سلطانعلی شیرزادی پادوی خارجه نشین ولیفقیه
همزمان با «ساز»ی که ولیفقیه
کوک کرد، همه اعوانوانصار و پادوهای داخلی و خارجی به صحنه آمدند که
بگویند: «مسالمت» خوب است، «مقاومت» اخ است، بد است، خونریزی میشه و تقصیر
آنهم با تظاهرکنندهها است…
ولیفقیه پیزوری ارتجاع
از سر درماندگی و استیصال، سیل خروشان مردم در۱۴۱ شهر و تمامی استانهای
کشور … را «آتشبازی و شیطنت کاری» گروهی اندک میخواند، ولی اعتراف میکند
قیام آفرینان «دستبردار نیستند»، او چارهای ندارد جز اینکه اعتراف کند
که صدای انقلاب را شنیدم و وضعیت کشور بحرانی است: «…باید به این حرفها
رسید، باید گوش کرد، باید شنید. باید در حد وسع و توان به آنها پاسخ داد…»
منتها نوع پاسخ را مشخص نمیکند که با چه زبانی است؟ با هجوم گلههای
اراذلواوباش است یا ماشین آبپاش و گاز اشکآور است؟ یا با زبان گلوله؟
یاوههای ولیفقیه البته
که روشن است چون نیش این عقرب، هم از ره کین است، هم اقتضای طبیعتش این
است. ولی تهوعآور موضع مأموران دون پایهای است که گاها امربر خودشان هم
مشتبه شده و در دنیای خیالی خود را «ماندلا»ی زمانه میپندارند. یکی از این
موجودات متوهم سلطانعلی شیرزادی است که بالای منبر رفته و مجاهدین را
موعظه میکند: «… من راهکار را در قیام مسالمتآمیز میدانم و نه مبارزه
مسلحانه… در جنگ مسلحانه شهری کشور رو به فروپاشی میرود…. و قدرتهای جهان
دنبال بلعیدن ایران هستند. در قیام شهری کشور تکه و پاره میشود و بیشترین
آسیب را نیروی غیرنظامی میبیند.»(۱) و در منتهای وقاحت و دریدگی، با
وارونهگویی جنایات رژیم آخوندی را به مجاهدین نسبت داده و برای توجیه این
جنایتها، اپوزیسیون مجاهدین شده و طلبکاری میکند:
«…بله هشدار دادیم … باید
جواب همدستی خود با آخوند و سرکوب را بدهید … بیایید جواب ملت را بدهید به
چه دلیل تظاهرات مسالمتآمیز ملت را به خاک و خون کشیدید و با ایجاد
هرجومرج سرش را در گل فروکرده و نگذاشتید حق خود را بگیرند؟»(۲) این است
محصول و دستاورد رژیم پلید آخوندی در وارونه کردن همه ارزشهای مبارزاتی
مردم ایران، خیانت بهجای مقاومت.
موجودات پست و حقیری که
بنا به وظیفه مأمورند که قلب واقعیت کنند و برای توجیه بریدگی و خیانت با
فیس و افاده قمپز درکنند که «خشونت» اخ است، مسالمت «خوب» است. گویا که
گزمههای حکومت از ابتدا دستبهسینه ایستاده و آماده پاسخگویی به
درخواستهای مردماند و با عرض معذرت این مردم نامتمدن هستند که مرض دارند و
بهجای اینکه متمدنانه درخواستهایشان را طرح کنند، از همان ابتدا که وارد
خیابان میشوند شروع میکنند به آتش زدن موتور و ماشین و اموال مردم
بیگناه!! بعد هم آدم کشان مظلوم! و لباس شخصیهای بیآزار!! از روی منتهای
وظیفهشناسی مجبور به بگیروببند و قتل و کشتار شدهاند…
بهراستی در طول تاریخ
کدام جامعهای را سراغ دارید که اگر بدانند اعتراضات مسالمتآمیزشان دیر یا
زود از جانب دولت حاکم پاسخ مثبت داده خواهد شد، از بدو ورود به خیابان
برای ابراز اعتراض، به خشونتورزی روی آورده اند؟ و کدام حکومت دیکتاتوری
را سراغ دارید که نیروهای سرکوبگرش در برابر اعتراضات مردمی دست روی دست
گذاشته و با صلح و صفا آنها را بهملایمت فراخوانده است؟
اتفاقاً برای روشن شدن
این توهمات خوب است به سخن بسیار ارزنده و با محتوای ماندلای فقید که در
همین رابطه روشنگری کرده است، اشارهکنیم که میگفت: «مقاومت بدون خشونت تا
جایی مؤثر است که مخالف شما هم به همان قواعد وفادار باشد. اما اگر اعتراض
صلحآمیز با خشونت مواجه شود، اثرگذاریاش به پایان میرسد. برای من،
مبارزه بدون خشونت یک فضیلت اخلاقی نبود بلکه استراتژی بود. هیچ ارزش
اخلاقی در بهکارگیری سلاحی که مؤثر نباشد وجود ندارد.»(۳)
کما اینکه در فاز سیاسی
نیز طی دو سال و نیم سازمان مجاهدین با ظرفیت و تحمل ماورای طاقت انسان با
تقدیم بیش از۵۰ شهید بر اعتراض مسالمتآمیز با همین رژیم وحشی و
قرونوسطایی پای فشرد تا سرفصل سی خرداد که تظاهرات ۵۰۰هزار نفری مردم
تهران به خاک و خون کشیده شد.
م. صادقی
دیماه ۹۶
لينك ها :
پاورقی:
۱٫ سایت وزارتی فریاد آزادی۹۶۱۰۱۸
۲٫ همانجا
۳٫ کتاب «راه دشوار آزادی» به قلم نلسون ماندلا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر