تعقيب جنايت- كاظم صفايي
نازیها در جنگ جهاني دوم براي رسيدن به جامعه خالص و ایدهآل موردادعای خود، طرحهای ماليخوليايي و جنایتکارانهای را تحت عنوان «راهحل نهايي» براي امحاء نسل افرادي كه پسند نداشتند تهیهکرده و با دقتي بینظیر در جزييات، مراحل اجراي آن را هم پیشبینی كرده بودند
اما فقط يك عامل را بهحساب نياورده بودند (كه اين عامل مبتلابه محاسبات تمامي ديكتاتورهاست) آنها حساب سمتوسوی درست تاريخ و آينده تابناك پيشاروي بشريت كه بر ضد چنين راهحلهایی است را نمیکردند و هممسلکان آنها هنوز هم نمیکنند.
دستاندرکاران حزب نازي با دقت خاصي عمليات «مرگ آسان» و همچنین تعداد و مشخصات قربانيان را مخفي نگاه میداشتند تا از بروز نارضايتي و شکلگیری مقاومت در جامعه پيشگيري كنند. اين آثار شامل چگونگي، زمان كشتار، محل دفن اجساد و هر نوع اطلاعاتي از قربانيان بود.
اما در دادگاه نورنبرگ بسياري از اين موارد با جزئيات تشريح شد امري كه به مجازات آمران و عاملان آن كشتارهاي بیرحمانه منجر شد. سرنوشت جنايتكاران ديگر نازي كه گذارشان به دادگاه نكشيد را هم ديديم:
ديديم كه هيملر، قصاب گشتاپو در لباس يك سرباز عادي خود را كشت.
هيتلر ارباب او در زیرزمین رايشتاگ مرگي حقير و ذليلانه را پذيرا شد و گوبلز ارباب جنگ رواني نازیها حتي همسر و فرزندانش را هم با خوراندن سمي مهلك به فنا و نابودی كشاند.
و گورينگ براي همين مرگ ذلتبار به نگهبان دشمن انگليسي خود متوسل شد تا وسايل خودكشي را در اختیارش بگذارند.
البته اين سرنوشت و عاقبت خفتبار، پيش روي تمامي جنايتكاران و همدستان آن رژيم پليد در تقدير بود مگر آنكه خود تصميم به تصحيح گرفته و سرنوشتي ديگر براي خود را رقم میزدند.
جنايتكاران در طول تاريخ، فقط در سایه پنهانکاری، عدم شفافيت و دورنگه داشتن افکار عمومی تصميم به پيشبرد جناياتشان گرفتهاند. كه البته اين خود بهترين گواهي براي ناراستي و غيرعادلانه بودن كارشان قبل از هركس، در وجدان و ضمیر خودشان بوده است. ازاینرو كشف زواياي ناشناخته جنايات آنان در هر زمان و هر مكاني يك وظيفه اخلاقي و وجداني است. با اشراف به اين موضوع بهجای بستن پروندهها و رواج روحيه فراموشي، بايستي به كنكاش و جستجو در جهت شفافيت بخشيدن به اين رويدادهاي تاريخي پرداخت تا با جاري كردن فرهنگ «ارزش مقاومت و پايداري» در جامعه، احياگر روح سربلندي، ايستادگي و زندگي باکرامت بهعنوان يك ارزش عالي انساني در برابر ترس، وادادگي، تسليم و مردگي در برابر دژخيمان وحشي بیرحم باشيم
ما بايد جنايتكاران را تعقيب كنيم تا اينكه ديگر جنايتي اتفاق نيفتد، دیگر ظلمی و ستمی صورت نپذيرد تا فرصت براي شكوفايي و تلألؤ استعدادهاي انساني و رشد و خلاقیت و کمال آن را فراهم كنيم
نفرت عميق ما از جنایت و کارکرد ضدانساني و ضدبشري جانيان رذلي مانند «خميني» و «خامنهای» ريشه در چنين عشقي به زندگي دارد اینگونه است كه در این راه روزبهروز استوارتر و رزمندهتر بهپیش میرویم و قویتر میشویم.
جنبش دادخواهي مردم ايران علیه حكومت سراسر جرم و جنایت آخوندي پس از فراخوان اخير خواهر مريم در كهكشان سالانه مقاومت ايران، اكنون اوجي تازه و خاموشیناپذير يافته است
و در پي آن بود كه شاهد انتشار فایلصوتی آقاي منتظري بوديم كه در آن آقاي منتظري بهوضوح خميني و كارگزارانش را «جنایتکار تاریخ»، «سفاك» و «فتاك» ناميد كه مردم از شنيدن نامشان «چندششان میشود».
واكنشي كه جامعه نسبت به اين فايل نشان داد البته گوشهای از بغض فروخورده ساليان و داغهای انباشته در جگرهاي سوخته مادران و اشکهای پنهاني پدراني بود كه از سرنوشت مظلومانه عزيزان خود كمترين اطلاعي نداشته و ندارند
اين داغ دل سرزميني است كه درراه كسب آزادي از پرداخت هيچ قيمتي دريغ نكرده و نخبگان و گلهای سرسبد خود را در مصاف با اژدهاي مردم خواري نثار كرد كه روزي بالاترين اعتمادها را به پايش ريخته بود…
اكنون اين سؤال اساسي پيش روي هر انسان میهنپرست و آزادهای قرار دارد كه:
ما چه ميزان از سهم خود را درراه اعتلاي اين جنبش مردمي و روشن شدن ابعاد اين جنايت سهمناك تاريخي ادا کردهایم پاسخ ميهني ما به اين فراخوان چيست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر