بيت «ولي امر مسلمين جهان!» كه بارها از زبان سخنگوي رسمياش در سطح رئيس قوه قضاييه (صادق لاريجاني)... ديدگاه منحط و بنيادگراي خود را نسبت به قطعنامههاي مصوب سازمان ملل با دروغين ناميدن آنها بيان كرده است؛ ازجمله در محكوميت نقض حقوق بشر توسط رژيم كه آن را «ادعاهاي دروغين از سوي يك سازمان رسمي بينالمللي» مينامد؛ حال در استيصال و در مقابله با موج منفوريت و محكوميتي كه در اثر ايستادگي مجاهدان ليبرتي در برابر محاصره و انواع توطئه و حضور مقاومت ايران در مجامع حقوق بشري و مراجع بين المللي نصيبش شده است عوامل خود را به عريضه نويسي به اين ارگانها واداشته است.
اين شگرد رسواي رژيم آخوندي براي فرار از پاسخگويي به جرم و جنايتي است كه در حق مردم ايران با به بند كشيدن و اعدام و قتل و كشتار روزانه در کشور انجام ميدهد. رژيمي که اگر فقط يك روز شلاق و اعدام را كنار بگذارد، خواهيم ديد چگونه توسط مردم ايران جارو خواهد شد. اين عريضه نويسيها از طرف وزارت اطلاعات بدنام آخوندي عليه مجاهدين تلاشهاي عبث و مستأصلانهاي در مقابله با فشارهاي بينالمللي و ده ها قطعنامه محكوميت رژيم در پارلمانها و مجامع حقوق بشري در سطح بين المللي است كه با ديپلماسي انقلابي مجاهدين محقق شده است؛ حاکميت مطلقه ولايتفقيه در محيط خارج كشور كه نميتواند ابزار عملي سركوب و شكنجه را در اختيار داشته باشد به اين شگردهاي مذبوحانه متوسل شده است.
دريكي از اين عريضهنويسيها رژيم بعد از شكست مفتضحانهاش در پروندهسازي عليه مجاهدين و مختومه اعلامشدن آن توسط قضاييه فرانسه، بار ديگر مأموران و مزدورانش را براي پمپاژ اطلاعات دروغ به دولت ها و سرويس هاي غربي و فرانسوي بسيج كرده است. قابل توجه اينكه بسياري از امضاكنندگان اين نامه كساني هستند كه طي نامهاي خطاب به مالكي جنايتكار از كشتار ساكنان اشرف به ويژه در قتل عام اول سپتامبر 2013 سپاسگزاري كردند.
در نمونه ديگر نامهاي تحت عنوان خانواده هاي مجاهدين به صليب سرخ جهاني و ... از موضوع فرزندان و اعضاي خانواده اي نام ميبرد، كه جاي تعجب و سؤال براي هر خواننده و به طور خاص ارگان هاي بين المللي است چرا كه مخاطبين نامه (مجاهدان ليبرتي) را افرادي مي يابند كه بالغ و عاقل و باسواد و تخصص هاي عالي بوده و خود صاحب حق آزاد انتخاب ميباشند و اين افتراء آشكار اعلام قيموميت تحت عنوان «فرزندان و اعضاي خانواده» بر افراد بالغ، فقط در قانون و شرعي كه ولي فقيه انسان هاي تحت حاكميت خود را «صغار» ميشناسد اعتبار دارد و در ادامه در يك تناقض گويي آشكار ميگويد آن ها با وعده ي زندگي بهتر، دمکراتيکتر كردن جامعه ايران جذب سازمان شدند، كه اعترافي است بر حقانيت و مشروعيت مجاهداني كه مبارزه براي سرنگوني ديكتاتوري قرونوسطايي خامنهاي را بهمنظور تأمين حداقل خواستههاي فوق براي خلقشان انتخاب كردهاند و معلوم نيست پس ديگر علت اين عريضهنويسي چيست؟ در ادامه نامه اين عريضهنويس اطلاعات آخوندي آنچه را كه خود در ابتدا تأييد كرده است در انتها زير سؤال برده و بدون احساس تناقض، علت گرويدن به مجاهدين را «بهانه واهي، نبودن حقوق بشر در ايران» مينويسد. گويا که حقوق بشر يکچيز است و نبودن شرايط دمكراتيك و زندگي بهتر، چيز ديگر؟
سپس مزدور عريضهنويس بعد از به هم بافتن اراجيف و ياوههايي در مورد روابط و مناسبات مجاهدان ليبرتي دريك موضعگيري متناقض بهطور عجيبي دست روي يك موضوع حقوقي كه از درخواستهاي عاجل مجاهدين براي رفع محاصره ظالمانه ليبرتي است ميگذارد و «مصرانه استدعا دارد كه سركشي نمايندگان كميسارياي عالي به كمپ ليبرتي از سر گرفتهشده و براي شنيدن و ديدن مشكلات ساكنين آن كمپ استمرار و مداومت داشته باشد» اين عبارت آنقدر متناقض است كه مرغ پخته را هم به خنده مياندازد و اگر كسي به شگردهاي وزارت اطلاعات آخوندي مشرف نباشد؛ فكر ميكند كه عريضهنويس آخوندي قاطي كرده است، چون اين يكي از خواستههاي پايهاي مجاهدين ليبرتي بوده و ميباشد كه متقاضي حضور 24 ساعته اين ارگانها را در ليبرتي ميباشند.
حالا وقتيکه از عبارت اول اين عريضهها ماهيت باطل و بياعتبار آن براي ارگانهاي حقوق بشري آشكار ميشود اين سؤال در ذهن به وجود ميآيد كه رژيم چه قصدي دارد؟
واقعيت اين است كه پارس خوابيده عريضه نويسان ولايت خامنهاي فقط ميتواند به نيروهاي وارفتهاش دلگرمي دهد و براي مخاطبين آن جز استهزاء و تمسخر فايدة ديگري ندارد.
ولي پاسخ حقيقي به اين سؤال همان شرايط استيصال و درجا زدن در انتهاي يك كوچه بنبست است كه راه برونرفتي از آن براي ديكتاتوري آخوندي متصور نيست و يگانه راه برونرفت؛ همانا سرنگوني اين حاكميت ننگين و حسابرسي به دست مردم و مقاومت ايران است كه رژيم آخوندي را از آن گريزي نيست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر