۱۳۹۶ مرداد ۷, شنبه

چه‌کسی تمام شد و چه‌کس جاودان؟

چه‌کسی تمام شد و چه‌کس جاودان؟


 
خامنه‌ای برداشت خمینی و خودش را در مورد شهادت حماسی سمبل زنان مجاهد خلق اشرف رجوی و سردار کبیر آزادی موسی خیابانی، در قالب طرح خاطره‌ای از آن شب، این‌طور نقل کرد: «آن روزی که این قضیه (محاصره منزل موسی خیابانی) اتفاق افتاد من محضر امام(ره) بودم. بچه‌ها آمدند و گفتند؛ از جمله همین آقای سیف‌اللهی؛ آمدند و گفتند که قضیه تمام شده. آمدند که به امام گزارش بدهند.» (۱) غافل از اینکه خارج از درک تاریخی آن‌ها و مزدورانشان، آن حماسه بزرگ نه پایان که شروع گسترش آرمان آن قهرمانان در فرازی نوین در تاریخ میهن بود. آن چنانکه رژیم آخوندی مجبور شد سی‌وپنج سال بعدازآن واقعه، مهر سکوتش را بشکند و برای مقابله با موج جذب جوانان به راه و مرام آن قهرمانان، با سناریوهای مضحک حکومتی در قالب نمایش‌های تلویزیونی و سینمایی و دست بردن رسوا در تاریخ، تلاش کند دروغ و دغل‌هایی مانند «فیلم نیمروز» به هم ببافد.
هفت سال بعد هم، در تابستان خونین۶۷ باندهای جنایتکار حاکم با قتل‌عام سی هزار زندانی دست‌بسته، به خیال خود بار دیگر تلاش داشتند که «کلک مجاهدین را بکنند»! نایب‌رئیس خبرگان ارتجاع در نمایش جمعه تهران هفته آخر تیر۹۶ دراین‌باره گفت: «برخورد با اینها و کندن کلک [مجاهدین] از کشور، از عملیات صالح ارزشمند امام … بود و همه آنها که فرمان را عمل کردند، باید مدال داد به اینها» (۲) اما سه دهه بعدازآن جلادی هولناک که در پنهان‌کاری محض و بدون انتشار حتی یک خبر، در خلوت‌ترین نقاط زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌های نظام ولایت‌فقیه صورت گرفته بود، آتش‌فشانی از «جنبش دادخواهی خون شهیدان» برخاست که لهیبی از آن در نمایش خیمه‌شب‌بازی موسوم به انتخابات، رئیسی کاندید موردنظر خامنه‌ای را به جزغاله‌ای بدل ساخت و رئیس‌جمهورش را هم بر آن واداشت که به جنایات انجام‌شده اعتراف کند: «یکبار دیگر مردم ایران اعلام می‌کنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند.» (۳) بی‌سبب نبود که دستگاه اطلاعاتی و تبلیغاتی آخوندها که تنها «برای کمک [!] به واقعیت»! چنین جنایت بزرگی را سه دهه پنهان ساخته بود! به این جمع‌بندی رسید که: «بی توضیح گذاشتن آن [قتل‌عام زندانیان سیاسی۶۷] نیز که تا کنون به دلائل و مصالح مختلف به تعویق افتاده، کمکی به واقعیت نکرده، بلکه باعث جری تر شدن مدعیان شده است.» (۴) سرکرده سابق همین وزارتخانه، آخوند فلاحیان، اما در مورد «واقعیت مورد ذکر دژخیمان وزارتی» اعترافاتی قابل‌توجهی کرده است: «در رابطه با [مجاهدین] و تمام گروه هایی که محارب هستند حکم حکم اعدامه … اصلا امام فرموده …حکمش اعدامه … اونوقت هم دعوا بود اصلا که آقای موسوی [تبریزی] که دادستان کل انقلاب بود میگفت اصلا محاکمه نمیخواد … یک عده ای دیگه از آقایون معتقد بودند که حالا در هر صورت این اونهایی که دستگیر میشوند محاکمه بشوند! حالا یا از باب احتیاط بود، یا فتواشون بود، یا هر چی بود، رأفت اسلامی بود [!] ولی امام مرتبا تاکید داشت که اینها مواظب باشید از دست تون در نروند [!] لذا امام همیشه این تاکید میگفت احتیاط از این طرف بکنید [!]» (۵) بنابراین به‌رغم رسوایی عالم‌گیر تأکید خمینی جلاد بر «احتیاط از این‌طرف [یعنی به‌جانب اعدام]»، وزارت بدنام تلاش می‌کند این حکم ضدبشری را پرده‌پوشی و جنایات انجام‌شده را ساخته «تبلیغات دروغین مجاهدین» عنوان کند: «در این مورد که ماجرای ۶۷ یک قتل عام و کشتار جمعی بوده است، بایستی گفت که [مجاهدین] در تبلیغات دروغین خود و با سانسور بخش مهمی از واقعیت موضوع را وارونه نشان داده‌اند، آنچه بسیار حائز اهمیت است و باید درباره آن اطلاع رسانی شود این است که تعدادی زیادی از زندانیان در همین مقطع آزاد شده اند و به زندگی خود در جامعه ادامه دادند، البته بازهم بخشی از آنان که آزاد شدند به دامان [مجاهدین] برگشتند و تحت عنوان بازمانده از قتل عام با آنان مصاحبه می‌شود! براستی اگر قتل عامی در کار بوده است، پس این افراد چگونه به خارج از کشور رسیده اند؟!» (۴) بنگاه دروغ‌ساز اطلاعات البته به این فکر نکرده بود که در رژیم ملوک‌الطوایفی ولایت‌فقیه خصوصاً در فاز سرنگونی و شقه شدن، وزیر سابق همین ارگان، درباره معدود بازماندگان این جنایت سازمان‌یافته، اعتراف می‌کند که: «این اولا تو ذهن باشه که حکم اینها [به‌صورت جمعی] اعدامه، حتی اگر حاکم شرعی هم حکم به اعدام نداده باشه، خلاف کرده [!] … این تخفیف رو دادند این تخفیف هم لازم نبود بدهند خب اما تخفیف رو دادند» (۵) این ضدونقیض‌گویی ها به‌وضوح شکست تلاش ولی‌فقیه در دفاع از اقدامات جنایت‌کارانه‌اش را بازتاب می‌دهد. برخاستن امواج دادخواهی در جامعه، نتیجه چرخش تعادلی بین مقاومت و نظام آخوندی است که منشأ آن پایداری رزمندگان آزادی مردم ایران در سخت‌ترین شرایط بوده است، امری که باعث شد موقعیت سیاسی را از قرار‌داشتن ناحق مقاومت در لیست‌های کذایی به قرار‌گرفتن سپاه پاسداران ارتجاع در لیست تروریستی تغییر وضعیت دهد. بی‌جهت نیست که نخستین وزیر س‍پاه پاسداران ارتجاع اکنون سی سال پس‌ازآنکه تمام توان خود را بکار گرفته بودند که «کلک مجاهدین را بکنند» می‌گوید: «سیستم اطلاعاتی ما با چنین دیدگاهی هرگز تصور نمی کنند که [مجاهدین] تمام شده اند.» (۶) علت اما، ورای فهم آخوندهای مرتجع در این است که وقتی فرزندان برومند یک خلق، ارادة تغییر کرده باشند، هیچ نیرویی قادر به جلوگیری از آن نیست.
  1. (۱) خبرگزاری س‍پاه پاسداران موسوم به فارس ۲۴تیر۹۶
  2. (۲) رادیوی رژیم آخوندی ۳۰تیر۹۶(۳) خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۸اردیبهشت۹۶
  3. (۴) شعبه وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان ۳اردیبهشت۹۶
  4. (۵) سایت حکومتی تاریخ آنلاین ۱۸تیر۹۶
  5. (۶) خبرگزاری حکومتی مهر آخوندی ۲۷تیر۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر