۱۴۰۳ آذر ۲۶, دوشنبه

آلودگی هوا؛ مرگ خاموش ایرانیان

 

آلودگی هوا؛ مرگ خاموش ایرانیان

آلوگی هوا
آلوگی هوا

آلودگی هوا در ایران، که هر ساله به مرگ و بیماری هزاران نفر منجر می‌شود، به یکی از معضلات جدی زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی بدل شده است. این بحران با تعطیلی مدارس، لغو رویدادهای ورزشی و ازسرگیری استفاده از سوخت‌های آلاینده مانند مازوت، وارد مرحله بحرانی جدیدی شده است.

«بررسی آلاینده غالب تهران در این روزها نشان می‌دهد که ذرات معلق کمتر از ۲.۵ Pm آلاینده اصلی هوای تهران هستند.

این ذرات که بیشتر از منابع متحرک منتشر می‌شوند، سال‌هاست که آلاینده غالب هوای تهران در روزهای سرد سال هستند و بر اساس سیاهه انتشار آلودگی هوای کلان‌شهر تهران نیز این منابع سهم ۶۸ درصدی در آلایندگی ذرات معلق (ذرات کمتر از ۱۰ میکرون و ذرات کمتر از ۲.۵ میکرون) دارند» (تابناک. ۲۲آذر ۱۴۰۳).

سایت تجارت‌نیوز (۲۳آذر ۱۴۰۳) نیز نوشته است: «شاخص آلودگی هوا شهر تهران را از منابع گوناگون تا ساعت ۱۲ روز جمعه ۲۳ آذرماه بررسی کردیم. شاخص آلودگی مایکروسافت ۲۶۹، IqAir ۱۹۶، Waqi ۱۹۵ و کنترل کیفیت هوا شهرداری تهران ۱۴۷ بود».

این سایت افزوده است که سامانه‌های داخلی عدد واقعی را کمتر ذکر می‌کنند.

آلودگی هوا

«مرگ خاموش»!

آلودگی هوا در بسیاری از شهرهای ایران به سطح هشدار رسیده و به‌ویژه در فصول سرد، کیفیت هوای بسیاری از مناطق به حدی پایین می‌آید که برای بسیاری از افراد خطرناک است. اگر شهروندان «به‌صورت بلندمدت با این آلاینده‌ها مواجهه داشته باشند احتمال مرگ زودرس در آنها افزایش می‌یابد. ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون ذراتی هستند که از سال ۲۰۱۳ به‌عنوان یک ترکیب سرطان‌زا شناخته می‌شوند». (محمدصادق حسنوند رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران ستارهٔ صبح. ۴آذر ۱۴۰۳)

در تهران، به‌عنوان یکی از آلوده‌ترین شهرهای دنیا، سالانه بیش از ۴ هزار نفر به‌دلیل آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند. آلودگی هوا به‌ویژه در میان کودکان، سالمندان، بیماران قلبی و تنفسی و زنان باردار آسیب‌های بیشتری وارد می‌کند. این آلودگی‌ها باعث افزایش بیماریهای تنفسی مانند آسم و برونشیت، بیماریهای قلبی و عروقی، سرطان ریه و بیماریهای مرتبط با سیستم عصبی می‌شود.

افزایش آلودگی هوا در ایران باعث بروز اختلالات روانی در افراد نیز شده است. اضطراب، افسردگی، و مشکلات روانی ناشی از نگرانی‌های مداوم در مورد آلودگی هوا، از دیگر تبعات پنهان این بحران است که بر جامعه ایرانی فشار مضاعفی وارد می‌کند. بنابراین بحران آلودگی هوا تنها محدود به آسیب‌های فیزیکی نیست بلکه ابعاد روانی آن نیز قابل توجه است.

این تهدیدات، که به‌طور تدریجی و پنهان جان افراد را می‌گیرد، به «مرگ خاموش»! مشهور شده است.

طبق اعتراف یک رسانهٔ حکومتی «حدود ۵۰ هزار نفر ایرانی سال گذشته بر اثر آلودگی هوا فوت کرده‌اند. اگر این آمار را به ۲۰ هزار نفر تلفات حوادث رانندگی اضافه کنیم، تعداد جان‌باختگان ۷۰ هزار نفر بوده است» (ستاره صبح. ۴آذر ۱۴۰۳). این رسانه آلودگی هوا را دومین عامل مرگ‌ومیر در ایران می‌داند.

 

بحرانی مزمن، محصول حاکمیت ضدایرانی

آلودگی هوا در ایران بیش از آن که یک مسأله زیست‌محیطی ساده باشد، به یک بحران مزمن تبدیل شده است. این بحران نه‌تنها ناشی از عواملی چون صنعتی‌سازی و افزایش تعداد خودروها، بلکه به‌دلیل سیاست‌گذاریهای ناکارآمد و عدم تدابیر اساسی حاکمیت آخوندی است نظام ولایت‌فقیه، با سیاست‌های نادرست خود، عامل اصلی تداوم بحران آلودگی هواست.

سه عامل اصلی که می‌توانند در تشدید بحران آلودگی هوا مؤثر باشند عبارتند از:

 

وجود صنایع و خودروهای آلاینده

به‌دلیل تسلط مافیای حکومتی بر صنعت تولید خودرو و استفاده گسترده از سوخت‌های بی‌کیفیت، عدم به‌روزرسانی خودروهای فرسوده و کم‌توجهی به استانداردهای آلایندگی در صنایع و کارخانه‌ها موجب تشدید آلودگی هوا شده است. این در حالی است که این صنایع و خودروها به‌طور روزانه مقادیر زیادی گازهای سمی، دی‌اکسیدکربن، و ذرات معلق وارد جو می‌کنند.

«به گفته شینا انصاری؛ رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست: ناترازی بنزین یکی از مشکلات کشور است که باعث تولید بنزینی شده که در برخی موارد استانداردهای لازم را ندارد و همین موضوع از موارد افزایش آلاینده‌هاست» (تابناک. ۲۲آذر ۱۴۰۳).

 

سیاست‌های ناکارآمد در حمل ونقل عمومی

یکی دیگر از عوامل مهم در تشدید بحران آلودگی هوا، وضعیت نامناسب حمل ونقل عمومی در ایران است. به‌رغم افزایش شدید جمعیت و رشد سریع شهرها، سیستم حمل ونقل عمومی در بسیاری از شهرها به‌ویژه تهران و اصفهان به‌دلیل فرسودگی و کمبود امکانات، نتوانسته است نیازهای مردم را پاسخ دهد. این عدم توسعه سیستم حمل ونقل عمومی باعث افزایش استفاده از خودروهای شخصی و در نتیجه آلودگی بیشتر هوا شده است. حمل ونقل عمومی ناکافی به‌معنای استفاده بیشتر از خودروهای فردی است که نه‌تنها مصرف سوخت را افزایش می‌دهد بلکه به میزان آلاینده‌ها نیز می‌افزاید.

 

به کار نگرفتن منابع انرژی پاک

حاکمیت آخوندی به جای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک، هنوز به سوخت‌های فسیلی وابسته است. استفاده از نیروگاههای برق آلاینده و عدم سرمایه‌گذاری در انرژی‌های پاک مانند انرژی خورشیدی، بادی و زمین‌گرمایی، به تولید گازهای گلخانه‌یی و آلاینده‌ها ادامه می‌دهد. این در حالی است که ایران از لحاظ دارا بودن ذخایر گازی، در رتبه دوم جهان قرار دارد و ۱۷٪ سهم گاز جهان را داراست.

طبق اظهارات مصطفی رجبی مشهدی، سخنگوی صنعت برق «بیش از ۹۰ درصد برق کشور توسط نیروگاههای حرارتی و با سوخت گاز تأمین می‌شود و هر سال در دوره سرد سال با افزایش مصرف گاز در بخش خانگی و تجاری، سهمیه گاز نیروگاهها محدود شده و سوخت مایع -عمدتا گازوییل- جایگزین آن می‌شود» (خبرگزاری برنا. ۲۱آذر ۱۴۰۳).

این سخنگو نمی‌گوید که استفاده از سوخت مازوت در نیروگاههای تولید برق هنوز ادامه دارد و سه نیروگاه بزرگ کشور، شامل شازند اراک، منتظر قائم البرز و منتظری اصفهان، به‌رغم مصوبه‌های قانونی و هشدارهای محیط‌زیستی، دوباره به مازوت‌سوزی روی آورده‌اند.

 

راه‌کارها و علاج زیربنایی

با توجه به آنچه گفته شد، بحران آلودگی هوا در کنار دیگر بحرانها و ابر بحرانها، ‌پیش و بیش از آن‌که زیست‌محیطی یا اقتصادی باشد، ناشی از حاکمیتی است که اولویتی جز ایلغار ایران و تبدیل آن به یک سرزمین سوخته ندارد. برای غلبه بر بحران آلودگی هوا اقدامات زیر در اولویت حیاتی قرار دارند:

- سرمایه‌گذاری فوری و گسترده در انرژی‌های تجدیدپذیر.

- بازنگری در منابع انرژی و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی.

- اجرای دقیق قوانین زیست‌محیطی و ایجاد مکانیزم‌های نظارتی مستقل.

- شفافیت در تخصیص بودجه و اولویت دادن به سلامت عمومی.

با این حال، تحقق این تغییرات در چارچوب ساختار کنونی حکومت بعید به نظر می‌رسد. حکومتی که به جای خدمت به مردم، منابع ملی را برای سرکوب داخلی و ماجراجویی‌های منطقه‌یی هدر می‌دهد، تنها سرنگونی این حکومت و جایگزینی آن با یک جمهوری دموکراتیک و دولتی پاسخگو و متعهد به منافع مردم است که می‌توان به آینده‌ای پاک‌تر و سالم‌تر برای ایران و ایرانی دل بست. آن روز دور نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر