۱۴۰۳ آذر ۲۶, دوشنبه

مجید محمدی : هدف مردم از این پس ریشه‌کن کردن سپاه به عنوان عامل تضعیف کشور است

 مجید محمدی : هدف مردم از این پس ریشه‌کن کردن سپاه به عنوان عامل تضعیف کشور است



مجید محمدی : "حکومت اسلامی ایران در نتیجۀ شکست‌های منطقه‌ای خود شدیداً آسیب پذیرتر از گذشته شده است. دیگر حتا خود مقامات جمهوری اسلامی از جمله پزشکیان از سقوط این نظام صحبت می‌کنند. شکاف میان جمهوری اسلامی و مردم ایران به جنگ میان مردم و جمهوری اسلامی تبدیل شده است و سپاه پاسداران در کانون این جنگ قرار گرفته است و اگر روزی مردم به خیابان‌ها بیایند هدف شان ریشه‌کن کردن سپاه خواهد بود. سپاه نه حقانیت مردمی دارد نه مردم به آن به چشم یک ارتش ملی نگاه می‌کنند. سپاه نه تنها کمکی در دفاع از کشور نکرده، بلکه اساسا کشور را آسیب‌پذیرتر کرده است.من روزهای بسیار سیاهی را برای سپاه و سپاهیان پیش‌بینی می‌کنم."

در واکنش به سقوط بشار اسد، علی خامنه‌ای فروپاشی مهمترین و تنها متحد خود را در خاورمیانه عملاً بی اهمیت جلوه داد. او حتا اعزام نیروی نظامی به سوریه طی سیزده سال گذشته برای نجات بشار اسد را انکار کرد و همچون همیشه نسبت به شکست آمریکا و اسرائیل در آینده ابراز اطمینان نمود. با این واکنش رهبر حکومت مذهبی ایران عملاً اعلام کرد که او نمی‌خواهد مسئولیت شکست سنگینی را که جمهوری اسلامی بعد از فروپاشی و تضعیف شدید مهمترین متحدانش در خاورمیانه متحمل شده، بپذیرد.

اما حالا که حکومت ایران – به اعتراف همه ناظران - تمام اهرم‌های قدرت و نفوذ خود را در منطقه یکی پس از دیگری از دست داده – از حزب الله و حماس تا رژیم اسد و برنامۀ موشکی سپاه پاسداران – جمهوری اسلامی از این پس با چه مشکلات و چالش‌هایی و نهایتاً با چه سرنوشتی روبرو خواهد شد؟

در پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگر مجید محمدی، پژوهشگر و نویسنده مقیم آمریکا، از جمله گفته است :

"حتا پیش از فروپاشی حماس، حزب‌الله و رژیم بشار اسد، جمهوری اسلامی ایران با چهار اَبَر بحران روبرو بود : بحران معیشتی مردم، بحران ناکارآمدی نظام، بحران جانشینی و بحران‌های ناشی از توسعه طلبی رژیم در منطقه.

شکست‌هایی که رژیم اسلامی طی یک سال گذشته در منطقه متحمل شده و علت آن عمدتا اشتباه محاسبه پس از حملۀ هفتم اکتبر حماس به اسرائیل بوده است، قطعاً بر ساختار قدرت در ایران اثر خواهد گذاشت. حتا اگر علی خامنه‌ای در حرف شکست را نپذیرد، اما، جمهوری اسلامی در عمل شکست را پذیرفته است. برای نمونه، یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به نقل از فرماندهان سپاه پاسداران به تازگی اعتراف کرد که شرایط در منطقه برای حملۀ رژیم ایران به اسرائیل مهیاء نیست.

اتفاقی که خواهد افتاد تشدید اختلافات میان گرایش‌های میانه‌روتر رژیم اسلامی با گرایش های توسعه طلب آن است. شکافی که میان دولت پزشکیان و جبهۀ پایداری وجود داشته با شکست حکومت اسلامی در منطقه تشدید شده است، منتها ترک‌های این شکاف هنوز در بیرون از رژیم مشهود نیست، چون علی خامنه‌ای نمی‌خواهد که چنین تصویری از حکومت نمایانده شود.

شکست جمهوری اسلامی در سوریه به معنای دود شدن دهها میلیارد دلار سرمایه کشور است... اینها گره از زبان مردم باز خواهد کرد. مردم می پرسند : چرا طی سیزده سال دهها میلیارد دلار و هزاران جان، اعم از ایرانی و پاکستانی و افغان، فدای نگهداری بشار اسد یا در واقع صرف هیچ شده است. حکومت اسلامی در نتیجۀ شکست‌های منطقه‌ای خود شدیداً آسیب پذیرتر از گذشته شده است. دیگر حتا خود مقامات جمهوری اسلامی از سقوط این نظام صحبت می‌کنند. خود آقای پزشکیان بارها گفته است که رژیم اسلامی ایران در آستانۀ فروپاشی و سقوط در دره است. به همین خاطر این ارزیابی ناظران جهانی درست است که رژیم اسلامی از این پس بیش از هر وقت با دو انتخاب روبرو است : سرنگونی یا اصلاحات بنیادین.

تعلیق قانون "عفاف و حجاب" پس از دو سال رفت و آمد میان مجلس و دولت و شورای نگهبان گویای این است که کسانی در دولت، در شورای عالی امنیت ملی معتقدند و می‌گویند که زمان انجام اصلاحات حداقلی دست‌کم در زمینۀ حجاب و فیلترینگ، فرا رسیده است. اما، در مقابل، ما شاهد مقاومت شدید علی خامنه‌ای حتا در مقابل این دست اصلاحات هستیم. به نظر من، امروز مقامات جمهوری اسلامی هر روز با ترس از سقوط از خواب بیدار می‌شوند. این ترس دلایل واقعی و متعدد دارد و اولین آن ناتوانی حکومت از تأمین حتا کمترین خدمات، نظیر آب و برق مردم است. در خاموشی‌ها صدای "مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای" شنیده می‌شود. بنابراین، در مواجهه با بحران‌ها حکومت یا باید اصلاحات اساسی انجام بدهد یا آهنگ سریع‌تر سقوط و فروپاشی خود را بپذیرد.

مشکل اینجاست که علی خامنه‌ای از سال‌های ١٣٧٠ بعد از سقوط اتحاد شوروی در مقابل اصلاحات مقاومت کرده است، چون معتقد است که انجام و پذیرش هرگونه‌ اصلاحی لزوماً به سقوط نظام اسلامی منجر  می‌شود. در این حال، رهبران جمهوری اسلامی معتقدند که در فقدان اصلاحات نیز حکومت اسلامی ساقط خواهد شد. خلاصه این که رهبران جمهوری اسلامی در هر صورت با خطر سقوط مواجه خواهند شد. به نظر من، جمهوری اسلامی اکنون یک درخت پوسیده است. این درخت پوسیده یا با توفانی فروخواهد افتاد یا به تدریج و بدون دخالت گستردۀ مردم این درخت پوسیده به همراه شاخسار خشک و باقی‌ماندۀ برگ‌های آن فروخواهد افتاد.

مشکل جمهوری اسلامی و هستۀ سخت آن که شامل سپاه پاسداران هم می‌شود این است که اینها تا امروز سیاست تهاجمی داشته‌اند، سیاست دفاعی نداشته‌اند، هر چند در عرصۀ دفاعی هم ضعیف بوده‌اند و امروز بعد از حملۀ اسرائیل به سامانه‌های دفاعی ایران، ضعیف‌تر از گذشته نیز شده‌اند. سپاه امروز در برابر هر گونه‌ای حمله‌ای از سوی اسرائیل یا آمریکا یا قدرت‌های منطقه کاملاً آسیب‌پذیر است. و این را اکنون همه می دانند از جمله مردم ایران که مترصدند در لحظۀ مناسب این نگه‌دارندۀ نظام اسلامی را حذف کنند. شکاف میان جمهوری اسلامی و مردم ایران به جنگ میان مردم و جمهوری اسلامی تبدیل شده است و سپاه پاسداران در نقطۀ کانونی این جنگ قرار گرفته است. و اگر روزی مردم به خیابان‌ها بیایند هدف شان ریشه‌کن کردن سپاه خواهد بود. سپاه نه حقانیت مردمی دارد نه مردم به آن به چشم یک ارتش ملی نگاه می‌کنند. سپاه نه تنها کمکی در دفاع از کشور نکرده، بلکه اساسا کشور را آسیب‌پذیرتر کرده است. سپاه امروز در ضعیف‌ترین وضعیت خود طی ٤٥ سال گذشته قرار گرفته است و من روزهای بسیار سیاهی را برای سپاه و سپاهیان پیش‌بینی می‌کنم."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر