۱۳۹۳ بهمن ۲۷, دوشنبه

چرا شكست دادن داعش به يك ايران دمكراتيك نياز دارد



www.walesonline.co.uk 16 فوريه 2015
نويسنده: ديويد جونز، نماينده مجلس از كلود وست
ديويد جونز نماينده مجلس از كلود وست براي يك تغيير دمكراتيك در ايران براي ايجاد ثبات در يك منطقه بي‌ثبات فراخوان ميدهد
بدنبال يك مجموعه جنايات صورت گرفته توسط داعش در عراق و سوريه، ديويد جونز، نماينده مجلس، استدلال ميكند كه شكست دادن بنيادگرايي نيازمند يك ايران دمكراتيك است
ظهور ناگهاني و دراماتيك داعش، وقتي كه بسرعت و بيرحمانه قسمتهاي بزرگي از عراق و سوريه را در سال گذشته اشغال كرد، بنظر ميرسد كه جهان را غافلگير كرد اما واقعيت اين است كه طلوع داعش نبايد كسي را غافلگير ميكرد؛ ريشه‌هاي بنيادگرايي آن از 35 سال پيش در ايران برقرار شده بود زمانيكه خميني قدرت را بعد از يك انقلاب مردمي كه شاه را سرنگون كرد غصب نمود.
همچنانكه در تهران در سال 1979 بود، كارزار فعلي داعش توسط يك نيروي آنارشيستي صورت ميگيرد كه درگير يك مبارزه براي يك آينده ديگر است در مقابل آينده‌اي كه عموم جهان اسلام مدرن بدنبال آن است.
پديده بنيادگرايي با تمامي رفتار وحشيانه‌اي كه دارد، نه به تصادف و نه ناگهاني گسترش يافت. اين تنها بواسطه يك رژيم حامي در ايران است كه بنيادگرايي اسلامي توانسته است خودش را به يك تهديد جهاني تبديل نمايد.
نيروي قدس كه يكربع قرن پيش توسط سپاه پاسداران رژيم تهران تشكيل شد، ابزار ايران براي صدور بنيادگرايي است.هر يك از نه سپاه آن يك كشور و يا يك منطقه را هدف قرار ميدهد.
لذا ما ميبنيم:
-       ميليشياهاي شيعه در عراق كه توسط تهران هدايت ميشوند كه عكس برگردان داعش هستند و به همان ميزان قادرند اعمال وحشيانه تقريباً غيرقابل تصور انجام دهند.
-       حزب‌الله لبنان وابسته به نيروي قدس كه نخهاي مالي و سياست آن توسط ايران كشيده ميشود.





-       حوثي‌هاي يمن كه دنبال اشغال كشور هستند و توسط رژيم ايران حمايت ميشوند.

-       جنگ جنايتكارانه عليه مردم سوريه براي حفظ حاكميت بشار اسد كه بنياداً توسط سپاه پاسداران فرماندهي ميشود.
منابع بين‌المللي تخمين ميزنند كه ايران هر ماه بين يك الي دو ميليارد دلار خرج نگه داشتن رژيم سوريه ميكند.
در اساس، رژيم ملايان ايران سرچشمه بنيادگرايي اسلامي از نظر ايدئولوژي، سياست، پول، تسليحات و حمايت لجستيكي است.
از سال 1979، اين رژيم يك نقش الگو داشته و بنيادگرايي اسلامي را، چه شيعه و چه سني، و منجمله داعش را انگيزه رشد داده است.
بدون اين رژيم، هيچ جاي روشنفكرگرايانه، ايدئولوژيكي و يا سياسي و نه هيچ مركز قابل اتكاء براي ظهور و رشد گروههاي بنيادگرا نخواهد بود.
يك روايت بي‌پايه هست كه توسط كسانيكه طرفدار مماشات با رژيم ايران هستند حمايت ميشود: اينكه بنيادگرايي سني بنوعي از بنيادگرايي شيعه خطرناكتر است و اينكه اولي ميتواند به كمك دومي شكست داده شود.
اين روايت چنين ميگويد كه ما بايد نيروهاي شيعه بنيادگرا را بدون توجه به همه افراطي كه كماكان به اسم آن انجام ميشود، در طرف خودمان قرار دهيم.
اين روايت است كه سياستي را كه جهان را بطرف فاجعه فعلي هدايت كرده تأمين ميكند و خطر بزرگتري را كه يك ايران مسلح به اتمي است ايجاد ميكند.

اين درست است كه شيعه و سني داراي دكترين‌هاي متفاوتي هستند؛ اما نمود بنيادگرايي امروز، چه شيعه و چه سني، در اساس غيرقابل تمايز هستند.
هر دو با زن ستيزي و تبعيض مذهبي توصيف ميشوند؛ هر دو دنبال اين هستند كه عقيده را با زور اعمال كنند؛ هر دو به قوانين قرون وسطي اتكاء دارند تا غيرانساني‌ترين فرمهاي مجازات را مشروع كنند؛ و هر دو دنبال هدف خلافت هستند كه ترجمه آن در عمل بيرحمانه‌ترين ديكتاتوري‌ها است.
مماشات با تهران در مورد برنامه اتمي آن نهايتاً همانقدر خطرناك خواهد بود كه شراكت با آن در جنگ با داعش:
اولين آن اين ريسك را ميكند كه تسليحات اتمي را در دستان بنيادگرايان مذهبي قرار ميدهد و وسيعاً بي‌ثباتي در منطقه را افزايش ميدهد.
دومي، همانگونه كه مريم رجوي پرزيدنت اپوزيسيون شوراي ملي مقاومت ايران اخيراً گفت، به نيروي قدس يك حاكميت دست بازتر ميدهد كه آنرا يك سلاح نابودكننده‌تر ميكند.
كاملاً بچه‌گانه است كه باور كنيم كه شراكت با ايران در تلاش براي ايجاد ثبات در عراق و لذا اعطاي احترام بين‌المللي به آن بنوعي يك مشوق برايش خواهد بود كه جاه‌طلبي هسته‌اي خود را به كناري بگذارد.
اگر عاجل‌ترين هدف سياست خارجي امروز تضعيف و غلبه بر بنيادگرايي است، دولتهاي غربي با يك بازبيني واقعگرايانه و سخت سر سياست با ايران آغاز كنند.
آنها نبايد به يك رژيم سركوبگر بنيادگرا كمك كنند و نه بايد بدان مشروعيت تحت عنوان ديالوگ ديپلماتيك بدهند.

بجاي آن، آنها بايد از مردم ايران و آرزوي آنها براي حقوق بشر، آزادي و حكومت قانون حمايت كنند.
اين امر نهايتاً ميتواند با يك تغيير دمكراتيك و ايجاد يك ايران جديد كه با رهايي از حكومت ديني نهايتاً بهترين اميد براي ثبات در يك منطقه كه حالا بگونه خطرناكي بي‌ثبات است حاصل شود.

۱ نظر: