الزمان بينالمللي18/1/94
حسين عابديني سخنگوي مطبوعاتي مجاهدين خلق ايران در انگليس (اپوزوسيون ايران) به الزمان گفت: ”بسيج عربي براي متوقف كردن گسترش رژيم ايران بسيار با تاخير انجام شد و بايد بعد از اشغال عراق توسط آمريكا صورت مي گرفت“
مصطفي عماره (مصاحبه كننده): گسترش ايران در منطقه عربي از عراق شروع شد و به مرور زمان به سوريه, لبنان و بعد از به دست گرفتن كنترل قسمتهاي زيادي از يمن توسط جماعت حوثيهاي مورد حمايت رژيم ايران, نهايتاً به يمن رسيد. ترس و نگراني جامعه عرب از ابعاد اين طرح, تعدادي از كشورهاي خليج را مجبور به تشكيل ائتلاف عربي نظامي براي مقابله با طرح و برنامههاي رژيم ايران در منطقه كرد. در رابطه با يك چنين شرايط متشنجي, آقاي حسين عابديني, سخنگوي مطبوعاتي سازمان مجاهدين خلق ايران در انگليس در يك گفتگوي ويژه, نظر خود در رابطه با تحولات اخير را ابراز داشت.
سوال: ابعاد دخالتهاي رژيم ايران و گسترشش در برخي كشورهاي منطقه, چه ميزان ميباشد؟
پاسخ: همانطور كه همه ميدانند, ما در يمن كه هزاران كيلومتر با مرز ايران فاصله دارد, شاهد دخالت مستقيم رژيم ايران هستيم. البته اين يك دخالت نيست درحاليكه اين يك مرحله از پروژه 25ساله رژيم بعد از شكست رژيم ايران در جنگ ايران و عراق ميباشد. همچنان كه ما شاهد طرح رژيم ايران بعد از مرحله انقلاب 25ژانويه در مصر بوديم.
استراتژي صدور ارتجاع و بنيادگرايي از طرف اين رژيم, تنها يك سياست نيست بلكه يكي از پايههاي اصلي باقي ماندنش در حكومت و ادامه حاكميت ميباشد و نميتوان براي اين استراتژي حد و مقياسي مشخص كرد. براي همين رژيم آخوندي از همان روز اول, آن را ”صدور انقلاب ”ناميد و در شروع با تاسيس نهادهايي مانند ”سازمان فرهنگي و روابط اسلامي“ و ”مجمع اهل بيت و نزديكي اديان“ ”همچنين با استفاده از شبكه اي از سفارتها و مراكز فرهنگي در مساجد و حسيني هها در كشورهاي ديگر, نيروي تروريستي قدس را بهطور رسمي با فعاليتهاي نظامي در بيرون مرزهاي ايران تشكيل داد. اين نيرو از چندين سپاه مانند, سپاه لبنان و... تشكيل شده است. به همين دليل رژيم عليرغم امكان دسترسي به آتشبس و صلح بعد از 1983, جنگ ايران و عراق را تا 8سال ادامه داد.
رژيم آخوندي هر چقدر بتواند ميدان دخالتهاي خود را در افغانستان و عراق تا سوريه و لبنان و يمن را گسترش دهد, تضمين بيشتري براي ادامه حكومت خود پيدا ميكند, ولي عكس آن هم درست هست كه اتخاذ يك سياست قاطع در برابر دخالتهاي رژيم و گسترش نفوذش, بر روي تشديد بحران و اختلافات داخلي بين سران رژيم تأثير مستقيم گذاشته و خشم مردمي و خطر سرنگوني را بيشتر ميكند.
سوال: آيا ايران در تلاش براي برپايي يك امپراطوري فارسي است؟
جواب: بهطور واقعي وليفقيه, براي ادامه حيات خود, بهدنبال تشكيل يك الگوي مذهبي تحت نام اسلام است و نه يك الگوي داخلي. به عبارت ديگر هدف او برپايي خلافت و يا به قول خودشان برپايي اتحاد جماهير اسلامي ست كه رژيم ايران مركز يك چنين امپراطوري ميباشد.
رژيم اين طرح را با گسترش دخالتهاي تروريستي و نظامي همراه با جنگ مطبوعاتي و مذهبي تحت نام اسلام و شيعه, دنبال كرده است. طبعاً براي رژيم, جنبه ملي و قومي و حتي مذهبي الويت ندارد, بلكه مهم وابستگي سياسي و استراتژيكي تام و تمام به او ميباشد. همچنان كه شاهد هستيم كه رژيم از يك طرف با حزبالله لبنان و گروههاي شيعه عراقي كار ميكند و از طرف ديگر همزمان با حماس و جهاد اسلامي با تفكرات سلفي سني و با الهزاره در افغانستان كار ميكند.
تا چند سال پيش, رژيم از حرف زدن بشكل علني در اين رابطه خودداري ميكرد ولي با شروع انقلاب سوريه و همچنين رفتن مالكي رژيم مجبور به دخالت نظامي مستقيم در سوريه و عراق و سپس در يمن شد و ميگفت كه سوريه استان سي و پنجم ايران به حساب ميآيد و به كنترل خود بر چهار پايتخت عربي, بغداد و دمشق و بيروت و صنعاء اشاره ميكرد. بعد از آن نيز, به امپراطوري اشاره كرد و علي يونسي اخيراً بغداد را جزيي از صحراي ايران برشمرد. پس هدف رژيم, حاكميت بر دنياي اسلامي است و نه امپراطوري فارسي كه خودشان مي گويند.
سوال: آيا به نظر شما حمله نظامي از جانب برخي كشورهاي عربي عليه گروه حوثيهاي مورد حمايت ايران يك امر ضروري براي مقابله با اين طرح ميباشد؟
جواب: واقعيت اين است كه تاكتيك نظامي براي متوقف كردن گسترش رژيم ايران نه تنها ضروري ست, بلكه بسيار با تاخير انجام شده است. وقتي آمريكا عراق را 12سال پيش اشغال كرد, يك فرصت طلايي براي رژيم آخوندي به وجود آمد و از خطاي استراتژيكي آمريكا, سوءاستفاده كرد.
خانم مريم رجوي رئيسجمهور برگزيده مقاومت ايران در همان زمان اعلام كرد كه خطر دخالتهاي رژيم آخوندي از خطر اتمي رژيم صدبار بيشتر است, ولي غرب و متأسفانه جامعه عرب اين هشدارها را جدي نگرفت و وقتي رژيم جا پاي خود را در عراق بهطور كامل تثبيت كرد, بعد از 3 ما شاهد كودتا از طرف حزبالله لبنان عليه دولت قانوني در اين كشور بوديم. همچنان كه بعد از دو سال, شاهد كودتا حماس عليه دولت فلسطين در سال 2008بوديم و رژيم كنترل خود در اين دو كشور را گسترش داد و بهطور مستقيم نيز در سال 2011 و با كشتار مردم سوريه و انقلابيون سوري, براي حفظ حكومت اسد, دخالت كرد. البته در رابطه با يمن بايد گفت كه اگر رژيم ايران در عراق و سوريه طي ساليان اخير خلعيد ميشد, ممانعت از گسترش نفوذ رژيم در يمن خيلي راحتتر ميبود. ولي بهرحال, عمليات ”توفان قاطع“ رژيم را غافلگير كرد و صورت حسابهايش را واژگون نمود و شكي نيست كه روي وضعيت رژيم بهطور خاص در سوريه و عراق تأثيرگذار خواهد بود.
سوال: واقعيت كشتار در مناطق سني عراق توسط سپاه پاسداران ايران و شبه نظاميان وابسته با آن در بسيج مردمي چيست؟
جواب: اين جنايات فقط گوشه اي از قتلعامهايي است كه مزدوران جنايتكار تحتامر نيروي تروريستي قدس در عراق انجام ميدهند. واقعيت اين است كه قبل از رفتن مالكي, نيروهاي نظامي و شبه نظاميان وابسته به رژيم همين جنايتها را مرتكب ميشدند. مانند چيزي كه در حويجه و سپس در بعقوبه براي جلوگيري از انفجار اعتراضات اجتماعي اتفاق افتاد. ولي رژيم آخوندي براي جبران فقدان مهره اي مانند مالكي در رأس حكومت عراق و تحت نام مبارزه با داعش و به شكل مستقيم و بهطور خاص در مناطقي كه در آن سني و شيعه بهطور مختلط سكونت داشتند, دخالت نظامي كرد. بعد از بيرون كشيدن داعش, با ويران كردن خانه شهروندان سني و سرقت اموال و قتل مردم, اقدام به تغيير بافت اجتماعي اين مناطق كرد تا بتواند حضور خود در عراق را تضميندار كند. گزارشات سازمانهاي دولتي, مانند هيومن رايتس و سازمان عفو بينالملل و همچنين بسياري از گزارشاتي كه توسط رسانههاي بينالمللي منتشر شده, جناياتي كه شبه نظاميان مزدور در عراق مرتكب شدهاند را تاييد ميكند.
سوال: برخي گمانه زنيها در رابطه با همكاري ايران با داعش براي توجيه دخالتهايش وجود دارد. واقعيت چيست؟
جواب: مقاومت ايران بارها نقش مستقيم و غيرمستقيم رژيم ايران در تشكيل جريانات بنيادگراي تروريستي و تسليح و رساندن كمك مالي و پناه دادن به آنها را افشا كرده است. كما اينكه مقاومت ايران بارها ارتباط بين رهبران گروههاي بنيادگرا و تندرو بهطور خاص در عراق با رژيم ايران در سالهاي 2002-2007 و كمكرساني و تسليح و كمكهاي مالي و لجستيكي از طرف رژيم به اين گروهها را افشا كرده بود. علاوه بر اين, دخالتهاي رژيم و حضور مستقيم و اعمال نفوذ و سلطه ولايتفقيه از طريق مالكي و ديگر جريانات سياسي ساخت ايران و حضور فرماندهان نيروي قدس در سوريه و شركت آنها در كشتار مردم سوريه و انقلابيون آن, پديده اي بود كه قبل از ظهور داعش در اين دو كشور وجود داشت. در واقع رژيم ايران براي دخالتهاي مستقيم خود نيازي به داعش نداشت. عليرغم اينكه بعد از تشكيل ائتلاف بينالمللي و راه ندادن او در اين ائتلاف, تلاش كرد كه اينطور وانمود كند كه يك نقش فعالي در اين جبهه به عهده دارد كما اينكه در سؤال قبلي به اهداف و افشاي نقش اش در جريان قضاياي تكريت اشاره كردم.
سوال: آيا به نظر شما, تهديدات متقابل بين اسراييل و ايران صرفاً تقسيم قدرت است و يا اينكه ائتلاف غير علني بين اين طرف وجود دارد؟
جواب: خميني از همان سالهاي اول به قدرت رسيدن اش, با سر دادن شعارهاي بهاصطلاح ضدامپرياليستي و ضد صهونيستي, تلاش كرد كه ابتكار عملي سياسي را از نيروهاي انقلابي و مبارز و مشخصاً از مجاهدين خلق بگيرد. سياست صدور ارتجاع و بنيادگرايي از طرف رژيم ولايتفقيه, چه در داخل و يا خارج, براي مورد هدف قرار دادن نيروهاي مترقي و جريانات آزاديبخش و عادلانه مردم منطقه بود چرا كه هم اكنون تضاد اصلي را در خاورميانه تغيير داده و باعث به وجود آمدن جريانات بينادگرا شده كه با ظهور خود جلوي جريانات انقلابي و مردمي كشورهاي منطقه را گرفته و تبديل به مشكل اصلي در منطقه شده است. اگر به روابط مخفيانه رژيم ايران در جريان جنگ ايران و عراق با آمريكا و اسراييل براي خريد سلاح نگاهي بياندازيم, مثلاً فضيحت ايران گيت بهطور واقعي يك ضربه بزرگي بود كه با هيچ ضربه نظامي ديگر قابل قياس نيست. رژيم ايران در حين نفوذ و پيشروي و دخالت در امور داخلي فلسطين و تفرقه در صفوف فلسطينيها به اين كار دست زد كه منجرب به تقسيم و سپس كودتا و جدايي غزه از كرانه غربي شد. همچنان كه رژيم ايران تا همين امروز به تلاشهاي خود عليه منافع مردم فلسطين و وحدت آنها, ادامه ميدهد.
سياست استمالتي كه غربيها در برابر رژيم ايران پيش گرفتهاند و چشم دوختن به سراب اعتدالي و اصلاحي به مدت بيش از 30سال, همچنين دخالتهاي نظامي آمريكا و غرب در افغانستان و عراق منجر شد كه رژيم ايران سياستهاي توسعهطلبانه و گسترش هژمونياش را در منطقه بهخصوص در عراق وسوريا پيش ببرد.
افشاگريهاي مقاومت ايران از سايتهاي مخفي رژيم كه در سال 2002 با افشاي مراكز سري نطنز و اراك شروع شد تا به امروز اين افشاگريها به 100 نوع ميرسد, رژيم ايران بهدليل تحريمهاي بينالمللي در دام اتمي افتاده, در نتيجه همين افشاگريها رژيم ايران بهعنوان تهديد جهاني شناخته شده و مذاكرات با اين رژيم در راستاي نظارت بر اتمي او بيش از يك دهه است كه بينتيجه مانده, متأسفانه آمريكا و غرب به جاي برخورد قاطع با رژيم ايران با چشمپوشي از نقض آشكار حقوقبشر توسط اين رژيم و يا امتياز دادن به او در منطقه بهخصوص عراق و سوريه با اميد به رسيدن به يك توافق نهايي به مذاكرات پيدرپي پرداختند. اما شكي نيست كه اين سياست اشتباه و فاجعهبار درباره رژيم ايران تأثير منفي مستقيمي در امنيت منطقه خواهد داشت.
شروع عمليات «توفان قاطع» از طرف كشورهاي عربي نشاندهنده ميزان نگراني كشورهايي است كه تأثيرات منفي اين سياستها در امنيت منطقه رنج ميبرند.
سوال: تلاشهاي ايران جهت نزديكي به مصر را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
جواب: مصر بهعنوان بزرگترين كشور جهان عرب همواره مورد هدف رژيم ايران و چالشي براي رژيم ولايتفقيه و سياست صدور ارتجاع و به بنيادگرايي او بوده است, از جنبه تاريخي در اواسط قرن بيستم با وقوع دو واقعه مهم, يكي ملي شدن كانال سوئز از طرف رهبر فقيد جمال عبدالناصر و دومي ملي شدن نفت ايران به رهبري دكتر محمد مصدق سرنوشت تحولات كشورها در اين منطقه بهلحاظ سياسي تغيير كرد و تلاشهاي رژيم ايران براي صدور بنيادگرايي و تروريسم به مصر از روز اول حاكميت ولايتفقيه در ايران ادامه يافت تا جايي كه يكي از خيابانهاي تهران به نام تروركننده رئيسجمهور سابق ”انور سادات ”نامگذاري شد, رژيم ايران نقش اشغال گرايانه گسترده خود را در انقلاب مصر قبل و بعد از پيروزي در 25 يناير2011 (15 ديماه) ادامه داد, بهويژه به برنامهريزي تشكيل نيروي نظامي به سبك پاسداران در دولت محمد مرسي پرداخت, اين اقدامات از طرف رژيم براي نفوذ به ازهر شريف تحت پوش بازگشايي دفتر نمايندگي حوزه علمي جزء سياستهاي هميشگي آخوندها بوده اما به يمن بيداري و فرمان رهبري الازهر به شكست كشيده شد. از نظر مقاومت ايران تا زماني كه از رژيم ايران در عراق, سوريه, لبنان, فلسطين و يمن خلعيد نشود, هرگونه نزديكي به اين رژيم چيزي جز فرصت دادن به وي براي صدور بنيادگرايي و تروريسم با همان شيوههاي بهكار گرفته در 35سال گذشته, نيست.
بنابراين مشاركت فعال از طرف مصر در علميات «توفان قاطع» گام مهمي در رويارويي سياست توسعهطلبانه رژيم ايران و دخالتهاي آن چه در منطقه و چه در مصر است, اما حفاظت ازسلامت جامعه مصري از خطرات رژيم بنيادگراي ولايتفقيه از دو جنبه سياسي و فرهنگي و تضمين آن مرهون گسترش روابط با مقاومت ايران بهعنوان اپوزسيون رژيم و مجاهدين خلق بهعنوان آنتيتز آخوندهاي حاكم بر ايران است..
سوال: واقعيت آشوبهاي اخير در اهواز از طرف اعراب چيست و رژيم با آن چگونه برخورد كرد؟
جواب – برخورد نظام با اين قبيل مسائل همان شيوه 36سالهاش است يعني اعمال بيشترين حد از سركوب و خشونت و حملات دستگيري و اعدام, رژيم آخوندها از روز به دست گيري قدرت با بهكارگيري سركوب خونين با مقابله با مليتها كه تحت ستم مضاعف هستند پرداخت.
جهت اطلاع, خميني حتي يك فتوا هم براي مبارزه مسلحانه عليه رژيم شاه صادر نكرد اما از همان سال اول حكومتش جهاد عليه اكراد را اعلام كرد و به موج كشتارهاي خونين و اعدامهاي فعالين سياسي در كردستان و شهروندان عربي اهوازي و ساير شهرهاي استان خوزستان, همچنين هموطنان بلوچ در سيستان و بلوچستان در ايران پرداخت.
همانطور كه ميبينيم در ميان 120هزار شهيد مقاومت ايران اسامي صدها تن از مجاهدين و مبارزين كرد, بلوچ و عرب وجود دارد, عليرغم اينكه هموطنان عربي در خوزستان در يكي از استانهاي ثروتمند بهلحاظ ثروتهاي نفتي و آبي زندگي ميكنند اما جزء محرومترين مناطق در ايران بهشمار ميآيند و دليل آن هم اعمال ظلم مضاعف بر آنها از طرف رژيم آخوندي در ايران است, دهها تن از مبارزين اين مناطق به دست رژيم اعدام شدهاند.
گزارشهاي رسيده از زندان كارون در اهواز حاكي از وجود بيش از 500 زنداني زير حكم اعدام است, رئيسجمهور منتخب مقاومت ايران خانم مريم رجوي در سخنراني خود در پارلمان اروپا در پايان سال 2014 اعلام كرد كه بعد از آمدن روحاني 1200 زنداني اعدام شدند كه 8تن از آنان زير 18سال بودند, همزمان با سركوب اقليتهاي قومي مثل اعراب, بلوچ و اكراد دستگيريها در بين دراويش و مسيحيان و بهاييها شدت يافته با اين وجود حاميان روحاني در غرب او را مرد اعتدالي معرف ميكنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر