۱۴۰۲ دی ۱۴, پنجشنبه

چرا خامنه‌ای بر طبل اعدامهای وحشیانه می‌کوبد؟!

 چرا خامنه‌ای بر طبل اعدامهای وحشیانه می‌کوبد؟!

افزایش اعدام در ایران و سال نو میلادی...
افزایش اعدام در ایران و سال نو میلادی...

 

رژیم آدمکش آخوندی به ارتزاق از خون انسان‌ها ادامه می‌دهد و تعداد اعدامها را در روزها و ماه‌های اخیر به‌نحو بی‌سابقه‌ای افزایش داده است. دستگاه کشتار رژیم حداقل دو ماه اخیر آبان و آذر را با تعداد اعدام فراتر از ۱۰۰نفر در هر ماه گذرانده و این روند هم‌چنان ادامه دارد.

در روز سه‌شنبه ۱۲ دی، ۳زندانی در اردبیل و یک زندانی اهل سنت از شهروندان مهاباد که ۱۴سال در حبس بود در زندان قزل‌حصار اعدام شدند.

صبح روز ۱۱دی پنج زندانی به‌صورت جمعی در زندان مرکزی کرج اعدام شدند. رئیس جنایتکار دادگستری استان، اتهام این زندانیان را «سرقت مسلحانه احشام» و «سرقت از کامیونهای حمل تیرآهن و میل‌گرد» اعلام کرد.

پیش از آن در ۱۰ دی، آخرین روز سال میلادی ۲۰۲۳، در لابلای خبرها می‌شد خبر اعدام حداقل ۷زندانی را از جمله ۶نفر در بیرجند و یک نفر در شیراز پیدا کرد و روزهای قبل هم وضعیت بر همین منوال بود و هست و هم‌چنان ماشین کشتار ولایت فقیه با حداکثر سرعت کار می‌کند و از فرزندان این میهن خون می‌گیرد.

 

سال و ماهی که گذشت...

اگر ماه‌های شمسی را در نظر بگیریم ماه‌های مرداد و شهریور و مهر به ترتیب با آمار ۷۱، ۲۵ و ۸۱ اعدام سپری شدند اما با فرا رسیدن آبان و آذر با آمار ۱۰۶ و ۱۰۳ اعدام جهش داشتند و ماه دی نیز با این روال احتمالاً از عدد صد عبور کند.

اگر سال‌های میلادی گذشته را معیار قرار دهیم باز هم سیر صعودی اعدا‌م‌ها را می‌توان ملاحظه نمود. بر اساس گزارشها، سال میلادی ۲۰۲۱ (که نیمی از آن در دوره رئیسی بود) شاهد ثبت رقم ۳۵۰ اعدام بودیم و سپس سال ۲۰۲۲ با یک رشد ۱۷۰درصدی به ۶۲۳ اعدام رسیده و «سال میلادی ۲۰۲۳ نیز آمار اعدامها به نسبت سال قبل از آن یک رشد ۳۴.۶۷ درصدی را» ثبت کرد و به رکورد ۸۷۰ اعدام رسید (کانون حقوق‌بشر ایران، ۱۲ دی ۱۴۰۲).

 

مقایسه آمار اعدام در دو شهرستان

چندی قبل یحیی ابراهیمی نماینده مجلس ارتجاع از شهرستان دلفان رقمی را افشا کرد که باورش بسی مشکل بود. او لو داد که «هزار تا دو هزار نفر از هموطنان ما در شهرستان دلفان، حکم اعدام آنها صادر شده و در مرحله اجرای احکام هستند» (شرق، ۳۰ آذر ۱۴۰۲). این در حالی است که شهرستان دلفان فقط ۱۵۰هزار نفر جمعیت دارد یعنی به‌گفته وی حدود یک درصد مردم این شهرستان زیر حکم اعدام هستند که اگر تعداد کودکان را در نظر نگیریم درصد جوانان زیر اعدام بیشتر می‌شود. هم‌چنین گفتنی است که اگر چه در آمارگیری نمی‌شود محاسبات کل کشور را با یک شهرستان قیاس کرد و نمی‌شود نتیجه گرفت که از جمعیت بیش از ۸۰میلیونی ایران یک درصد یعنی ۸۰۰هزار نفر زیر حکم اعدام هستند ولی اگر همین نسبت را ضریب یک‌دهم هم بزنیم باز هم به عدد سرسام‌آوری می‌رسیم که در هیچ جای دنیا دیده نمی‌شود.

حال می‌شود در کنار تناسب مذکور، به تعداد ارقام اعدام در یک شهرستان دیگر یعنی بیرجند نیز توجه کرد. در این شهرستان که حدود ۲۵۰ هزار نفر جمعیت دارد «با احراز هویت یک زندانی دیگر که سحرگاه روز چهارشنبه ششم دیماه، در زندان بیرجند اعدام شده‌اند، تعداد اعدام‌شدگان آن روز به ۹ تن افزایش یافت».

باز هم بدون هر گونه تعمیم می‌شود حدس زد که وقتی در یک شهرستان ۲۵۰هزار نفری ۹نفر در یک روز اعدام می‌شوند، در گوشه و کنار این خاک تبدار و غم‌دیده چه خبر است و شبانه‌روز چه سرهای بی‌گناهی که بالای دار نمی‌رود تا یک نظام قرون‌وسطایی بتواند در قرن بیست و یکم از این ستون به آن ستون برود و چند روزی بیشتر بماند.

 

ابزار جلوگیری از قیام

به اعدام داوود عبداللهی از فرزندان مردم مهاباد برگردیم که روز ۱۲ دی در قزلحصار اعدام شد. این اعدام جنایت‌کارانه علاوه بر بعد ضدانسانی آن یعنی اعدام انسانی گرسنه و ضعیف و در اعتصاب غذا، حاوی نکته دیگری هم بود.

داوود در سال ۱۳۸۸ به همراه شش نفر دیگر دستگیر شده بود و همه آنها با اتهامات آخوندساخته‌ای هم‌چون «تبلیغ علیه نظام»، «عضویت در گروه‌های سلفی» و... حکم اعدام داشتند. اما خامنه‌ای جلاد، اولین نفر را در ۱۴ آبان گذشته، نفر دوم را در ۸ آذر و داوود را در ۱۲ دی اعدام کرد. چهار نفر بقیه نیز جزء خیل هزاران جوان زیر حکم اعدام و گروگان خامنه‌ای هستند تا در موقع نیاز او، به بالای چوبه‌دار بروند.

پس کاملاً مشخص است که اعدام این جوانان ذره‌یی به شرع و قانون و دادگاه و عدالت ربطی ندارد و خامنه‌ای با هزاران حکم اعدام، هزاران جان انسان که در دست دارد شطرنج برد و باخت خودش را می‌چیند و از این اعدامها برای افزودن بر رعب و وحشت در جامعه استفاده می‌کند. ضحاک ولایت بسته به شرایط انفجاری شهرها و استانهای مختلف دستور اعدامها را صادر می‌کند. اصلاً رئیسی را هم برای همین آورده بود. خودش دکترای اعدام دارد و دستش تا مرفق در خون بوده و اوامرش را بی‌چون و چرا اجرا می‌کند. اما سؤال این است که چرا در میان این همه بحرانها بر طبل اعدامها می‌کوبد و بر محکومیت‌های بین‌المللی خود مهر می‌زند؟ پیشاپیش برهمه روشن است که چنین جنونی از خون‌ریزی و اعدام جز نشان‌دهنده ضعف و استیصال مطلق او نیست. بله او درطرح و برنامه‌اش شکست‌خورده است. بارزترین بینه، گسترش عملیات کانون‌های قهرمان شورشی است که همزمان با موج اعدامها و دستگیریها بر آتش خود می‌افزایند و خلیفه ارتجاع نتوانسته آنها را مهار و متوقف کند. بازتابهای توفان قیام ۱۴۰۱دردل جامعه گریبان او را می‌فشارد و شرایط طبق پیش‌بینی ولی‌فقیه جلو نرفته و بلکه برعکس شده است. پروژهٔ رئیسی شکست‌خورده، وعده‌هایش در همه زمینه‌ها، یکی یکی پوچ از آب در آمده و انواع و اقسام رکوردها در گرانی و تورم و فقر و فلاکت کارد را به استخوانها رسانده است. کار به‌جایی رسید که «۹۰ درصد جامعه روحانیت» یعنی ۹۰درصد آخوندها هم «از عملکرد دولت» رئیسی یعنی از عملکرد خامنه‌ای «ناراضی هستند» (فاضل میبدی، هم‌میهن، ۹ دی).

کاملاً هویداست که رژیم نمی‌تواند وضعیت انفجاری مردم و شرایط عینی جامعه را تغییر بدهد. انقباض، خالص‌سازی، زن‌ستیزی، سخت‌گیری در حجاب زنان و افزودن بسیجی‌های حجاب‌بان و... دردی از او درمان نکرده و به همه اینها هم‌چنان که اشاره کردیم افزایش کمی و کیفی عملیات کانون‌های شورشی در شهرهای مختلف میهن را هم باید اضافه کرد تا متوجه ابعاد امراض بی‌علاج خامنه‌ای و نظامش شد.

در چنین شرایطی خامنه‌ای فقط به یک مسأله می‌اندیشد و آن جلوگیری از قیام با افزایش سرکوب و اعدام‌هاست اما با دست خویش گور خویش می‌کند و با هر اعدام هیزمی بر آتش قیام‌ها و اعتراضات می‌افزاید.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر