مسعود خدابنده ابراهیم خدابنده آن خدابنده مأموران وزارت اطلاعات در گزارش مشترک وزارت دفاع و کنگرة آمریکا – قسمت دوم
افشای مزدوران مسعود خدابنده ابراهیم خدابنده آن خدابنده در گزارش تحقیقی مشترک وزارت دفاع و کنگرة آمریکا
مسعود خدابنده ابراهیم خدابنده آن خدابنده مأموران وزارت اطلاعات در گزارش مشترک وزارت دفاع و کنگرة آمریکا – قسمت دوم
مسعود خدابنده ابراهیم خدابنده آن خدابنده – انتشار گزارش تحقیقات پنتاگون و کنگره امریکا، در بارة شبکة جاسوسان و مأموران وزارت اطلاعات در خارج کشور، ضربهیی خردکننده به گشتاپوی آخوندی و سایتها و تشکلات پوششی آن وارد آورد و جاسوسان و مزدوران را از آینده تیرهوتارشان به وحشت انداخت. در همین رابطه سایت پوششی وزارت اطلاعات نوشت:
«(سازمان مجاهدین) بزرگترین فیلی که توانست هوا کند تا بهزعم خود علیه جداشدگان بکار گیرد، جا دادن مجموعهیی از مطالب… به درون گزارشی با عنوان و اسم پنتاگون بود… ازآنپس هموطنان مشاهده کردند که حمله و هجوم بی سابقة رسانههای مختلف مجاهدین علیه جداشدگان آغاز گردید». (اینترلینک 29 دی 91)
وزارت اطلاعات به نگرانی خود از زبان مأمور انگلیس زبان این مرکز جاسوسی اذعان کرد و نوشت:
«سؤال مطرحشده منتهی به شروع تحقیقات این است: سازمان مجاهدین خلق چگونه توانسته است در بخش “دفتر پشتیبانی جنگ غیرعامل و مبارزه تکنیکی علیه تروریسم” در وزارت دفاع این کشور نفوذ کند؟»(ان سینگلتون، اینترلینک 7 بهمن 91)
بهراستی چرا گزارش تحقیقاتی وزارت دفاع و کنگرة آمریکا چنین تأثیری داشته است؟ زیرا همة موفقیت و هنر یک سرویس اطلاعاتی این است که خیلی علنی و مطرح نشود تا بتواند در خفا کارش را پیش ببرد، کما اینکه یک جاسوس و مهرة اطلاعاتی هم تا وقتی ارزش دارد که شناخته نشود، وقتی شناخته میشود یعنی دیگر تاریخمصرفش سر آمده و خواهوناخواه دور انداخته میشود، چون دیگر هیچ کارایی ندارد و از جاسوس به یک پادو حقیر! تبدیل میشود. از سوی دیگر اعلام و علنی شدن نقش و مأموریت آنها، تحت تعقیب قرار گرفتن و مجازات از سوی کشورهای محل اقامت آنها را در پی خواهد داشت. اگرچه ماهیت همة آنها از قبل توسط مجاهدین و مقاومت ایران افشاشده و ازنظر طیف هواداران مقاومت شناختهشده بودند، اما این جاسوسان میتوانستند بگویند و میگفتند که مجاهدین به هر کس که با آنها مخالفت بکند، انگ و برچسب مزدوری میزنند؛ اما وقتی دو ارگان خارجی، آنهم با وزن وزارت دفاع و کنگرة آمریکا روی آن صحه میگذارند، دیگر مهر تأییدی است بر آنچه تابهحال مجاهدین و مقاومت ایران میگفتند و رژیم و بهطور خاص مأموران و مزدوران اطلاعاتی پیام قدرت و پیروزی مقاومت را از آن میگیرند. بهویژه اینکه در همین گزارش آمده است:
«دولت ایران، مجاهدین خلق را سازمانی که بیشترین تهدید را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده، تلقی میکند. یکی از اصلیترین مسئولیتهای وزارت اطلاعات انجام عملیات مخفی علیه مجاهدین خلق و شناسایی و از بین بردن اعضای آن است. این وزارتخانه دارای بخش دروغپراکنی میباشد، که مسئول تولید و انجام جنگ روانی علیه دشمنان جمهوری اسلامی است. وزارت اطلاعات در خارج از ایران هم عضوگیری میکند، از سال 1990 تا 1993 اعضای سابق مجاهدین خلق را در اروپا عضوگیری کرد و از آنها برای راهاندازی یک کمپین اطلاعات دروغ علیه مجاهدین به کار گرفت. استخدام ان سینگلتون و همسر ایرانی او مسعود خدابنده یک نمونه گویاست از اینکه وزارت اطلاعات چگونه غیر ایرانیها را مجبور به همکاری میکند. اَن سینگلتون در اواخر دهه 80 با مجاهدین خلق مرتبط بوده و مسعود خدابنده و برادر او ابراهیم در آن زمان هر دو از اعضای مجاهدین بودند. در سال 1996 مسعود خدابنده تصمیم به ترک این سازمان گرفت. بعدازآن، او با اَن سینگلتون ازدواج کرد. به فاصله کمی بعدازاین ازدواج وزارت اطلاعات با تهدید به اینکه اموال گسترده مادر خدابنده را در تهران ضبط میکند، آنها را مجبور به همکاری کرد. سینگلتون و خدابنده بعد موافقت کردند که برای وزارت اطلاعات کار و علیه سازمان مجاهدین خلق جاسوسی کنند. در سال 2002 سینگلتون در تهران با عوامل وزارت اطلاعات که نسبت به سابقه او علاقهمند بودند ملاقات کرد. اَن سینگلتون در حین اقامت خود در تهران آموزشها و تعلیمات وزارت اطلاعات را فراگرفت و به دنبال بازگشت به انگلستان در زمستان 2002 او سایت اینترلینک را راهاندازی کرد».
این سه جاسوس، یعنی اَن سینگلتون و مسعود خدابنده و ابراهیم خدابنده، بعد از استخدام، بهطور خاص علیه اشرف و اشرفیها مورد استفادة دیکتاتوری آخوندی قرار گرفتند. از شکنجهگاه اوین تا زمینهسازیهای تروریستی برای منفجر کردن شبکههای آبرسانی اشرف و شرکت در محاصره اشرف تا بلندگوهای شکنجه روانی تا شاهد تراشی علیه مجاهدین در کارزاری که مقاومت ایران علیه لیست تروریستی انگلیس و بعد در آمریکا پیش میبرد و از کودتای 17 ژوئن و پروندهسازی در «د اس ت» فرانسه علیه رئیسجمهور برگزیده مقاومت تا برنامه چاقوکشی علیه پناهندگان در سالن فیاپ پاریس و تا انواع مصارف تبلیغاتی در بلندگوی بیبیسی فارسی یا کتاب نویسی درباره یاوة فرقه و صدامی بودن ارتش آزادیبخش فقط برخی از وظایف و مأموریتهای آنهاست.
پیشینة جاسوسهای گشتاپوی آخوندی، مسعود خدابنده ابراهیم خدابنده آن خدابنده
مسعود خدابنده، یک مأمور برونمرزی گشتاپوی آخوندی است که از لندن تا تهران و از پاریس تا سنگاپور و از آلمان تا بغداد و از هلند تا اَربیلِ عِراق برای اجرای مأموریتهای محوله علیه اشرف و مجاهدین به کار گرفتهشده است. او و زن انگلیسیاش، بهمنظور ارائه اطلاعات گمراهکننده علیه مجاهدین و مقاومت ایران که در وزارت اطلاعات در تهران سرهمبندی میشود با پلیس کشورهای اروپایی و عوامل سرویسهای مخفی دیدارهای مستمر دارند. ابراهیم خدابنده طی نامهیی قبل از اینکه دستگیر شود و خودش هم به استخدام وزارت اطلاعات درآید، نوشته بود که وزارت اطلاعات با مادرش درباره استخدام مسعود خدابنده تماس داشته است. او در یک دادگاه بریتانیا در سال 2003 شهادت داد که:
«سال گذشته آن سینگلتون به بهانه نشان دادن نوزادش به خانوادهام، به ایران رفت و حدود یک ماه آنجا ماند. او از قبر خمینی هم دیدن کرد.»
«سینگلتون» در اواسط دهه 90 به استخدام وزارت اطلاعات درآمد. او ادارة یکی از سایتهای وزارت اطلاعات به نام اینترلینک را بهطور مشترک با همسرش «مسعود خدابنده» به عهده دارد. مأموریت سینگلتون پیشبرد خط وزارت اطلاعات علیه مجاهدین بهطور خاص در کشور انگلیس است. این جاسوسه بهطور رسمی به ایران رفتوآمد داره و با بازجویان و شکنجه گران اوین نیز دیدهشده است. سینگلتون به همراه شوهرش مسعود خدابنده، به دستور وزارت اطلاعات با سرویسهای خارجی همکاری میکنند. آنها نزد پلیس و دادستانی فرانسه و همینطور نزد وزارتخارجة انگلیس بارها علیه مجاهدین و مقاومت ایران شهادت دروغ دادند. مقالاتی که در سایت اینترلینگ بنام ”آن سینگلتون” درج میشود مانند کتاب ارتش خصوصی صدام، تماماً به دستور و درخواست معاونت مخصوص به مجاهدین در وزارت بدنام اطلاعات تهیهشده و هدف آنکه قبل از شروع جنگ در عراق منتشر شد، زمینهسازی برای بمباران قرارگاههای مجاهدین و کشتار بعدی آنها در تهاجمات زمینی توسط نیروهای ائتلاف بود.
روشنگری کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران
مسعود خدابنده ابراهیم خدابنده آن خدابنده – کمیته پارلمانی بریتانیا برای آزادی ایران در سندی با عنوان «جاسوسان ملایان: مأموران رژیم ایران دربریتانیا»، خدابنده و زن انگلیسی او را در شمار مزدوران شبکه اطلاعات آخوندی در خارج از ایران با سایتها و بنیادهای پوشالی و پوششی (مانند اینترلینک، آوا، قلم و بنیاد سحر) به تمام و کمال افشا نموده است. (لینک به کتاب جاسوسان ملایان) در همین سند در مورد مسعود خدابنده آمده است:
«وی در 1998، با استفاده از پوش شرکت در کنفدراسیون جهانی کار، به سنگاپور رفت و در آنجا، بنا بر شهادت برادرش، مخفیانه با نمایندگان وزارت اطلاعات ملاقات کرد. آن زمان بود که مسعود خدابنده استخدام شد و شروع به کار بهعنوان یک مأمور وزرت اطلاعات نمود. دستورات به او، عمل کردن علیه اپوزیسیون ایران و پناهندگان ایرانی ساکن بریتانیا و سایر قسمتهای اروپا بود». در خرداد 83، آقای وین گریفیث نماینده پارلمان انگلستان که به ایران و زندان اوین رفته بود ان سینگلتون را در زندان میبیند و در گزارشی که بعد از بازگشتش از ایران نوشته بود از دیدن این صحنه ابراز تعجب کرده بود: «باکمال تعجب دیدم یک خانم انگلیسی در داخل زندان و در کنار بازجوها منتظر ملاقات با من است. پرسیدم شما کی هستید؟ گفت من ان سینگلتون (همسر مسعود خدابنده) هستم. من از همانجا فهمیدم وقتی یک انگلیسی را به داخل زندان اوین آوردهاند تا با من بهعنوان نمایندة پارلمان انگلستان ملاقات کند، داستان چیست!…».
علاوه بر گواهی آقای وین گریفیث، روزنامه ایندیپندنت در تاریخ اول اکتبر 2006 مطلبی را به نقل از ان سینگلتون چاپ کرده بود که بعد در سایت ایران دیدبان منتشر شد. سینگلتون در این مطلب گفته بود:
«مجاهدین تنها گروهی بود که در مبارزه با رژیم آیتالله خمینی در ایران بعد از انقلاب ظاهراً همه کار انجام میداد. رفتار آنان بسیار درست کارانه بود. آنان مصمم بودند علایق خود را فدای علایق جامعهشان کنند… من تماموقت آزاد خودم را با این گروه سپری میکردم، از کودکان اعضا مراقبت میکردم، به آشپزی میپرداختم و گزارشهای رسانهها را زیر نظر داشتم… بعد آنها گفتند که ازدواج ممنوع است. من نمیتوانستم موافقت کنم… و دیگر نمیتوانستم تحملکنم… سه سال دیگر گذشت تا من احساس کردم بهاندازه کافی قوی شدهام تا این گروه را بهسوی یک زندگی بهتر ترک کنم… من هنوز خودم را مسلمان میدانم، هنوز فکر میکنم سیستم اعتقادی خوبی است، اما گوشت خوک میخورم و در مشروب خوری افراط میکنم. چون هدف جدید من آگاهی دادن درباره خطرات فرقه (مجاهدین) است» (ایران دیدبان 9 مهر 85)
احضار مسعود خدابنده به تهران برای توجیه
مسعود خدابنده برای دریافت توجیهات و دستورالعملهای جدید بارها به ایران سفرکرده است. ازجمله در ژوئن 2008 (خرداد 87) برای اجرای مأموریتهای محوله، ابتدا به ترکیه و عراق سفر کرد و ازآنجا با پاسپورت ایرانی و از طریق مرز زمینی وارد ایران شد. خدابنده در طول یک هفتهیی که در تهران بسر میبرد، طی جلساتی توسط سرکردگان وزارت اطلاعات نسبت به وظایف و مأموریتهای بعدی توجیه گردید. این فرد، پس از دریافت دستورالعملهای لازم در تهران، در تاریخ 29 خرداد 1387 با پرواز شماره 434 شرکت هواپیمایی (KLM) با پاسپورت ایرانی از فرودگاه خمینی در تهران به آمستردام در هلند رفت و ازآنجا با پاسپورت انگلیسی به انگلستان بازگشت. در تقسیمکار اطلاعاتی و تروریستی ِوزارت اطلاعات، بخصوص به دلیل اینکه ان سینگلتون اصلیت انگلیسی دارد، او و شوهرش بهعنوان سرپل و سر شبکه نقش ویژه یی دارند و برای اجرای مأموریت به کشورهای مختلف اعزام میشوند.
نقش و کارکرد زوج جاسوس (مسعود خدابنده و آن خدابنده ) در شبکه اطلاعات
ایوبونه (رئیس پیشین سازمان ضد جاسوسی فرانسه د اس ت) در کتاب «واواک در خدمت آیتاللهها» مینویسد:
«اطلاعات دقیقتر بهدستآمده نشان میدهد مسعود خدابنده با همتاهای خود نظیر حقی در سنگاپور ملاقات میکند و در کوالالامپور با مقامات بالای واواک دیدار دارد… او گاه به فرانسه نیز میآید جایی که با فردی به نام آلن شوالریاس، تظاهراتی را در اورسوراوآز در مقابل محل اقامت مریم رجوی برپا میکند».(لینک به کتاب واواک در خدمت آیتاللهها)
در اسفند 80 و بهار 81 که مأموران اعزامی رژیم از هتل مرمر تهران به آلمان اعزام شدند، مسعود خدابنده مأمور شد که از انگلستان به شرق آلمان برود و برای گرفتن پناهندگی آنان اقدام کند. در سالهای بعد بهویژه از 1384 به بعد هم همین وظیفه را به عهده داشت.
وزارت اطلاعات رژیم آخوندی در ادامه کارزار دروغپردازی و شیطان سازی علیه مجاهدین و مقاومت ایران و در راستای توطئههای تروریستی بعدی، مأمورانش را با سناریوهای مشابه، به کشورهای مختلف اروپایی بخصوص به فرانسه اعزام میکند تا آنها را تحت عنوان ساختگی اعضا و مسئولان سابق مجاهدین که گویا بهتازگی از قرارگاه اشرف آمدهاند، به کار بگیرد. در این میان تعدادی از مأموران قدیمی گشتاپوی آخوندی نظیر خدابنده نقش سرپل را ایفا میکنند. جواد فیروزمند یکی از مأموران وزارت اطلاعات در 21 تیر 84 بعد از طی یک دوره آموزشی اطلاعاتی ـ تروریستی، توسط همپالکیهای سر دژخیم سعید امامی به فرانسه اعزام شد. خدابنده بهعنوان سرپل اطلاعات، یک نمایش مسخره تحت عنوان کنفرانس مطبوعاتی ترتیب داد و این مأمور جدید مزدور «فیروزمند» را با سناریو مشابه اغلب مأموران اطلاعات آخوندی، بهطور مضحکی مدعی شد که او به شیوه یی سریعالسیر از دست وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی گریخته و خود را به اروپا رسانده است.
فیروزمند درباره دلیل خروج خود از ایران و آمدنش به فرانسه، پسازاینکه توسط نیروهای آمریکایی تحویل دولت ایران شده است، گفت:
«میترسیدم در ایران یک زهرا کاظمی دوم باشم!».
درعینحال این مزدور با صدای خود به بخش فارسی رادیو بی. بی. سی گفت:
«من خدا را شاهد میگیرم، که خوشبختانه عناصر حکومتی که ما را از صلیب تحویل گرفتن و تحویل خانواده هامون دادن، هیچگونه برخورد بد و منفی نداشتن و من هم آثار منفی نه در گفتار و نه در کردار و نه در عمل از اونها ندیدم».
یکی دیگر از مأموران اعزامی، بهزاد علیشاهی نام دارد. او در شمار افرادی بود که، در 4 ژوئیه 2004 یعنی دو روز پس از به رسمیت شناختن استاتوی مجاهدین مستقر در اشرف توسط نیروهای چندملیتی، از قرارگاه اشرف به نزد نیروهای آمریکایی رفت. وی پس ازندامت و استخدام در وزارت اطلاعات، به مدت 6 ماه مأموریتهای مختلفی را در داخل ایران علیه مجاهدین انجام داد تا طبق سنت کثیف و ضد انسانی ملایان توبه حقیرانهاش موردقبول قرار بگیرد. علیشاهی این مأمور وزارت اطلاعات، همراه با دیگر دژخیمان اطلاعاتی به خانوادههای مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت ایران مراجعه میکرد تا با تطمیع و تهدید، آنها را به خدمت اهداف وزارت اطلاعات درآورد و از طریق آنها فرزندانشان را به ترک صفوف مقاومت وادار کند. شرکت در جلسات توبه و ندامت انجمن نجات وزارت اطلاعات در کرمانشاه همراه با دروغپردازی و لجن پراکنی علیه مجاهدین و مقاومت ایران نیز بهعنوان یک دوره آزمایشی مزدوری، لازمه به دست آوردن اعتماد دژخیمان اطلاعات بدنام آخوندها بوده است. وزارت اطلاعات، علیشاهی را در تابستان 84 برای مأموریت جدید روانه آلمان کرد و در هفتههای بعد او را به فرانسه فرستاد. قابلتوجه اینکه این بار جواد فیروزمند، در کنار مأمور نورسیده به معرفی نامبرده در نمایش وزارت اطلاعات پرداخت بهزاد علیشاهی در حال حاضر در هلند، در خدمت وزارت اطلاعات به انجام مأموریتهای محوله مشغول است. او موقعی که تازه به خارج کشور آمده بود، در یک مصاحبه وقتی توسط خبرنگاران سؤالپیچ شده بود، با وقاحت گفت که آره من عضو وزارت اطلاعات هستم، ولی شما به مدارک من توجه کنید. یعنی وزارت اطلاعات در یک بازی سخیف و تکراری بعد از کاشتن مأمور قبلی خود در محل مأموریت، به اعزام مأموران بعدی اقدام میکند تا بهاینترتیب ضمن پهن کردن تور اطلاعاتی خود در کشورهای مختلف، رد گمکرده و او را در یک کلاف تودرتو از انظار مخفی نماید تا بتوانند در محافل ایرانیان خارج کشور نفوذ کنند و اهداف خود را علیه مجاهدین و مقاومت ایران پیش ببرند.
اعزام به عراق
فعالیتهای مأموران وزارت اطلاعات به کشوری که در آن مستقر هستند یا حتی به اروپا محدود نمیشود؛ یکی دیگر از صحنههای فعالیت این مزدوران، شرکت در تورهای تروریستی ـ اطلاعاتی مستمر و طولانی وزارت در عراق است. جایی که دشمن اصلی آخوندها حضور دارد. مسعود خدابنده مأموریتش در این زمینه را طی مسافرتهای چندماهه به عراق و طرح شکایتهای مجعول از مجاهدین، نزد قوه قضاییه عراق به اجرا درمیآورد وی در آذر 86 همراه با گروهی از مأموران اطلاعات و نیروی قدس از داخل و خارج ایران آمده بودند، به عراق رفتند و در طبقة سوم هتل منصور بغداد مستقر شدند و تحت امر سفارت رژیم و تحت سرپرستی و آموزش مأموران قدس و اطلاعات آخوندی به اسامی طباطبایی، نوبخت و اسدی قرار گرفتند. همه صورتحسابهای هتل توسط سفارت رژیم ایران پرداخت میشد. مزدوران ابتدا در سمینار مسخرهیی تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» شرکت داده شدند که با حضور 20 نفر از عوامل و جیرهخواران رژیم برگزار شد. مسعود خدابنده هم در زمرة این مأموران مستقر در هتل منصور بغداد، در انفجار لولههای آبرسانی اشرف و زمینهسازیهای تروریستی مربوطه شرکت داشت. این اقدامات جنایتکارانه بهتفصیل در نشریه مجاهد 892 ـ 20 بهمن 86 افشاشده است . تا اینجا فقط به بخش کوچکی از اسناد و اطلاعات مربوط به شبکههای اطلاعاتی رژیم در اروپا و برخی از عناصر این شبکه و مأموران اطلاعاتی را اشاره کردیم. در مطالب بعدی ابعاد دیگری از جنگ روانی و نقش مأموران گشتاپوی را بازخواهیم کرد اما تا همینجا روشن شد که وزارت اطلاعات که کار اصلی مقابله با سازمان مجاهدین و مقاومت ایران را بر عهده دارد، مأموران خودش را چگونه و با چه تمهیداتی در خارجه مستقر کرده و چگونه اهداف جنایتکارانة خودش را به وسیلة آنها پیش میبرد؛ اما درعینحال دیدیم افشاگریهایی که در مورد همین طرح و برنامهها، توسط مجاهدین و مقاومت ایران ارائهشده و بخصوص گزارش مشترک وزارت دفاع و کنگرة آمریکا، چه ضربة مهلکی به این طرح و برنامة دورودراز وارد کرده و چطور دشمن و مأموران آنها را به فغان و فریاد واداشت.
مسعود خدابنده ابراهیم خدابنده آن خدابنده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر