ياوه هاي 20 سال تاريخ در رفته
یکشنبه, 12 مرداد 1393 15:20
هركس كمترين آشنايي با صحنه سياسي ايران داشته باشد، به روشني
ميداند كه اولين نگراني و مهمترين همّ و غمّ آخوندهاي حاكم، حفظ موجوديت
رژيم ضدبشريشان و مقابله همه جانبه با مجاهدين و مقاومت ايران به عنوان
دشمن اصلي و تنها هماورد و نيروي سرنگون كننده خود مي باشد.
يك وجه از اين مقابله، جنگ سياسي-تبليغاتي در كادر دجالگري
ويژه اين رژيم است و همچنان كه ابعاد سركوب و شقاوت و وحشيگري اين رژيم،
ركورد همه ديكتاتوريهاي سركوبگر را پشت سرگذاشته، در صحنه جنگ سياسي و
تبليغاتي هم، به ويژه بر ضد دشمن اصلي خود، گوي سبقت را در دروغپردازي و
هرزه درايي و لجن پراكني، از تمامي همگنان تاريخي و معاصر خود ربوده است.
كما اينكه ابزارهاي اين جنگ را هم در قياس با رقبا، بسيار
تنوع بخشيده؛ تا حدّي كه علاوه بر به كارگيري كلية تجهيزات و وسايل سنتي و
مدرن و مضافا” بر كلية ارگانها و مقامات و عوامل نام و نشان دار رسمي
حكومتي، از صدر تا ذيل رژيم و…، مشتي مزدور و پادوي مأمور به خدمت درخارجه
با ماسك «مخالف رژيم و منتقد مجاهدين» هم به كارگرفته است.
اين قماش مأموران خارجه نشين يا اعزام شده به خارجه، تقريبا
سه دهه است، به تناوب يا به طور ثابت، مشغول خدمت و خوش خدمتي در جبهه
ولايت هستند. مأموريتشان هم از 30سال پيش به اين سو، شيطان سازي از
مجاهدين، به منظور توجيه و زمينه سازي براي سركوب و كشتار آنها و مقصّر و
مسئول جلوه دادن خود آنها، يعني عوض كردن جاي جلاد و قرباني و ايجاد مزاحمت
براي مبارزه شان عليه رژيم مي باشد.
رژيم و گشتاپوي آخوندي از اين كارزار هدف سياسي مشخصي را
دنبال كرده و ميكند كه همانا دفاع از موجوديت و بقاي حاكميت ننگين خود، با
فرمول «مجاهدين بدتر از اين رژيم» يا «بقاي اين رژيم مرجح بر روي كار آمدن
مجاهدين» مي باشد.
اين هدف سياسي ثابت، شكل و محتواي مشابه و يكساني به كارزار
شيطان سازي رژيم عليه مجاهدين داده كه رمز تكراري بودن تمامي لجن پراكنيهاي
رژيم و مزدوران گمنام و بدنام آن، منجمله مأموران «مخالف» نماي خارجه نشين
آن، در اين سه دهه است.
از همين روست كه بازنويسي يا بازنشخوار هزاران بارة دعاوي و
اتهامات گشتاپوي آخوندي، با هر رنگ و لعابي، ولو فريبكارانه تر از فرمول
«80-20»، و با زبان و قلم يا نام هر عاملي، ولو با هفت قلم آرايش
«اپوزيسيون نمايانه»، از فرسنگها فاصله، سرنخِ خود را در باغ مهران در
خيابان پاسداران آدرس ميدهد.
پناهندگان سياسي و بسياري از هموطناني كه از سالهاي دهه60 و70
يعني از 20-30سال قبل در خارج اقامت داشته اند، به ياد دارند كه از همان
دوران، هفته نامه كيهان هوايي رژيم كه براي توزيع در خارج كشور توليد و
منتشر ميشد و خط و ربط سياسي و تبليغاتي آن را وزارت اطلاعات تعيين ميكرد، و
همچنين يك روزي نامه فارسي زبان ديگر كه گرداننده و بخش قابل توجهي از
صفحاتش به اجاره اطلاعات آخوندي درآمده بود، هر شماره اين دو نشريه، مملو
از دروغپردازيها و هرزهدراييهاي اطلاعات آخوندي به نام يا به قلم مزدوران
بدنامي از قبيل سعيد شاهسوندي شاگرد جلاد اوين، شمس حائري، كريم حقي، نادره
افشاري، گيلاني و… بود.
اراجيفي مشابه لجن پراكنيها و هرزه دراييهايي كه سالهاي بعد،
به خصوص طي يكسال اخير توسط مزدوران خودفروخته و همپالكيهاي خارج كشوريِ
مزدورِ جنايتكار مسعود دليلي بازنويسي و بازنشخوار شده است. مزدوراني كه
اغلبِ قريب به اتفاق آنها توسط مقاومت افشا و سوابق و كارنامه مزدوري شان
براي رژيم آخوندي در رسانه هاي مجاهدين و مقاومت منتشر شده بود.
به عنوان نمونه، ذيلا” متن يكي از اين روشنگريها را كه مربوط
به 21سال قبل است و در مجاهد شماره299 مورخ 20ارديبهشت1372منتشر شده، از
نظرتان ميگذرد. در اين افشاگري، بخشي از اتهامات و لجن پراكنيهاي گشتاپوي
آخوندي عليه مجاهدين به نقل از كيهان هوايي و به نام مزدوراني نظير شمس
حائري رديف شده است. در همين مطلب، اسامي شماري ديگر از مزدوران و پاسداران
خارج كشوري رژيم كه قبلا” افشا شده بودند، ذكر گرديده است. مروري بر اين
مطلب و اسامي مزدوران افشا شده در آن كه يكي از آنها از جمله كمال رفعت
صفايي است، كه بعد ازگذشت 20سال از مرگش حالا وزارت اطلاعات در حضيض
استيصال و درماندگي در مواجهه با مجاهدين و شكست در استخدام مأمورين تازه
نفس! براي شبكه برون مرزيِ «مخالفين رژيم و منتقدين مجاهدين»، وابسته به
معاونت نفاق در اين وزارتخانه است، آنهم به رغم تلاشهاي بي وقفه مزدوراني
از قماش تواب تشته به خون و مأمور مستعمل (مصداقي) كه يكي از مأموريتها و
اشتغالات حرفه يي شان شكار طعمه جديد براي كارزار گشتاپوي آخوندي عليه
مجاهدين بوده است،
به خاطر همين كسادي بازار شكار طعمه است كه وزارت بدنام
ناگزير از علَم كردن مرده هاي 20كفن پوسانده يا بازيافت مزدوران سالها از
دورِ مصرف خارج شده، به عنوان شكارهاي تازه گرديده است. حال آنكه مضافا” بر
پوسيدگي و تاريخ دررفتگي اين قبيل«شكار»ها، افشاشدگي و رسوايي آنها در
همان ساليان قبل، و تكراري بودن اراجيف آنها، فضيحت دو ضرب و چند ضرب ديگري
است كه اطلاعات آخوندي چاره اي جز تن دادن به آن نيافته است.
نشريه مجاهد شماره299- 20ارديبهشت72
فلاكت ساواك آخوندي و بازنشخوار ياوههاي پيشين
5ماه پس از روشنگري انجمن هواداران مجاهدين در آمستردام راجع
به خيانت و مزدوري حائري و ارتباطات او با مأموران و شاگردجلادان دشمن
ضدبشري، ساواك آخوندي پرده را كنار زده و به شرحي كه در ارگان خارجكشوري
وزارت اطلاعات رژيم(كيهان هوايي) ديده ميشود، به بازنشخوار ياوههاي پيشين
عليه مجاهدين، منتها از زبان مزدور جديدالاستخدام، ميپردازد.
راستي كه لجنپراكني آخوندي در هر پوششي كه ارائه شود،
بهسادگي قابل تشخيص است. حتي اگر دجالگرانه، با الفاظ تند و تيز و
مخالفخواني عليه رژيم، رنگ و لعاب داده شده باشد. و حتي اگر «به قلم يكي
از اعضاي سابق مجاهدين خلق» عرضه شود و يا تحت عنوان«راه موسي» و «راه
حنيف» و «پيشمرگان مجاهد خلق» از سفارتخانهها و لانههاي ترور و جاسوسي
دشمن پليد پُست شود. زيرا كُدهاي مشتركي كه بيش از يك دهه تكرار و فرسوده
شده و يا همخواني با لجنپراكنيهاي يوميهٌ رسانههاي آخوندي عليه مجاهدين،
آنقدر در آنها زياد است كه همهٌ پوششها و كلاههاي شرعي و ترفندهاي آخوندي و
ردگمكنيها را كنار ميزند و دست ارتجاع و چنگال دژخيم را بهوضوح در
كانون همه لاطائلات نشان ميدهد.
فيالمثل آنجا كه در لجننامه معرفيشده توسط ارگان ساواك
آخوندي، بريدهمزدور جديدالاستخدام(حائري) مينويسد(يا نويسانيده!
ميشود):
ـ «با راهپيمايي 30خرداد سازمان وارد فاز نظامي گرديد، امّا
بدون آنكه از قبل تدارك آنرا ديده باشد. و… اين اولين خيانت و بيكفايتي
رجوي بود.»
ـ «سازمان… به شكل زائدهيي از ارتش صدام به انتظار معجزه
مرزها نشست… اعتماد مردم از آن سلب شده و به مرور ياد و نام مجاهدين از
اذهان زدوده و به خاطره تبديل گرديد».
ـ «ابداع ديپلوماسي گدايي و سركجكردن پيش دولتهاي امپرياليستي و فرستادن هيأتهاي التماس به پارلمانهاي اروپايي»
ـ «تشكيل شوراي ملي مقاومت كه در واقع تمامي اعضاي آن اجير سازمان… هستند»
ـ «تجاوز به حريم خانوادگي و زناشويي»
ـ «انقلاب در سكس و زنبازي» تحت عنوان انقلاب ايدئولوژيك
ـ «عمليات كردكشي مرواريد»
ـ «احكام اعدام و… زندان و شكنجه و… جلوگيري از آگاهشدن از سير وقايع سياسي و تعقيب و مراقبت اعضا در درون سازمان»
ـ «مسعود و مريم در تمام طول جنگ در اردن بودند»
ـ «گروههاي ضربت، احكام اعدام، كوفيخواندن، كتك و فحش، قطع جيرهٌ زندانيان و شير اطفال و كتكزدن دستجمعي اسرا»
ـ «آدرس و نشاني قرارگاه را به امپرياليسم داده بودند كه آنجا پادگان عراق نيست»
ـ «توطئه قتل علي زركش توسط رجوي»
ـ «رجوي از آن جهت بيشتر خائن است كه نظام اخلاقي خانواده را گسيخت و ارزشهاي آنرا زير پا گذاشت و حرمتهاي آن را شكست»
ـ «هر زن و يا شوهري قبل از اينكه همسران يكديگر باشند، همسران رؤساي تشكيلاتي خود بودند»
ـ دريافت «پول مقرريهاي دول و شيوخ آن ديار»
ـ «خط وابستگي و جدايي از مردم… وقتي ارتش آزاديبخش به اعتبار جنگ ايران و عراق تشكيل ميگردد» …
و سرانجام: «رجوي بايد در يك دادگاه عمومي به خلق ايران و خانوادهٌ شهدا» جواب بدهد!
در بارهٌ كدهاي ساواك آخوندي
با مختصر دقت در خط سير و ابتدا و انتهاي كُدهاي ارتجاع
خونآشام كه بيش از يك دهه است توسط بلندگوهاي خود رژيم و مزدوران و
همدستان رنگارنگ آن تكرار و نشخوار ميشود، بهسادگي ميتوان فهميد كه
اينان شرح«خيانتها»ي رهبري مقاومت مسلحانه انقلابي را از 30خرداد و معرفي
آلترناتيو شوراي ملي مقاومت و تشكيل ارتش آزاديبخش و«زدوبند با
امپرياليستها» شروع ميكنند و پس از تخليه انواع و اقسام كلمات و عبارات
لومپني بر سر روابط بيروني و دروني مجاهدين و لجنپراكني عليه عمليات ارتش
آزاديبخش به كُردكشي و داستان 1500 زنداني و دست آخر هم به ضرورت محاكمهٌ
رهبر اين مقاومت ميرسند.
از راديو تلويزيون و مطبوعات رسمي رژيم يا جزوات سپاه
پاسداران و اطلاعيههاي شاگردجلاد اوين گرفته تا ديگر بريده ـ مزدوران و
خيانتكاران جملگي همين مسير را ميروند و به هنگام چفتشدن با ساواك آخوندي
دقيقا” در همين راستا به يكديگر پيوند ميخورند.
فلاكت دشمن در برابر مقاومت انقلابي ترهات مضحك ساواك آخوندي
هر ناظر بيطرفي را به خنده مياندازد. در تبليغات آخوندها بهنحو
«معجزهآسا»يي در آن واحد، هم ميتوان با عراق و در عراق بود و هم با كويت و
در كويت و هم با آمريكا در عين اشتغال به سركوب اكراد و شيعيان! بگذريم كه
پس از آنچه بر سر كردهاي تركيه آمد بر همگان روشن شد كه براي مجاهدين و
ارتش آزاديبخش از سوي رژيم خميني چه«چكش و سنداني» تدارك ديده شده بود. با
اين همه آخوندها كماكان مينويسند و مينويسانند كه مجاهدين، هم با ارتش
عراق در كويت ميجنگيدهاند و هم «از شيوخ آن ديار» پول ميگيرند! ارتش
آزاديبخش هم «زائدهٌ» ارتش عراق است و هم آدرسهايش را به«امپرياليسم» داده
بود تا بمباران نشود! در عين حال بهقول مزدور حائري در تمام دوران جنگ
مسعود و مريم در اردن بودهاند! (عجالتاً ساواك آخوندي از آلمان و كويت
كوتاه آمده است).
از اين سفله مزدور خودفروخته بايد پرسيد كه در عين علم و
اطلاع از اينهمه فتنه و فساد و قتل و اعدام در داخل مجاهدين از جمله قتل
مجاهد شهيد علي زركش توسط رهبري سازمان يا«وابستگي به عراق و امپرياليسم» ـ
كه هيچكدام مطلب جديدي نيست و رژيم سالها دربارهٌ آنها لجنپراكني ميكند؛
و در بسياري موارد نيز در نشريات مجاهدين منعكس گرديده است ـ چه غلطي
ميكرده و چرا سكوت ميكرده است؟ و اگر هم مطلع نبوده چگونه و با چه
مكانيسمي يك شبه از اين همه جنايت و خيانت مطلع شده؟ نكند كه در 52سالگي به
ناگهان با«امدادهاي غيبي» از خواب بيدار شده است!
حقيقت اين است كه پاسخ همهٌ اين سؤالات را بايستي در منطق مزدوري و فلاكت ساواك و ايدئولوژي آخوندي جستجو نمود.
از آنجا كه در جريان بمبارانهاي جنگ خليجفارس فرزندان
حائري نيز بنا به تقاضاي پدر و مادرشان به اروپا فرستاده شده بودند،
نامبرده پس از اطراق در اردوگاه پناهندگي طي نامهيي از مجاهدين ميخواهد
كه اگر امكان فرستادن خود او را به خارجه ندارند بچههايش را برگردانده و
به او تحويل دهند. از سازمان همچنين ميخواهد كه مادر بچهها(خواهر مجاهد
مهين نظري) را نيز كه با برگرداندن بچهها و مخدوش نمودن درس و زندگي آنها
در خارجه مخالف بوده است، متقاعد نمايد: بازگرداندن بچهها به عراق پس از
طي سلسله مراتب قانوني در آلمان و در دواير وابسته به مللمتحد انجام
ميشود و آنها با اطلاع شعبهٌ كميسارياي عالي پناهندگي در عراق به پدرشان
تحويل داده ميشوند. اما متأسفانه بعد از يكماه بچهها را با نامه زير در
جيبشان در برابر يكي از پايگاههاي مجاهدين رها نموده و خود متواري ميشود.
بچهها با اطلاع و تحتنظر شعبهٌ مللمتحد به مادرشان برگردانده ميشوند و متعاقباً از سوي مجاهدين به آلمان فرستاده ميشوند.
شايان يادآوري است در مدتي كه حائري در اردوگاه پناهندگي بسر
ميبرده، مجاهدين از هيچ كمكي به او دريغ نكردهاند. امّا گزارشهاي متعددي
پيرامون وضعيت و ارتباطات مشكوك او با ايادي سفارت و ساواك آخوندي در همان
ايام نيز وجود داشته است.
با پوزش از خوانندگان عزيز«مجاهد» براي يادآوري گند گاو
چالهدهانيهاي آخوندي كه از فرداي بهقدرترسيدن ارتجاع خميني به هنگام
چماقداري و حمله به ستادها و دفاتر مجاهدين، مدعي كشف وسايل و صحنههاي
فساد در پايگاهها و خانههاي مجاهدين ميشدند، ناگزير كليشه مقابل را هم از
همين لجننامه مورد تبليغ ارگان ساواك آخوندي در خارج كشور به اطلاع
ميرسانيم. تا معلوم شود كه بريده ـ مزدور مورد بحث، چگونه با لومپنيسم
نشريهٌ«منافق» كه به دستور خميني توسط بهشتي و حزب چماقداران(جمهوري
اسلامي) منتشر ميشد، سراپا عجين شده است:
==================
نشريه مجاهد شماره299- 20ارديبهشت72- ص16
كيهان هوايي ـ ارگان ساواك آخوندي در خارج كشور ـ در تاريخ 15ارديبهشت،
از قول«يكي از بريدگان سازمان مجاهدين» به افشاگري پيرامون«انحرافات حاكم
بر فرقهٌ رجوي» پرداخته است. كه كليشهٌ آن را عيناً در همين صفحه ملاحظه
ميكنيد.
كيهان هوايي- 15ارديبهشت1371- افشاگريهاي يكي از اعضاي سابق سازمان مجاهدين…
دستگاه شكنجه و سركوب دشمن
ضدبشري بدينوسيله درصدد برآمده است تا ياوههاي پيشين را با يك فقره كلك
آخوندي از دهان يك بريدهمزدور افشاشده بهنام هادي شمس حائري بازنشخوار
نمايد. بهنظر ميرسد مصاحبههاي كشّاف رسانههاي رژيم و پاسداران اسير و
آزادشده توسط خود مجاهدين(از قبيل كاظم سليماني و محمدعلي جانه و…) و
اطلاعيهها و مصاحبههاي«مجاهدين» به اسرائيل رفته! و سلسله موعظهها و
افشاگريهاي شاگردجلاداني مثل سعيد شاهسوندي در بحبوحهٌ قتلعام هزاران
زنداني سياسي كه بهطور مسلسل در كيهان هوايي منتشر ميشد، و همچنين سلسله
اطلاعيههاي منتشره در ارگان ساواك آخوندي با امضايِ«جمعي از اعضاي سابق
سازمان مجاهدين» كفايت ننموده است و ساواك آخوندي همچنان با فلاكت و
درماندگي در لجنپراكني عليه مجاهدين و ارتش آزاديبخش«هل من مزيد» ميطلبد.
در عين حال سردمداران رژيم آخوندي در تبليغات رسمي به كرّات گفتهاند كه
مجاهدين نيست و نابود شدهاند. (1500 كشته در بمباران به همراه مسئول اول و
جانشين مسئول اول سازمان كه پاسدار سليماني در تلويزيون رژيم گفت به چشم
خود صحنهٌ مربوطه را ديده است، 1500 زنداني به روايت و رؤيت پاسداراني مثل
يعقوبي و تويسركاني و بازگونه و كوكب طالبي و كمال رفعتصفايي
و حمزهلوئيان و هزاران فراري«به كويت و آلمان و لبنان و يمن و اسرائيل»
به روايت رفسنجاني و كيهان هوايي و زميني و دريايي!!) اكنون بنگريد كه
ساواك آخوندي در مقابله با مجاهدين دچار چه افلاس و فلاكتي شده كه بايستي
مزدوراني از قبيل هادي شمس حائري را براي نشخوار«گند گاو چاله دهاني»هاي
پيشين به خدمت بگيرد.
انجمن هواداران مجاهدين در
آمستردام نزديك به 6ماه پيش در اطلاعيهٌ 10/آذر/71 خود كه عيناً در همينجا
كليشه شده و در همان ايام در بولتن خبري شماره 232 انجمنهاي هوادار
مجاهدين در خارج كشور منتشر شده بود، سوابق اين مزدور را افشا نمود و از
ارتباطات آلودهٌ وي با مأموران ساواك آخوندي پرده برداشت.
اما ساواك آخوندي در موقعيتي
است كه ناگزير از مصرف دوباره برگهاي سوخته است. از اينرو چنانكه در
كليشه كيهان هوايي ملاحظه ميكنيد، بريدهمزدور مزبور را«15 سال عضو فعال
سازمان مجاهدين» جلوه ميدهد.
براي بوركردن ساواك ابله آخوندي
ناگزير كليشههايي از خط و امضاي مزدور جديدالاستخدام را در مقابل چشم
آنها ميگذاريم و اين ما را از توضيح بينياز و شدّت افلاس ساواك آخوندي را
هم بهخوبي برملا ميكند:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر