۱۴۰۲ مرداد ۲۸, شنبه

ابراهیم خدابنده مدیر عامل مافیای انجمن نجات رژیم کیست ؟خائن وجنایتکار ابراهیم خدابنده مامور وزارت اطلاعا ت وپادو سیار سپاه تروریستی قدس

  ابراهیم خدابنده مدیر عامل مافیای انجمن نجات رژیم کیست ؟خائن وجنایتکار ابراهیم خدابنده مامور وزارت اطلاعا ت وپادو سیار سپاه تروریستی قدس



ملاقات  ابراهیم خدابنده مزدور سپاه قدس قاسم سلیمانی با عضو سپاه تروریستی قدس نماینده پارلمان ورژیس سرکوب اشرف ۱
  رژیم بعد از این ملاقات نوشت :

دیدارها و مصاحبه های ابراهیم خدابنده در بغداد چهارشنبه 30 مهر 1393

در این ملاقات آقای عدنان شهمانی به صورت مفصل آخرین وضعیت مجاهدین خلق در عراق و اقداماتی که از جانب دولت و مجلس و قوه قضائیه این کشور در این خصوص صورت گرفته است را تشریح نمود. او گفت به غیر از معدود کسانی که وابسته به رژیم گذشته در عراق هستند و منافعی در ابقای این سازمان در عراق دارند و مایلند امنیت داخلی عراق را برهم بزنند، همه خواهان خروج فوری آنان از عراق می باشند. شهمانی اظهار داشت که در عراق اتفاق نظر برای خروج آنان وجود دارد و مجلس در این خصوص مصوبه ای صادر کرده و دولت های عراق نیز یکی پس از دیگری خواهان اخراج آنان شده اند. همچنین دستگاه قضائی عراق نیز به کرات خواهان محاکمه سران این سازمان گردیده و شکایات بسیاری در این رابطه به ثبت رسیده است.
او در بیانات خود گفت که پرونده وضعیت مجاهدین خلق سه عامل را شامل میشود که کمیته تحت ریاست او در مجلس این پرونده را دنبال می نماید. عامل اول یک موضوع حقوق بشری است که این افراد سالیان سال است خانواده های خود را ندیده اند و اگر چه رهبران سازمان اظهار میکنند که اعضایشان مایل به دیدار با خانواده هایشان نیستند اما این خانواده ها به شدت مشتاق دیدار با عزیزانشان می باشند و این حق باید برآورده شود. 


 روی لینک  کلیک کنید وبیشتر بدانید 

ابراهیم خدابنده بریده مزدورخائن کیست؟ وچرا مردم ایران مقاومت ایران ومجاهدین او را از مزدوران وپادوهای حقیر وزارت بد نام اطلاعات وسپاه تروریستی قدس میدانند؟

ابراهیم خدابنده که یک جنایتکار وزارت اطلاعا ت است تواب بند 209 میباشد گزارش یک زندانی را بخوانید
ابراهيم خدابنده تواب بند 209(همراه با يك گالري انزجار آور) در هم شكسته اي كه توسط مسعود خدابنده عضو اطلاعات شد وهمانند مدير كل گشتاپوي آخوندي به ملاها امداد ميرساند
توّاب بند ۲۰۹ ابراهيم خدا بنده كه مدير اطلاعات آخوندي گماشته محمد جواد هاشمی نژاد(سرکرده باند مافیائی هابیلیان) وسرپرست انجمنهاي پوششي اطلاعات ملاها از جمله انجمن نجاست رژيم ميباشد او بامزدور اطلاعات  صمد نظری (که توسط هادی شعبانی وقربانعلی پور احمدی بقتل رسید) انجمنهای نجاست استانها را راه اندازی کردند که جنایت علیه خانواده ها مجاهدین وشکنجه واذیت وآزارهای خانواده ها را بعهده دارند
عکس وهمکاری جنایتکارانه با مصلحی وزیر اطلاعات جنیکار خامنه ای این عکس در نمایشگاه کتاب تهران گرفته شده است 

 ابراهيم خدا بنده ، مزدور گشتاپوي ملاها كنار آخوند عضو سپاه قدس در عراق ومهره کمیته سرکوب اشرف واکنون کمیته سرکوب لیبرتی میباشد

 نوشته اي ازصالح كهندل 
صبح ۱۳ اسفند ۸۵ جهت خرید مایحتاج سال نو از منزل خارج شدم. 
حدود ساعت ۶ در زیر پل ستارخان ناگهان مورد تهاجم عده ای قرار گرفتم . نخست تصور کردم که زورگیران هستند که به طمع ماشین و پول به من حمله کرده اند. همان قربانیان ستم اقتصادی که رژیم از آنها به عنوان اوباش و اراذل یاد می کند اما کاش همان ها بودند، چرا که به پول و ماشینم راضی بودند اما زهی خیال باطل
افراد فوق ماموران وزارت اطلاعات بودند که با گذاشتن اسلحه بر روی شقیقه ام مرا بازداشت و روانه زندان اوین کردند. بعد از دو ساعتی خود را در یکی از سلولهای انفرادی ۲۰۹ دیدم متعاقبا مرا با چشم بند برای بازجویی اولیه به اطاق بازجویی بردند، بازجو پیروزمندانه و انگار قلعه خیبر را فتح کرده، با نخوت بسیار خطاب به من گفت که عمدآ نزدیک سال نو دستگیرت کردیم تا زندگی خود و خانواده ات را به جهنم تبدیل کنیم و به زودی زن و بچه ات را راهی خیابان می کنیم. اگر زمانی شانس آوردی از زندان خلاص شدی، باید برای یافتن آنها بین کارتن خواب ها و معتادان بگردی
هر چند صلاح را بر این می دیدم در مقابل تهدیدات او سکوت کنم و حرفی نزنم، تحمل نکرده و گفتم : عجب آدم شریفی هستی تو. به خدا اگر لحظه ای در تخیلم همچون تو فکر کنم و از رنج و بدبختی همسر و فرزندان تو و دشمنم خوشحال و سرمست باشم، تا آخر عمر خود را نمی بخشم و زندگی بر من حرام می شود. احساس کردم جمله من تمام سرمستی ها و نقشه فتح الفتوحش را نقش بر آب کرد٬ بالطبع عکس العمل وی قابل پیش بینی بود. رگباری از ناسزا و بد و بیراه و دستور بازگشتم به سلول انفرادی
خلاصه پنج ماهی را در انفرادی گذراندم که با انواع شکنجه های روحی و روانی و استرس های شدید همراه بود که گاه به مرحله ای می رسید که قابل تحمل نبود و قصد خودکشی به سرم می زد. حتی بعضی اوقات تصور می کردم حافظه ام به کلی از کار افتاده و به پایان خط رسیده ام . (در فرصت مناسب از دوران انفرادی مفصل خواهم گفت). نهایتا یک روز نگهبان وارد سلول شد و گفت: وسایلت را جمع کن منتقل می شوی به مکانی دیگر . تمام وسایلم که عبارت بود از دو پتوی دولتی و یک جلد مفاتیح به سرعت جمع کردم و به بند ۹ منتقل شدم. آنجا ۱۰ نفر زندانی داشت که هر کدام به اندازه خود انفرادی را تجربه کرده بودند و اکثرا در توهم توام با شک و تردید بودند و این یک امر عادی بود
روزی در خلوت خود بودم که جوانی به نام فرزاد کمانگر به سراغم آمد و بعد از کمی گپ زدن گفت: راستی خدابنده را می شناسی؟
او از اعضای سازمان با ۲۰ سال سابقه فعالیت در سازمان مجاهدین بوده. پاسخ دادم چی شده؟ اعدامش کردند؟ جواب او قطاری از تناقضات را در مخیله ام ردیف کرد، گفت نه ایشان مرخصی هستند. آنجا اطاق مخصوص اوست و این دی وی دی و سی دی ها و آن کامپیوتر همه متعلق به اوست در اینجا سی دی ها و فیلمهای بروز و سانسورنشده ای را می توانی ببینی که بیرون از زندان داشتن آنها خیلی مشکل است. همه اینها را ابراهیم خدابنده از مرخصی با خود می آورد. کمی که بیشتر دقت کردم تحول کیفی آنجا را آشکارا دیدم و اینکه با دفعات قبل که آنجا بودم خیلی تفاوت داشت 

فرزاد برایم گفت خدابنده هر وقت مرخصی می رود هر چه لازم داشته باشیم از قبیل کفش، تخته نرد، شطرنج، مجلات، فیلم و سایر چیزها را برایمان می آورد حتی برای همبندیان دیگر. داشتم به خودم شک می کردم شاید تعادل فکری خود را از دست داده ام یا اینکه نکند مرا به جای ۲۰۹ به جای دیگری برده اند. حسابی سردرگم بودم و به همین دلیل است که می گویم که اگر کسی مدتی ۲۰۹ را تجربه کرده باشد و برایش   حرفهایم تناقضاتی ایجاد کند و درگفته های من شک کند من حق را به آنها می دهم. آخر مگر می شود عضو سازمان مجاهدین با ۲۰ سال سابقه در زندان ۲۰۹ باشی و به مرخصی بروی و همچنین اطاق مخصوص با امکاناتی مثل کامپیوتر و رادیو و … داشته باشی
روزی به اطاق مخصوص رفتم و مشاهده کردم در کشو میز تعدادی عکسهای اعضای سازمان در گردهمایی ها و مراسم خارج کشور و نوشته هایی که روی بینی افراد با ماژیک علامت گذاری کردند بود٬ قرار دارد. در شک و درگیری با تناقضات ذهنی بودم که یکی از زندانیان با صدای بلند گفت دوستان آقای مهندس تشریف آوردند وقتی به سمت در رفتم دیدم که مهندس همان ابراهیم خدابنده می باشد که با کوله باری از هدایا با زندانیان خوش و بش می کند. مثل آدمهای منگل مدتی میخ شده بودم، و هر چند که دیگر برایم مسجل شده بود که ایشان با هر سابقه قبلی، حال یک فرد بریده ای بیش نیست ولی تناقضات فوق الذکر مسلسل وار از جلو چشمم رژه می رفتند
آخر چگونه می شود قبول کرد که یک زندانی آنهم در ۲۰۹ این همه امکانات داشته در صورتی که یک نگهبان با سابقه طولانی جرات نمی کند بی اجازه مقامات بالا حتی یک جاروی دستی به زندانی بدهد. کم کم احساس کردم زندانیان هر چند به ظاهر با خدابنده رابطه دارند ولی از او بیشتر از نگهبانان احتیاط می کنند یک روز دیگر باز شازده ۲۰۹ (ابراهیم خدابنده) به مرخصی رفتند و من از فرصت استفاده کرده به اطاق مخصوص رفتم و متوجه شدم نوشته های ایشان اکثراً در مورد سکت و فرقه گرایی است ویکسری کتابهای که مربوط به سازمان بوده. چند روز بعد شازده باز از مرخصی برگشت و به هر کسی هدیه ای داد. باز می گویم اگر هر کسی تجریه ۲۰۹ را داشته و با شنیدن حرفهای من مرا متهم به توهم و دروغ گویی کند حق با ایشان است و برایم قابل فهم می باشد
اما آنچه من درآن مدت چند ماهی که با شازده همبند بودم آموختم٬ حائز اهمیت بود و در هیچ جای دیگری نمی توانم آنها را بیاموزم. من قبل از آن معنی واقعی بریدگی را نمی فهمیدم اما بعد از آن با تک تک سلول هایم آنرا حس کردم. بریدگی فقط در مسیر تکاملی است که مفهوم اخص خود را بیان می کند و در مسیر غیرتکاملی واژه های خود را باید بکار برد و نمی شود گفت کسی از فاز حیوانی برید و در مدت کوتاهی به فاز انسانی رسید. به عکس وقتی کسی از مسئولیت انسانی در هر شرایطی می برد در اسرع وقت به ماقبل حیوانی سقوط می کند
انتظارِ کوچکترین حرکت انسانی از چنین افرادی نشان از عدم شناخت قانون ضد تکاملی انسان می باشد . دیدن وضعیت خدابنده و امثالهم مرا یاد افرادی ورشکسته می اندازد که اتومبیل مرسدس بنز آخرین مدل خود را با یک ژیان تعویض کرده و سوار بر آن از عیوب تخیلی بنز داد سخن می پراکنند و انتظار دارد در عصر حاضر کسی مزخرفات آنها را باور کنند . من به یقین رسیدم هر کسی از سازمان به معنی واقعی می بُرد، حداقل به ده نیروی اطلاعاتی در رده های بالا تبدیل می شود

وقتی ابراهییم خدابنده تواب خائن بند 209 وزارت اطلاعات فستیوال گردان وکارشناس فیلم میشود

وقتی ابراهییم خدابنده تواب خائن بند 209 وزارت اطلاعات فستیوال گردان وکارشناس فیلم میشود




 خبری بود که رژیم وبیت خامنه ای با یک باندی که اخیرا صحنه گردان نمایشگاه کتاب وفستیوال فیلم فجر هم بودند در دانشگاه صنعتی شریف به بزرگداشت مجید شریف واقفی پرداختند.
 پشت صحنه این مافیای هنری وزارت اطلاعات وبطور مشخص بخشی که توسط مجمد جواد هاشمی نژاد اداره میشود ومافیای شناخته شده است بنام هابیلیان میباشدو از طرف او عنتری به بازی گرفته شده است بنام ابراهیم خدابنده که مسئولیت اصلی اش این است که حرفهای لوطی وزارتی خود را نشخوار کند وهر موقع صاحبش خواست جای دوست وجای دشمن را نشان دهد.
اما آنچه ما از این مافیا میبینیم سرنخش به بیت خامنه ای وبخشی از وزارت اطلاعات که خط این بیت را اجرا میکند میرسد .

مراسم بزرگداشت و تقدیر از خانواده شهید مجید شریف واقفی روز گذشته ۲۰ اردیبهشت ماه با حضور عوامل فیلم «سیانور» در دانشگاه شریف برگزار شد. 
دقت کنید خودشان بدرستی فیلم سازان وابراهیم خدابنده را عوامل  مینامندکه همان مزدوران وزارت اطلاعات میباشند.
به عکسی که در زیر میبینید دقت کنید ابراهیم خدا بنده کنار آخوندی ایستاده است بنام محمد نژادکه نماینده نهاد ولایت فقیه در دانشگاه شریف میباشد 
بیشتر بخوانید

مرتضوي فردا توديع مي‌شود؛

محمدنژاد مسئول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه شريف شد

این حلقه به آخوند دیگری وصل میشود که اسمش محمدیان است او نماینده ولی فقیه در دانشگاهها میباشد 
بیشتر بخوانید

انتصاب حجت‌الاسلام محمدیان به ریاست نهاد نمایندگی در دانشگاه‌ها

حلقه بعد این افراد به احمد جنتی میرسد که مسئول نهاد ولایت فقیه در بیت خامنه ای میباشد این حلقه ها مسئول جذب عناصری دزد خائن ومزدوری میباشد که فقط اسم هنرمند را دارند میباشد که یکی از افرادش فردی است بنام فرج الله سلحشود 
بیشتر بخوانید

فرج الله سلحشور به اتهام دزدی سناریوها وفیلم نامها در دادگاه محكوم شد + تصویر حکم دادگاه 

 
ویا فرد دیگری بنام ده نمکی ویا زنی بنام الهام چرخنده میباشد. 

این مجموعه همگی به بیت ولایت وصل واز سینه چاکان خامنه ای میباشند که کلیه تولیدات وزارتی وولایتی توسط این مافیا تولید میشودمانند همین فیلم که برای ابراهیم خدابنده درست کردند که روی صحنه بیاورد .راه اندازی فستیوالها واهدای جوائز و... هم توسط همین مافیای به افرادمحول یا داده میشود  .
در واقع این مافیای بیت خامنه ای بهمراه وزارت ازطلاعات هنرمندان ونویسندگان از جمله فیلمسازان را میگرند میبندند مطالب وتولیداتشان را سانسور ویا غیر قابل پخش میکنند (چون حرف مردم را میزنند) واین کارها را میکنند تا جا برای افرادی مانند معلم یا الهام چرخنده ویا فرج الله ساحشور ویا سرچماقداری بنام ده نمکی در بیت خامنه ای باز شود ابراهیم خدابنده البته بسیار رزل تر ووقیح تر است میگویند میمون هر چه زشت تر ادا واطوارش هم زشت تر است اویک بریده 209 وتولیدی محمد جواد هاشمی ووزارت اطلاعات است او بریده خائنی است که تیغ جلادان را لیسیده وبه این مقام رسیده که در بیت خامنه ای ودر کنار دژخیمانی مانند ...نماینده نهاد ولایت فقیه در دانشگاه صنعتی شریف بایستد او را آوردند که نقش یک عنتر وزارتی وولایتی را بازی کند وفیلم سیانور را هم همین مافیای باند بیت خامنه ای وهنرمندان وزارت اطلاعات ساخته اند را بنمایش بگذارد .
اگر چه این نمایش ساختگی برای بزرگداشت شریف واقفی بود ولی کسی نه جرات ونه لیاقت آنرا داشت که از شریف واقفی بگوید این نمایش مسخره  مورد تمسخر دانشجویان صنعتی شریف قرار گرفت زیرا اینان همکاران قاتلان کیانوش آسا بودند که بعضا نقل کردند که ابراهیم خدابنده را برای شکاندن وهمکاری با وزارت اطلاعات سراغ کیانوش در زندان فرستاده بودند که کیانوش هم تف بصورت او انداخت وگفت برو ای خائن مردم فروش وپست .دانشجویان حالا قاتلان کیانوش را میدیدند که در کنار خائن پستی بنام ابراهیم خدابنده همراه با نهاد مافیائی ولی فقیه در صنعتی شریف دانشگاه شریف را اشغال کردند ودارند کار فرهنگی با مارک وزارتی وولایتی انجام میدهند.
اطلاعات ما نشان میدهد تشدیدمسائل امنیتی در آن روز در دانشگاه نشان از این بود که فقط مزدوران حراست ،بسیجی ها وچماقداران بتوانند در این نمایش وزارت ساخته شرکت کنند که خود تف سربالا برای نهاد ولایت فقیه در این دانشگاه وشخص ابراهیم خدابنده که حرفهای وزارت اطلاعات را باز نشخوار میکرد بود
این تلاشهای خائنانه وبازیچه ولایت ووزارت شدن هیچ اثر بر دانشجویان آگاه ومبارز ندارد ودر فرصت مقتضی تمامی این مزدوران ونهادهای ولایت را همراه با ولایت فقیه وتمامی دسته جاتش به پای میز عدالت خواهند کشید تا پاسخ جنایتهایشان را یدهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر