آنکه گفت نه، آنکه گفت آری
- سیاسی
- 1402/12/15
برتولت برشت، نمایشنامه نویس انساندوست آلمانی، نمایشنامهای را نوشت و کارگردانی کرد به نام «آنکه گفت آری، آنکه گفت نه»؛ این نمایشنامه تا امروز نیز یکی از بهترین آثار ادبی- اجتماعی جامعه بشری شناخته میشود. داستان این نمایش درباره یکی از سنتهای قدیمی و اشتباه ساموراییهای ژاپن است. برشت با اقتباس از آن، داستانش را با شکل و محتوای دیگری درآورد و دیدگاه خودش را ارائه داد. در این داستان آنکه میگوید آری، به سنتهای غلط و ارتجاعی حاکم بر سرنوشت مردم، مْهر تأیید میزند و آنکه میگوید نه، در برابر نیروی مهیب افکار و اعمال اشتباه و تباه کننده انسان میایستد و اعتراض و طغیان میکند. البته بهای این شورش انسانی را همگان میدانند اما این قیمت رشد و پیشرفت جامعه بشری است.
ما در این یادداشت، با توجه به نمایش انتخابات در فاشیسم دینی و تحریم گسترده آن از سوی مردم ایران، «آن که گفت نه»، را مقدم بر «آنکه گفت آری» قرار دادهایم.
یخترین نمایش انتخابات در رژیم آخوندی
زمستان و برودت و سردی هوا و یخ زدگی زمین، نشانههای مناسبی از سرما و تاریکی و بیبنیانی نظام ولایت مطلقه فقیه در اجرای سیرکی بود که حتی طرفداران حکومتی هم از آن استقبال نکردند. خامنهای در روضهخوانیاش برای تشویق حامیانش دست از «وظیفه و تکلیف مداری» کشید و به «فایده گرایی» شرکت در انتخابات روی آورد. او بهخاطر نیاورد خمینی دجال به نوچههای فرصت طلبش آموزش «عمل به تکلیف» برای حفظ قدرت داده بود و پاسداری از نظام جهل و جنون را اوجب واجبات شمرده بود. خمینی دجال گفته بود: «همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه» (صحیفه خمینی. جلد ۲۱)
خامنهای نیز تا سالها همان را تکرار میکرد در برابر فقر و درد و رنجی که اهالی ایران میکشیدند، واکنشی جز دینفروشی و سالوس نشان نمیداد. او بارها تأکید میکرد: «انسانی که برای رسیدن به نتیجه بر اساس تکلیف عمل میکند، اگر به نتیجه مطلوب هم نرسد، احساس پشیمانی و خسارت نمیکند» (۶مرداد۱۳۹۲).
اما پس از قیام شکوهمند سال گذشته به عیان دید که دیگر فریبکاری مذهبی اثری ندارد و باید در برابر تحریم انتخابات از سوی مردم، از فایدهدار بودن رأی دادن حرف زد: «کسانی که اظهار بیمیلی به انتخابات میکنند، قدری بیشتر فکر کنند. رأی ندادن هیچ دستاورد و فایدهای ندارد و مشکلی از کشور حل نمیکند». و اینکه «اگر انتخابات ضعیف باشد همه ضرر میکنند». و «هیچ کس سود نمیبرد و همه ضربه میخورند»... این التماس و درخواستها هر چند در نهایت بیصداقتی و نقشههای شوم مردمکُشی است اما حاکی از بنبست و به ته خط رسیدن عمود شکسته خیمه نیز بود.
ننگ بر حاکمی که ۴۰درصد رأی داشته باشد!
این تنها فراموشی عوامفریبانه سالیان در امر وظیفه و فایده نبود که خامنهای را به این وضعیت کشاند بلکه حتی دیگر لغز خوانیها و پوشالبافیهایش در مقایسه نمایش انتخابات در رژیم آخوندی با دیگر کشورها را هم از یاد برده بود.
خامنهای در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۰ در خطبه نماز و سخنرانی به سبک موسولینی فاشیست نخستین، رأی سازیهای دجالگرانهاش را با انتخابات سایر کشورها مقایسه کرد و گفت: «ننگ است برای یک ملت که در انتخابات ریاستجمهوری ۳۵ درصد یا ۴۰ درصد آنان شرکت میکنند. ننگه برای اونها. پیداست که مردم به نظام سیاسیشان نه اعتماد دارند، نه اعتنا دارند و نه امید دارند. به شهروندان آمریکایی گفتند به چه کسی رأی میدهید؟ گفته بودند چه فایده، چه فرقی میکند؟ به هیچکس».
چقدر جالب و شنیدنی است ابراز نظرهای مردم مصیب کشیده و داغدار از غم از دست دادن بهترین فرزندانشان در برابر فاشیسم دینی که میگویند «ننگ بر این دولت مردم فریب» تازه این در حالی است که مثلا در همان آمریکا هم هیچ ولیفقیهی ندارند که شرکت در انتخابات را وظیفه و تکلیف شرعی و ملی و میهنی بداند و شرکت نکردن را حرام اعلام کند و خط و نشان بکشد... اما حالا که گفته میشود اتاق تجمیع آرا در حول و حوش ۴۰درصد و خردهای صحنهسازی میکند، رژیم آخوندی از حماسه بزرگ نام میبرد!
رفراندومی برای سرنگونی دیکتاتوری دینی
مردم مشاهده کننده در صحنه یخ بندان انتخابات رژیم آخوندی به همراه هواداران مقاومت سازمانیافته و بهویژه کانونهاس شورشی و خبرنگاران از جان گذشته و فداکار سیمای آزادی صدها و هزاران سند و گواهی و شاهد و عکس و فیلم از مراکز رأیگیری انتخابات مجلس آخوندی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ تهیه و به رسانهها ارسال کردهاند. در این بررسیها ۱۹۴۱شعبه رأیگیری، شامل شعبههای بزرگ و متوسط و کوچک در تهران و شهرها و روستاها و مناطق مختلف کشور، از ساعت۸ صبح تا ساعت ۲۴ بیوقفه مورد مانیتور قرار گرفت تا صحتوسقم مشاهدات و آمارگیریها و گزارشها از سایر شعبهها در۲۴۳شهر در ۳۱ استان تا آنجا که امکان دارد تدقیق و به آزمایش کشیده شود. برآورد متکی بر این اسناد نشان میدهد میزان واقعی مشارکت در انتخابات رژیم ۸.۲درصد معادل ۵میلیون نفر است.
همچنانکه خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران اعلام کرده است، «این در واقع رفراندوم و رأی مردم ایران به سرنگونی دیکتاتوری دینی است».
از خمینی خونآشام تا خامنهای سفاک، مدتها با دجالگری و عوامفریبی، صندوقهای نمایش انتخابات را باکاغذهای رنگین به نمایش میگذاشتند اما دیگر آن خیمه شب بازیها به پایان رسید.
در آخرین بخش از داستان، برتولت برشت میگوید: «بدین سان دوستان آیین نوینی پیافکندند... همه همگام، همدوش، هماهنگ... همه یکدل، قویدل، همسنگ».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر