۱۳۹۴ مهر ۷, سه‌شنبه

پور احمد گماشته انجمن نجات رژيم در گيلان كيست وچرا وچگونه به اين مقام پست وتنفر انگيزكه او بآن افتخار ميكند رسيده است.

پور احمد گماشته انجمن نجات رژيم در گيلان كيست وچرا وچگونه به اين مقام پست وتنفر انگيزكه او بآن افتخار ميكند رسيده است.

وقتي كوچك بودم از اينور وآنور ميشنيدم كه پاسباهاي ويژه وپليس هاي موتور سوار بعضي از رنجر ها ووعمده ساواكي ها از ميان پائين ترين لايه اجتماعي ومحروم ونقل قول ديگري هم بود كه از ميان بچه هاي بي پدر ومادر وپرورشگاهي انتخاب ميشوند.
سنم در حد اول دبيرستاني بود وزياد نميفهميدم كه داستان چيست وچرا .
از آنطرف هم در نزديك روستاي ما يك فردي بود كه به او آقا جواد ميگفتند .يك بار از پدرم پرسيدم كه مگه به آدم بزرگها وشيوخ وشخصيت هاي معروف آقا نميگويند وچند نفر كه همين مشخصات را داشتندوهمينجوري او را صدا ميكردند(محمد آقا كريم آقا وعباس آقا ) را برايش نام بردم او بمن گفت يواش تر وبا اشاره كه نبايد اينجوري از اين سئولات پيش هر كس بكنم مرا متوجه كرد. بعد آهسته بمن گفت درسته به آدمهاي بسيار خوب خير وباسواد ومحترم كه عمدتا سن متوسط به بالا را هم دارند اينجوري صدا ميكنند واين علامت احترام است ومحتوئي كه آن فرد دارد .ولي بلافاصله برگشت روي آقا جواد كه جوان وحدود 25سال سن داشت،پدرم گفت نگاه نكن اين جوان است وساكت است او مجاهد دانشجو وباسواد است همه دوستانش هم مجاهدند وبا سواد خيلي ها در زندانند مردم به همين خاطر او را جزوبزرگ ها نام ميبرندو ما او را آقا جواد ميگوئيم.
از همانجا دو چيز ودو اسم ورسم ، ساواك ومجاهد در ذهنم هك شد.
ساواك يعني آدمهاي پستي كه مزدور شاه هستند،براي امرار معاش وبراي خودش وبراي پول وبراي مقام وهر.... كاري را ميكنند همه چيز را ميفروشند اما خائن وخودفروخته قبل از هر چيز براي حفظ جانش وبراي زندگي خفيف خائنانه وبراي اينكه به او اعتماد بكنند به هر جنايتي دست ميزندتا او در سايه اين اعتماد توسط بدنام ترين جنايتكاران ولايت فقيه نفس بكشدخائن از نفس آلوده ملا تنفس واز خون مردم وانقلابيون ارتزاق ميكند.
خائن وخودفروخته مانند زالو خون ميمكد ومرزي نمشناسد وسيري ندارد مگر اينكه آنقدر خونمكيده تا بتركد وبميرد
پوراحمد يك خائن بريده است كه به زير عباي ملا رفته وبا مخوفترين باندهاي وزارت اطلاعات همراه وهمنفس شده وكاركثيف شكار انقلابيون وخانواده هايشان را پيشه كرده است .وي مدتها تحت نظر هاشمي نژاد سركرده مافياي هابيليان بوده است، تخليه هاي اطلاعاتي ودوره هاي فيلم پركردن براي وزارت اطلاعات ولجن پراكني عليه سازمان را بارها بهمراه ابراهيم خدابنده وصمد نظري وشعباني وايرج صالحي وافغان  زير نظر بخش التقاط ونفاق با نظارت محمد جواد هاشمي نژاد وبدستور او انجام داده اند.
او چرا به اين پست ومقام كثيف رسيده كه در بخش ديگر اشاره خواهيم كرد اما او بخاطر جنايتهاي بي حد ومرزعليه مجاهدان وخانواده هاي آنها وحتي عليه بسياري از همان نفراتي كه به ايران برگشتند وحتي خيانت نسبت به مزدوران وهمكاران خودمانند صمد نظري كه پور احمد سرانجام بهمراه هادي شعباني وبدستور وزارت اطلاعات  صمد نظري را سربه نيست كرده و به اين مقام بسيارپست وجنايتكارانه رسيده است(جزئيات اين بخش در شماره هاي بعدي خواهد آمد).
بيشتر بخوانيد

http://efshayaranshitan.blogspot.de/search?q=%D8%B4%D8%A7%D9%8A%D8%B9+%D9%82%D8%AA%D9%84+%D8%B5%D9%85%D8%AF+%D9%86%D8%B8%D8%B1%D9%8A

پوراحمد خائن وخودفروخته اطلاعاتي به خانواده ها مراجعه كرده وبا تهديدوپمپاژ  اخبار وجعليات وزارتي وشانتاژودست به دستگيري وشكنجه خانواده ها  براي رضايت ولايت ووزارت اطلاعات ميزند .
اوايل با برخوردهاي ظاهرفريب ودوستانه سراغ خانواده ها ميرفت خانواده ها او را ميشناسند وديگر نمگذارند كه او سراغشان برود آنقدر منفور است كه نفرات جديدا بريده را براي اذيت وآزار واجبار خانواده ها ميفرستد واين اذيت وآذار وشكنجه هاي روحي خانواده ها بخشي از امتحاني است كه بريده طعمه جديد بايد آنرا عليه خانواده ها به دلخواه وزارت انجام دهد .
پور احمد در اين رابطه به حسيني كه با او مصاحبه كرده بود گفت كه مشكلات عديده اي وجود داشت ودارد، بسياري از خانواده ها تن نميدهند از همان اول درگير ميشوند بخصوص اگر براي بار دوم سوم باشد كه درگير ميشوند ميگويند شما را وزارت اطلاعات فرستاده است ما شما را قبول نداريم نميتوانيم به شما اطمينان كنيم ما شهيد داديم ما اسير داديم شما زندگي مارا از هم پاشانديدچرا سراغ ما ميائيد همين الان هم درگير هستيم .
بيشتر خانواده ها ميگويند ما شما را ميشناخيم والان هم ميشناسيم شما دلتنان براي ما نميسوزد بلكه رژيم شما را وادار به اين كارها ميكند كه شما را چك كند اگر شما از مجاهدين بيرون آمديد خوب برويد دنبال زندگيتان.
پور احمد خائن ومزدور اطلاعات بارها در مصاحبه هايش ويا در نوشته هايش از مقاومت خانواده ها گفته يكي از خانواده ها به او گفته بود اين تعدادي كه الان ما ديديم كه از مجاهدين بيرون آمده اند والان دارند با وزارت اطلاعات كار ميكنندمانند تو مانند رجب زاده مانند حميد حاجي پور مانندمنصورشعباني با اين خوشرقص ها با اين فشارها وبا اين بي حرمتي هاذي كه ميكنند ما اين چند سال گذشته مانند اين نديده بوديم اطلاعات ما را ول نميكرد ولي ما ميدانستيم با كي طرفيم ما موضع خودمان را داشتيم واطلاعات هم ادعاي خودشان را ولي شما از كجا آمديد والا اگر فقط انسانيت داشتيد اين كارهاي كثيف را نميكرديد.
پور احمد به بسياري از خانواده ها ميگويد كه با ما كار نميكني نكن بيا دفتر يك عكس بگيريم دفتر نميائي نيا لااقل اين نوشته ما كه يك نامه به پسر يا دختر يا خانواده اي كه در مجاهدين داري را امضا كن .
تعدادي از خانواده ها گفته بودند خيلي از اين چيزهائي كه پور احمد نوشته يا گفته وباسم خانواده جا زده ما خبر نداريم.از پرونده مصاحبه مجاهد شهيد برديا امير موستوفي، برديا بخاطر فشارهاي زياد مزدوران مالكي جنايتكار بعد از انتقال به ليبرتي به شهادت رسيد.
ما خانواده ها ميدانيم كه اينها براي اينكه اعتماد وزارت اطلاعات را جلب كنند اين كارها را ميكنند،وزارت اطلاعات به هيچ كس اعتماد ندارند آنها از سايه هاي خودشان ميترسند اسم مجاهد كه ميشنوند وحشت ميكنند ،يك هوادار ساده را دستگير وشكنجه كرده وميكشند يك وبلاك نويس كارگر كه بهيچ گروهي هم تعلق نداشت ميكشند،يك پدر ومادري كه خودش وبدون اطلاع وزارت اطلاعات رفته بود اشرف وبچه اش را ديده بود را اعدام كردند ،چرا ساليان قبل نميامديد كه ما را ببريد عراق ؟ ما دلمان براي بچه هايمان لك زده، شما چرا؟.
ما نميخواهيم برويم آنها را در اين شرايط در عراق ببينيم شما چرا كاسه داغتر از آش شده ايد؟ .
بسياري از خانواده ها ميگويند:
 حرفها زياد است اينها قسمتهاي خوبش بود كه ميتوانستيم بگوئيم .ولي جهت اطلاع همه مردم ايران ودر پيشگاه تاريخ ميگوئيم كه ثبت شود به پور احمد ورجب زاده كه حرف هم بلد نيست بزند وبقيه وحتي به رئيس آنها هادي شعباني وصمد نظري هم گفتيم كه شما اگر راست ميگوئيد به يك سئوال ما جواب بدهيد چرا يك آدم درست حسابي ويك مجاهد واقعي كه ما بچه هايمان را بهتر از شما ميشناسيم بيرون نيامدندوشما يك مشت آدمهاي ...آمديد وبدتر از وزارت اطلاعاتي ها با ما ميكنيد.
يك از مادران از پور احمد پرسيد واقعا آقاي پوراحمد شما دلتان به حال ما وبچه هايمان ميسوزد؟.
 پور احمد ابتدا جا خورد وسريع سعي كرد خودش را جمع وجوربا دستپاچگي گفت بخدا وبه رب وبه كعب آره شما خانواده هاي ما هستيد ما داريم براي شما كار ميكنيم مادري بلند استغفرالله  كه شما از بستگان ما باشيد وچادرش را دور كمرش بست وبا لهجه غليظ شمالي گفت پس اگر راست ميگوئيد دست از سر ما برداريد ما را به خير شما اميد نيست شر نرسانيد ودرب را بهم كوبيد وخارج شد.
ادامه دارد

مزدورپوراحمد(قربانعلي پوراحمدي)”وقتي آهن را داغ ميكنند  خروبز گري پايش را بالا ميبرد”را ايتجا بخوانيد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر