چند بازي بر بساط آرزو نرد اميد
چندكاري در زمين كاشكي تخم اگر
در شرايطي كه هردوجناح متخاصم رژيم بهروشني به بنبست مذاكرات اعتراف ميکنند و خامنهاي فعلاً با کش دادن مذاکرات تصميمگيري در مورد آن را بهتأخير انداخته است،
در شرايطي كه تحولات جهاني و منطقهيي و حتي مواضع طرف حسابهاي رژيم اين واقعيت را نشان ميدهد که دوران کشدادن مذاکرات به پايان خودش نزديک شده است و لحظه تصميمگيري نهايي و تعيينتکليف در راه است؛
دم زدن از توافقي موهوم كه هيچ چشم اندازي برآن متصور نيست و به مضحكة مذاكره براي مذاكره تبديل شده است, تنها مصرفش روحيه دادن به دلواپسان نظام است كه به نظر مي رسد از ترس در حال سقط شدن هستند.
سايت ديدبان آخوندي با رديف كردن انبوهي «اگر» و «مگر» نوشته است:
«اگر توافق هسته اي با ايران از دستيابي اين کشور به سلاح هسته اي جلوگيري مي کند، به طور قطع اين توافق سودمند است.
اگر نتيجه اين توافق داشتن شريکي در منطقه است که به مهار افراط گرايي سني ها کمک مي کند، به طور قطع بايد توافق پرمنفعتي باشد.
اگر اين توافق را پايه و اساس سياست جديد آمريکا در منطقه... بدانيم، آنگاه اين توافق سود خالص خواهد بود.
حال اگر آمريکا بتواند در حين دستيابي به اين توافق براي همکاري با متحدان پيشين خود از اسرائيل گرفته تا کشورهاي حاشيه خليج فارس راهي بيابد، بتواند ثبات را در مصر برقرار سازد، ترکيه را به ايجاد اصلاحات ترغيب کند...
اگر اوباما بتواند...»
اين بذر آرزويي كه آخوندها در زمين لم يزرع كاشكي مي كارند, آدم را به ياد حكايت طنز ملا مي اندازد كه روزي با سبدي در دست رو به آسمان ايستاده بود و انتظار مي كشيد, تا پرندگان مهاجر كه احتمال دارد پروازشان از آنجا صورت گيرد و بعضي از آنها ممكن است بجاي تخم گذاري در آشيانه, در حال پرواز! تخم گذاري كنند, شايد يكي از آن تخم ها در سبد ملا بيفتد...
اين روضه خواني و ليت و لعل ها درحالي است كه رسانه هاي رژيم با صراحت اذعان مي كنند:
«روحاني و برخي از دولتمردان ايشان... طي يکسال و چند ماه گذشته، براي پيروزيهاي حريف کف زدهاند! و بيآنکه امتيازي بگيرند، حريف را پس از هر امتيازي که دريافت داشته است تشويق کردهاند».
يكي از روزنامه هاي باند خامنهاي12بهمن 93 نيز در پاسخ به حرفهاي روحاني به اصل قضيه يعني نگراني نظام از بحران اتمي و جام زهر اشاره كرده و مينويسد :«... از شخص رئيسجمهور انتظار نميرود که منتقدان خود را به صفت «بلاهت» مفتخر کنند يا سعي در «ابلهنمايي» منتقدان نمايند. آيا واقعاً منتقدان براي «آنطرفيها» کف ميزنند يا از برخي رفتارهاي عجيب «اينطرفيها» بر سينه ميزنند؟!»
در چنين وضعيت بن بستي كه در نظام آخوندي سگ صاحبش را نمي شناسد, سايت گشتاپوي آخوندي روي نقطه كانوني سوزش خود دست گذاشته و از اينكه مجاهدين با افشاگري ها, راه مماشات با اين رژيم ضدبشري را گل گرفته اند, با آه و ناله مي نويسد: «مجاهدين با مشابهتسازي بين داعش و ايران تلاش مينمايند تا مذاکرات را به بن بست بکشانند.» و در ادامه نيز در منتهاي ذلت و زبوني مي نويسد:
«رهبري مجاهدين...، تبليغاتي را عليه ايران به راه انداخت که در آن تلاش شده است به نحوي پيوندي بين ايران و داعش برقرار سازد، اتهاماتي نظير «خليفهگرايي» و «منبع معنوي افراطگرايي» و...»
واقعيت اين است که رژيم در مرحله تعيينتکليف چه پاي خوردن زهر آنچنان که مورد نظر آمريکا و 1+5 است بيايد و چه آن را نپذيرد و تحريمهاي شديدتر و کشندهتر را به جان بخرد، بايد منتظر عواقب خطرناک آن که با موجوديت رژيمش سر و کار دارد باشد. اين همان بنبستي است که هيچ راه گريزي در آن متصور نيست و اين رطب ويابس بافتن ها دواي دردهاي بي درمان رژيم آخوندي نخواهد بود و ظالمان را از سرنگوني گريزي نيست.
از ايران افشاگر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر