۱۴۰۳ فروردین ۱۵, چهارشنبه

سیزده بدر خونین سپاه قدس و تنگنای "واکنش غیرتعجیلی"

 

سیزده بدر خونین سپاه قدس و تنگنای "واکنش غیرتعجیلی"


ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق پس از حمله هوایی ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

حمله به کنسولگری ایران در دمشق رویارویی ایران و اسرائیل را وارد مرحله جدیدی کرده است. از نظر علی افشاری، تحلیلگر سیاسی، هم توجیه "واکنش غیرتعجیلی" برای جمهوری اسلامی دشوار شده و هم "انتقام سخت" با موانع جدی روبه‌روست.

در حمله منتسب به اسرائیل در روز سیزده فروردین ۱۴۰۳به کنسولگری ایران در دمشق ۱۳ نفر که ۶ نفر از آنها سوری هستند، کشته شدند. دو فرمانده ارشد سپاه که مسئولان سپاه قدس در لبنان و سوریه بودند، به نام‌های سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی همراه با پنج افسر دیگر به نام‌های حسین امان‌اللهی، سیدمهدی جلالتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و سیدعلی صالحی روزبهانی کشته شدند.

از محتوا و چرایی جلسه فوق، اطلاعات دقیق و معتبری در دست نیست، اما ابواحمد فواد، مسئول روابط عربی و ملی در "جبهه مردمی برای آزادی فلسطین" در مصاحبه با شبکه "المیادین" مدعی شده است که سردار سرتیپ محمدرضا زاهدی که توسط قاسم سلیمانی برکشیده شده بود، «مشتاق توسعه قابلیت‌ها در غزه و کرانه باختری به عنوان عامل مهمی برای بی‌ثبات کردن رژیم صهیونیستی» بود و آخرین تلاش وی «پیگیری هماهنگی با طرف‌های مربوطه برای تحویل سلاح به غزه» بود.

طبق ادعای محمود کریمی، از مداحان حکومتی، زاهدی شب قبل از کشته شدن در مشهد بوده است. بنابراین معلوم نیست که آیا وقوع اتفاق پیش‌بینی‌نشده باعث شده تا وی به سرعت به دمشق برود و یا اینکه از قبل این جلسه برنامه‌ریزی شده بوده است. این حمله از جهات مختلف و از همه مهم‌تر اشراف اطلاعاتی اسرائیل و ناتوانی در حفاظت از نیروها و اطلاعات، جمهوری اسلامی را در موقعیت ضعف قرار داده است.

دولت اسرائیل مطابق الگوی همیشگی در برخوردهای مشابه در این خصوص سکوت کرده است، اما روزنامه نیویورک تایمز به نقل از منابع نزدیک به ارتش اسرائیل اعلام کرده که آنها مرتکب این اقدام شده‌اند و آن را مغایر با موازین بین‌المللی نمی‌دانند. آنها استدلال کردند که در آن ساختمان که در مجاورت سفارت ایران در دمشق است، نیروهای نظامی رفت و آمد می‌کرده‌اند. سخنگوی کابینه اسرائیل نیز اعلام کرد که ساختمان مورد هدف قرار گرفته، دیپلماتیک نیست.

در بین کشته‌شدگان هیچ دیپلمات و یا کارمند کنسولگری ایران در دمشق وجود ندارد. ساختمان سفارت نیز آسیبی ندیده است. خانواده حسین اکبری، سفیر ایران در دمشق نیز صدمه ندیده‌اند، در حالی که بنا به ادعای سفیر، در ساختمان کنسولگری زندگی می‌کنند. اکبری بنا به ادعای خودش موقع انفجار در محل کار خود در ساختمان سفارت بوده است. البته برخی از اخبار تاییدنشده وجود دارد که وی در جلسه بوده، منتها قبل از انفجار خارج شده‌ است. جمهوری اسلامی استدلال می‌کند که چون حمله به ساختمان کنسولگری انجام شده و دفاتر نمایندگی کشورها بخشی از خاک این کشور محسوب می‌شوند، اسرائیل قوانین بین‌المللی را نقض کرده ‌است. دولت سوریه نیز که ناتوان از تامین امنیت سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌ها است، نظر مشابهی دارد. دولت روسیه با توجه به درخواست جمهوری اسلامی ایران از شورای امنیت سازمان ملل برای محکوم کردن حمله به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، خواهان برگزاری جلسه‌ توجیهی شورای امنیت در این باره شده است. این دولت ضمن محکوم کردن حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، از دولت اسرائیل خواسته است که «اقدامات تحریک‌آمیز خشونت مسلحانه بر ضد خاک سوریه و کشورهای همسایه را متوقف کند.»

دولت آمریکا نیز اعلام کرده که در تصمیم‌گیری حمله یادشده نقشی نداشته و پیش از حمله نیز مطلع نشده است. اما جمهوری‌ اسلامی پیامی را از طریق سفارت سوئیس در تهران به آمریکا منتقل کرده است. با بررسی مواضع و بویژه توصیف اسرائیل به عنوان "نیروی نیابتی آمریکا" از سوی علی شمخانی، دبیر سابق شورای امنیت ملی، می‌توان نتیجه گرفت که مقامات جمهوری ‌اسلامی چراغ سبز نشان دادن دولت آمریکا را عامل اصلی این اتفاق می‌دانند.

بعد از حمله مرگبار پهپادی به پایگاه نظامی آمریکا در اردن موسوم به "برج ۲۲"، توافقی ضمنی بین دولت‌های ایران و آمریکا شد تا حملات تلافی‌جویانه آمریکا نقاط داخل ایران را در شامل نشود و از طرف دیگر حملات ایذائی از داخل خاک عراق و سوریه به مراکز آمریکا متوقف شد. علاوه بر این، هیات‌های نمایندگی دو کشور در ماه‌های گذشته در زمینه توقف جنگ غزه، حملات حوثی‌ها به کشتی‌ها و رفع تحریم‌ها، مذاکراتی با میانجی‌گری سلطان عمان در مسقط داشته‌اند.

جمهوری ‌اسلامی با توجه به محکومیت حمله فوق از سوی اکثر کشورهای اسلامی و دولت‌های روسیه و چین و عدم حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا امیدوار هستند که موضع‌گیری حمایتی شورای امنیت اقدام آنها را برای "پاسخ مشروع" توجیه کند. اما سوابق قبلی تردید ایجاد می‌کند که نتیجه جلسه شورای امنیت در بهترین حالت انتظارات جمهوری ‌اسلامی را برآورده کند.

این حمله اگرچه به لحاظ نحوه اجرا و هدف قرار دادن مستقیم فرماندهان نظامی ایران امر بی‌سابقه‌ای در منازعه قدیمی جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل است، اما امر بدون پیش‌زمینه‌ای هم نیست. اولین برخورد اسرائیل با اماکن دیپلماتیک ایران، ارسال کتاب حاوی بمب به دفتر علی اکبر محتشمی، سفیر وقت ایران در سوریه در سال ۱۳۶۲، طی عملیات خرابکارانه‌‌ای بود که منجر به آسیب دیدن دست و چشم او شد.

گسترش تقابل نیروهای نیابتی جمهوری‌ اسلامی در لبنان و سوریه با اسرائیل از پیامدهای جنگ غزه است که باعث شده تا جنگ محدود و غیرمستقیم ایران و اسرائیل به صورت پلکانی در شش ماه گذشته گسترش پیدا کند. جمهوری اسلامی برای نجات حماس و تقویت موقعیت به قول خود "جبهه مقاومت" از ابتدای جنگ غزه به تشدید جنگ نیابتی با اسرائیل روی آورده است. آماده شدن اسرائیل برای حمله به رفح نقطه عطفی در تقابل دو طرف بود. از این مقطع به بعد تحرکات حکومت ایران برای افزایش فشار به اسرائیل و ناامن‌سازی فزاینده آن بیشتر شد و در نتیجه اسرائیل نیز که رویکرد تهاجمی در پیش گرفته، واکنشی شدیدتر نشان داد. در ماه گذشته سوریه قتل‌گاه مستشاران و نیروهای نیابتی جمهوری ‌اسلامی بوده ‌است.

نیروهای نظامی اسرائیل از دی‌ماه سال قبل به شکل فزاینده‌ای نیروهای وابسته به سپاه قدس را آماج حملات مرگبار قرار داده‌اند. نخست سیدرضی موسوی، از مسئولان مهم سپاه قدس، در چهارم دی ۱۴۰۲ کشته شد. سپس ۲۶ روز بعد، پنج نفر از نیروهای مستشاری سپاه قدس به نام‌های حجت‌الله امیدوار، علی آقازاده، حسین محمدی، سعید کریمی و محمدامین صمدی در حمله موشکی به المره دمشق جانشان را از دست دادند. در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ در پی حمله منتسب به اسرائیل به یک "ویلا" در ساحل بندر بانیاس سوریه، سه نفر از جمله یک عضو سپاه پاسداران به نام سرهنگ رضا زارعی، از نیروهای "منطقه یکم نیروی دریایی سپاه"، کشته شدند.

در ۷ فروردین ۱۴۰۳ تعدادی حمله هوایی علیه مواضع سپاه قدس و شبه‌نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در دیرالزور در شرق سوریه انجام شد که منجر به کشته شدن ۱۶ نفر، از جمله یکی از نیروهای سپاه به نام بهروز واحدی که درجه نظامی نداشت، شد. سه روز بعد، مقر فعالیت نیروهای حزب‌الله در شرق فرودگاه حلب مورد حمله موشکی قرار گرفت که منجر به مرگ ۴۲ نفر از نیروهای سوری شد.

یک مقام امنیتی اسرائیل در مورد حمله به دیرالزور به شبکه "ایران ‌اینترنشنال" گفت: «این حمله پاسخی به تلاش سپاه پاسداران برای ارسال سلاح به کرانه باختری بود». او در ادامه اظهار داشته بود که «حمله اسرائیل به مرکز عملیات ویژه سپاه پاسداران در سوریه (واحد ۱۸۸۴۰) و واحد عملیات ویژه در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران (واحد ۴۰۰۰)، بخشی از یک عملیات طولانی و مداوم برای کشف جریان‌های ورود اسلحه از ایران به خاک اسرائیل است.».

"سازمان دیده‌بان حقوق بشر سوریه" نیز اعلام کرد که علت حمله یادشده، ارسال تجهیزاتی توسط سپاه قدس به سوریه از طریق هواپیمای نظامی بود.

ارتش اسرائیل یک روز پیش از حمله موشکی مرگبار به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق مدعی شد که حمله پهبادی به یک پایگاه دریایی در جنوب اسرائیل با هدایت مستقیم جمهوری اسلامی انجام شده‌ است.

بنابراین در این چارچوب و با رصد کردن گزارش‌های رسمی و شواهد غیررسمی می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که جلسه فرماندهان ارشد سپاه قدس در دمشق مربوط به ارسال سلاح‌های حساس و پیشرفته به سوریه برای تجهیز بیشتر "جبهه مقاومت" علیه اسرائیل در جنگ غزه بوده ‌است.

بیشتر بخوانید: تغییر ناگزیر ساز و کار مداخله جمهوری اسلامی در سوریه

مقامات جمهوری‌اسلامی، از خامنه‌ای و رئیسی گرفته تا دبیرخانه شورای امنیت ملی، صحبت از واکنش محکم، پشیمانی‌آور و "تادیب سخت" اسرائیل به میان آورده‌اند. تا پیش از این جمهوری‌ اسلامی با رویکرد غیرتعجیلی و تمرکز بر تقویت تدریجی و گسترش "جبهه مقاومت‌"، سیاست اسرائیل‌ستیزانه خود را از طریق برخورد غیرمستقیم و به واسطه نیروهای نیابتی و تنگ‌کردن حلقه محاصره پیرامونی اسرائیل، پیش می‌برد. اما الان با توجه به شدت عملیات اسرائیل که بعد از ترور محسن فخری‌زاده ، مقامات ارشد حکومت هدف قرار گرفته‌اند، سخن از عدم واکنش احساسی و انتخاب زمان و مکان تلافی‌جویی و "نیفتادن در دام جنگ‌خواهی اسرائیل" برای توجیه افکار عمومی دیگر بی‌فایده به نظر می‌رسد. پایگاه اجتماعی نهاد ولایت‌ فقیه این برخورد را نشانه ضعف می‌داند. بررسی واکنش‌ها بعد از انفجار در ساختمان کنسولگری نشانگر نارضایتی شدید نیروهای بسیجی و موسوم به "حزب‌اللهی" است.

ولی تغییر راهبرد در عملیات تلافی‌جویانه نیز با تنگناهای جدی مواجه است. دولت اسرائیل از گسترش جبهه جنگ استقبال می‌کند و با حمله بی‌پروا به ساختمان مجاور سفارت ایران در دمشق نشان داده که پروایی از گسترش سطح تقابل ندارد. البته برخوردهای اسرائیل تا کنون جنبه دفاعی و پیشگیرانه داشته است. اگر تحرکات سپاه قدس علیه اسرائیل در سوریه، یمن و لبنان وجود نمی‌داشت، بعید بود هیچیک از حملات یادشده به وقوع بپیوندند.

جمهوری ‌اسلامی تا کنون سعی کرده تا واکنش نیروهای نیابتی منجر به گسترش جنگ غزه در ابعاد منطقه‌ای نشود؛ امری که خود را نسبت به آن آسیب‌پذیر می‌داند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی خواهان توقف جنگ غزه در شرایط مورد انتظار حماس است. واکنش محکم و آنچه "انتقام سخت" نامیده می‌شود، بهانه لازم به بنیامین نتانیاهو برای تداوم و گسترش جنگ را می‌دهد و او را از فشار جهانی و داخلی برای توقف جنگ غزه رها می‌کند. واکنش متفاوت جمهوری ‌اسلامی به زنجیره‌ای از عملیات‌های پیاپی با چشم‌انداز ناروشن ممکن است بدل شود که ریسک‌های محاسبه‌شده و پرهزینه‌ای برای جمهوری ‌اسلامی دارد. تبعات اقتصادی این اتفاق نیز برای حکومت ایران دردسرساز است.

همچنین، نیروهای همسو با جمهوری اسلامی در عراق، لبنان و سوریه نیز در وضعیت سختی قرار داشته و امکان فعالیت‌های حداکثری در تقابل با اسرائیل را ندارند. بخشی از هیات حاکمه سوریه از تحرکات جمهوری‌ اسلامی در  خاک آن کشور علیه اسرائیل ناخشنود است و بدش نمی‌آید که نیروهای سپاه قدس و حزب‌الله لبنان سوریه را ترک کنند. حزب‌الله لبنان نیز در افکار عمومی لبنان برای کشیده نشدن بیشتر دامنه جنگ به داخل خاک لبنان تحت فشار است. حشدالشعبی نیز در عراق شرایط مشابهی دارد.

حمله سنگین به اسرائیل نیز چیزی نیست که با واکنش بازدارنده آمریکا و بریتانیا مواجه نشود. از سوی دیگر حمله مستقیم و اعلام‌شده اسرائیل به داخل خاک ایران نیز از تابوهای ترسیم‌شده جمهوری ‌اسلامی تا کنون بوده ‌است.

بنابراین در این وضعیت اگرچه به احتمال زیاد واکنش سنگین‌تری در مقایسه با گذشته از سوی سپاه پاسداران نشان داده خواهد شد، اما بعید است که در حدی طراحی و اجرا شود که تغییرات گسترده در ماهیت جنگ نیابتی ایران و اسرائیل و راهبرد صلح مسلح ایجاد کند. حمله به پایگاه‌های آمریکایی در منطقه از طریق نیروهای همسو و انتقام‌گیری نیابتی مشابه آنچه در حمله به کردستان عراق رخ داد نیز محتمل است که البته ممکن است به گونه‌ای اجرا شود که تلفات انسانی نداشته باشد. حملات سایبری به اسرائیل دیگر گزینه ممکن است.

از این رو، دست جمهوری‌ اسلامی برای تلافی‌جویی سریع و سنگین آنگونه که تبلیغ کرده و حامیانش انتظار دارند، باز نیست. البته اگر جنگ غزه در هفته‌های آینده متوقف نشود، در چارچوب افزایش پلکانی منازعه، احتمال اینکه جنگ نیابتی در آینده نه چندان دور به مرزهای خود رسیده و به سطح تقابل مستقیم کشیده شود، کم نیست، ولی هنوز تا آن زمان فاصله وجود دارد.

* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.دویچه وله فارسی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر