روزنامه الحيات- فرامنطقه اي 16 فوريه 2015
بار ديگر پرزيدنت باراك اوباما دعواي درون نهادهاي آمريكايي و دعوا با همپيمانان آمريكا در منطقه را تعيينتكليف كرد: اولويت، مبارزه با تشكيلات «دولت اسلامي» (داعش) در عراق است و در سوريه هيچگونه تشديد نظامي كه ممكن است گردن نيروهاي موجود آمريكايي در عراق را زير شمشير ايران قرار دهد و همكاري موجود براي از رمق انداختن «داعش» در عراق را تهديد كند ارائه نخواهد كرد و در نظر ندارد كه گام تحريك آميزي بردارد كه در مذاكرات جاري يا ايران درباره پرونده اتمي تأثير بگذارد.
دولت اوباما به روشني به همپيمانان اطلاع داده است كه جنگندههاي آمريكايي حملات مستقيم يا «پوشيده و پيچيده» به مراكز رژيم سوريه انجام نخواهند داد بلكه فراتر از اين رفتهاند و از طريق دروازه ايران-عراق اطلاعاتي درباره موعد شروع بمبارانها «رد كرده است». منظورش از اين حرف اين است كه «فعلا منفعت نيست كه رژيم سرنگون شود». اما همزمان دولت آمريكا بهلحاظ سياسي به آن رژيم روي نخواهد آورد. در ادامه «توالي» كه اوباما و مستشارانش بر اساس آن كار ميكنند به شرح زير است: «اول عراق»، «اول داعش»، «بقاي رژيم اسد»، سپس «تمركز» روي رژيم و فشار بر آن براي رسيدن به يك راهحل سياسي.
پيام سياسي آمريكا از خواهان «كناره گيري» پرزيدنت بشار اسد بودن و اينكه «روزهايش به شماره افتاده است» در پايان تابستان 2011، به شرط «كناره گيري» پيش از آغاز مرحله انتقالي تغيير يافته است. و از اينكه اسد «بخشي از مرحله انتقالي نيست» به اينكه «او بخشي از آينده سوريه نخواهد بود» يا اينكه «مردم سوريه نميتوانند در آينده او را بپذيرند» و «او آينده اي ندارد» متحول شده است. ...
البته ژنرال جان آلن، هماهنگكننده ائتلاف بينالمللي-عربي عليه «داعش»، كه گزارشات نوبه اي مستقيم به اوباما ميدهد، با پروژه مناطق امن و پرواز ممنوع موافقت كرده بود.
اين طرح شامل سناريوهاي مختلف بود از جمله تقسيم آسمان سوريه به سه سطح: منطقه منحصر به هواپيماهاي ائتلاف بينالمللي-عربي، منطقه اي كه جنگندههاي ائتلاف در آن ميچرخند و به هرگونه تهاجم پاسخ ميدهند و منطقه اي كه بر فراز آن جنگندههايي ميگردند كه از افراد «ارتش آزاد» حفاظت ميكنند.
اين پيشنهادها نزد اوباما برده شد. جواب چه بود؟ نه!. اين نخستين «نه» نبود كه به پيشنهادهاي مشاوران و مسئولان دولتياش ميداد. اين «نه» عامل بازنشستگي مسئولان بالايي در دولت او طي سالهاي گذشته بوده است. همچنان كه در پاييز 2012 هنگامي كه پيشنهادهاي مسئولان سياسي و نظامي براي مسلح كردن «ارتش آزاد» رد شد. ...
دو موضوع جديد كه اوباما به ناچار «اجازه» آنها را داد: افزايش بيش از 500 ميليون دلار به بودجه و امكانات برنامه مخفيانه اي كه «آژانس اطلاعات مركزي» (سي آي اي) آن را اداره ميكند كه به يك ميليارد و نيم دلار اضافه ميشود... و موضوع دوم پيشبرد برنامه علني كه وزارت دفاع (پنتاگون) با بودجه اي به ميزان نيم ميليارد دلار براي آموزش پنج هزار «رزمنده ميانه رو» در سال براي سه سال آينده مديريت ميكند.
ژنرال آمريكايي مايكل كيناگاتا كه بر برنامه وزارت دفاع نظارت دارد براي آماده كردن اسناد و زمينه اجراي اين برنامه به چهار كشور عربي و همسايه سوريه سفر كرد. ...
قرار است در پايان ماه آينده برنامه آموزش اولين سري از «اپوزيسيون ميانه رو» به استعداد صد رزمنده شروع شود و تا پيش از پايان سال جاري سه هزار رزمنده و در سال آينده 5400 رزمنده توسط مربيان آمريكايي و بريتانيايي و ديگران آموزش داده ميشوند. همچنين انتظار ميرود كه شروع گسترش اين نيروهاي آموزش يافته در مناطق «داعش» در شمال سوريه در ماه ميآينده اجرا شود.
يك مسئول غربي صحنه دردناك سوريه را از [منظر] بالكون كاخ سفيد اينگونه خلاصه كرد. آنچه اين مسئول نگفت اين است كه پس از همه اتفاقاتي كه در سوريه طي اين چهار سال افتاده است، سوريه به خودي خود اهميت ندارد، بلكه تا زماني كه از ديدگاه اوباما، معامله اتمي «تاجي است» كه ميخواهد در پايان دورهاش بر سر بگذارد تا وارد تاريخ شود، [سوريه] ميداني براي دعواي غرب با ايران و صحنه اي براي «فرسايش» ايران و هم پيمانان آن و ميداني براي دعواي منطقه اي و ابزار فشاري براي مذاكرات ديپلوماتيك زير تهديد استفاده از سلاح در مقابل پرونده اتمي و نقش منطقه اي ايران است.
بهترين دليل اين است كه ايران تصميم گرفته خودش «نبرد جنوب» سوريه را در نزديكي جولان اشغالي و اردن براي فشار در دو پرونده امنيت اسراييل و امنيت خليج، فرماندهي كند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر