۱۴۰۳ تیر ۲۰, چهارشنبه

همای سعادت بر سر رنجبرانی که از کرکس نترسیدند

 

همای سعادت بر سر رنجبرانی که از کرکس نترسیدند

تجمعات اعتراضی مردم
تجمعات اعتراضی مردم

همای سعادت پرنده‌ای افسانه‌ای در تاریخ و فرهنگ و هنر ایرانیان است. بر سر هرکس می‌نشست، سعادتش را موجب می‌گردید و سلامت و رفاه و خوشبختی را نصیب او می‌ساخت. اما همای سعادت در عصر دانش و خودآگاهی و تکامل اجتماعی و در مبارزه و پیکار در برابر اهریمن و نیروهای فاسد و تبهکار، بر شانه‌های نیروهای آگاه و فداکار و هم‌چنین میلیون‌ها تن از مردمی می‌نشیند که در بزنگاههای سرنوشت‌ساز، مرعوب و مفتون کرکس‌های ستمگر و بنیان‌برانداز حیات و آینده میهن راست قامتان ِخنجر خیانت‌دیده نگردیدند.

یک نمونه امروزین سعادتمندی خلق ستم دیده و گردن‌فراز ایران، پشت کردن و تحریم نمایش مبتذل انتخابات خامنه‌ای برای جبران شکستهای کمرشکن ناشی از سقوط جلاد۶۷ است. از دست دادن آخوندرئیسی برای خامنه‌ای به‌منزله تیره و تار گردیدن آینده فاشیسم مذهبی و به‌هم ریختن پروژه‌های یکدست‌سازی و صدور تروریسم و بنیادگرایی به اقصا نقاط عالم بود. آوردن مهره‌های دست چندم فرومایگان استمرار‌طلب در کنار سایه‌نشینان پشت خیمه ولایت و بازی دادن عروسک‌های نمایش، برای مردمی که چندین دهه است شاهد این نمایشات روحوضی هستند، تنها بی‌اعتنایی به این بازیها نبود بلکه نشان دادن قهر و جدایی و پیکار با حاکمان دین‌فروش و غارتگر نیز از پیآمد اقدامات تاریخ‌سازشان بود تا جهان بداند که اکثریت ملت ایران (حتی با آمارسازیهای مضحک رژیم متقلبان) از نظام مطلقه ولایت فقیه، بیزارند و تا فرونشست کاخ ظالمان از پای نمی‌نشینند.

 

بهای سنگین زیستن در سایه کرکس

در برابر همای سعادت، حیوانی کریه و با پنجه‌های خون‌آلود به نام کرکس سیاه سایه شوم خود را بر زندگی و معیشت و سرمایه و ثمره ساکنان فلات ایران گسترانده است و درد و رنج و فقر و فلاکت را نسل اندر نسل به جان و روان آدمیان تحمیل کرده است. خلق رنجدیده ایران اگر چه با رویارویی هر روزه با دژخیمان شقاوت‌پیشه، غرور و افتخار می‌آفرینند و همای سعادت را همراه دارند ولی تلخی و زهر و سیاهی روزگار را نیز با همه وجود خویش احساس می‌کنند.

به تازگی شاخصهای وخیم اقتصادی و معیشتی بار دیگر به همه کارگزاران رژیم آخوندی هشدار داد که دیگر زمان و زمینه‌ای برای ادامه وضعیت بحرانی موجود نمانده است. تورم سرسام‌آور به‌خصوص در مواد غذایی، وضعیت تغذیه مردم را به پایین‌ترین سطوح ممکن کشانده است؛ هم‌چنین بیکاری گسترده و به‌ویژه تحصیل‌کردگان، شدت بحران را با شاخص «فلاکت» بازتاب داده است. روزنامة هم‌میهن ۱۷تیر نوشت: «تورم و هم‌چنین شاخص بیکاری در وضعیت مناسبی قرار ندارند و شاخص فلاکت در کشور بالا است. شاخص فلاکت یک نشانگر اقتصادی است که از حاصل جمع نرخ بیکاری و تورم به‌دست می‌آید و آن را معیاری برای تعیین سنجش سلامت کلی اقتصادی یک کشور در نظر می‌گیرند پس هر چقدر این عدد بالا باشد نشان از سطح پایین رفاه مردم و وضعیت دشوار معیشتی آنان است» 

همین گزارش نشان می‌دهد با همه مددرسانی‌هایی که استکبار جهانی به صادرکننده نفت و تروریسم کرده است، شاخص فلاکت از مرز ۴۹.۳ درصد پایین نیامده است.

حمیدرضا قاسمی، کارشناس اقتصادی می‌گوید: «در سال‌های گذشته، همه کشور از تورم رنج برده‌اند و وضعیت بیکاری نیز در بسیاری از استانها بالا بوده است، سیاست‌ها نیز به سمتی نرفته که شاهد ورود سرمایه به کشور باشیم و اعتماد سرمایه‌گذار بسیار پایین بوده است و در واقع کشور را با میانگین رشد صفر در طول یک دهه اخیر اداره کردیم که طبیعتاً باعث تعمیق رکود می‌شود و این یعنی تعطیلی بنگاهها» (همان)

نگاهی به تجمعات اعتراضی کارگرانی که ماه‌هاست حقوق نگرفته‌اند و یا دستمزدشان کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد و یا بازنشستگانی که هر روز در نقاط مختلف ایران دست به اعتراض می‌زنند، گواه خرابی بیش از حد اوضاع معیشتی مردم است. «سه روز از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم گذشته و در این سه روز، تجمعات کارگران معترض در شهرهای مختلف کشور و هم‌چون روزهای هفته‌های قبل هم‌چنان ادامه یافته است» (اعتماد۱۹تیر۱۴۰۳)

 

آنها چرا نیامدند؟

موج عظیم تحریم نمایش انتخابات آن هم توسط محروم‌ترین اقشار و طبقات جامعه، کارگزاران و قلم به‌دستان حکومتی را به تکاپو انداخته است. اینان در حال «بررسی دلایل درصد پایین مشارکت در انتخابات در استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان، گیلان و خوزستان» شده‌اند.

روزنامه هم میهن (۱۹تیر۱۴۰۳) در گزارشی می‌نویسد: «انتخابات چهاردهم ریاست‌جمهوری در حالی دور اول و دوم خود را پشت سر گذاشت که درصد مشارکت پایین مردم در این انتخابات، نقطه عطفی در تمام انتخابات‌های برگزارشده بعد از انقلاب بود. مردمی که اعتراض‌شان را به وضعیت عمومی کشور نشان دادند؛ به‌طوری‌که مسعود پزشکیان چندبار بر این درصد پایین مشارکت تأکید کرد و گفت، ۶۰ درصد مردم ما را نخواسته‌اند و باید صدایشان شنیده شود» 

این چنین گزارشها خبر از «انواع و اقسام مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی می‌دهند که مردم را از مشارکت در انتخابات‌ زده کرده و همین مشکلات قهر سیاسی آنها را با صندوق‌های رأی رقم زد». و یا «از بیکاری گسترده در استان کردستان گرفته تا فقر شدید و بی‌توجهی به اهل سنت در تمام سال‌های بعد از انقلاب در استان سیستان و بلوچستان» و یا «از نابودی منابع طبیعی در استان گیلان که زندگی مردمش مستقیم به آن وابسته است تا محرومیت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در استان خوزستان»...

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر