ترکمانچای اتمی و شکستی دیگر برای جامعه مدنی ایران
تنها جمهوری اسلامی است که میتواند شکست را پیروزی جلوه بدهد، و تنها ایرانیان هستند که شکست را همچون پیروزی جشن میگیرند.
بالاخره جمهوری اسلامی و ۱+۵ پس از لفت و لعابی کسلکننده به «تفاهمنامه»ای قابلِ پیشبینی رسیدند که قرار است پیشنویس توافقنامهٔ نهایی بر سرِ فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی باشد. در جایی که به زودی سیل تفسیرهای جامع و موشکافانه درباره این تفاهمنامه و توافقنامهٔ پیآمدش و نتایج احتمالیاش به بازار رسانه سرازیر خواهد شد، در این وجیزه فقط میخواهم به یک نکتهٔ اساسی اشاره کنم و والسلام، که حرفهایم در این باره را پیشتر بارها گفتهام.
تنها جمهوری اسلامی است که میتواند شکست را پیروزی جلوه بدهد – چنانکه در پایان جنگ خانمانسوز با عراق هم کرد، و تنها ایرانیان هستند که شکست را همچون پیروزی جشن میگیرند.
الان متنِ تفاهمنامهای که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده جلوی رویم است. به جز تعهدات بیشماری که رژیم در قبال تمکین به ۱+۵ و کاهش فعالیتهای هستهایاش در مسیر دست یافتن به بمب اتم داده – و اینها پس از صرف هزینههای مادی و معنوی فراوانی که رژیم برای دستیابی به «حق مسلم» کرد برایش بسیار خردکننده است، در بخشی که به تحریمها پرداخته شده اصطلاحات طوری است که در ابتدا به نظر میرسد بسیاری از تحریمها بلافاصله از روی جمهوری اسلامی برداشته خواهد شد.
این را به گمانم به اصرار تیم مذاکرهکنندهٔ جمهوری اسلامی اینطور نوشتهاند تا به نظر برسد در برابر امتیازهای فراوانی که جمهوری اسلامی داده امتیاز دندانگیری هم گرفته است. یعنی بیشتر برای مصرف داخلی تیم مذاکرهکنندهٔ رژیم و سرتیم خوشخنده و ظریفش – که اخیرا اخمو شده بود – است که با خوشخدمتی به ۱+۵ این حق را به دست آورده تا بتواند برای آقا و کیهان و سرداران و هممیهنان نمایش «پیروزی» بدهد. اما حقیقت چیز دیگری است.
هنگامی که به قسمت «فازبندی» اجرای تعهدات میرسیم، آنجا مشخص میشود که برداشتن عمدهٔ تحریمها در بازهای ده-پانزدهساله – آن هم تازه در صورت تمکین بند به بند جمهوری اسلامی به توافقنامهٔ هنوز نوشتهنشده – انجام میشود. بدین ترتیب، پس از تحمیل هزینههای سنگین بر مردم و کشور ایران، جمهوری اسلامی در نهایت در شرف امضای معاهدهای استقلال-بر-باد-ده قرار دارد که اگر از عهدنامهٔ ترکمانچای مفتضحانهتر نباشد چندان آبرومندانهتر هم نیست.
اما فراتر از رسوایی این تفاهمنامه برای جمهوری اسلامی و موانعی که برای آرزوهای بلندپروازانهاش در راه تبدیل شدن به ابرقدرتی جهانی ایجاد خواهد کرد، این تفاهمنامه شکستی بزرگ برای جامعه مدنی ایران نیز هست، چرا که نه تنها عمدهٔ تحریمها را تا مدتی طولانی بر جای خود نگاه میدارد – یعنی بر خلاف آن وعدههایی است که بسیاری از مردم را به هوایش پس از سرکوبهای سال ۸۸ باز به دنبالِ اصلاحطلبان و اعتدالطلبان حکومتی انداختند و بدین ترتیب خون کشتهشدگان و هزینهدادگان در راه استقلال، آزادی و دموکراسی را پایمال کردند – که با به رسمیت شناختن نسبی جمهوری اسلامی دستش را برای ادامهٔ سرکوب هرگونه حرکت مدنی و دموکراسیخواهانه باز میگذارد، چنانکه تا به امروز هم گذاشته است. و این البته جدای از جنایاتی است که رژیم در سوریه و عراق میکند. در چنین شرایطی، شادی و پایکوبی برخی از هممیهنانمان در خیابانها و میادین شهرهای ایران امری تلخانه مضحک به نظر میرسد.
در انتها با قلبی اندوهگین اما امیدوار آرزو میکنم که میهنم از شر سه چیز در امان بماند: ناآگاهی، بیمعرفتی، و اصلاحطلب!
منبع: سایت خودنویس رضا پرچی زاد
ه
ه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر