۱۳۹۵ دی ۱۶, پنجشنبه

پاسدار حمید رضا جلایی پوراز حامیان خاتمی ومدافعان 2آتشه حسن روحانی ومتهم اول کشتار کردستان کیست؟

پاسدار حمید رضا جلایی پوراز حامیان خاتمی ومدافعان 2آتشه حسن روحانی ومتهم اول کشتار کردستان کیست؟


پاسدار حمید  رضا جلائی پور21 ساله بود که بعنوان پاسدار به کردستان رفت جلایی پوربعد از مدتی که دست به کشتار کردها زد فرماندار شد تا سال ۱۳۶۰ سمت فرمانداری نقده را در اختیاردارد.جلائی پور بعد ازفرمانداری نقده به فرمانداری مهاباد منصوب میشودودر ادامه قتل عام کردها ارتقاء یافته فرمانداری مهاباد به معاونت سیاسی و امنیتی استانداری کردستان منصوب می شود. وی تا سال ۱۳۶۷ در این سمت باقی می ماند و در این سال به وزارت امور خارجه منتقل می شود.
محمدرضا جلا‌یی پورپسرحمید رضا جلائی پور در ویدیویی با نام ” فیلم اعترافات محمدرضا جلایی‌پور” که در دفاع از عملکرد خود و خانواده اش منتشر نمود، به حضور پدرش در غرب کشور اشاره و چنین توصیف می‌کند:
پدر من آدم ناشناخته ای نیست، پرونده اش سراسر دفاع از جمهوری اسلامی، و جزو اولین پاسداران که با گروه‌های معاند در غرب کشور میجنگید تا حالا که در دانشگاه تهران …

گزارشی درباره اعــــدام ۵٩ شهروند مهابادی در روز دوازدهم خرداد ١٣۶٢
در روز دوازدهم خرداد ۱۳۶۲ مردم مهاباد با یک اعلامیه صادر شده از جانب فرمانداری مواجه شدند که در سطح شهر پخش شده بود، در این اعلامیه اسامی ۵۹ نفر از شهروندان مهابادی قید شده بود که بنا به گفته آن اعلامیه به دلیل وابستگی به گروهکها ی ضد انقلاب اعدام شده بودند. فرماندار وقت مهاباد حمید رضا جلایی پوردستور پخش این اعلامیه‌ها را در سطح شهر داده بود. بیشتر این شهروندان در دو ماه اول سال۱۳۶۲ یعنی فروردین و اردیبهشت دستگیر شده بودنداتهام آنها وابستگی به گروهها و احزاب سیاسی کرد بود ، اتهامی که هیچ گاه ثابت نشد. چند نفر از آنان در دبیرستان‌های مهاباد تحصیل می کردند ، یکی از آنان دانش آموز سال دوم دبیرستان ابن سینا در مهاباد بود.
بیشتر بخوانید


پنجاه ونه (59 ) نفری که در سال 62 چند دقیه ای محاکمه واعدام شدند وپاسدار جلائی پورحامی حسن روحانی متهم اول این کشتار وفرماندار بود

این ۵۹ نفر در دادگاه انقلاب شهر تبریز محاکمه شده و به اعدام محکوم شدند. اما امروز که سی‌ سال از آن جنایت وحشتناک می گذرد هنوز از چند و چون آن جنایت آگاهی فراوانی در دست نیست. برای مردم هنوز مسببان این جنایت وحشتناک شناخته شده نیستند. و حتی اختلافات درونی افراد و گروههای وابسته به حاکمیت باعث آن نشده که ابعاد این جنایت به درستی افشا شود. تنها در سال ۱۳۷۸ بود که در حسینیه ارشاد در هنگام سخنرانی حمید رضا جلایی پور ،فرماندار آن وقت در مهاباد، از وی سوال شد که در مورد حادثه اعدام ۵۹ نفر جوابگو باشد. اما او از یک طرف خود را بی‌گناه قلمداد کرد و گفت اعدام آنها در تبریز انجام شده و از طرف دیگر آنها را ضد انقلاب معرفی نمود و او از این عبارات استفاده کرد: آن ۵۹ نفر به اتهام عضویت در گروه‌های مسلح حزب دموکرات و کومه‌له و شرکت در درگیری‌ها دستگیر شده بودند و در دادگاه انقلاب اسلامی تبریز محاکمه و اعدام شدند.
محمدرضا جلا‌یی پور پسر حمید رضا جلا‌یی پور اسفند ماه گذشته ۴۰ دلیل برای نامزدی خاتمی آورد و نوشت:
نامزدی خاتمی در هر صورت برای ایران و ایرانیان، در مقایسه با تداوم شرایط کنونی و گزینه‌های بدیل، یک بازی چندسر بُرد است.


حال این سوال مطرح است، به راستی چه کسانی عامل اعدام ۵۹ نفر بودند؟ چه کسانی زمینه ساز این جنایت ضد انسانی گشتند؟ برای پاسخ گویی به این سولات،قبل از هر چیز نگاهی به اسامی مسئولان و عاملان محلی و کشوری آن هنگام ضروری می باشدو این ضرورت از آنجا ناشی می شود که این مسئولان عاملان اصلی این اعدام‌ها در آن هنگام بودند. و این مسئولان عبارتند از ؛ 
حمید رضا جلایی پور فرماندار مهاباد،حسین 
شیخ عطار استاندار آذزبایجان غربی، 
غلامرضا حسنی امام جمعه شهرستان ارومیه،
پاسدار محمد ابراهیم سنجقی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا،سید 
حسین موسوی تبریزی دادستان کل انقلااب اسلامی کشور،
صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش،
علی اکبر ناطق نوری وزیر کشور وقت.
جلایی پور حمید رضا متهم ردیف اول 
شاید به جرات بتوان گفت ،متهم ردیف اول در این جنایت حمید رضا جلایی پور می باشد . اما حمید رضا جلایی پور کیست؟ او متولد ۱۳۳۶ تهران است و اکنون استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران میباشد . او از همان آغاز انقلاب عازم کردستان می شود، زمانی که در سن بیست و یک سالگی قرار داشت.او در این باره به خبر نگار نییوزویک می گوید؛ ” آنروز‌ها کشور در دست دانشجویان بود. به یاد دارم که در آن دوران حتی ریشم هم در نیامده بود!”
جلایی پور تا سال ۱۳۶۰ سمت فرمانداری نقده را در اختیاردارد. در این راه ، غلامرضا حسنی از مسببان کشتار قارنا و قلاتان به او کمک زیادی می کند و در واقع شهر نقده با تلاش جلایی پور و همکاری حسنی از کنترل حزب دمکرات خارج می شود.
جلایی پور بعد از عملکرد قابل قبولش نزد حسنی و دیگر مقامات در نقده به شهر مهاباد اعزام می شود . و این در مهر ماه ۱۳۶۲ بود که حکم فرمانداری او را برای شهر مهمی مانند مهاباد در آن زمان صادر می کنند.جلایی پور در یکی از مقالات خود در ” کتاب پس ازدوم خرداد” با شکلی هیجان آمیز و احساسی از ورود خود به مهاباد می گوید. ا. حتی به دروغ‌های عجیب متوسل می شود و می گوید که هنگام حضور در مهاباد و پس از کشته شدن سومین برادرش مردم مهاباد برای او ختم می گیرند!!!
به آقای خلیل بهرامی خبر داده شده بود که یک قاضی (صادق خلخالی) – که از دوستانش بود-، خیال دارد کردها را در سالن انتظار فرودگاه سنندج- مرکز کردستان- محاکمه کند.
آقای بهرامی در یادآوری خاطراتش می گوید، قاضی عمامه‌اش را برداشت. کفشاش را درآورد. پایش را روی صندلی گذاشت. از پشت عینک زندانیان را برانداز کرد و نامشان را پرسید. قاضی اتهامات انتسابی متهمان را چنین برشمرد: قاچاق اسلحه، تحریک به شورش و قتل.
بهرامی می گوید: “هیچ مدرکی ارائه نشد. همه‌اش حدس و گمان بود.” پس از نزدیک به ۳۰ دقیقه، خلخالی یازده مرد را “مفسد فی الارض” اعلام کرد. چند نفری گریستند.
در این هنگام مبارزات مردم کردستان در اوج خود بود و هنوز بسیاری از مناطق اطراف مهاباد در اختیار نیروهای حزب دمکرات و کومله بود و درگیریها در اوج خود بود، ومیزان تلفات نیروهای حکومتی بسیار زیاد بود. مردم هیچ رابطه‌ای با نهادهای اداری و اجرایی حکومت نداشتند .
سه برادر جلایی پور کشته شده اند و او همیشه و در هر جایی از این برادران خود نام می برد و با افتخار می گوید که: “همه در راه انقلاب کشته شده اند” . جلائی پور بعد از فرمانداری مهاباد به معاونت سیاسی و امنیتی استانداری کردستان منصوب می شود. وی تا سال ۱۳۶۷ در این سمت باقی می ماند و در این سال به وزارت امور خارجه منتقل می شود. این انتقال پس ار پایان جنگ و تغییر دولت صورت گرفت. او پس از آن بورس دولتی می گیرد و در انگلستان تحصیل می کند . او در این کشور به اداره انجمن‌های اسلامی دانشجویی خارج از کشور می پردازد. که عملا نقش بازوی نیروهای امنیتی ایران در خارج از کشور هستند. اکنون پسر او به نام محمدرضا جلایی پور عهده دار چنین نقشی است. او بعد از بازگشت به کشور به تهران باز می گردد و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول می شود. در دوران ریاست جمهوری خاتمی به صورت یکی از مدافعان اصلی اصلاحات در می آید و حتی روزنامه‌های چون جامعه ، توس و نشاط با همکاری مالی او و سایر دوستان حکومتی‌اش اداره می شد.
او اینک یکی از مهره هاو حامیان دولت دزد وغارت گر حسن روحانی است که خودش میگوید روحانی مرز سرخ من است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر