۱۴۰۲ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

نابرابری طبقاتی، خواست و کارکرد استبداد دینی

 نابرابری طبقاتی، خواست و کارکرد استبداد دینی

تبعیض و نابرابری اجتماعی در ایران
تبعیض و نابرابری اجتماعی در ایران

«نابرابری، اصلی‌ترین مسأله‌یی است که همه اندیشمندان در طول تاریخ، به آن پرداخته‌اند... ریشه اصلی نابرابریها، سیاست‌های دولتها و حکومتها است... در ۴دهه اخیر شاهد بی‌سابقه‌ترین نابرابریها در جامعه هستیم... فساد‌های بزرگ، محصول چنین وضعیتی است... نهاد‌های قدرت، اصلی‌ترین عامل شکل‌گیری آنها هستند» (ابتکار ـ۷اسفند۱۴۰۲).

اینها بخش‌هایی از سخنان راغفر، اقتصاددانی است که درباره نابرابری و آسیب‌های روانی و اجتماعی جامعه غرق در بحران ایران بیان کرده است. وی به ریشه‌های فاسد و ارتجاعی این میوه زهرآگین یعنی نقش شیخ فضل‌الله نوری‌ها و مصباح یزدی‌ها اشاره کرده است اما نمی‌تواند پایه‌گذار این خشت کج و پرخون، خمینی دجال و جانشین ملعونش را نشان دهد؟! همان که می‌گفت «اقتصاد مال خر است» و «آب و برق را مجانی می‌کنیم» ولی میلیونها تن از مردم ایران را به فقر و فلاکت کشاند.

راغفر نمونه‌هایی از فساد مافیای مورد حمایت خامنه‌ای می‌آورد و این‌که «یک گروه خاصی اقتصاد کشور را کنترل می‌کند و منافع آنها حکم می‌کند که خودروی ۱۴هزار دلاری چینی در ایران، ۴۰هزار دلار فروخته شود و ۵۸هزار خودروی قاچاق وارد گردد. اشکال متعفن مصرف گرایی در کشور رواج پیدا کرده و تمام مال‌های بزرگ در کشور با پول بخش عمومی، یعنی صندوق‌های تأمین اجتماعی و نظام بانکی تأمین مالی شده است».

کم نیستند کارشناسانی که استبداد حاکم بر ایران را نشسته بر «دو ستون جهل و فقر» می‌دانند که جامعه را به‌شدت آسیب‌پذیر و شکننده کرده‌اند تا جایی که «نابرابریهای بسیار خطرناک و فاحشی که اکنون شکل گرفته است، جامعه را منتظر اتفاقی بزرگ نموده تا «یک‌باره تمام این عفونتها از آن به بیرون فوران کند» (فرارو ـ۶ اسفند۱۴۰۲).

 

راجع به هر چه می‌خواهید نشست برگزار کنید، جز فقر!

با این همه سیاهی و سیاهکاری، رژیم آخوندی به‌هیچ‌وجه اجازه طرح و بررسی این بحرانها را در مجامع علمی نمی‌دهد و تلاش می‌کند نکبت خود به‌وجود آورده را بپوشاند همان کارشناس اقتصادی گفته بود: «چند سال پیش، انجمن جامعه‌شناسی، می‌خواست درباره آسیب‌های اجتماعی نشستی برگزار کند، گفتند راجع به هر چه می‌خواهید نشست برگزار کنید، جز فقر! در نهایت هم اجازه ندادند آن مسأله مطرح شود» (جهان صنعت ۷ اسفند۱۴۰۲).

 

دود ناکارآمدی اقتصاد در چشم دهک‌های پایین

تیمور رحمانی اقتصاددان، بلایی که نظام ولایت مطلقه فقیه بر سر اقتصاد کلان جامعه آورده است را در ابعاد تاریخی مورد بررسی قرارد داده است تا نشان دهد درخت فاسد استبداد چه ریشه‌های طویلی دارد: «از سال ۱۳۵۰ تا سال جاری رشد اقتصادی حدود ۲.۸ درصد، متوسط رشد نقدینگی ۲۷.۸درصد و متوسط نرخ تورم ۲۲درصد بوده است. در سال جاری نیز رشد اقتصادی به ۳.۶درصد، رشد نقدینگی به ۲۶درصد و تورم به ۴۲درصد رسیده است» (تجارت ۵اسفند۱۴۰۲).

او نیز تأکید می‌کند تاوان هر چالشی در اقتصاد را دهک‌های پایین جامعه می‌دهند. اما این مسعود نیلی، کارشناس درجه یک حکومتی است که در یک سخنرانی می‌گوید اگر این مسیر نکبت‌بار ۴۰ساله طی نمی‌شد «‌می‌توانسته‌ایم در مجموع، حدود ۳۵۰میلیارد دلار صادرات و تولید ناخالص داخلی در حدود ۱۲۰۰میلیارد دلار داشته باشیم. تحقق تورم ۳درصد و نرخ بیکاری در همین حدود و رشد اقتصادی بیش از ۵درصدی آرزوهایی خیالی تلقی نمی‌شدند» (اتاق ایران۲اسفند۱۴۰۲)

در چنین اقتصادی، فقر و بیکاری از کشور رخت بر می‌بست و بی‌معنی می‌شد؛ دیگر کودکی زباله‌گردی نمی‌کرد؛ آن جوان رعنا، کولبری نمی‌کرد؛ آن آموزگار سخت‌کوش، مسافرکشی نمی‌کرد و آن بانوی زحمتکش، از فشار فقر به مرگ دسته‌جمعی خانواده‌اش رو نمی‌آورد.

جالب این‌که او هم به این نتیجه رسیده است که «دو گروه هستند که یکی به غارت منابع باقی مانده مشغول است و دیگری با جهل و تعصب، مسیر رو به مرگ را تسریع می‌کند».

 

الیگارشهای حامی خامنه‌ای به جان ایران افتاده‌اند

هر چه فاشیسم دینی به انتهای جاده ویران‌سازی میهن در زنجیر نزدیک می‌شود و فنای خرگاه مستبد خون‌ریز آشکارتر می‌گردد، رفقای سابق و ریزه‌خواران قدیمی از ترس فردای خود، به تحلیل باندها و مافیای حاکم بر منابع و سرمایه‌های کشور می‌پردازند. حجاریان در تحلیلی از زمین‌گیر شدن طبقه متوسط از یک‌سو و «شکل‌گیری طبقه‌ای جدید در درون حاکمیت می‌پردازد. طبقه‌ای برکشیده و برساخته، رژیم آخوندی که آن را «طبقه‌ٔ دولت» می‌نامد: «ارتزاق و سرمایه‌ٔ طبقه دولت متکی است به نفت، مالیات، انحصار و مشارکت پارازیتی در بخش خصوصی، موقوفات، انفال، چاپ اسکناس و جز این‌ها... به عبارتی با موجودیتی روبه‌رو هستیم که هم دولت است، هم طبقه و هم سرمایه‌دار، و در اطراف‌اش هم پرنده پر نمی‌زند! بخش‌هایی از این طبقه خود به‌مثابه قوه‌ٔ زورمند و به تعبیر دقیق‌تر "باند" درمی‌آیند؛ ولی باید توجه داشت جملگی این‌ها الیگارش‌های رقیب محسوب می‌شوند اما نه لزوماً رقیب حاکمیت» (مشق نو ۲۷آذر۱۴۰۲).

 

«از هر سه ایرانی یک نفر زیر خط فقر قرار دارد»

خامنه‌ای و مافیای حاکم تا روزی که بر میهن اسیر ما سلطه داشته باشند فقر و فلاکت و نابرابری گستره‌تر از پیش خواهد بود. گفته می‌شود وقتی ایران را با دنیا مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم همزمان که نرخ فقر در کشور ما افزایش پیدا می‌کرده، در دنیا این روند به‌صورت کاهشی طی می‌شده است. «آمارها نشان می‌دهد به‌جایی رسیدیم که در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۰‌درصد جمعیت ما زیرخط فقر هستند که نزدیک به ۲۶ میلیون نفر را شامل می‌شود. از هرسه ایرانی یک نفر زیر خط فقر قرار دارد» (هم‌میهن ۵آذر۱۴۰۲).

پایان این مسیر جز با درهم شکستن ارابه خلیفه نابرابری‌ساز ارتجاع مقدور نیست. آزادی و برابری و رفاه در فردای ایران به‌دست‌آمدنی است. جوانان آگاه و شورشگر میهن نشان خواهند داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر