خامنهای در مورد واردات رسمی افسارگسیختة کالا نیز اعتراف کرده است: «'فشار واردات' کشور را دارد از پا درمیآورد». این اعترافها را چگونه باید تعبیر کرد؟ آیا او از این واقعیتها خبر نداشته و هنگامی که دفعتاً با آن مواجه شده دچار سرگیجه گردیده است؟ یا میخواهد خودش را در ببرد؟
در هر کدام از این دو فرض، بیتردید او محکوم است. اگر وانمود میکند خبر نداشته، این سؤال پیش میآید که این چه ولیفقیهی است که از گنداب تباهی و فسادی که سالهاست زیر دماغش جریان دارد، بیخبر است؟! اگر هم خبر دارد و خود را به تجاهل و گیج بازی میزند، که حتماً چنین است، نیازی به توضیح ندارد.
البته مردم ایران با این شیادیها و گیجبازیها رنگ نمیشوند، اما این اظهارات بیانگر آن است که خامنهای از خشم و انزجار فزاینده مردم که زیر فشارهای اقتصادی دارند از پا درمیآیند و خروش کارگرانی که بر اثر سیل بنیانکن قاچاق و واردات کالا، کار خود را از دست دادهاند، نگران و وحشتزده است.
ابعاد عجیب و غریب وارد شدن ۲۵میلیارد دلار کالا بهطور قاچاق و 50میلیارد دلار بهطور رسمی به کشور، در سال 92 و روند افزایشی این هر دو، تولید داخلی را نابود کرده است. از آنجا که این اعداد و ارقام، خارج از حد تصور است، لازم است خاطرنشان شود که 25میلیارد دلار، میزان واردات قاچاق، معادل بودجه عمرانی کشور است. تنها یک قلم از کالاهایی که به کشور قاچاق میشود، سیگار است که به گفته مقامهای رژیم، حجم آن، بالغ بر هزار تریلی به ارزش 2500میلیارد تومان میباشد.
بدیهی است که چنین حجمی را قاچاقچیان عادی نمیتوانند با جاسازی و شیوههای معمول قاچاق، دور از چشم مأموران از مرز عبور دهند و در کشور توزیع کنند، کما اینکه مقامهای رژیم نیز گاه و بیگاه در جریان جدالهای باندی فاش کردهاند که سرنخ اصلی قاچاق کالا، همچون قاچاق مواد مخدر، در دست باندهای حاکم و عمدتاً بهدست سپاه پاسداران است. یک بار احمدینژاد ضمن اشاره به سود نجومی حاصل از قاچاق کالا گفت: «این رقم، همه قاچاقچیان درجه یک دنیا را به طمع میاندازد، چه رسد به برادران قاچاقچی! خودمان» (سخنرانی در همایش «راهبردهای نوین در پیشگیری و مبارزه با قاچاق کالا و ارز» ـ 1۱تیر ۱۳۹۰).
پیش از آن نیز بهطور مکرر گفته شده بود که بخش عمده کالای قاچاق، از مبادی رسمی کشور و از فرودگاههایی که بعضی از آنها اختصاصی سپاه هستند، وارد کشور میشود. همچنین فاش شده بود که سپاه و وزارت اطلاعات و برخی دیگر از نهادها و ارگانهای رژیم، صدها اسکله اختصاصی در اختیار دارند که هیچ کنترل و نظارتی بر آنها اعمال نمیشود و به قول احمدینژاد در همان سخنرانی «هرکس یک جایی را سوراخ کرده، میآورد و میبرد!» البته پس از آن که حقالسهم ولیفقیه را به دفتر مقام ولایت پرداخت کرد.
این در حالی است که مأموران همین رژیم، کمتر روزی است که با قساوت تمام، کولبران محروم کرد را در منطقه مرزی به جرم قاچاق کالا به گلوله نبندند و آنها را به خاک و خون نکشند و سرمایه اندک آنها را به یغما نبرند. زحمتکشانی که صرفاً برای امرار معاش مقادیر ناچیزی کالا را بر روی کول و شانههای خود در منطقه مرزی تبادل میکنند و این داد و ستد مرزی یک امر شناخته شده است که در همه دنیا در مناطق مرزی رایج و قانونی است.
خامنهای در همان اظهارات، به این نکته نیز اشاره کرد که: «منطقی نیست که به بهانه جلوگیری از قاچاق و دریافت سود گمرکی، راه واردات انبوه به کشور بهصورت رسمی باز شود».
به این ترتیب وی به گوشهیی از دعوا و رقابت باندهای غارتگر رژیم اشاره کرد. یک باند که عمدتاً سررشته قاچاق کالا را به دست دارد و از این طریق سودهای نجومی به جیب میزند و باند دیگر عمدتاً با این توجیه و استدلال که قاچاق کالا دولت را از درآمد گمرکی این کالاها محروم کرده، خواهان افزایش واردات رسمی است تا از طریق اخذ گمرک و عوارض این کالاها، جبران مافات شود. به این ترتیب قاچاق کالا و واردات رسمی در مسابقه و رقابت با هم، در واقع دو لبه قیچی هستند که تولید داخلی را رو به نابودی برده است و حاصل انهدام تولید، بیکاری میلیونی کارگران و زحمتکشان میهن ماست. در واقع هراس از عصیان ارتش میلیونی بیکاران و گرسنگان و چشمانداز قیام و سرنگونی است که ولیفقیه ارتجاع را اینچنین دچار سرگیجه کرده است.
سازمان مجاهدين خلق ايران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر