۱۴۰۲ بهمن ۲۱, شنبه

سوليوان سفیر وقت آمریکا در ایران به‌خميني نظر داشت! از کتاب خميني دجال ضد بشر ۱۳

 

سوليوان سفیر وقت آمریکا در ایران  به‌خميني نظر داشت!  از کتاب خميني دجال ضد بشر ۱۳


شاه وسولیوان
ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران به خمینی نظر داشت
ویلیام سولیوان سفر وقت آمریکا در ایران به خمینی نظر داشت


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در تهران بالاترين نمايندگان خميني كه عضو شوراي انقلاب او بودند و روزانه در تماسهاي تلفني از او كسب تكليف مي‌كردند، با سوليوان تماس و گفتگو داشتند. سفير آمريكا از بررسي اوضاع به‌اين نتيجه رسيده بود كه روي كار آمدن خميني در مقايسه با شقوق ديگر بيشتر به‌سود آمريكاست. سوليوان اين نظر را در كتابش به‌اين صورت تئوريزه كرده است: «در 9نوامبر 1978 من طي گزارشي نظرات خود را به‌واشينگتن اطلاع دادم و توصيه‌هايي راجع به‌سياستهاي آيندهٌ آمريكا در ايران به‌عمل آوردم. ‌در اين گزارش كه عنوان آن را "فكر كردن به‌آن‌چه فكر نكردني است" نام نهادم، يك تصوير واقعي از اوضاع ايران براي مقامهاي مسئول واشينگتن ترسيم كردم. به‌طور مثال در اين گزارش نوشتم كه ثبات ايران تاكنون بر‌دو‌پايهٌ سلطنت و مذهب استوار بوده است. در 15سال گذشته استحكام پايهٌ سلطنت، ايران را بر‌سرپا نگاهداشته و اكنون كه پايهٌ سلطنت سست شده، ناچار بايد اين ثبات با تحكيم پايهٌ مذهب تأمين گردد»(3).
 ژنرال هايزر كه هنگام فرار شاه و آمدن خميني، در تهران به‌سر مي‌برد، دربارهٌ نظرات سوليوان در جانبداري از خميني مي‌نويسد:«سوليوان به‌خميني نظر داشت. …سوليوان فكر كرده بود كه خميني رهبري مانند گاندي است كه قدرت گرفتن او همراه با تغيير در حكومت به‌نفع آمريكا تمام مي‌شود. با اين فكر ترجيح مي‌داد سران ارتش كه به‌احتمال زياد جلو برنامه‌هاي خميني را سد مي‌كردند، كنار بروند»(4).

خود سوليوان در گزارشي كه پيش از اين اشاره شد، ‌چنين توضيح مي‌دهد: «خطوط اصلي پيشنهاد من اين بود كه براي پايان بخشيدن به‌بحران فعلي و استقرار يك نظم جديد در ايران بين نيروهاي انقلابي و نيروهاي مسلح سازش به‌وجود آيد و براي حصول چنين سازشي نيز مي‌بايست نه فقط شاه، بلكه بسياري از فرماندهان و افسران ارشد نيروهاي مسلح ايران هم از صحنه خارج شوند. پس از خروج شاه و افسران ارشد وي از كشور، حصول توافقي بين نيروهاي انقلابي و فرماندهان جوان و تازهٌ نيروهاي مسلح به‌اين صورت امكان‌پذير بود كه آيت‌الله خميني شخصيتهاي معتدلي مانند بازرگان يا ميناچي را به‌نخست‌وزيري انتخاب كند و به‌اين وسيله از روي كار آمدن حكومتي از نوع «ناصر ـ‌قذافي» جلوگيري به‌عمل آيد. ‌توافق مي‌بايست انجام انتخابات و تشكيل يك مجلس مؤسسان را براي تعيين آيندهٌ كشور در‌بر‌بگيرد»…


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر