۱۴۰۳ خرداد ۲۸, دوشنبه

آغاز فرسایش زیرساختها، پایان توهمات نفتخوارها

 

آغاز فرسایش زیرساختها، پایان توهمات نفتخوارها

فرسایش زیرساختها
فرسایش زیرساختها

تاریخ کشورهای نفت‌خیز نشان داده که این منبع انرژی در دست حاکمان مستبد و ضدتوسعه و پیشرفت به بلا و نفرین تبدیل شده است. نمونه ایران با دو دیکتاتوری شبه‌مدرن و ارتجاعی عبرت دیگران است. در چنین کشورهایی پول نفت باعث شکل‌گیری فساد، ولخرجیهای حاکمان، ماجراجویی‌های نظامی و بی‌ثباتی‌های پایدار می‌شود. تعجب ندارد که پول نفت جیب باندهای حاکم را پر می‌کند، اما فقرا را در فقر نگه می‌دارد و فاصله بین فقیران و طبقه نورسیده را افزایش می‌دهد و به جای آن که صرف رفاه و پیشرفت گردد، در پروژه‌های نمایشی هزینه شود. حتی کشور پیشرفته‌ای مانند هلند که از ذخایر گازی خود به شکل نادرستی استفاده کرد به بستر بیماری افتاده است.

«واژه بیماری هلندی پس از آن باب شد که اقتصاد کشور هلند پس از اکتشاف گاز طبیعی در دهه ۱۹۶۰ ضعیف شد که سبب آن افزایش نرخ ارز و کاهش تولید در این کشور بود. در مجموع اقتصاددانان این منابع انرژی را منابع نفرین شده می‌نامند» (چاه‌های نفت نفرین شده ۱۳۸۷).

 

فرصتهایی که برباد می‌روند

در مورد اقتصاد نظام ولایت مطلقه فقیه، نفرین منابع چنان ضریبی خورده است که کارشناسان می‌گویند این‌گونه ذخایر زیرزمینی و سرمایه‌های انسانی را بر باد دادن، هنری می‌خواهد که از هر کسی برنمی‌آید! «اقتصاد ایران نه به‌لحاظ ساختارهای تصمیم‌گیری و نه به‌لحاظ هزینه‌های اداره محیط اقتصادی کشور، وضعیت خوبی ندارد. در چنین شرایطی، با تلخی و نارضایتی می‌توان گفت که اقتصاد ایران کارت‌های بازی ژئواکونومیک خود را از دست داده است. البته هنر بسیار بالایی می‌خواهد که کشوری با این حجم از ظرفیت‌های جغرافیایی و منابع طبیعی و انسانی، عملاً هیچ سهمی در اقتصاد جهانی بازی نکند! با این حال به‌دلیل قرار گرفتن کشور در شرایط حرکت به سوی فرسایش صنعتی، اقتصادی، انسانی و ژئوپولیتیک، باید به طور فوری، در تمامی رویه‌های حکمرانی اقتصادی کشور، بازنگری اساسی شود» (جهان‌صنعت۴بهمن۱۴۰۲).

این کارشناسان دیگر ابایی ندارند که اضافه کنند حاکمان کشور «تکنولوژی حکمرانی اقتصادی‌شان فرسوده، منحط و پوسیده است».

 

حذف منافع ایران مثل آب خوردن

فاشیسم دینی علاوه بر سرکوب مردم ستم دیده ایران و خفقان استعدادها، به‌خاطر خوی تجاوزکارانه و صدور بنیادگرایی و بمب و موشک در منطقه، باعث گردیده بهره‌برداری از بسیاری از موقعیتهای بی‌نظیر جغرافیایی از دست برود: «ایران به طور پیاپی و سریالی از پروژه‌های کریدوری حمل ونقل زمینی، ریلی، دریایی و هوایی شرق به غرب حذف می‌شود و خطوط بزرگ انتقال انرژی، در مسیرهای دور از مرزهای ایران و با حضور بازیگران جدید‌ ترسیم می‌شوند» (تحقیقی در کریدورهای عبوری از ایران).

تازه این در حالی است که به‌علت عدم سرمایه‌گذاری لازم در همان منابعی که خامنه‌ای و باندهای مافیایی از آن تغذیه می‌کنند، کفگیر به ته دیگ خورده و در آینده‌ای نه چندان دور مجبور به واردات نفت و گاز شوند!

«ایران به‌دلیل ابتلای شدید به ناترازی در بخش‌های مختلف اقتصاد انرژی خود، امکان حضور به‌عنوان یک بازیگر در بازار حامل‌های سوخت را نه به‌عنوان یک قدرت تعیین‌کننده یا متوسط، بلکه به‌عنوان یک بازیگر کوچک و معمولی نیز از دست داده و از صادر کننده بزرگ به یک واردکننده گاز، برق، بنزین و گازوییل تبدیل شده است» (جهان‌صنعت۴بهمن۱۴۰۲).

عموم اقتصاددانان اذعان می‌کنند به‌علت پایین بودن نرخ تشکیل سرمایه ثابت فیزیکی در ۱۲ سال اخیر، استهلاک بر سرمایه‌گذاری در کشور پیشی گرفته و کشور در مسیر فرسایش زیرساختها قرار گرفته است. از سوی دیگر نزول مداوم سرمایه اجتماعی رژیم آخوندی موجب نه مهاجرت نیروی نخبه بلکه فرارشان از کشور شده شده است.

«کشور ما سالیان متمادی است که با کاهش سرمایه‌گذاری در حوزه نفت و گاز مواجه شده و نیاز فوری صنعت نفت و گاز کشور برای رسیدن وضع قابل‌قبول (و نه حتی وضع مطلوب) حدوداً مبلغ ۲۰۰ میلیارد دلار است. تجربه سال‌های اخیر به‌خوبی نشان می‌دهد توجه به نفت صرفاً از بعد «عواید مالی» بوده و نگاه ابزاری به آن موجب شده که برنامه‌ریزی بلندمدت برای استمرار بهره‌برداری از امکانات صنعت نفت ایران از طریق سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های زیربنایی به محاق برود» (هم‌میهن۳بهمن۱۴۰۲).

مسألهٔ کاهش سرمایه‌گذاری تنها مربوط به صندوقی نیست که آخوندهای دین‌فروش و پاسداران جنایتکار از آن برداشت می‌کنند بلکه سرمایه‌گذاری در اقتصاد کلان کشور به وضعیت وخیمی رسیده است.

«نایب‌رئیس اتاق بازرگانی تهران مهم‌ترین مسأله‌ٔ امروز کشور را موضوع «سرمایه‌گذاری» عنوان کرد و گفت: در دهه‌ٔ ۹۰ نرخ سرمایه‌گذاری در کشور کاهش پیدا کرد تا جایی که در سال‌های پایانی این دهه و ابتدای دهه‌ٔ ۱۴۰۰ نرخ استهلاک از نرخ سرمایه‌گذاری پیشی گرفت» (ایلنا۲۳خرداد۱۴۰۳)

 

اقتصاد ایران وارد فاز فرسایش زیرساختها شده است

با مرگ جلاد۶۷ و برهم خوردن پروژه جانشینی برای خامنه‌ای، رژیم آخوندی سرگرم اجرای نمایش مضحک انتخابات است و کاری به آینده سیاه و مصیبت‌بار میلیون‌ها تن از هموطنانمان ندارد وگرنه سال‌هاست که اقتصاددانان هشدار داده‌اند که ابر بحران رکود تورمی و انباشت ناترازی در اقتصاد کلان چه بلایی بر سر موجودیت ایران به بار می‌آورد؛ به‌ویژه اگر عبور جامعه جهان از سوخت‌های فسیلی، بحران صندوق‌های بازنشستگی، ناترازیهای انرژی، مسائل زیست‌محیطی و تنش آبی، تشدید شکاف طبقاتی و فرسودگی زیرساختها و تنگنای مالی مد نظر قرار گیرد.

وحید شقاقی شهری، اقتصاددانان، ضمن تشریح ابر بحرانها و چالشهای جدی اقتصاد ایران می‌گوید: «ازسال ۱۳۹۷ تاکنون رشد هزینه‌های جبران استهلاک از رشد سرمایه‌گذاری پیشی گرفته است که علامت هشداردهنده‌ای به اقتصاد ایران مخابره می‌کند، بدین صورت که اقتصاد ایران وارد فاز فرسایش زیرساختها شده است» (اعتماد۲۲خرداد۱۴۰۳).

شقاقی، تنگنای منابع مالی و تشدید فرسودگی زیرساخت‌های اقتصاد ایران به‌دلیل عدم سرمایه‌گذاری طی دهه‌های اخیر را یک بحران عظیم ایران می‌داند که برای جبران آن دست کم نیاز به ۵۰۰ میلیارد دلار طی سال‌های دهه ۱۴۰۰ دارد! اما خامنه‌ای و باندهای مافیایی حاکم، برای بلعیدن آخرین قطرات نفت و منابع زیرزمینی ایران عجله دارند. توهم همیشگی مسلط بودن بر سرنوشت میهن وقتی از سرشان می‌پرد که مانند دیکتاتورهای سابق مجبور به اعتراف شوند که صدای انقلاب مردم ایران را شنیدیم... آن وقت دیگر دیر شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر