گنداب سفارت رژیم آخوندی در آلبانی افشاگری جواد عرب درگی اقدامات سفارت رژیم پلید آخوندی در آلبانی توسط اجیرشدههایی مثل غلامرضا شکری و …
افشاگری جواد عرب درگی
اقدامات سفارت رژیم پلید آخوندی در آلبانی توسط اجیرشدههایی مثل غلامرضا شکری و …
اسم
من جواد عرب درگی است. من یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران هستم
که بدلیل اینکه توان ادامه مبارزه در صفوف مجاهدین را نداشتم بدنبال زندگی
شخصی خودم رفتم و اکنون مدتی است در کشور آلبانی زندگی میکنم.
چندی
پیش (دوشنبه چهارم اردیبهشت ۹۶) دریکی از سایتهای وزارت اطلاعات بنام
بنیاد سحر مطالبی علیه سازمان مجاهدین خلق و اراجیفی تحت عنوان دلسوزی برای
افرادی چون من که ناخودآگاه به یاد اقدامات رذیلانه و مذبوحانه سفارت پلید
آخوندی در این مدت افتادم که توسط مزدوران خود فروختهاش در آلبانی انجام
میشود.
یکی
از این افراد شناخته شده مزدوری بنام غلامرضا شکری میباشد که من در جریان
برخی اقدامات مزدوری وی میباشم و جهت روشنگری به ترتیب اشاره میکنم:
نخست اقدامات داخل مناسبات
در
اوایل شهریورماه ۹۵ فردی بنام خداداد محمدی به سراغم آمد و قصد داشت پیامی
از طرف غلامرضا شکری بمن برساند، لازم به یادآوری است که در آن تاریخ من
در مناسبات سازمان مجاهدین بودم و وقتی متوجه اقدامات این فرد شدم اجازه
ندادم پیام وی را برساند.
بعدها
متوجه شدم که این خودفروخته با ارسال پیام به داخل مناسبات قصد داشته تا
افراد را تشویق به خروج از سازمان و رفتن به نزد رژیم بنماید.
در
این اقدام کثیف قصد داشته مابه ازاء خروج هر نفر، از خانوادهها و همچنین
از سفارت مبالغ پول دریافت کند. بطوری که این فرد به خانوادهام مراجعه
کرده بود و مدعی شده بود که او مرا تشویق به ترک از مبارزه کرده و درخواست
پول کرده بود.
این
کار در ایران توسط خانواده شکری که با وزارت اطلاعات کار میکنند انجام
شده بود که سراغ خانوادهام رفته بودند و پول خواسته بودند.
و
چون خانوادهام جواب رد داده بودند، غلامرضا شکری برای رد گم کردن گفت
مواظب مهین هاجری (یکی دیگر از گردانندگان انجمن نجات وابسته به وزارت
اطلاعات) از خانوادهات قصد دریافت پول دارد.
دوم: اقدامات در آلبانی
روز
شانزدهم شهریورماه ۱۳۹۵ درست در ساعات ابتدایی خروج من از سازمان مجاهدین
خلق ایران، غلامرضا شکری بهمراه مهرهٔ دیگر سفارت آخوندی در تیرانا بنام
مهدی سلیمانی به سراغم آمدند.
جالب
اینجاست که آنها بدون اطلاع من، اقدام به گرفتن عکس از من و ارسال آن به
وزارت اطلاعات نمودند و وزارت اطلاعات آن عکس را برای خانوادهام فرستادند.
در همان برخورد اولیه شکری بمن گفت مادرم پشت خط تلفن است، من باکمال تعجب
به وی گفتم تو از کجا و چگونه مادرم را میشناسی و چگونه شماره تلفن آنها
را پیدا کردی، که جوابی نداشت.
بعدها
متوجه شدم که یکی از کارهای این مزدور اینست که با ارسال عکس به وزارت
اطلاعات باعث میشده تا وزارت اطلاعات به خانوادهها فشار آورده تا از طرق
مختلف آنها را علیه سازمان بسیج کند.
از
طرفی یکی از اقدامات کثیف غلامرضا شکری این بود که بسرعت با افراد بریده
از سازمان ارتباط برقرار میکرد تا آنها را به رفتن به نزد سفارت رژیم و
درنتیجه رفتن به ایران بشرط همکاری و مزدوری علیه سازمان تشویق نماید.
ازجمله افرادی که تن به این ذلت دادهاند محمد تورنگ و رئوف فرامرزی هستند
که بسرعت عضوگیری و به ایران منتقل شدند.
نمونه دیگر ارسال شماره تلفن نفرات بریده از سازمان به افراد شناختهشده وزارت اطلاعات برای برقراری ارتباط بود.
ازجمله
مواجه شدم با تماسی از ایران که فردی بنام مهین هاجری برقرار کرد و وقتی
از وی پرسیدم چگونه شمارهام را پیدا کرده بمن گفت یکی از دوستانت که
منظورش غلامرضا شکری بود بمن داده است.
حالا
وقتی تمام این اقدامات را با مطالب بنیاد سحر کنار هم میگذارم متوجه دور
جدید توطئه سفارت رژیم آخوندی در تیرانا میشوم. و چون رژیم در آلبانی به
اهداف شوم خود دستیابی پیدا نکرده است شروع به دلسوزیهای مشمئزکننده برای
نفرات بریده از سازمان و متقابلاً تکثیر اراجیفی علیه سازمان و مقاومت کرده
است. اینها همانهایی هستند که در عراق در اشرف و لیبرتی اقدام به کشتار
خونین مجاهدین نمودند حال چه شده که ادعای دلسوزی برای هواداران سازمان
مجاهدین خلق ایران مینماید.
این اقدامات شناختهشده و سوخته شدهٔ سفارت رژیم آخوندی برای همگان آشناست.
رژیم
بهزعم خود میپندارد که میتواند فاصلهای بین سازمان و هوادارانش
بیاندازد. در حالیکه ما هواداران سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران اجازه
نخواهیم داد که سفارت آخوندی به اسم ما و یا بهانهٔ ما و یا هر بهانهای
دیگر توطئههایش علیه سازمان را جامهً عمل بپوشاند.
ما اقدامات جاسوسانه و تروریستی شناخته شدهً وزارت اطلاعات و سفارت او را در آلبانی محکوم میکنیم و دست به افشاءگری خواهیم زد.
جواد عرب درگی
۲۹آوریل۲۰۱۷
filePDF javad arab
،هادي شعباني
سیروس عضنفری و
هادی
شعبانی (قسمت اول)فاصله کرسی ندامت و خیانت تا میز ریاست نجات رژیم در مازندران را
چگونه طی ویا پیموده است.
هادی شعبانی (قسمت دوم) با همکاری قربانعلی پور
احمدی نهایتا با سربه نیست کردن صمد نظری(اطلاعاتی دیگر ) به میز ریاست نجات رژیم
در مازندران دست یافت.
، پاسدار حسن عباسی رفت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر