۱۳۹۴ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

خانوادة اجاره اي - آزاده عبداله پور از رزمگاه ليبرتي

 آزاده عبداله پور از رزمگاه ليبرتي

ما مجاهدان ليبرتي خانواده هاي اجاره اي بسيار زيادي داريم! تعدادي از آنها را از قبل ميشناختيم و تعدادي را جديداً كشف كرده ايم و گروهي بر اساس پيشرفت طالع بيني وزارت اطلاعات رژيم ايران در آينده خانواده ما خواهند شد!
اينجاست كه عوامل دست نشانده آخوندها در عراق و شبه نظاميان نيروي تروريستي قدس با كوتاه شدن دستشان براي حملات تروريستي عليه مجاهدين و ناكامي از بازداشت صفر ذاكري به بهانه تصادف و استرداد وي به ايران، دوباره سناريوهاي كهنه قديمي را رو كرده و شروع به توليد خانواده هاي جديدي براي مجاهدان راه آزادي كرده اند. صد البته كه پروژه توليد خانواده نه محصول امروز و ديروز, بلكه سابقة چندين ساله دارد و از سال 2010شروع به دادن محصول كرده بود.
هدف دوگانه رژيم ضدبشري آخوندي از دنبال كردن اين پروژه ضدانساني عليه مجاهدان, از يكسو تلاش براي به تسليم كشاندن آنهاست و از سوي ديگر زمينه سازي براي حمله و كشتار مي باشد. كما اينكه طي حملات وحشيانه مزدورانش در عراق تاكنون بيش از 100 مجاهد را شهيد و1000مجاهد را مجروح و يك محاصره ضدانساني همه جانبه را در ليبرتي اعمال كرده است.
رژيم و مزدورانش در عراق يا هر كجاي دنيا كه باشند بايد بدانند خانواده حقيقي مجاهدين يا در ارتش آزادي ستان هستند و يا در مزار مرواريد و خاوران ويا بهشت زهرا آرميده اند ويا در زندانهاي مخوف آخوندها در بند و زنجير ميباشند.
اين كدام پدر, مادر, خواهر و يا برادر مهرباني! است كه بعد از گذشت سي و اندي سال ياد فرزندان و بستگان خود افتاده و در همكاري و هماهنگي با جنايتكاران و قاتلاني كه دستشان تا مرفق به خون فرزندانشان آغشته است, با كج كردن سر خر ولايت, راهي عراق شده تا مانند آنچه در اشرف گذشت، شبانه روز با 360 بلندگو به فرزندش با فحش و ناسزا و تهديد بگويد: «…من تا اين قلعه را سرنگون نكنم از جا نمي شينم حالا مي خواهي بگي چقدر گرفتم؟ اينقدر گرفتم كه اين قلعه رو سرنگون كنم. اينقدر به من پول دادند كه اين قلعه رو سرنگون كنم.» ضمن اذعان به مزدوري اش اعتراف مي كند كه هدفش اين است كه روزي صد بار او را بكشد و شكنجه كند. عجب مادر وپدر با وفا! و دلنگراني! ما داشتيم و ساليان خبر نداشتيم.
حال اگر كسي و يا كساني با هر عنواني كه باشند بخواهند تحت پوش خانواده عواطفشان! را نثار مجاهدين كنند, بايستي بدانند كه عِرض خود مي برند و زحمت ما مي دارند.
بله پدر ما همان محمدعلي حاج آقايي, علي صارمي, جعفر كاظمي و محسن دگمه چي هستند كه به اتهام خانوادة مجاهدين شكنجه و اعدام شدند و برادر ما همان غلامرضا خسروي بود كه به اتهام كمك به ما اعدام شد چرا كه رابطه هاي عميق گسست نا پذير فرا انساني در اين مسير است كه خود را نشان ميدهد؛ مگر مصدق آن شورشي كبير عليه استعمار در دادگاههاي نظامي نگفت كه «مسلك من، مسلك سيد الشهداست...از همه چيز خود ميگذرم، نه زن دارم، نه پسر،نه دختر و نه هيچ چيز ديگر, فقط وطنم را در جلوي چشمانم دارم.»

و اكنون مجاهدان آزادي ستان, فرزندان ستار, ميرزا و مصدق, آماده اند تا يك بار ديگر ايمان و اراده سترگشان براي ايستادگي در برابر جنايتكاران رژيم ايران را به نمايش بگذارند و بر ويرانه هاي باقيمانده از ستم و سركوب آخوندي, ايران را گلستان آزادي و اعتبار كنند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر