۱۴۰۳ آذر ۲۹, پنجشنبه

دهها جنگندۀ اسرائیلی زیرساخت‌های حوثی‌ها را بمباران کردند

 دهها جنگندۀ اسرائیلی زیرساخت‌های حوثی‌ها را بمباران کردند

جنگنده های اسرائیلی حوثی های یمن نیابتی خامنه ای را بمب باران کردند


در پی اصابت لاشه‌های یک موشک حوثی‌های یمن به مدرسه‌ای در حومۀ تل‌آویو، ارتش اسرائیل  سه بندر و ستاد فرماندهی حوثی‌ها  در صنعا را بمباران کرد. بر اساس بیانیه ارتش اسرائیل دهها جنگندۀ اسرائیلی از جمله هواپیماهای جاسوسی و سوخت رسانی در این حملات که در فاصلۀ دو هزار کیلومتری خاک اسرائیل صورت گرفتند، شرکت داشتند.

در این حملات جنگنده‌های اسرائیلی سه بندر حوثی‌ها، یک پالایشگاه و همچنین نیروگاه های برق در نزدیکی پایتخت را بمباران کردند. سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که حملات جنگنده‌های اسرائیلی در دو نوبت صورت گرفتند.

در یک سال گذشته حوثی‌های تحت حمایت حکومت ایران در همبستگی با سازمان حماس بیش از دویست موشک و ۱٧٠ پهپاد رزمی به روی اسرائیل پرتاب کردند و  صدها کشتی تجاری در دریای سرخ را نیز هدف حملات موشکی خود قرار دادند. دوشنبه گذشته فرماندهی نیروهای آمریکایی در خاورمیانه (سنتکام) نیز اعلام کرد که یک مرکز فرماندهی نظامی حوثی‌ها در صنعا را بمباران کرده است. ار اف ای ناصر اعتمادی 

حملات «دقیق» اسرائیل به یمن؛ کاتز: «بازوی بلند» ما به حوثی‌ها می‌رسد

حملات «دقیق» اسرائیل به یمن؛ کاتز: «بازوی بلند» ما به حوثی‌ها می‌رسد

حوثی های یمن وابسته به رژیم ایران وپاسداران

در پی حملات شبانه اسرائیل به حوثی‌های یمن، وزیر دفاع اسرائیل به رهبران این گروه تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران هشدار داد که «بازوی بلند اسرائیل» به آنها می‌رسد.

یسرائیل کاتز در بیانیه‌ای خطاب به حوثی‌ها گفت: «کسی که دستی بلند کند، دستش قطع می‌شود. هر که [ما را] بزند، ضربات متعددی بر او وارد خواهد شد.»

در همین حال، دانیل هاگاری، سخنگوی ارشد ارتش اسرائیل می‌گوید از جمله اهدافی که در «حملات دقیق» مورد اصابت قرار گرفت، «بندرها و زیرساخت‌های انرژی» در صنعا، پایتخت تحت کنترل حوثی‌ها بود که این گروه از آن‌ها برای «اقدامات نظامی خود» استفاده کردند.

حمله به صنعا و حدیده پس از آن صورت گرفت که ارتش اسرائیل اعلام کرد یک فروند موشک حوثی‌ها را پیش از ورود به آسمان اسرائیل رهگیری کرده است.

این موشک بالستیک که به گفته نیروهای دفاعی اسرائیل در خارج از حریم هوایی اسرائیل توسط سامانه پدافند هوایی دوربرد «ارو» سرنگون شد، به کسی آسیب نرساند، هرچند سقوط ترکش خسارات زیادی در شهر رامات گان وارد کرد. این دومین موشک شلیک شده از یمن در این هفته همراه با حمله پهپادی بود.

این تحولات در حالی است که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، روز چهارشنبه ۲۸ آذرماه در سخنرانی خود در «شورای روابط خارجی» در نیویورک به قدرت‌گیری حوثی‌های تحت حمایت حکومت ایران در یمن اشاره کرد و گفت توانایی نظامی آن‌ها به سطحی رسیده است که آشکارا از آن استفاده می‌کنند. او ابراز نگرانی کرد این گروه که مدعی است موشک‌پرانی‌هایش در حمایت از فلسطینی‌ها انجام می‌شود، ممکن است حتی پس از حل و فصل درگیری در غزه، به اقدامات تهاجمی خود ادامه دهد.

وزیر امورخارجه آمریکا گفت حوثی‌ها خود را در صحنه جهانی مطرح کرده‌اند و ممکن است همچنان به اقداماتشان ادامه دهند.

مهرماه امسال، کارشناسان سازمان ملل متحد در گزارشی محرمانه از کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس سپاه پاسداران به شبه نظامیان حوثی در یمن و تبدیل این گروه مسلح محلی به یک سازمان نظامی قدرتمند خبر دادند.صدای آمریکا

۱۴۰۳ آذر ۲۸, چهارشنبه

کلان ضربه استراتژیک به خامنه‌ای

 

کلان ضربه استراتژیک به خامنه‌ای

سخن روز
سخن روز

با سقوط دیکتاتور خون‌ریز سوریه، رشته‌های۴۰سالهٔ نظام در منطقه پنبه شد. روزنامهٔ حکومتی هم‌میهن در شمارهٔ ۱۹آذر نوشت: «طی یک هفته همهٔ سرمایه‌گذاریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دود شد و به هوا رفت».

ساعتی قبل از سقوط دمشق هم سایت حکومتی خبرآنلاین با نگرانی نوشته بود: «هدف آنها رسیدن به سرپل ذهاب در غرب ایران است. ما با بررسی‌هایی که انجام دادیم متوجه شدیم که بحث آنها خیلی جدی‌تر از سوریه و عراق است... برای این‌که جنگ به ایران نکشد باید حرکت جدی و همه‌جانبه در سطح بالا صورت بگیرد. ما داریم می‌بینیم ستونهای دفاعی ارتش سوریه یکی پس از دیگری سقوط می‌کند...» .

در تمامی مقاطع حکومت آخوندی، از زمان سلطهٔ حافظ اسد و دوران جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق تا سالهای تاخت و تاز جنایتکارانه سلیمانی جلاد در عراق و لبنان و سوریه تا روز سقوط بشار اسد، دیکتاتوری۵۰سالهٔ خاندان اسد ستون اصلی خیمهٔ نظام در منطقه بوده است.

عبارت «سوریه، ستون خیمه» را سال۹۸ حسن نصرالله از قول خامنه‌ای به کار برد. وی گفت: «اگر بخواهم به یک عبارت دقیق دربارهٔ سوریه اشاره کنم، عبارتی است که السید القائد [خامنه‌ای] درباره‌ٔ این کشور به کار بردند و فرمودند: سوریه، ستون خیمه است. امروز بدون سوریه، مقاومت در لبنان و فلسطین به حاشیه رانده خواهد شد. سوریه یکی از اجزای اصلی، بزرگ و مهم بدن و پیکر، عقل و فرهنگ و هم‌چنین فکر و اراده‌ٔ مقاومت در منطقه است» (سایت خامنه‌ای. ۲ مهر ۱۳۹۸).

بی‌علت نبود که خلیفهٔ جنگ‌افروز دهها میلیارد دلار از درآمد نفت و گاز و مالیاتها را با کندن از پوست و گوشت مردم ایران همراه با هزاران تن از پاسداران و مزدورانش برای نگه‌داشتن بشار اسد بر سریر قدرت، به سوریه سرازیر کرد تا راه قیام و انقلاب را هم در سوریه و هم در ایران سد کند.

خلیفه ارتجاع در توجیه دخالت‌های پرهزینه‌اش در کشورهای منطقه -که آنها عمق راهبردی نظام توصیف می‌کند- بارها گفته است که اگر در سوریه و لبنان و عراق نجنگیم و هزینه نکنیم «باید در خیابانهای کرمانشاه و همدان و بقیهٔ استانها» بجنگیم.

او هم‌چنین در توجیه عواملش در نیروی تروریستی قدس گفته است: «کسی که از اینجا می‌رود در عراق یا در سوریه به‌عنوان دفاع از حرم اهل‌بیت در مقابل این تکفیریها می‌ایستد، در واقع دارد از شهرهای خودش دفاع می‌کند» (سایت خامنه‌ای. ۵ تیر ۱۳۹۵).

طبق این تئوری و اذعان خلیفهٔ ارتجاع، آثار فروپاشی عمق راهبردی و شکستن «ستون خیمه» در سوریه، اول در تهران پدیدار می‌شود چون وقتی خامنه‌ای قادر به حفظ ستون خیمه‌اش در سوریه نباشد نمی‌تواند ولایتش را در تهران حفظ کند.

پیش از این آخوند مهدی طائب سرکردهٔ قرارگاه موسوم به عمار همین معنا را با صراحت بیشتر بیان کرده و بدون تعارف گفته است: «اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگهداریم چون اگر سوریه را نگهداریم می‌توانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمی‌توانیم نگهداریم» (عصر ایران. ۲۶ بهمن ۱۳۹۱).

هفتهٔ گذشته، رهبر مقاومت طی پیامی درباره تحولات سوریه گفت: «خامنه‌ای در معرض یک کلان ضربه استراتژیک دیگر در سوریه است که روزی آن را استان سی و پنجم تحت حکومتش می‌دانست. دفع شر بشار اسد ۹سال پیش طبق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت امکان‌پذیر بود اما خامنه‌ای و جلادانش ممانعت کردند. طبق اسناد موثق، خامنه‌ای فقط در دهه ۱۳۹۰ دست‌کم ۵۰میلیارد دلار از سفره و جیب مردم ایران از طریق سلیمانی جلاد صرف سرکوب و کشتار مجاهدان و آزادیخواهان سوریه و سرپا نگه‌داشتن بشار اسد کرد. مردم محروم فریاد می‌زدند سوریه را رها کن فکری به‌حال ما کن. براستی سرنگونی دیکتاتور سوریه برای خامنه‌ای و رژیم ولایت، مهلک و از علائم پیروزی محتوم انقلاب دموکراتیک ایران است» (مسعود رجوی، ۱۵آذر ۱۴۰۳).

آرزوها وعمق اتراتژیک خامنه ای چگونه بر باد رفت معنی آن چیست؟

 آرزوها وعمق اتراتژیک خامنه ای چگونه بر باد رفت معنی آن چیست؟

تفسیر کوتاه از مصطفی نیکار


آرزوها مثل لباس می مونن!

گاهی وقتی بهشون میرسی که دیگه اندرت نیستن  این مصداق واقعی وضعیت خامنه ای 

مشرق سایت اطلاعاتی های پاسداران رژیم نوشت :

تهران بغداد دیرالزور حمص ولبنان وبعد در نقشه تل آویو را هم هدف گذاری کرده وعمق استراتژیکش را از تهران تا لبنان امداد داده ودر آنجا خط بسته قلب این عمق استراتزیک یک نیابتی نبود یک دولت ویک پایتخت ویک حاکمیت استبدادی ۵۵ ساله خاندان اسد بود که الان فرو ریخته است .

هفتهٔ گذشته، رهبر مقاومت طی پیامی درباره تحولات سوریه گفت: 

«خامنه‌ای در معرض یک کلان ضربه استراتژیک دیگر در سوریه است که روزی آن را استان سی و پنجم تحت حکومتش می‌دانست. دفع شر بشار اسد ۹سال پیش طبق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت امکان‌پذیر بود اما خامنه‌ای و جلادانش ممانعت کردند. طبق اسناد موثق، خامنه‌ای فقط در دهه ۱۳۹۰ دست‌کم ۵۰میلیارد دلار از سفره و جیب مردم ایران از طریق سلیمانی جلاد صرف سرکوب و کشتار مجاهدان و آزادیخواهان سوریه و سرپا نگه‌داشتن بشار اسد کرد. مردم محروم فریاد می‌زدند سوریه را رها کن فکری به‌حال ما کن. براستی سرنگونی دیکتاتور سوریه برای خامنه‌ای و رژیم ولایت، مهلک و از علائم پیروزی محتوم انقلاب دموکراتیک ایران است» (مسعود رجوی، ۱۵آذر ۱۴۰۳).

معنی این حرف را بخوبی در نقشه زیر بیشتر حس خواهید کرد 

**برای مشاهده بهتر جزییات و اندازه اصلی نقشه، روی آن کلیک کنید**


ببینیم مشرق 

تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۰۲:۲۳چی نوشته بود

به گزارش مشرق، با آزادی شهر راهبردی البوکمال در جنوب  استان دیرالزور سوریه، ارتباط زمینی خط تهران - بغداد - دمشق - بیروت - مدیترانه برقرار شد و حالا معادلات در منطقه غرب آسیا و جهان به طور کامل تغییر می کند. بنیامین نتانیاهو و سران رژیم صهیونیستی که با همراهی کشورهای عربی و آمریکا طی این سالها برای تجزیه و مسدود شدن راه مقاومت به قدس هرچه داشتند به میدان آوردند، حالا با تکمیل کوریدور تهران - مدیترانه، خواب راحت به چشمانشان نخواهند دید.پایان نقل قول مشرق

آری اینچنین با مرگ قوی ترین تشکیلات خامنه ای یعنی حزب الله وسقوط پایتخت استراتژیکی خامنه ای یعنی دمشق رویا های استراتژیکی خامنه ای با جنگ افروزی ای که ۷اکتبر کرد بر باد رفت وخود در معرض سقوط دمونیه ای خاورمیانه قرار گرفته است .کسی که باد بگارد طوفان درو میکند

تفسیری از مصطفی نیک کار

۱۴۰۳ آذر ۲۷, سه‌شنبه

تبعید اسد به مسکو؛ دوران قدرت پوتین به سر رسید؟

 تبعید اسد به مسکو؛ دوران قدرت پوتین به سر رسید؟

صرف نظر از سرنوشت دو پایگاه نظامی روسیه در سوریه، به نظر می‌رسد نمایش قدرت روسیه در خاورمیانه، دست‌کم تا مدتی، به پایان رسیده است. این موضوع روسیه را تقریبا به اندازه ایران، به بازنده‌ای بزرگ در صحنه قدرت منطقه‌ای تبدیل می‌کند

هیچ تردیدی وجود ندارد که پایان حکومت اسد در سوریه موقعیت روسیه را در خاورمیانه تضعیف و جایگاه بین‌المللی مسکو را، هرچند اندک، خدشه‌دار کرده است.

بشار اسد پس از نزدیکی اولیه به غرب، از جمله سفر به بریتانیا در سال ۲۰۰۲، تقریبا به همان اندازه پدرش، حافظ اسد، در دوران اتحاد جماهیر شوروی، به مسکو نزدیک بود. در سال ۲۰۱۵، روسیه با تامین قدرت هوایی توانست جریان جنگ داخلی سوریه را تغییر دهد‌ و همین مسکو بود که هفته گذشته در حالی که نیروهای شورشی به پایتخت نزدیک می‌شدند، به او و خانواده‌اش پناه داد.

صرف نظر از سرنوشت دو پایگاه نظامی روسیه در سوریه، به نظر می‌رسد نمایش قدرت روسیه در خاورمیانه، دست‌کم تا مدتی، به پایان رسیده است. این موضوع روسیه را تقریبا به اندازه ایران، به بازنده‌ای بزرگ در دینامیک قدرت منطقه‌ای تبدیل می‌کند.

با این حال برای روسیه، تاثیر سقوط اسد ممکن است تنها به دامنه نظامی و سیاسی آن در خارج از کشور محدود نشود. پیامدهای این رویداد احتمالا در داخل این کشور نیز احساس شود.

۱۲ سال پیش، قیام‌های موسوم به بهار عربی در سوریه به دو شیوه کاملا متفاوت بازتاب یافتند. از یک سو، اگرچه این قیام‌ها نتوانستند دموکراسی را مستقر کنند، نشان دادند که مردم، به‌ویژه جوانان، توانایی مقاومت دارند. از سوی دیگر‌ــ و این همان استدلالی بود که آن زمان غالب شدــ این آشفتگی‌ها پس از آشوب‌های خشونت‌آمیز تقریبا یک دهه پیش در عراق و لیبی، درس روشن دیگری از ارزش و اهمیت ثبات ارائه دادند.

این استدلالی بود که ولادیمیر پوتین توانست در مقابل اعتراض‌های خیابانی علیه تصمیمش برای نامزدی مجدد در انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۱۲ از آن استفاده کند. چهار سال پیش، او برای تطابق با محدودیت‌های دوره‌ای قانون اساسی، اساسا موقعیت‌های [سیاسی] را با نخست‌وزیرش جابه‌جا کرده بود. تصمیم او برای بازگشت به مقام ریاست‌جمهوری، به خشم، به‌ویژه در میان نسل جدید پساکمونیستی روسیه که به تغییر امیدوار بودند، دامن زد.

پوتین به ریاست‌جمهوری بازگشت و کشتی‌ [دولتی] باثبات را هرچند به‌طور فزاینده‌ای سرکوبگر بود، هدایت کرد و از الحاق موفقیت‌آمیز و تا حد زیادی بدون خونریزی کریمه از اوکراین [به خاک روسیه] در سال ۲۰۱۴ بهره‌برداری کرد. جشن‌های پیروزی در کرملین مملو از چهره‌های شاداب و چشمان پر از شور و هیجان بودند و غرور ملی، پس از آنچه به‌عنوان تحقیر فروپاشی شوروی دیده می‌شد، در حال بازیابی بود.

برای بسیاری از روس‌ها، این ممکن است نقطه اوج ریاست‌جمهوری پوتین باشد. با این حال، خاطره آن روزهای پرافتخار دیری نپایید.

سقوط اسد و تبعید او به مسکو تاکنون در رسانه‌های روسیه چندان پوشش داده نشده است، جز اعلامی خشک و خالی و مختصر اینکه به او و خانواده‌اش به دلایل انسانی، پناهندگی داده شده است. با این حال، این بدان معنا نیست که تحولات در سوریه موردتوجه قرار نگرفته یا ظرفیت ایجاد آثاری عمیقا بی‌ثبات‌کننده را [در روسیه] ندارد.

سقوط اسد نه‌تنها محدودیت‌های قدرت روسیه در خارج از این کشور، بلکه محدودیت‌های قدرت شخصی را نیز نشان داد.

قدرت بشار اسد به طرزی خیره‌کننده‌ فروپاشید. هسته مرکزی حکومت در برابر جمعیتی پراکنده و روحیه‌باخته و ارتشی که پیش‌تر وفادار بود اما به‌طور گسترده از صفوف حکومت جدا شد، تاب نیاورد. گروهی مسلح و سازمان‌یافته به قدرت رسید و تقریبا با هیچ مقاومتی روبرو نشد.

آنچه در آینده در سوریه رخ خواهد داد، ممکن است بسیار متفاوت از شادی گسترده امروز مردم باشد. اما آنچه در روسیه اتفاق خواهد افتاد، نیز می‌تواند پیش‌بینی‌ها را به چالش بکشد.

روسیه کشوری شاد نیست. نظرسنجی‌ها، تا حدی که بتوان به آن‌ها اعتماد کرد، نشان می‌دهند که نیمی از جمعیت خواهان پایان جنگ در اوکراین‌اند. اگرچه پوتین ظاهرا به‌طور کامل بر اوضاع مسلط است، درس اسد این است که یک رهبر ممکن است در ظاهر قدرت را در دست داشته باشد، تا زمانی که ناگهان دیگر چنین نباشد.

قدرت از اعتبار نشات می‌گیرد و اعتبار ممکن است در یک لحظه از بین برود. یکی از جنبه‌های برجسته شورش کوتاه‌مدت واگنر، در حالی که تانک‌های آن‌ها در بزرگراه به سمت مسکو پیشروی می‌کردند، نبود مقاومت، نه‌تنها در خیابان‌ها، بلکه در بخشی از فرماندهی نظامی بود.

و اگرچه ممکن است در روسیه نیروی مخالف مسلحی مانند سوریه وجود نداشته باشد، اینکه بخش‌هایی از طبقه افسران به عملیات‌های کنونی بی‌علاقه‌تر از دیگران باشند، یا اینکه برخی یگان‌ها اراده جنگیدن با دشمن را از دست بدهند و طرفدارانی پیدا کنند، دور از ذهن نیست. به هر حال، روسیه جنگ خود با آلمان در سال ۱۹۱۷ را تا حد زیادی به همین شکل و به همین دلیل پایان داد.

به این می‌توان افزود که کناره‌گیری، به سبک تزار نیکلای دوم، ممکن است راهی باشد که پوتین تصمیم بگیرد در پیش بگیرد، به جای آنکه مقاومتی نشان دهد. گفته شده است که او به اسد توصیه کرده بود تبعید را بپذیرد تا خطر خفت و خواری مشابهی را که صدام حسین یا قذافی با ماندن در قدرت تجربه کردند، متحمل نشود.

نبود جایگزینی آشکار نیز لزوما نباید مانعی باشد. کمتر کسی تصور می‌کرد که اسد به آن شیوه خاص یا به دست آن گروه خاص سرنگون شود. همچنین کسانی که سرنگون می‌کنند، لزوما همان کسانی نیستند که بعدا قدرت را در دست خواهند گرفت.

اینکه آیا روزهای پوتین نیز به شمارش افتاده یا قدرت او چگونه به پایان خواهد رسید، کاملا در حد گمانه‌زنی است. اما از زمانی که او دشوار کردن شرایط را برای غرب شروع کرد‌ــ که شاید بتوان آغاز آن را از حمله‌ او به گسترش ناتو در نشست امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ دانست‌ــ برخی سقوط نهایی او را به‌عنوان نوعی راه‌حل دیده‌اند. خب، شاید چنین باشد، یا شاید هم اوضاع را بدتر کند. من در این بحث جانب هیچ‌یک را نمی‌گیرم.

هشدار من بیشتر در این مورد است که انتظار نداشته باشیم روسیه بدون پوتین به‌طور خودکار بسیار متفاوت باشد؛ چه «بهتر» و چه «بدتر» از وضعیت امروز. این دیدگاه که ملت‌ها منافع دائمی دارند، نه دوستان یا دشمنان دائمی، همچنان صادق است.

تهاجم به اوکراین بازتاب‌دهنده هراس پوتین از امنیت روسیه در صورتی است که اوکراین به یک بلوک نظامی یا دفاعی غربی بپیوندد. این یک درک از منافع ملی روسیه است که احتمالا حتی اگر پوتین هم دیگر نباشد، همچنان باقی خواهد ماند.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

جام زهر شامی برای خامنه ای جام زهری که از شام (سوریه)میاید

 جام زهر شامی برای خامنه ای جام زهری که از شام (سوریه)میاید 


جام زهرشامی برای خامنه ای

در تبلیغات مذهبی شیعیان، شام که بر اساس روایت‌های مشهور، دمشق فعلی بخشی از آن است، همواره نمادی از ظلم و تزویر بوده و کوفه نمادی از بی‌وفایی و عهدشکنی است. در تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی، کوفه نماد مردم نافرمان است اما برای شام جایگزینی متناسب با دوران معاصر تعریف نشده است. اینک وضعیت سوریه می‌تواند بار دیگر شام را نیز وارد ادبیات جمهوری اسلامی کند.

در نگاه مخالفان اما خامنه‌ای مجبور به نوشیدن «جام زهر» در سیاست منطقه‌ای و جبهه مقاومت خواهد شد؛ جام زهری که این بار از شام می‌آید.

بخش از مقاله ای از 

منبع: ایران وایر

۱۴۰۳ آذر ۲۶, دوشنبه

صدها شیء نورانی در آسمان فردیس؛ سپاه: «تعدادی بادکنک» بود

صدها شیء نورانی در آسمان فردیس؛ سپاه: «تعدادی بادکنک» بود

 

در پی انتشار تصاویری از درخشیدن تعداد زیادی شیء نورانی ناشناخته در آسمان فردیس استان البرز، سپاه پاسداران در بیانیه‌ای ادعا کرد این اشیاء «بادکنک چراغ‌دار» بودند.

گزارش‌های شهروندی که روز دوشنبه ۲۶ آذر از آسمان فردیس در استان البرز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، تصاویری از صدها شیء نورانی را در آسمان نشان می‌دهد.

در پی این رویداد، روابط عمومی سپاه شهرستان فردیس در اطلاعیه‌ای ادعا کرد که «اشیاء نورانی مشکوک» در آسمان ساعات نخستین شامگاه دوشنبه که «گمانه‌زنی‌هایی را به همراه داشت»، مربوط به «تعدادی بادکنک هلیوم چراغ‌دار» مربوط به «جشن یکی از شرکت‌های صنعتی در آسمان فردیس رها شده بود.»

ادعای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حالی است که کاربران در رسانه‌های اجتماعی گمانه‌زنی‌های گوناگونی درباره ماهیت این اشیاء مشکوک در آسمان فردیس داشته‌اند. برخی آن را به ماهواره‌های استارلینک نسبت داده‌اند.

خبرگزاری حکومتی ایسنا نیز گزارش داده که دیده شدن این اشیاء مشکوک «نگرانی شهروندان» را در پی داشته است.

این اطلاعیه و ادعای «جشن یک شرکت صنعتی» در حالی است که در پی بحران کمبود انرژی، برق شماری از شهرک‌های صنعتی قطع شده و چند نیروگاه در استان‌های مختلف از مدار خارج شده‌اند.

نسبت دادن این اشیاء نورانی ناشناخته به «بادکنک هلیومی چراغ‌دار» در حالی است که مقامات جمهوری اسلامی پیش از این نیز در جریان مسموم‌سازی سریالی دانش‌آموزان در مدارس سراسر ایران، پس از ماه‌ها منشأ آن را «بمبک بدبو» اعلام کرد؛ ادعایی که مورد سوال برخی ناظران قرار گرفت.

آمریکا: تحریم‌های نفتی ما علیه ایران پابرجا است و اعمال می‌شود

 آمریکا: تحریم‌های نفتی ما علیه ایران پابرجا است و اعمال می‌شود


تحریم‌های نفتی علیه رژیم ایران

نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران به گزارش‌ها درباره تلاش جمهوری اسلامی برای فروش غیرقانونی میلیون‌ها بشکه نفت خود واکنش نشان داد و گفت که تحریم‌ها همچنان پابرجا است.

آبرام پیلی، نماینده ویژه وزارت امور خارجه ایالات متحده در امور ایران، روز دوشنبه ۲۶ آذر با انتشار مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس به «گزارش‌های تأییدنشده در مورد انتقال و فروش احتمالی نفت ذخیره شده ایران» اشاره کرد.

نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران در این مطلب با بازنشر تازه‌ترین اقدامات تحریمی وزارت خزانه‌داری آمریکا علیه جمهوری اسلامی، تأکید کرد که تحریم‌هایی که ایالات متحده بر نفت ایران وضع کرده همچنان «پابرجا است و اعمال خواهد شد.»

با نزدیک شدن زمان آغاز به کار دولت دونالد ترامپ و احتمال بازگشت سیاست «فشار حداکثری» در مقابل جمهوری اسلامی، گزارش‌هایی از افزایش روزانه صادرات نفت ایران به چین منتشر شده است.

وزارت خزانه‌داری آمریکا در روزهای گذشته تحریم‌های تازه‌ای را علیه ۳۵ نهاد و کشتی به دلیل مشارکت در قاچاق نفت ایران به بازارهای خارجی و در راستای تشدید فشارها بر «ناوگان سایه» جمهوری اسلامی وضع کرده است.صدای آمریکا

مقام ارشد اتحادیه اروپا: ایران، روسیه و تروریسم دیگر جایی در سوریه نخواهند داشت

 مقام ارشد اتحادیه اروپا: ایران، روسیه و تروریسم دیگر جایی در سوریه نخواهند داشت


کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا


مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: رهبری جدید سوریه باید از نفوذ روسیه رهایی یابد.

کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دوشنبه 26 آذر پس از نشست خود با وزرای خارجه اتحادیه اروپا به خبرنگاران تأکید کرد که افراط‌گرایی، روسیه و ایران نباید جایی در آینده سوریه داشته باشند.

کالاس، افزود که وزرای اتحادیه اروپا توافق دارند که رهبری جدید سوریه باید از نفوذ روسیه رهایی یابد.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار«العربیه» اظهار داشت که او پیشنهاد کرده است تا وزرا در مورد برداشتن تحریم‌ها هم‌زمان با اتخاذ اقدامات ملموس در میدان، بحث کنند.

«حمایت از فرایند سیاسی در سوریه»

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، همچنین تأکید کرد که این اتحادیه نقش خود را در زمینه بازسازی سوریه ایفا می‌کند و از آغاز فرایند سیاسی جامع که توسط سوری‌ها راهبری می‌شود، حمایت می‌کند.

او گفت که رهبران سوریه می‌گویند که اوضاع اکنون درست است، اما برخی در مورد اجرایی شدن تردید دارند.

وزرای خارجه کشورهای اتحادیه اروپا تغییرات در سوریه را پس از گذشت نزدیک به 10 روز از سقوط رژیم اسد و فرار رئیس جمهوری مخلوع این کشور به روسیه، بررسی کردند.

در این راستا کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این نشست گزارشی را درباره نتایج مذاکرات «عقبه» که روز شنبه برگزار شد و چارچوب‌های مرحله انتقالی که سوریه وارد آن می‌شود و نیز چالش‌های زیادی که این کشور در سطح داخلی و منطقه‌ای با آن مواجه می‌شود، ارائه کرده است.

خبرنگار «العربیه» گزارش داد که فرانسه، آلمان و ایتالیا یک مقاله به شورای اتحادیه اروپا ارائه داده‌اند که در آن دیدگاه خود را درباره مرحله آینده و نقش احتمالی اتحادیه اروپا در کنار طرف‌های منطقه‌ای برای چارچوب‌بندی تجربه جدید سوریه بیان کرده‌اند.

«رفع تحریم‌ها»

در این گزارش به نقل از منابع بلندپایه اروپایی، آمده است که رویکرد اتحادیه اروپا با توجه به تاریخچه «هیئت تحریر الشام» و نیاز به حمایت از تلاش‌ها برای وارد کردن سوریه به یک فرایند سیاسی جامع تحت نظارت سازمان ملل، با دینامیک و نگرشی محتاطانه همراه بوده است.

این منابع همچنین توضیح دادند که رفع تحریم‌های اعمال‌شده علیه رژیم اسد و همچنین تحریم‌های اعمال‌شده علیه «هیئت تحریر الشام» و رهبری آن موضوع مطرح بوده، اما هنوز برای ورود به جزئیات آن زود است.

اتحادیه اروپا همچنین از برقراری ارتباط غیرمستقیم با دولت موقت در دمشق بدون به رسمیت شناختن آن مخالفتی ندارد.

این بلوک تأکید کرده است که منتظر گام‌هایی ملموس در میدان است تا از بیانیه‌های اولیه‌ای که از سوی دولت جدید در دمشق صادر شده است، اطمینان حاصل کند.

اتحادیه اروپا همچنین تاکید کرد که شرایط امنیتی را برای ازسرگیری فعالیت‌های هیئت‌های دیپلماتیک خود در دمشق مهیا می‌کند. العربیه فارسی

مجید محمدی : هدف مردم از این پس ریشه‌کن کردن سپاه به عنوان عامل تضعیف کشور است

 مجید محمدی : هدف مردم از این پس ریشه‌کن کردن سپاه به عنوان عامل تضعیف کشور است



مجید محمدی : "حکومت اسلامی ایران در نتیجۀ شکست‌های منطقه‌ای خود شدیداً آسیب پذیرتر از گذشته شده است. دیگر حتا خود مقامات جمهوری اسلامی از جمله پزشکیان از سقوط این نظام صحبت می‌کنند. شکاف میان جمهوری اسلامی و مردم ایران به جنگ میان مردم و جمهوری اسلامی تبدیل شده است و سپاه پاسداران در کانون این جنگ قرار گرفته است و اگر روزی مردم به خیابان‌ها بیایند هدف شان ریشه‌کن کردن سپاه خواهد بود. سپاه نه حقانیت مردمی دارد نه مردم به آن به چشم یک ارتش ملی نگاه می‌کنند. سپاه نه تنها کمکی در دفاع از کشور نکرده، بلکه اساسا کشور را آسیب‌پذیرتر کرده است.من روزهای بسیار سیاهی را برای سپاه و سپاهیان پیش‌بینی می‌کنم."

در واکنش به سقوط بشار اسد، علی خامنه‌ای فروپاشی مهمترین و تنها متحد خود را در خاورمیانه عملاً بی اهمیت جلوه داد. او حتا اعزام نیروی نظامی به سوریه طی سیزده سال گذشته برای نجات بشار اسد را انکار کرد و همچون همیشه نسبت به شکست آمریکا و اسرائیل در آینده ابراز اطمینان نمود. با این واکنش رهبر حکومت مذهبی ایران عملاً اعلام کرد که او نمی‌خواهد مسئولیت شکست سنگینی را که جمهوری اسلامی بعد از فروپاشی و تضعیف شدید مهمترین متحدانش در خاورمیانه متحمل شده، بپذیرد.

اما حالا که حکومت ایران – به اعتراف همه ناظران - تمام اهرم‌های قدرت و نفوذ خود را در منطقه یکی پس از دیگری از دست داده – از حزب الله و حماس تا رژیم اسد و برنامۀ موشکی سپاه پاسداران – جمهوری اسلامی از این پس با چه مشکلات و چالش‌هایی و نهایتاً با چه سرنوشتی روبرو خواهد شد؟

در پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگر مجید محمدی، پژوهشگر و نویسنده مقیم آمریکا، از جمله گفته است :

"حتا پیش از فروپاشی حماس، حزب‌الله و رژیم بشار اسد، جمهوری اسلامی ایران با چهار اَبَر بحران روبرو بود : بحران معیشتی مردم، بحران ناکارآمدی نظام، بحران جانشینی و بحران‌های ناشی از توسعه طلبی رژیم در منطقه.

شکست‌هایی که رژیم اسلامی طی یک سال گذشته در منطقه متحمل شده و علت آن عمدتا اشتباه محاسبه پس از حملۀ هفتم اکتبر حماس به اسرائیل بوده است، قطعاً بر ساختار قدرت در ایران اثر خواهد گذاشت. حتا اگر علی خامنه‌ای در حرف شکست را نپذیرد، اما، جمهوری اسلامی در عمل شکست را پذیرفته است. برای نمونه، یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به نقل از فرماندهان سپاه پاسداران به تازگی اعتراف کرد که شرایط در منطقه برای حملۀ رژیم ایران به اسرائیل مهیاء نیست.

اتفاقی که خواهد افتاد تشدید اختلافات میان گرایش‌های میانه‌روتر رژیم اسلامی با گرایش های توسعه طلب آن است. شکافی که میان دولت پزشکیان و جبهۀ پایداری وجود داشته با شکست حکومت اسلامی در منطقه تشدید شده است، منتها ترک‌های این شکاف هنوز در بیرون از رژیم مشهود نیست، چون علی خامنه‌ای نمی‌خواهد که چنین تصویری از حکومت نمایانده شود.

شکست جمهوری اسلامی در سوریه به معنای دود شدن دهها میلیارد دلار سرمایه کشور است... اینها گره از زبان مردم باز خواهد کرد. مردم می پرسند : چرا طی سیزده سال دهها میلیارد دلار و هزاران جان، اعم از ایرانی و پاکستانی و افغان، فدای نگهداری بشار اسد یا در واقع صرف هیچ شده است. حکومت اسلامی در نتیجۀ شکست‌های منطقه‌ای خود شدیداً آسیب پذیرتر از گذشته شده است. دیگر حتا خود مقامات جمهوری اسلامی از سقوط این نظام صحبت می‌کنند. خود آقای پزشکیان بارها گفته است که رژیم اسلامی ایران در آستانۀ فروپاشی و سقوط در دره است. به همین خاطر این ارزیابی ناظران جهانی درست است که رژیم اسلامی از این پس بیش از هر وقت با دو انتخاب روبرو است : سرنگونی یا اصلاحات بنیادین.

تعلیق قانون "عفاف و حجاب" پس از دو سال رفت و آمد میان مجلس و دولت و شورای نگهبان گویای این است که کسانی در دولت، در شورای عالی امنیت ملی معتقدند و می‌گویند که زمان انجام اصلاحات حداقلی دست‌کم در زمینۀ حجاب و فیلترینگ، فرا رسیده است. اما، در مقابل، ما شاهد مقاومت شدید علی خامنه‌ای حتا در مقابل این دست اصلاحات هستیم. به نظر من، امروز مقامات جمهوری اسلامی هر روز با ترس از سقوط از خواب بیدار می‌شوند. این ترس دلایل واقعی و متعدد دارد و اولین آن ناتوانی حکومت از تأمین حتا کمترین خدمات، نظیر آب و برق مردم است. در خاموشی‌ها صدای "مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای" شنیده می‌شود. بنابراین، در مواجهه با بحران‌ها حکومت یا باید اصلاحات اساسی انجام بدهد یا آهنگ سریع‌تر سقوط و فروپاشی خود را بپذیرد.

مشکل اینجاست که علی خامنه‌ای از سال‌های ١٣٧٠ بعد از سقوط اتحاد شوروی در مقابل اصلاحات مقاومت کرده است، چون معتقد است که انجام و پذیرش هرگونه‌ اصلاحی لزوماً به سقوط نظام اسلامی منجر  می‌شود. در این حال، رهبران جمهوری اسلامی معتقدند که در فقدان اصلاحات نیز حکومت اسلامی ساقط خواهد شد. خلاصه این که رهبران جمهوری اسلامی در هر صورت با خطر سقوط مواجه خواهند شد. به نظر من، جمهوری اسلامی اکنون یک درخت پوسیده است. این درخت پوسیده یا با توفانی فروخواهد افتاد یا به تدریج و بدون دخالت گستردۀ مردم این درخت پوسیده به همراه شاخسار خشک و باقی‌ماندۀ برگ‌های آن فروخواهد افتاد.

مشکل جمهوری اسلامی و هستۀ سخت آن که شامل سپاه پاسداران هم می‌شود این است که اینها تا امروز سیاست تهاجمی داشته‌اند، سیاست دفاعی نداشته‌اند، هر چند در عرصۀ دفاعی هم ضعیف بوده‌اند و امروز بعد از حملۀ اسرائیل به سامانه‌های دفاعی ایران، ضعیف‌تر از گذشته نیز شده‌اند. سپاه امروز در برابر هر گونه‌ای حمله‌ای از سوی اسرائیل یا آمریکا یا قدرت‌های منطقه کاملاً آسیب‌پذیر است. و این را اکنون همه می دانند از جمله مردم ایران که مترصدند در لحظۀ مناسب این نگه‌دارندۀ نظام اسلامی را حذف کنند. شکاف میان جمهوری اسلامی و مردم ایران به جنگ میان مردم و جمهوری اسلامی تبدیل شده است و سپاه پاسداران در نقطۀ کانونی این جنگ قرار گرفته است. و اگر روزی مردم به خیابان‌ها بیایند هدف شان ریشه‌کن کردن سپاه خواهد بود. سپاه نه حقانیت مردمی دارد نه مردم به آن به چشم یک ارتش ملی نگاه می‌کنند. سپاه نه تنها کمکی در دفاع از کشور نکرده، بلکه اساسا کشور را آسیب‌پذیرتر کرده است. سپاه امروز در ضعیف‌ترین وضعیت خود طی ٤٥ سال گذشته قرار گرفته است و من روزهای بسیار سیاهی را برای سپاه و سپاهیان پیش‌بینی می‌کنم."

آلودگی هوا؛ مرگ خاموش ایرانیان

 

آلودگی هوا؛ مرگ خاموش ایرانیان

آلوگی هوا
آلوگی هوا

آلودگی هوا در ایران، که هر ساله به مرگ و بیماری هزاران نفر منجر می‌شود، به یکی از معضلات جدی زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی بدل شده است. این بحران با تعطیلی مدارس، لغو رویدادهای ورزشی و ازسرگیری استفاده از سوخت‌های آلاینده مانند مازوت، وارد مرحله بحرانی جدیدی شده است.

«بررسی آلاینده غالب تهران در این روزها نشان می‌دهد که ذرات معلق کمتر از ۲.۵ Pm آلاینده اصلی هوای تهران هستند.

این ذرات که بیشتر از منابع متحرک منتشر می‌شوند، سال‌هاست که آلاینده غالب هوای تهران در روزهای سرد سال هستند و بر اساس سیاهه انتشار آلودگی هوای کلان‌شهر تهران نیز این منابع سهم ۶۸ درصدی در آلایندگی ذرات معلق (ذرات کمتر از ۱۰ میکرون و ذرات کمتر از ۲.۵ میکرون) دارند» (تابناک. ۲۲آذر ۱۴۰۳).

سایت تجارت‌نیوز (۲۳آذر ۱۴۰۳) نیز نوشته است: «شاخص آلودگی هوا شهر تهران را از منابع گوناگون تا ساعت ۱۲ روز جمعه ۲۳ آذرماه بررسی کردیم. شاخص آلودگی مایکروسافت ۲۶۹، IqAir ۱۹۶، Waqi ۱۹۵ و کنترل کیفیت هوا شهرداری تهران ۱۴۷ بود».

این سایت افزوده است که سامانه‌های داخلی عدد واقعی را کمتر ذکر می‌کنند.

آلودگی هوا

«مرگ خاموش»!

آلودگی هوا در بسیاری از شهرهای ایران به سطح هشدار رسیده و به‌ویژه در فصول سرد، کیفیت هوای بسیاری از مناطق به حدی پایین می‌آید که برای بسیاری از افراد خطرناک است. اگر شهروندان «به‌صورت بلندمدت با این آلاینده‌ها مواجهه داشته باشند احتمال مرگ زودرس در آنها افزایش می‌یابد. ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون ذراتی هستند که از سال ۲۰۱۳ به‌عنوان یک ترکیب سرطان‌زا شناخته می‌شوند». (محمدصادق حسنوند رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران ستارهٔ صبح. ۴آذر ۱۴۰۳)

در تهران، به‌عنوان یکی از آلوده‌ترین شهرهای دنیا، سالانه بیش از ۴ هزار نفر به‌دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند. آلودگی هوا به‌ویژه در میان کودکان، سالمندان، بیماران قلبی و تنفسی و زنان باردار آسیب‌های بیشتری وارد می‌کند. این آلودگی‌ها باعث افزایش بیماریهای تنفسی مانند آسم و برونشیت، بیماریهای قلبی و عروقی، سرطان ریه و بیماریهای مرتبط با سیستم عصبی می‌شود.

افزایش آلودگی هوا در ایران باعث بروز اختلالات روانی در افراد نیز شده است. اضطراب، افسردگی، و مشکلات روانی ناشی از نگرانی‌های مداوم در مورد آلودگی هوا، از دیگر تبعات پنهان این بحران است که بر جامعه ایرانی فشار مضاعفی وارد می‌کند. بنابراین بحران آلودگی هوا تنها محدود به آسیب‌های فیزیکی نیست بلکه ابعاد روانی آن نیز قابل توجه است.

این تهدیدات، که به‌طور تدریجی و پنهان جان افراد را می‌گیرد، به «مرگ خاموش»! مشهور شده است.

طبق اعتراف یک رسانهٔ حکومتی «حدود ۵۰ هزار نفر ایرانی سال گذشته بر اثر آلودگی هوا فوت کرده‌اند. اگر این آمار را به ۲۰ هزار نفر تلفات حوادث رانندگی اضافه کنیم، تعداد جان‌باختگان ۷۰ هزار نفر بوده است» (ستاره صبح. ۴آذر ۱۴۰۳). این رسانه آلودگی هوا را دومین عامل مرگ‌ومیر در ایران می‌داند.

 

بحرانی مزمن، محصول حاکمیت ضدایرانی

آلودگی هوا در ایران بیش از آن که یک مسأله زیست‌محیطی ساده باشد، به یک بحران مزمن تبدیل شده است. این بحران نه‌تنها ناشی از عواملی چون صنعتی‌سازی و افزایش تعداد خودروها، بلکه به‌دلیل سیاست‌گذاریهای ناکارآمد و عدم تدابیر اساسی حاکمیت آخوندی است نظام ولایت‌فقیه، با سیاست‌های نادرست خود، عامل اصلی تداوم بحران آلودگی هواست.

سه عامل اصلی که می‌توانند در تشدید بحران آلودگی هوا مؤثر باشند عبارتند از:

 

وجود صنایع و خودروهای آلاینده

به‌دلیل تسلط مافیای حکومتی بر صنعت تولید خودرو و استفاده گسترده از سوخت‌های بی‌کیفیت، عدم به‌روزرسانی خودروهای فرسوده و کم‌توجهی به استانداردهای آلایندگی در صنایع و کارخانه‌ها موجب تشدید آلودگی هوا شده است. این در حالی است که این صنایع و خودروها به‌طور روزانه مقادیر زیادی گازهای سمی، دی‌اکسیدکربن، و ذرات معلق وارد جو می‌کنند.

«به گفته شینا انصاری؛ رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست: ناترازی بنزین یکی از مشکلات کشور است که باعث تولید بنزینی شده که در برخی موارد استانداردهای لازم را ندارد و همین موضوع از موارد افزایش آلاینده‌هاست» (تابناک. ۲۲آذر ۱۴۰۳).

 

سیاست‌های ناکارآمد در حمل ونقل عمومی

یکی دیگر از عوامل مهم در تشدید بحران آلودگی هوا، وضعیت نامناسب حمل ونقل عمومی در ایران است. به‌رغم افزایش شدید جمعیت و رشد سریع شهرها، سیستم حمل ونقل عمومی در بسیاری از شهرها به‌ویژه تهران و اصفهان به‌دلیل فرسودگی و کمبود امکانات، نتوانسته است نیازهای مردم را پاسخ دهد. این عدم توسعه سیستم حمل ونقل عمومی باعث افزایش استفاده از خودروهای شخصی و در نتیجه آلودگی بیشتر هوا شده است. حمل ونقل عمومی ناکافی به‌معنای استفاده بیشتر از خودروهای فردی است که نه‌تنها مصرف سوخت را افزایش می‌دهد بلکه به میزان آلاینده‌ها نیز می‌افزاید.

 

به کار نگرفتن منابع انرژی پاک

حاکمیت آخوندی به جای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک، هنوز به سوخت‌های فسیلی وابسته است. استفاده از نیروگاههای برق آلاینده و عدم سرمایه‌گذاری در انرژی‌های پاک مانند انرژی خورشیدی، بادی و زمین‌گرمایی، به تولید گازهای گلخانه‌یی و آلاینده‌ها ادامه می‌دهد. این در حالی است که ایران از لحاظ دارا بودن ذخایر گازی، در رتبه دوم جهان قرار دارد و ۱۷٪ سهم گاز جهان را داراست.

طبق اظهارات مصطفی رجبی مشهدی، سخنگوی صنعت برق «بیش از ۹۰ درصد برق کشور توسط نیروگاههای حرارتی و با سوخت گاز تأمین می‌شود و هر سال در دوره سرد سال با افزایش مصرف گاز در بخش خانگی و تجاری، سهمیه گاز نیروگاهها محدود شده و سوخت مایع -عمدتا گازوییل- جایگزین آن می‌شود» (خبرگزاری برنا. ۲۱آذر ۱۴۰۳).

این سخنگو نمی‌گوید که استفاده از سوخت مازوت در نیروگاههای تولید برق هنوز ادامه دارد و سه نیروگاه بزرگ کشور، شامل شازند اراک، منتظر قائم البرز و منتظری اصفهان، به‌رغم مصوبه‌های قانونی و هشدارهای محیط‌زیستی، دوباره به مازوت‌سوزی روی آورده‌اند.

 

راه‌کارها و علاج زیربنایی

با توجه به آنچه گفته شد، بحران آلودگی هوا در کنار دیگر بحرانها و ابر بحرانها، ‌پیش و بیش از آن‌که زیست‌محیطی یا اقتصادی باشد، ناشی از حاکمیتی است که اولویتی جز ایلغار ایران و تبدیل آن به یک سرزمین سوخته ندارد. برای غلبه بر بحران آلودگی هوا اقدامات زیر در اولویت حیاتی قرار دارند:

- سرمایه‌گذاری فوری و گسترده در انرژی‌های تجدیدپذیر.

- بازنگری در منابع انرژی و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی.

- اجرای دقیق قوانین زیست‌محیطی و ایجاد مکانیزم‌های نظارتی مستقل.

- شفافیت در تخصیص بودجه و اولویت دادن به سلامت عمومی.

با این حال، تحقق این تغییرات در چارچوب ساختار کنونی حکومت بعید به نظر می‌رسد. حکومتی که به جای خدمت به مردم، منابع ملی را برای سرکوب داخلی و ماجراجویی‌های منطقه‌یی هدر می‌دهد، تنها سرنگونی این حکومت و جایگزینی آن با یک جمهوری دموکراتیک و دولتی پاسخگو و متعهد به منافع مردم است که می‌توان به آینده‌ای پاک‌تر و سالم‌تر برای ایران و ایرانی دل بست. آن روز دور نیست.