی کار آمدن کوشید مناسبات خود را با ایران عادی کند. اما، در عمل دستش سوخت و نتوانست به کمترین پیشرفتی در این زمینه دست یابد.
من نمیدانم که آیا دولت اسرائیل حقیقتاً خود را برای جنگی مستقیم با حکومت ایران آماده کرده است یا نه، ولی می دانم که امروز از نظر افکار عمومی اسرائیل، رژیم ولایت فقیه ایران بزرگترین دشمن است. چنین درجهای از خصومت را علیه جمهوری اسلامی من هرگز در اسرائیل مشاهده نکرده بودم حتا در دورۀ محمود احمدی نژاد که منکر هولوکاست بود. چرا؟ چون مردم اسرائیل می بینند که بعد از کشتار هفتم اکتبر که بزرگترین کشتار یهودیان پس از هولوکاست است بلافاصله علی خامنهای ضمن حمایت از این کشتار علناً گفت که باید بازوان عاملان این جنایت را بوسید. او سپس رهبران حماس و جهاد اسلامی را به تهران دعوت کرد. در روزهای گذشته سردار یحیی رحیم صفوی، مشاور عالی نظامی رهبر جمهوری اسلامی، حتا صریحاً گفت که حکومت ایران یهودیهای اسرائیل را انسان محسوب نمیکند...
با این همه چیزی که مشهود است، این است که مردم اسرائیل به هیچ وجه مردم ایران را دشمن خود نمی دانند و حساب آنان را از حکومت اسلامی ایران جدا میکنند."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر